eitaa logo
به یاد شهید دهقان
435 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
✋🏻🤗☘🌸 🤗 🔹حاج حمید روی مبل نشسته بود و مشغول خواندن کتاب📖 بود. من هم تلویزیون رو روشن کردم، کنار حاج حمید نشستم. 📺تلویزیون داشت خاطرات جبهه حضرت آقا رو پخش میکرد. 🔹آقای خامنه ای فرمودند ما توی یه مهلکه ایی گیر افتاده بودیم، که یه بنده خدایی اومد و با ماشین ما رو از مهلکه نجات داد. 🔹حاج حمید،همین طور که سرش توی کتاب بود و با همان مظلومیت همیشگی گفت: اون بنده خدا من بودم. 🔻راوی: پروین مرادی(همسر شهید)🔻 @shahid_dehghanamiri
آسمون جای هرکسی نیست اما اگه تو دنیا آسمونی زندگی کنیم جامون آسمون میشه..:) ..🍃 . . _______❁_________________ --°•°•°•°•°🍃🌸🍃°•°•°•°•°-- @shahid_dehghanamiri --°•°•°•°•°🍃🌸🍃°•°•°•°•°--
💔 ♥️ گفتم: تا کربلا چقدر راه است؟ گفت: چند لحظه ... هر کجا باشی مهمان اویی! رو به قبله بایست و سه بار بگو: صلی الله علیک یا ابا عبدالله 😔❤️ _______❁_________________ --°•°•°•°•°🍃🌸🍃°•°•°•°•°-- @shahid_dehghanamiri --°•°•°•°•°🍃🌸🍃°•°•°•°•°--
به یاد شهید دهقان
@shahid_dehghanamiri
🍃 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 اوایل آشنایی من و محمدرضا، وقتی دم به دم همدیگر دادیم یادم می‌آید که به دلیل تسلط من بر حرفه عکاسی📸 زیاد در این مورد صحبت می کردیم. محمد به این رشته علاقه داشت و می‌گفت: به عکاسی علاقه مندم و در مقابل تو هیچ هنری ندارم.💔 وقتی می دیدم اینطوری مودبانه حرف می‌زند و افتاده حال است به شوخی می‌گفتم: چقدر مودب هستی آقا جون شهید بازی در نیار. او جواب می داد: ما هنر شهادت نداریم😔. هر بار این این جمله را از او می شنیدم در دلم نهیبی می‌زدم و نگاهی به چهره‌ محمد می‌کردم و در دلم می‌گفتم: احساس می‌کنم تو هنرش را داری. به خودش هم چند بار گفتم. جوابش این بود: «من آرزوی شهادت دارم اما خداوند صلاح ما را بهتر می‌داند.» 🌸 🌷 @shahid_dehghanamiri
🌺🌺💫🦋 حاج حمید خیلی از بدش می آمد. یک بار که باهم به جبهه های جنوب رفته بودیم،وارد اردوگاهی شدیم که چراغ هایش روشن بود.💡 حاج حمید به مسئول آنجا تذکر داد که روشن بودن چراغ ها آن هم در روز اسراف است. مسئول اردوگاه هم از تذکر حاج حمید استقبال و تشکر کرد.🤗 یک بار هم با هم به زیارتگاهی رفتیم که قبر ها و آرامگاه های خانوادگی داشت. پنکه های سقفی یکی از آرامگاه ها، روشن مانده بود،وقت خروج از آنجا حاج حمید متوجه این موضوع شد. اما از آن آرامگاه دور بودیم.گفت ای کاش میرفتیم و پنکه آن جا را خاموش میکردیم تا برق اسراف نشود. قبل از اینکه حاج حمید دست به کار بشود، دخترم هدی دوید و پنکه را خاموش کرد. @shahid_dehghanamiri
عـرضِ حاجٺ بنویسم بہ نشانے حرم نامہ اے از طرف رعیٺِ بین الحرمین اڱر از حال دل خستہ ما جویایـے حاجتےنیسٺ، بہ جز وَصلٺ بین الحرمین ❤️ @shahid_dehghanamiri
🌺 بزرگوارانی که دارند لطفا در کانال شهید جواد کاکه جانی عضو بشن 👇 "این کانال با نظارت خانواده ی شهید اداره میشه" @shahid_javad_kakejani
••|💔 خدایا... +میشہ‌روضہ‌های‌حسینتـ تو‌جهنمم‌پخش‌بشہ...! @shahid_dehghanamiri🥀
• | 🌙❤️| ⚜ حکمت ۱۲۲⚜ •|کسی که در انجام تکالیف الهی کوتاهی کند گرفتار غم و اندوه خواهد شد و کسی که از جان و مالش در راه خدا استفاده نمی کند خدا را به او نیازی نیست و او را به حال خود وا می‌گذارد.|• @shahid_dehghanamiri
😔🌱🌹 امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت ، بیاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم عکسها و فیلمهایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد حضرت رقیه افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله ، در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد ، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کنه گوشی رو به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمیده ، بهش گفتم چی شده خانم طلا ، باباجانی ، دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی گفت بابایی دلم برات سوخته 😭 کی میایی ، من دوست دارم ، بیا بابایی دیدم فاطمه حالش خیلی بده شروع کردم به نوازش فاطمه خواستم حواسش رو پرت کنم گفتم برای بابایی شعر می خونی ؟ در حالی که فاطمه متوجه نشه آروم اشک می ریختم ، اشک من برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا رو گرفت و سر پدر رو براش آوردن 😭 شهید محرم ترک 🌷 تاریخ شهادت:90/10/29 محل شهادت : سوریه @shahid_dehghanamiri