eitaa logo
به یاد شهید دهقان
414 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 محمدرضا دوران دبیرستان را در مدرسه امام صادق(ع) منطقه 2 تهران در رشته معارف و علوم اسلامی گذراند و علاقه بسیار زیادی به رشته علوم سیاسی داشت. در سال اول دبیرستان که بود می‌گفت دلم می‌خواهد یک دیپلمات شوم، وقتی به سال سوم و چهارم رسید کاملا نظرش عوض شد چون 3 نفر از دایی‌هایش روحانی بودند علاقه خاصی به این قشر داشت و می‌گفت دلم می‌خواهد به رشته‌ای بروم که به دروس حوزوی مرتبط باشد. بعد بر روی رشته‌ها و دانشگاه‌ها تحقیقات زیادی کرد و رشته حقوق را انتخاب کرد. رشته فلسفه و کلام اسلامی را در دانشگاه رضوی مشهد قبول شد و حتی برای مصاحبه هم رفت ولی با مشورت مشاوران و اساتید دانشگاه‌ به این نتیجه رسید که در تهران ادامه تحصیل بدهد. مشهد را از این نظر دوست داشت که می‌گفت آنجا در زیر سایه امام رضا(ع) درس می‌خوانم ولی رشته حقوق را امتحان داد و در دانشگاه شهید مطهری تهران ادامه تحصیل داد. 📝| نقل از مادر بزرگوار @shahid_dehghanamiri
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین🍃 نقطه هدف ساعت هشت شب از دانشگاه می‌آمد و سریع لباسش را عوض می‌کرد تا خودش را به باشگاه برساند و ساعت دوازده شب به خانه باز می‌گشت.آن قدر خسته بود که کوله پشتی‌اش را روی زمین می‌کشاند و همان جا روی زمین دراز می‌کشید و می‌خوابید،تا برای فردا آمادگی داشته باشد که به باشگاه برود.برای کارهایش برنامه ریزی داشت ک هدفش را تعریف کرده بود.دو سال سختی های دوره آموزشی و باشگاه رفتن را به جان خریده بود تا خودش را برای سربازی امام زمان(عج)آماده کند،می‌گفت سرباز آقا باید سالم باشد و بدنی قوی داشته باشد. وقتی آقا ظهور کند برای سپاهش بهترین ها را انتخاب می‌کند.من هم باید به آن درجه برسم‌،اعتقادش این بود...🌷☘ نقل از :(مادر بزرگوارشهید) ✨ 🖤| @shahid_dehghanamiri
✨عشق حسین✨ عاشق امام حسین(ع)بود. تا اسمش را می‌شنید منقلب می شد و شور حسینی همیشه در وجودش شعله ور بود. طوری که خواهرش برگشت به او گفت عاشق شده ای؟! و او جواب داد: عشق فقط یک کلام حسین‌علیه‌السلام نقل از :(مادر شهید) 🍃🌺| @shahid_dehghanamiri
‌‌ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 بسم رب شهدا والصدیقین ‌ ‌ ‌‌محمدرضا توی مدرسه خیلی شیطونی میکرد!‌ ‌ ‌‌من حتی توی ماه چند بار مجبور میشدم برم مدرسه و برای کاراش تعهد بدم‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌اما بااین حال، مدیر مدرسه محمدرضا بهم میگفت:" خانم دهقان، محمدرضا یه حالت معنویت خاصی تو وجودش هست! حیفه این بچه هدر بره! شما برو یه دانشگاه خوب پیدا کن واسه محمدرضا! نزار هر جایی بره." ‌‌من و محمدرضا اون تابستون هر روز دنبال ‌‌دانشگاه بودیم😊‌ ‌‌ ‌‌چندجا امتحان داده بود اما دانشگاه رضوی مشهد، بدجور به دلش نشسته بود! یادمه روزی که با پدرشون رفت واسه ی مصاحبه مدام به من زنگ میزد و میگفت:‌‌ ‌‌مامان من شنیدم حتی نهارشون از حرم امام رضا(علیه السلام)هست! مامان یعنی من جیره خوار حرم امام رضا میشم!😍 مامان متوجه ای؟!‌‌‌ ‌‌ ‌‌خیلی دوست داشت😊‌‌ ‌‌ ‌‌یروز نشستم بهش گفتم محمدرضا من دلم نیست شما بری مشهد😔‌‌ ‌‌ ‌‌خیلی بهش برخورد! تمام امیدش ناامید شد!‌‌ ‌‌ ‌‌پرسید چرا؟🤔‌ ‌‌ ‌‌گفتم من دوست دارم شما راه نزدیک بری، هربار بخوای بری من واقعا دل تو دلم نیست! نصفه جون میشم! فک کنم بمیرم تااون موقع که شما فارغ التحصیل بشی! اولش سعی کرد یکم دلیلو منطق بیاره ولی بعد ۳-۴ روز اومد گفت باشه مامان هرچی شما بگی!من اصلا دوست ندارم شما ناراحت بشی♥️‌‌‌ ‌‌ ‌‌خیلی راحت از خواسته قبلیش زد...‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ 🍃 ✨ 🍃🌷 @shahid_dehghanamiri
🍃بسمـ رب الشهدا والصدیقین🍃 شیوه‌خاص شیوه خاصی برای درس خواندن داشت که تحت هیچ شرایطی آن را تغییر نمی داد. برایش فرقی نمی‌کرد که سه روز یا سه ساعت به امتحان مانده باشد،کتاب را می خواند و بعد خلاصه نویسی می‌کرد. همان خلاصه نویسی ها را مطالعه می‌کرد. در تبادل اطلاعات درسی، خلاصه نویسی هایش را در اختیار دیگران قرار می‌داد و به این شیوه مطالعه علاقه داشت. برای درس خواندن حرص نمی خورد و با آرامش رفتار می‌کرد.😄📚 نقل از :(دوست شهید) ✨ 📚💌 @shahid_dehghanamiri
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین🍃 نحوه شهادت ها را بدان تاکید داشت که حتماً نحوه شهادت شهدای مدافع حرم را بدانم. نحوه شهادت بیشترشان را می‌دانست، اطلاعات بسیار خوبی داشت و شهدا را کامل می شناخت.🌹🕊 نقل از :(دوست شهیدبزرگوار) @shahid_dehghanamiri
بسم رب الشهدا و صدیقین 🌸🍃 در اردوی جهادی که از طرف دبیرستان اعزام شدند، بیشتر بچه ها چون با آب و هوای آن منطقه سازگار نبودند، مریض شدند. اما این طور نبود. سالم و قوی و پرانرژی بود. اگر کم بودی در امکانات بود حرفی نمیزد و اهل گله و شکایت نبود. جهادگری، اهل سازش و توانمند بود. 🍃🌸 @shahid_dehghanamiri
🍃بسمـ رب الشهدا والصدیقین🍃 ❣✌️🏻 ♡ عشق سپاه♡ از آرزوهایش بود که تحصیلاتش در مقطع کارشناسی ارشد را به سپاه برود،خوشش نمی آمد که سپاه را به عنوان شغل معرفی کنند و روی سپاه و سپاهی تعصّب داشت،اگر کسی در سپاه می خواست استخدام شود،تشویق می کرد و اگر کمکی بود دریغ نمی‌کرد نقل از :(دوست شهید) ❤️ @shahid_dehghanamiri
🍃| 🔸بازیگوش در مسیر خانه تا مدرسه،کیفش رو به هوا پرت مےکرد، این ڪار برایش نوعی تفریح محسوب میشد.🍀 دوم ابتـدایی بـود ڪه در مسـیر برگـشت بہ خانه به خاطر حواس پرتی اش تصادف کرد و پایش شکست.🕊 چند روزی در خانه بستری شد اما هیچوقت دسٺ از بازیگوشے‌ هایش بر نداشٺ.🌸 📝| @shahid_dehghanamiri
🍃📚|خاطرات کتاب ابووصال 📝 با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محل میرفتند که میبینند که چند نفر ارازل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن به شاطر میخواهند دخل را خالی کنند. ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود. کسی جرأت نداشت، کاری کند. سریع خودش را وارد معرکه کرد تا مانع شود. اما یکی از ارازل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به زمین کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله می کند. پشت گردنش میشکافد،زخمی به عمق یک بند انگشت. در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد. اوموقع فقط چهارده سالش بود که می خواست کند. 📝| نقل شده از 💛| @shahid_dehghanamiri
به یاد شهید دهقان
💌| استوری خواهرشهید روزت مبارک پدرم🌸 💟| @shahid_dehghanamiri
🇮🇷🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🇮🇷 ❣✌️🏻 هوالله مرثیه ی پدرانه از خودتان آموختم که شهید زنده است،ناظر بر ماست و واسطه فیض بندگان است. همه را می دانم اما بی تعارف بگویم: محمدرضا‌،نیست!هر روز نبودنش را پیش از بودن سایر فرزندانت حس میکنی.هر صبح🌤، چشم که باز میکنی، انگار کسی زیر گوشت زمزمه میکند:امروز هم قرار نیست او را ببینی.💔 و روزت با پاره شدن بند دلت آغاز میشود اما باز لبخند میزنی و روی پا می ایستی.... مثل امشب که میرسد،حالت بدتر از هرروز دیگر است. دنیا🌍 با همه وسعتش برایت مثل قفس تنگ می شود سینه ات انگار بار همه کوهای عالم را تحمل میکنی، نفس کم می آوری. انگار هوایی برای تنفس اطرافت نیست، جراحتی که بر قلب داری،التیام که نیافته هیچ،انگار باز خون گریه میکند برایت.... با خودت زمزمه میکنی:محمدرضا! روز پدر است دلاورم! سری به من نمیزنی؟ حقیقت است که نباید منتظر در آغوش کشیدن قامت مردانه‌اش باشی... نباید انتظار هدیه های عجیب،ساده و صادقانه اش را داشته باشی... حقیقت این است که که امشب غم عالم بر دلت مانده چون جوان رعنایت درکنارت نیست. این حال لازمه ی پدر بودن نه‌ که لازمه ی پدرِ پسری چون محمدرضا بودن است. تو پسرت را نه برای ماندن در این دنیای فانی که برای ماندن تا ابدیت تربیت کردی و چنین هدف بزرگی رنج بزرگ میطلبد. عزیزدلم،پدر صبورم، کوه مقاوم دنیایم مقام بلند پدری ات را تعظیم میکنم. جایگاهت را چنان والا می بینم که نه در مقام دخترت که در جایگاه خدمتگزارت،روز پدر را تبریک میگویم. هیچ کس مثل محمدرضا نمی شود می دانم، اما محبت ما را به نیابت ار محبت محمدرضا بپذیر. گوارایت. خوش به حال همه ایل و تبارم بخصوص خوش به حال پدرم چون پسرش نوکر توست.... 🌷 ✨ 🌹| اینستاگرامی پیج شهید حسین وصالی|🌹 🌹🍃| @shahid_dehghanamiri
🍃بسم رب الشهدا 🍃 آقامحمد اینجا نشسته بود،من اونجا پایین پای آقا رسول نشسته بودم . دیدم به نشانه ی احترام انگار یهو ایستاد گفتم : چه خبره ؟🤔 گفت : بابای آقا رسول اومدن❗️  شروع کرد با آقای خلیلی صحبت کردن  اصرار به آقای خلیلی که  ،تا اینجا اومدی ،دم غروب🌄،ماه مبارکه ،کنارآقا رسولم هست دعا کن من شهید شم ✨ پدر شهید خلیلی مصرانه میگفت: ان شاء الله عاقبتت بخیر شی🙂 محمد می گفت : نه اینا چیزا به دردم نمیخوره ،این دعا ها به دردم نمیخوره 😔 ‌شما دعا کن من شهید شم  آنقدر  کرد که ایشون گفت : ان شاء الله ،ان شاء الله عاقبتت  🌷 آنقدر اون روز ذوق کرده بود  می گفت : روزی این ماهمو گرفتم پدر شهید خلیلی برام دعا کرد شهید شم ☺️ هر چی هم گرفت از این  گرفت آدم مصری بود  🌸 🍃💌 @shahid_dehghanamiri