واقعا وقتی در گوشه گوشه داستان از وجود نازنین حضرت نام برده آدم از خود بی خود میشه....
حس عجیبیه انگار همون لحظه این عظمت رو درک میکنی... آدم میلرزه از درون
خداروشکر که مادر ما حضرت زهرا هستند....
امیدوارم بچه ی خوبی براشون باشیم
به قول بنده خدایی هرکس که بچه بد رو زده مادر نزده....💔
الان می طلبه کلیپ یه شهیدی که خیلی زهرایی بودن بذارم
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_محمد_اسلامی_نسب شهیدی که به شهید زهرایی مشهور بود...
به فرموده رهبر معظم انقلاب به نظر با حضرت زهرا (س) این شهید ملاقات داشتند
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا🚩
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
غصّه هایتان را با قاف
بنویسيد تا هرگز
باورشان نکنيد!
انگار فقط قصّه است و بس
شاد زندگی کنید
قدر لحظه ها را بدانيد
عصرتون بخیر☕️🍫🍬
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
وعده ها.pdf
حجم:
16.44M
وعدههای محقق شده دولت سیزدهم در انتخابات
#شهید_جمهور
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #بدون_تو_هرگز #تو_عین_طهارتی #قسمت_سیزدهم بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم ب
📖 #بدون_تو_هرگز
#عشق_کتاب
#قسمت_چهاردهم
زینب شش هفت ماهه بود، علی رفته بود بیرون داشتم تند تند همه چیز رو تمیز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه. نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش. چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم....
عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته، توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم، حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم. چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش.
حالش که بهتر شد با خنده گفت عجب غرقی شده بودی، نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم.
منم که دل شکسته؛ همه داستان رو براش تعریف کردم. چهره اش رفت توی هم. همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد، یه نیم نگاهی بهم انداخت.
- چرا زودتر نگفتی؟ من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی
یهو حالتش جدی شد، سکوت عمیقی کرد. می خوای بازم درس بخونی؟
از خوشحالی گریه ام گرفته بود، باورم نمی شد یه لحظه به خودم اومدم.
- اما من بچه دارم، زینب رو چی کارش کنم؟
- نگران زینب نباش، بخوای کمکت می کنم.
ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد. چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم. گریه ام گرفته بود. برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه. علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود.
خودش پیگر کارهای من شد. بعد از ۳ سال. پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود. کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند، هانیه داره برمی گرده مدرسه… 📢
ادامه دارد...
----------------------------
✍زندگی شهید #دفاع_مقدس #طلبه_شهید_سیدعلی_حسینی
به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
سلام و عرض ادب خدمت همه عزیزان.
اینم دخترم بالای منبر امام زاده صالح.
قبل از آمدن محمد حسین پویانفر عزیز ، رفته بالا منبر و من الله توفیق...
نائب الازیاره از طرف همه دوستان و درود میفرستم به روح شهیدان فخری زاده ها. شهریاریها. پاشاپورها و پورهنگها. و همه شهدایی که جونشون رو برای حفظ، پیشرفت و سربلندی ایران عزیز هدیه کردند به این نظام.
#ارسالی_اعضا✉️
آقای شهبازی، دوست #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
-----------------
علیکم سلام
قبول باشه ازتون
خیلی ممنونم که نزد برادر امام رضا (ع) و شهیدان عزیزانمان یاد بنده و دوستانتون هستید. حاجت روا بشید به حق امام زاده صالح فرزند موسی ابن جعفر (ع).
خدا عاقبت بخیر کنه دختر قشنگتون رو🍒 زیر سایه امام زمان (عج) و شما و همسرگرامیتان🌺
ارتباط ناشناس با کانال شهیدان👇
daigo.ir/secret/6145971794
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
چهارشنبه است و روز زیارتی آقاجانمون امام رضا....
کلا این کانال بیشتر به دلیل مدل شهادت این دوعزیز، رضوی و حسینی است.
و البته امام زمانی...
چون این عزیزان و شهدای ما زمینه ساز ظهور عزیزدلها هستند....
اِن شاءالله ما هم به طریقی فیضی ببریم.
کاش یک شب باز مهمان دو چشمت میشدم
ریزه خوار مشرق خوان دوچشمت میشدم
کاش یک شب میگذشتم از فراز چشم تو
گرم گلگشت خراسان دو چشمت میشدم
کاش یک شب میسرودم گنبد زرد تو را
فارغ از دنیا غزل خوان دو چشمت میشدم
کاش یک شب می نشستم بر ضریح چشم تو
باز هم پابند پیمان دو چشمت میشدم
صحن و ایوان تو را ای کاش جارو میزدم
چون کبوتر ها نگهبان دو چشمت میشدم
ضامن آهوست چشمان دو شهد روشنت
کاش آهوی بیابان دو چشمت میشدم
کاش یک شب معرفت می چیدم از چشمان تو
غرق در دریای عرفان دو چشمت میشدم
کاش یک شب میشدم خیس نگاه سبز تو
شاهد اعجاز باران دو چشمت میشدم
کاش یک شب نور مینوشیدم از چشمان تو
می درخشیدم،چراغان دو چشمت میشدم
سخت شیرین است طعم روشن چشمان تو
کاش یک شب باز مهمان دو چشمت میشدم
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا
#چهارشنبه_های_امام_رضایی💝
4.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جنجال و درگیری در میزگرد فرهنگی پزشکیان؛ فاضلی مشاور آقای پزشکیان از برنامه زنده قهر کرد....
آقای پزشکیان می گویند: همین رفتار نشان میده ما هنوز توی فرهنگ مشکل داریم....!!!
فکر کنم برخوردش با جوان اصفهانی رو فراموش کرده....
اون وقت به کارشناس و ... میگه بی فرهنگ. مثلا میزگرد فرهنگی بود که....
#انتخابات
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊