eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
239 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃وقایع سوریه که شروع شد برادر همسر آقا محمد هم انجا بود و او هم تاثیرگذار بود. غیر از آن خود محمد اقا هم با صحنه هایی که می دید و بلایی که بر سر زن و بچه ها آوار می شد قصد کرد که به سوریه برود. 🍃برایش مهم نبود که مردمی که آزار می بینند شیعه باشند، سنی باشند یا مسیحی. او با همسرش صحبت کرد و متقاعدش کرد اگر الان نرود و با این افراد نجنگد اینها به ایران می آیند. همسرش هم مخالفت نمی کرد و خیلی همراه بود و حتی چند ماه با هم در سوریه زندگی کردند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #بدون_تو_هرگز #روزهای_التهاب #قسمت_بیست_و_پنجم با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد. بر
اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه. رفتم جلوی در استقبالش بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم. دنبالم اومد توی آشپزخونه. - چرا اینقدر گرفته ای؟ حسابی جا خوردم، من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش. خنده اش گرفت. - این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ - علی، جون من رو قسم بخور تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ صدای خنده اش بلندتر شد، نیشگونش گرفتم. - ساکت باش بچه ها خوابن. صداش رو آورد پایین تر، هنوز می خندید. - قسم خوردن که خوب نیست ولی بخوای قسمم می خورم. نیازی به ذهن خونی نیست. روی پیشونیت نوشته. رفت توی حال و همون جا ولو شد. - دیگه جون ندارم روی پا بایستم‌. با چایی رفتم کنارش نشستم. - راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم، آخر سر، گریه همه در اومد. دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن. - اینکه ناراحتی نداره. بیا روی رگ های من تمرین کن. - جدی؟ لای چشمش رو باز کرد‌. - رگ مفته … جایی هم که برای در رفتن ندارم و دوباره خندید. منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش: - پیشنهاد خودت بود ها وسط کار جا زدی، نزدی. و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم. ادامه دارد... --------------------------- ✍زندگی شهید به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بعضی موقع ها تمایل دارم دو قسمت دو قسمت بذارم‌ اما فکر می‌کنم حتما مشغله دارید شما دوستان و بهتره کم کم رمان رو پیش ببریم خسته کننده نشه. خودم اگر داستانی قشنگ باشه ریز ریز میخونم زودی تموم نشه. آخه بعضی رمان ها مثل ته دیگ سیب زمینی می مونند یا ته دیگ ماکارانی🍝 باید کم کم پیش بری. 😉
11.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش پسر دهقان فداکار به توئیت که خودش رو دهقان فداکار معرفی کرده بود برای نجات ایران اینو برای هموطنان آذری و ترک زبان‌مون بفرستید.... یا نشونشون بدید اگر مردد هستند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 از کجا میدانستید بنی صدر ریگی به کفششه، (ره): زیادی آیه و نهج البلاغه میخواند.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺بیانیه آیت الله جاودان پیرامون مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری | حضور مردم عزیز در انتخابات ریاست جمهوری کشور یک وظیفه و واجب است و به هیچ وجه سهل انگاری جایز نیست. اینک آقای دکتر جلیلی فرد شاخص و مورد نظر ماست.شایسته است تمام افرادی که در دور اول به آقای دکترقالیباف رای داده‌اند تماماً در دور دوم با آقای دکتر جلیلی رای دهند تا اِن شاءالله آنچه خیر و صلاح است برای کشوررقم بخورد. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊