شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#قسمت_اول داستان کمک امیرالمومنین علی علیع السلام «بسم رب الزهرا سلام الله» دیشب گفتم داس
✍آنچه برای دیدنش به کانال دعوت شدید👆👆👆
داستان واقعی و عبرت آموز ، کمک امیرالمومنین به یک خانم در عصر امروزی ما.
بزرگوارانی که تازه به جمع ما پیوستند میتوانند استفاده کنند.
لطفا همه قسمتهای داستان را بخونید
داستان کوتاه وآموزنده هست
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#صلوات_شعبانیه
لطفا صلوات شعبانیه قبل از اذان ظهر فراموش نشود.
بیشتر از چند دقیقه هم وقت شما را نمیگیرد.
التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطراتی از شام.
تک تیرانداز رو به حرم خانم گفت:
اگر به نوکری قبولم داری کمکم کن
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
بسم رب الزهرا سلام علیکم _ان شاء الله از امشب می خواهیم یا جدیت تمام وبایاری وکمک خدا و امام زما
سلام
کسانی که تازه وارد کانال شدند میتونند از اولین روز چهله ترک گناه شروع کنند
روی بسم رب الزهرا ضربه بزنید
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#گفتگوی_تسنیم_با_همسر_شهید_نجفی خاطرات شیرین (زهره نجفی همسر شهید #میثم_نجفی ) #قسمت_پنجم 💢خبر ش
#گفتگوی_تسنیم_با_همسر_شهید_نجفی
خاطرات شیرین (زهره نجفی همسر شهید #میثم_نجفی )
#قسمت_ششم
💞یعنی احساس میکردم همراهم هستند. چون خود میثم گفته بود #سپردمتان به #حضرت_زینب(س) من هم گفتم حضرت زینب(س) من را تنها نمیگذارد.👌 به همین خاطر دوست نداشتم زیاد به این فکر کنم که آقا میثم کنارم نیست.
💞 خب خیلی سخت بود، چون بعضیها به من میگفتند: «این زمان، زمان سختی است و همه دوست دارند همسرشان کنارشان باشد.» 😔این فکرها میآمد سراغم. حلما هم بچه اولم بود و دوست داشتم همسرم کنارم باشد ولی دائم همان حرفش را در ذهنم مرور میکردم و #حضرت_زینب(س) و #حضرت_زهرا(س) را صدا میکردم. به آنها #سلام میدادم و میگفتم حتما همه این عزیزان اینجا پیش من هستند.🌷
💞 برای تربیت حلما، چه فکرها و برنامههایی دارید⁉️
💖من از همان اول که میخواستم بچه دار شوم همیشه نیتم این بود میگفتم: «#خدایا_من_فقط_به_خاطر_تو میخواهم بچه دار شوم.» ❣
💞چون میگفتم هنوز برایم زود است که مادر شوم ولی به خاطر این که میدیدم #جمعیت_شیعه رو به کم شدن است، میگفتم: «#خدایا_فقط_به_خاطر تو میخواهم بچه دار شوم.» وقتی قبل از تولد حلما، میثم شهید شد، گفتم شاید خدا میخواسته اینطوری امتحانمان کند.💔 دخترمان هم باید این سختیها را بکشد.
💖چون به خاطر خود خدا بوده که میخواستم بچه دار شوم باید این سختیها را هم در این راه تحمل کنم. الان هم فقط از حضرت زینب(س) کمک میخواهم که کمک کند ان شاءالله دخترم زینبی شود.😊
(خیلی عشق دفاع از حرم را داشت/برای شهادت به سوریه نمیرفت)
💖 بعد از به دنیا آمدن حلما، اطرافیان چه میگفتند⁉️
💞خیلی خوشحال بودند. تبریک گفته و میگفتند: «این #بچه_هدیه_حضرت_زهرا(س) است.» یکی از اقوام ما #در_خواب دیده بود که آقا میثم به او گفته بود: « #دخترم_هدیه_حضرت_زهرا(س) است.»😘
💖فکر میکنید شما هم در انتخاب آقا میثم برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) شریک بودید⁉️
💞شاید؛😍 خودش که خیلی عشق دفاع از حرم را داشت. شاید من هم در حد خیلی کم در این عشق شریکش بودم ولی خودش عاشقانه دوست داشت که برود. میگفت: «من برای شهادت نمیروم. باید برویم آنجا کار انجام دهیم.»😍
(هر سال در دوکوهه خادم شهدا میشد/آنجا از همه جا بیشتر به ما خوش میگذشت)
💞 به شهید خاصی هم علاقه و ارادت داشت⁉️
پیش من اسم نمیآورد ولی عاشق شهدا بود. هر سال دو کوهه میرفتیم. خودش به عنوان خادم الشهدا میرفت آنجا.😍 سال اول ازدواجمان، روز اول عید و سال تحویل در خانه بودیم ولی از سال دوم ازدواج برای خادمی شهدا به مناطق عملیاتی جنوب رفت.
💖من خیلی سختم بود چون عید خانه نبود. حدود 20 روز میرفت. به او میگفتم: «من هم میخواهم بیایم. من نمیتوانم بدون تو در خانه بمانم.» به او اصرار کردم.
❤️چون تا به حال جنوب نرفته بودم، میگفت: «تنهایی نباید بیایی. با یک نفر بیا.» به هر کس میگفتم شرایط مهیا نمیشد که بیاید. یک روز میثم به من گفت که یکی از همکارانش میخواهد کاوران به جنوب ببرد. اگر میخواهی بیایی با آنها بیا. من برای اولین بار بود که به تنهایی مسافرت میرفتم.😍
💖آنجا میتوانستم میثم را ببینم. 😍سال اول کاروانی رفتم. سال دوم رفتم آنجا و حدود شش یا هفت روز ماندم. آنجا میثم را فقط شبها میدیدم. صبح بعد از نماز برای خادمی میرفت. من هم که کاری نداشتم به خادمها میگفتم اگر کاری دارید به من بدهید. همین کار من را عاشق آنجا کرد.😇 من هم به میثم گفتم از این به بعد همراهت میآیم که از سال بعدش اسم من را هم در خادمان شهدا ثبت نام کرد.😇
💞 و من هم 2 سال به عنوان خادم شهدا رفتم. امسال که رفتیم مدت زمان بیشتری آنجا ماندیم. آنجا که بودیم از همه جا بیشتر خوش میگذشت. با این که خیلی زیاد پیش هم نبودیم عشق خادمی شهدا برایمان لذت بخش بود. قبل از این که بچه دار شویم به من گفت: «زهره! اگر بچهدار شویم من باز هم میآیم اینجا.» من هم گفتم: «اگر تو بروی من هم همراهت میآیم. نمیتوانم تنها با بچه در خانه بمانم.»🌷
#ادامه_دارد................................
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
هر ڪَس ڪه راهِ ڪرببلا شد طریقه اش
بویِ #حسیـــن میچڪد از ، هر دقیقه اش
دردانه یِ خداست حسین بن فاطمــــه
احسنت و آفریــن بـــه #خــــدا و سلیقــــه اش....
#الـــسلام_علیڪ_یا_ابا_عبدللُّه
1_58467103.mp3
3.04M
🌸 #میلاد_امام_حسین (ع)
💐آینه بندان شده دل ها
💐نوبت عشقی ازلی شد
🎤میثم #مطیعی
💞 #سرود
💢 #بسیار_زیبا👌👌👌
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم....
❤🌹❤🌹
بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ❤
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
❤🌹❤🌹❤
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
☆ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ ☆ ♡دعای عهد♡ 💠اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ،💠 وَ رَب
❣🌟❣🌟❣🌟❣
💖حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) فرمودند:
💞صبح ها سعی کن این دعا «دعای عهد» را بخوانی چون در سرنوشت (عاقبت به خیری) دخالت دارد.
وهم چنین تلاوت سوره یس را که هدیه کنید به حضرت زهرا سلام الله علیها
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
44.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖 بمناسبت سوم شعبان ولادت با سعادت #مولا_آقا_امام_حسین_ع
💞 با نوای #سیب_سرخی. 👌👌👌
#بسیار_زیبا.
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
#پیام_معنوی
💞 همنشینی با آدم های معنوی
❣همنشینی با آدم های معنوی، وجود انسان را سرشار از انرژی مثبت می کند. انسان های با خدا اضطراب ندارند و دلگرم و سرگرم خدا هستند و سرشار از آرامش هستند.❣
#استاد_پناهیان
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
دستت را در دست شهدا بگذار،
تا اضطراب نداشته و غرق آرامش شوی❗️
شهدا غرق آرامش و معنویت اند...
شهدایی از جنس " #ابراهیم_هادی_ها.
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
👇👇👇
بخوانید
#بسیار_تکان_دهنده
ایام فاطمیه بود . من در شمیران پای منبر سید مهدی قوام می رفتم، به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ده شب مراسم عزاداری بود، منبرش که تمام شد، برگشت به من گفت که فلانی! گفتم : بله، گفت: حالش را داری امشب برویم با همدیگر الواطی کنیم؟ من اول تعجب
کردم،گفتم: آقا شوخی تان گرفته؟ گفت : نه، امشب می خواهیم برویم الواطی، پول منبر را گرفتیم پولدار شدیم، حالش را داری بیا تا برویم؟ گفتم : آقا اگر شما بروید الواطی ،ما هم هستیم، چون شما اگر الواطی هم بروید، معصیت خدا نیست، ثواب و حسنات است.گفت: پس ماشینت را روشن کن برویم ، ماشین را روشن کردیم و نشست بغل دست ما و گفت: راست برو میدان بهارستان. با هم آمدیم میدان
بهارستان سابق،دیدم چند تا زن فاحشه گوشه و کنار میدان ایستاده بودند. یکی جوان تر بود، سید گفت : برو آن جوان تر را صدا بزن بیاد، ما رفتیم و دیدیم دختر جوانی است اشاره کردم: بیا، خوب ماشین هم داشتیم و فکر کرد ما هم اهل معصیت هستیم و راه افتاد امد دم در ماشین، همین که خواست در را باز کند و بنشیند، سید شیشه ماشین را پایین داد و دست کرد تو جیبش و پاکت پولش را در آورد و گفت: دخترم ! من ده شب برای مادرم زهرا علیها السلام منبر رفتم، این پول را امشب به عنوان پول منبر و روضه به من دادند،آدرسم را هم پشتش نوشتم، این پول را بگیر و به خانه ات برو و تا تمام نشده از خانه بیرون نیا، پولت هم که تمام شد، آدرس و تلفنم را هم نوشته ام . بیا من پول بهت می دهم، خرجی ات را می دهم، شوهرت می دهم، جهیزیه برایت تهیه می کنم، تو جوانی ، دخترم حیف است دامنت را از الان به معصیت آلوده کنی.
هر سخن از دل بر آید، لاجرم بر دل نشیند
من دیدم که این دختر منقلب شد،یک مرتبه اشک بر صورتش نشست و پاکت پول را گرفت: و گفت:
آقا به مادرتان زهرا علیها السلام دیگر گناه نمی کنم.
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ لحظه باز کردن درب حرم آقا امام حسین(💖 ع)
🙏 هرچه دلت میخواهد نیت کن حتما دعا برای ظهور و سلامتی آقا امام عصر💖یادتون نره
💕سوم شعبان ولادت حضرت سیدالشهدا💖مبارک
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
💖جاویدالأثر حاج احمد متوسلیان:
❣دلم از مظلومیت #سپاه و این همه حق کشی خون است؛
تا کی باید دندان روی جگر بگذاریم⁉️
رئیس جمهور است⁉️
روزی نیست که علیه سپاه جوسازی نکند ❗️
❣آقای بنی صدر با کار چرخانهای خودش رفته زیر ترکش کولرهای گازی سنگر ویلایی همایونی در پایگاه وحدتی دزفول نشسته و لاف مقاومت می زند❗️
💢این کلام حاج احمدآقا چه شباهت بی نظیری با حال و احوال این روزهای برخی افراد دارد...❗️
آیا صدایش را می شنوید⁉️
#من_یک_سپاهی_هستم💪
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیانات رهبری درباره امام حسین علیه السلام
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#مادرشهید
همیشه برای مهدی دعای شهادت میکردم و میگفتم که انشاءالله شهید شوی، اما آنقدر خدمت کنی تا خدا و امام زمان (عج) از تو راضی باشند و بعد شهادت نصیبت شود. میگفتم وقتی سن و سالت بالا رفت به این آرزویت برسی. حیف بود با مرگ از این دنیا برود ولی خواست و رضایت خدا در این بود.🌸
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_لطفی_نیاسر
#سالروزشهادت
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#گفتگوی_تسنیم_با_همسر_شهید_نجفی خاطرات شیرین (زهره نجفی همسر شهید #میثم_نجفی ) #قسمت_ششم 💞یعنی
#گفتگوی_تسنیم_با_همسر_شهید_نجفی
خاطرات شیرین (زهره نجفی همسر شهید #میثم_نجفی )
#قسمت_آخر.
💞خودش اسم حلما را انتخاب کرد⁉️
💞چه شد که اسم دخترتان را حلما گذاشتید⁉️
💖این موضوع خودش یک داستان دارد، خود میثم اسم حلما را انتخاب کرد. من و مادربزرگش(مادر میثم) اسم انتخاب میکردیم و دوست داشتم که میثم هم نظر خودش را بگوید ولی هر چی میگفتم، میگفت: «خودت انتخاب کن. من هم نظرت را قبول دارم.»
💞من دوست داشتم از القاب حضرت زهرا(س) یا حضرت زینب(س) باشد ولی میثم هیچ نظری نمیداد😍. بین اسم #حلما و #نازنین_زهرا مانده بودیم. یک روز منزل خواهر میثم بودیم به شوخی در جمع گفتم: «چرا هیچ کس به خواب ما نمیآید😇 تا بگوید اسم بچه را چه بگذاریم⁉️»
💖 همان موقع آقا میثم خوابید یا خودش را به خواب زد😍 و بعد بلند شد و گفت:
💖«زهره خواب دیدم. یکی آمد در خوابم و گفت اسم دخترمان را حلما بگذاریم.» من وقتی چهره اش را می دیدم می فهمیدم شوخی میکند. 😇گفتم: «پس چرا تا حالا کسی به خوابت نیامده بود⁉️» خندید. 😄نگو خودش دوست داشت اسم حلما را روی دخترمان بگذاریم
💞 ولی به من نمیگفت و دوست داشت خودم اسمش را انتخاب کنم.
❤️بعد از آن هم یک بار رفته بودیم منزل برادر میثم. آنجا دیدم خیلی آرام به برادرش گفت که اسم حلما را دوست دارد. 😍من ناراحت شدم. گفتم: «این همه میگویم دوست دارم نظرت را بدانم نمیگویی، حالا به برادرت میگویی که چه اسمی را دوست داری⁉️» گفتم: «حالا که اینطور شد من این اسم را نمیگذارم.» لج کرده بودم.
💞موقع رفتن به سوریه خندید و به شوخی گفت: «#زهره_من_وصیت_میکنم اسم بچه را #حلما بگذاری.» بعد از به دنیا آمدن حلما گفتم که خودش این اسم را انتخاب کرده بود.
#پایان
( به نیت شادی روح شهید #میثم_نجفی و همه شهدای عزیزمان #صلوات )
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124