شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #بدون_تو_هرگز #ترک_تحصیل #قسمت_دوم بالاخره اون روز از راه رسید. موقع خوردن صبحانه، همون طور که سر
📖 #بدون_تو_هرگز
#آتش
#قسمت_سوم
چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه. پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من خونه ام. می رفتم و سریع برمی گشتم. مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت. با چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می زد بهم زل زده بود.
همون وسط خیابون حمله کرد سمتم موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو. اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم. حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه. به زحمت می تونستم روی صندلی های چوبی مدرسه بشینم.
هر دفعه که پدرم می فهمید بدتر از دفعه قبل کتک می خوردم. چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم. اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود. بالاخره پدرم رفت و پرونده ام رو گرفت وسط حیاط آتیشش زد. هر چقدر التماس کردم نمرات و تلاش های تمام اون سال هام جلوی چشم هام می سوخت.
هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت اون آتش داشت جگرم رو می سوزوند. تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم خیلی داغون بودم.
بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود و بعدش باز یه کتک مفصل علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می اومد ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم. ترجیح می دادم بمیرم اما ازدواج نکنم. تا اینکه مادر علی زنگ زد.
ادامه دارد....
----------------------------
✍زندگی شهید #دفاع_مقدس #طلبه_شهید_سیدعلی_حسینی
به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃
سلام و عرض ادب خدمت شما
الان سمت شهرری بودم. یهو دلم واسه محلو کوچه و خونه ی قدیممون تنگ شد گفتم برم یه سر بزنم. قبل اینکه به خونه قدیمه خودمون برسم خونه عزیز آقا پدر بزرگوار اصغر جان و دیدم که اصغر لوازم منزلش زمان سوریه تو اونجا بود.
به نیابت از همه دوستان فاتحه ای به روح پاک اصغر جان و حاج محمد پورهنگ
یادشون گرامی....
من واقعا فکر کنم یکی از کسایی هستم که اگر ده درصد غصه میخورم که اصغر نیست ۹۰ درصد خوشحالم که الان تو بهترین جایگاه که واقعا مستحق اون جایگاهه قرار داره.
عشق میکنم با خاطراتی که با اصغر جان داشتم.
#ارسالی_اعضا✉️
#دوست_شهید
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور🍃
---------------------------
ارتباط ناشناس باکانال👇🌹
✉️daigo.ir/secret/6145971794
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃حدیث امام صادق (ع) در رابطه با #ازدواج
#روز_ازدواج
#روز_عشق_بچه_شیعه_ها
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💫دردهایم اکثرش روزی به درمان میرسد
🍃یوسف گم گشته هم روزی به کنعان میرسد
👌هر که میآید حرم، اول فقیری بیش نیست
✨بعد از آن فقر و تهی دستی، به عرفان میرسد
✍رضا باقریان
📸حسنین شرشاحی
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃محمد که آمد همه آنچه در ذهنم ردیف کرده بودم، به هم ریخت؛ حتی ظاهرش. من انتظار داشتم او با عبا و عمامه بیاید، اما او لباس ساده ی مردانه پوشیده بود؛ پیراهن سفید یقه آخوندی و پلیور سرمه ای. صدای مردانه اش ام برایم جذاب بود.
🍃توی دانشگاه استادی داشتیم که همیشه می گفت : توی خواستگاری همان جلسه اول به صورت طرفتان نگاه نکنید. تا پیش از شنیدن حرف هایش، از روی ظاهرش تصمیمی نگیرید.
🍃جلسه ی اول من سرم پایین بود، اما صدای آهنگین و مردانه اش همان بار اول دلم را لرزاند و گوش هایم را نوازش کرد. شنیدن صدایش آنقدر آرامم کرد که دلم می خواست تند تند از او سوال بپرسم و او با حوصله و مفصل جوابم را بدهد...
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید
نشر به مناسبت ایام #ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع)
📖برشی از کتاب بی تو پریشانم
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💠 تایید صلاحیت شدگان ریاست جمهوری :
۱- محمدباقر قالیباف
۲- سعید جلیلی
۳- مسعود پزشکیان
۴- علیرضا زاکانی
۵- امیرحسین قاضیزاده هاشمی
۶- مصطفی پور محمدی
#انتخابات🗳
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
2.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 قابل توجه کاندیدهای محترم....
مراقب باشیم که رفتارمان، قلب آقایمان را نرنجاند
🎞خاطره جناب آقای مخبر
🌹رحمت خداوند بر #سید_شهیدان_خدمت #شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
سلام وقتتون بخیر
همیشه شما بااین تصاویر زیبا و خواستنی حال مارو خوب میکنید گفتم این بار ما بفرستیم برای شما
*براتون بهترین هارو آرزو می کنم
همان بهترین هایی که فقط خدا میداند و بس
#ارسالی_اعضا✉️
-------------------
علیکم سلام
عصرتون بخیر
خیلی ممنونم از لطف شما و توجهتون، بعد کلی خستگی کار و.... سرناهار با دیدن پیام شما لذت بردم. خستگیم رفت.☺️💐
ارتباط ناشناس باکانال👇🌹
✉️daigo.ir/secret/6145971794
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📝تجربه یکی از خوانندگان کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت بعد از چاپ این کتاب #قسمت_دوم چند ماه گذشت و من هم
📝تجربه یکی از خوانندگان کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت بعد از چاپ این کتاب
#قسمت_سوم
[خانم دکتر گفت:] از همکارانتان پیگیری کردم الان هم یکی دو ساعته توی خیابان ایستاده و منتظر شما هستم....
گفتم: با من چه کار دارید؟
گفت: این کتاب روال زندگی ام را به هم ریخت. خیلی مرا در موضوع معاد به فکر فرو برد اینکه یک روزی این دوران جوانی من هم تمام خواهد شد و من هم پیر میشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟!
درسته که مسائل دینی رو رعایت نمی کردم، اما در یک خانواده معتقد بزرگ شده ام.
یک هفته بعد از خواندن این کتاب، خیلی در تنهایی خودم فکر کردم. تصمیم جدی گرفتم که توبه کامل کنم. من نمیتوانم گناهانم را بگویم اما واقعاً تصمیم گرفتم که تمام کارهای گذشته ام را ترک کنم. درست همان روز که تصمیم گرفتم، تصادف وحشتناکی صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود دیدم!
کاملا مشاهده کردم که روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما، ملک الموت مهربان و بهشت و زیبایی ها را ندیدم! دو ملک مرا گرفتند تا به سوی عذاب ببرند، هیچکس با من مهربان نبود. من آتش را دیدم حتی دست بندی به من زدند که شعله ور بود. اما یکباره داد زدم من که امروز توبه کردم. من واقعا نیت کردم که کارهای گذشته را تکرار نکنم.
ادامه دارد....
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊