دوستان برای مشکلی که برای من پیش اومده از شما التماس دعا دارم....
😔
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
#بدون_تو_هرگز #نغمه_اسماعیل #قسمت_سی_و_سوم این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم، دلم پیش
#بدون_تو_هرگز
#دو_اتفاق_مبارک
#قسمت_سی_و_چهارم
با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم.
- اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید هر کاری بتونم می کنم.
گل از گلش شکفت، لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد. توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن.
البته انصافا بین ما چند تا خواهر از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود. حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود. خیلی صبور و با ملاحظه بود. حقیقتا تک بود. خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت.
اسماعیل، نغمه رو دیده بود. مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید. تنها حرف اسماعیل، جبهه بود، از زمین گیر شدنش می ترسید.
این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت. اسماعیل که برگشت تاریخ عقد رو مشخص کردن و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن. سه قلو پسر.... احمد، سجاد، مرتضی و این بار هم علی نبود…
ادامه دارد...
---------------------------
✍زندگی شهید #دفاع_مقدس #طلبه_شهید_سیدعلی_حسینی
به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
والا هزاران دختری داریم که مردانه یک زندگی را چرخاندن....
چه قدر زحمت کشیدن!
اما متاسفانه شما چون اصلا آنها را نمی شناسید و نگاهتون به پایین دست ها هیچ وقت نخورده و فقط برای جمع رای اون سمتا آفتابی میشید...، ایشون رو گذاشتید روی سرتون حلوا حلواشون میکنید...
چقدر این پاچه خواریتون چندش آور بود خانم ابتکار.....
اتفاقا اگر معنا و مفهوم دختران و جوانان را می فهمیدید هیچ وقت بیخود و بی جهت، یک دختر را بر دیگر دختران سرزمینمان ایران ارجح نمی دانستید....
اما خب...😉😉
بالاخره برای رسیدن به قدرت حتما براتون لازم بوده خانم خانما.
دلم برای دخترانی می سوزد که به وعده های بعضی ها اعتماد کردند...
در دین ما بانوی اول حضرت خدیجه هست و بعد آن ، مادرمان حضرت زهرا و حضرت زینب و..... که امثال ماها در برابر این عزیزان قطره ایم در برابر دریا.....
با یکی از دوستان حرف زدیم می گفت : اصغر عاشق ائمه بود اما شب سوم و نهم رو خیلی دوست داشت و روی روضه های #حضرت_رقیه (س) خیلی حساس بود.
یه سال شب سوم #محرم بود که روضه خون روضه ی دلچسبی نخوند و حاج اصغر ناراضی بود و بهش گفتم که بلندشو خب خودت بخون.
نه نگفت و رفت جلو و شروع کرد به خوندن... این نوحه رو خوند حاج اصغر :
عمه بیا گمشده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده...
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#شهید_بی_سر
#شهید_بی_دست😭💔
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
امشب شب مهمیه...
دوستان حضرت رقیه با دستای کوچولوش...
گره باز میکنه....
خودش سختی کشیدس
میدونه چی میگیم...
بهش بگید به حق باباش گره های ما رو باز کن
یه وقتی گروه فرهنگي- مذهبی فعال بودم.
قرار بود اثبات وجود نازنین حضرت رقیه رو در چند قسمت تقدیم کنیم. یه قسمتی بود که آقاسیدابراهیم خواب نازدانه حسین (ع) را میدید. میگفت آقا سید بیا مزارمو درست کن آب گرفته.
سید فکر کرد خوابه ترتیب اثر نداد. شب بعدی دخترش خواب دید، شب سوم باز اون یکی دخترش....
تا اینکه رفتن و دیدن بله مزار شهیده سیده رقیه رو آب گرفته...
تا پایان درست کردن مزار پیکر این نازدانه را در دامان داشت.😭😭
این مجموعه چندین قسمت داشت، در تمام مدت حس می کردم بی بی سه ساله را بغل دارم وقتی آماده سازی میکردم متنش رو
بی بی جان گره ی ما رو باز کن
میدونم میدونی که خیلی برام عزیزی
زمان:
حجم:
1.9M
شب سوم #محرم
هیئت عاشورائیان - حسینیه شهدای بسیج (واقع در افسریه)
آقای ابوذر بیوکافی
زمان:
حجم:
1.71M
شب سوم #محرم
هیئت عاشورائیان - حسینیه شهدای بسیج (واقع در افسریه)
آقای ابوذر بیوکافی
زمان:
حجم:
1.04M
شب سوم #محرم
هیئت عاشورائیان - حسینیه شهدای بسیج (واقع در افسریه)
آقای ابوذر بیوکافی