eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
255 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_چهارم #قسمت_صد_و_نهم تکیه اش را از #کابینت برداشت و فهمید چقدر دلم شکسته
💠 | مسیر منتهی به حسابی شلوغ شده و دو طرف خیابان پر از و ماشین های پارک شده بود. نزدیک در که رسیدم، صدای آشنای آسید احمد را شنیدم که مشغول بود. ظاهرا داخل مسجد پر شده بود که جمع زیادی از بانوان در نشسته بودند و برای من هم که می خواستم کمردر باشم، کنج جای مناسبی بود. جایی به اندازه یک نفر پیدا کردم و هم با خود نیاورده بودم که همانجا روی نشستم و دل سپردم به حرف های آسید احمد که مجلس را گرم کرده و با شوری از امام علی له سخن می گفت. سرم را به دیوار حیاط مسجد تکیه داده و مثل این که سر به غم نهاده باشم، با تمام دل به عشق بازی های روی منبر سپرده بودم بلکه مثل شب نیمه دلم را با خودش ببرد و طولی نکشید که قفل قلبم را به حیله ی عارفانه در هم شکست: «آی مردم! فکر نکنید شه فقط پدر کوفه بود انه! آقا پدر همه اس، پدر من و هم هست! اینو من نمیگم، شهادت داده که علی که پدر همه اما اونجا که رسول اکرم فرمودند "من و علی که پدران این امت هستیم پس پیامبر و حضرت على(ع) پدر من و تو هم هستن!» لحظاتی سکوت کرد و بعد با نغمه شورانگیزی ناله زد: «پس چرا ؟ با پدرت کاری نداری؟ بیا امشب اینجوری کن بگو بابا ! بگو بابا دستم رو بگیر بگو بابا امشب تو پیش خدا کن تا منو ببخشه» و چرا باید او برای ما طلب آمرزش می کرد؟ مگر خودمان كفایت نمی کرد و خدا چه زیبا پاسخ سوالم را بر زبان آسید احمد جاری کرد: «بگو يا على من خیلی کردم، من وضعم خیلی روم نمیشه با خدا حرف بزنم! تو برو ضمانت منو پیش خدا بکن» همهمه جمعیت به بلند شده و من با دلی که به تب و تاب افتاده بود، جاده صحبت آسید احمد را می کردم تا ببینم به کجا می رسد و او همچنان در این نیمه شب، با چراغ میگشت: «اگه آقا پیش خدا برات کنه، کار ! بذار برات به چیزی تعریف کنم که ببینی امشب با چه آقایی طرف هستی! ابن ابی الحدید بزرگ اهل سنت نقل می کنه که یه روز حضرت علی (ع) از میخواد که براش طلب مغفرت کنه. پیامبر میشن، دو رکعت نماز میخونن، بعد دست مبارکشون رو به سمت آسمون بلند می کنن، اینجوری دعامیکنن: "خدایا! به حق اون مقامی که علی در پیشگاه تو دارد، على(ع) رو ببخش" حضرت علیهم میپرسه: "یا رسول الله! این چه دعایی بود؟ پیامبر جواب میدن: مگه گرامی تر از علی به کسی هست که به درگاه خدا واسطه کنم؟" یعنی پیامبر خدا رو به حق علی(ع) قسم داد تا على(ع) رو ببخشه! یعنی این قسم ردخور نداره، یعنی وقتی خدا رو به حق علی قسم بدی، دیگه خدا نمیکنه! اینو من نمیگم، دانشمند مشهور اهل سنت از قول نقل میکنه! یعنی پیغمبر خدا ضمانت کرده این قسم خور نداره یعنی می خواسته به من و تویاد بده که به اسم مبارک علی له بریم در خونه خداتا دست خالی برنگردیم! دیگه گر كاهل بود، تقصیر صاحب خانه چیست؟» ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊