شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_دوم #قسمت_هشتاد_پنجم هیچ کس جرات نداشت کلامی بگوید و من در برابر چشمان #
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_دوم
#قسمت_هشتاد_ششم
صدای به هم خوردن در #حیاط که به گوشم رسید، مطمئن شدم مجید از خانه بیرون رفته و تازه در آن لحظه بود که چشمهایم به #مصیبت مرگ مادرم به عزا نشست و #سیلاب اشکم جاری شد. عطیه و لعیا پایِ تختم کز کرده بودند و محمد و عبدالله در گوشه ای به نظاره #ناله_های بی مادری ام #نشسته و بیصدا گریه میکردند.
سرم را میان دستانم گرفته بودم و از #اعماق وجودم ضجه میزدم که دیگر مادری در #خانه نبود و نمیترسیدم که #ناله_های دردناکم به گوشش برسد. لعیا کنارم روی تخت نشست و آغوش #خواهرانه_اش را برای گریه های بی امانم باز کرد تا غصه جای خالی مادر را میان دستانش زار بزنم و عطیه دستان تنها و بی یاورم را میان دستان #مهربانش گرفته بود تا کمتر احساس بی کسی کنم.
پدر پیراهن #مشکی_اش را از کمد بیرون کشید و ابراهیم هم به #بیمارستان رفت تا باور کنم که مادر رفته و دیگر به خانه باز نمیگردد. چقدر به #سلامتی مادرم دل بسته بودم و حالا چه راحت باید #لباس عزایش را به #تن میکردم.
باز روی تخت افتادم و سرم را در #بالشتی فرو میکردم که از باران اشکهای خونینم خیس شده و از #لحظه_ای که خبر #مرگ مادر را شنیده بودم، پناه #گریه_هایم شده بود. از بیرون اتاق صدای #افرادی را که برای عرض تسلیت به خانه #پدر آمده بودند، میشنیدم و قدرت تکان خوردن نداشتم.
همه برای پذیرایی از #اتاق بیرون رفته و من روی #تختخواب اتاق زمان دختری ام #خزیده و از این همه بی کسی ام #ناله میزدم. پدر که هیچگاه همدم تنهایی هایم نبود، #ابراهیم و محمد هم کمتر با من #رابطه داشتند و عبدالله هم که گوش #شنوای حرفهای دلم بود، بیش از تدارک مراسم نمیرسید.
لعیا و عطیه هم با همه مهربانی نمیتوانستند مرهم #زخمهای دلم باشند، هرچند آنها هم تمام مدت مشغول پذیرایی از میهمانان بودند و کمتر به #سراغم می آمدند و تنها محبوب دل و مونس #مویه_های غریبانه قلبم، حالا به شعله تنفری تبدیل شده بود که هر لحظه از آتش خشمش میسوختم که چقدر مرا به شفای مادر #امید داد و چقدر دلم را به بازگشت مادر به خانه #خوش کرد و من چه راحت خبر #مرگ مادر را در میان این همه امیدواری شنیدم و او فقط #گریه کرد!
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊