یک بار رواق امام رضا(ع) نشسته بودیم و هر کدام توی حال خودمان مشغول خواندن ادعیه بودیم. یک لحظه چشمم به محمدحسین افتاد. دیدم سرش رفته توی کتاب دعا و حس و حال عجیبی دارد. بنظرم زیارت عاشورا میخواند. دوباره سرم را گرم کار خودم کردم. اما طاقت نیاوردم و باز نگاهش کردم. انگار در دنیای دیگری بود. عجیب غرقِ فکر بود. مقداری که نشستیم، رفتم زیارت کردم و برگشتم. بعد او بلند شد که برود. دیدم هنوز تو خودش است. تا خواست برود، پایش را چسبیدم و گفتم: «محمدحسین! مدیونی اگه بِری شهادتت رو پیش #امام_رضا بگیری و بیای.» نمیدانم چرا این حس بهم دست داده بود. گفتم الان میرود و میگیرد و برمیگردد. گواهیِ دلم بود؛ بیخودی.
یکی دو بار به جان بچهها قسمش دادم که: «محمدحسین، نگیر.» بار اول گفت: «نه». دوباره هم که تاکید کردم گفت: «نه بابا!» همین. و رفت.
یک ربعی طول کشید برگردد. آمد و دیدم بهتر شده و قبراق است. گفتم لابد سبک شده و طبیعی است. بلند شدم برویم.
جلوی رواق امام رضا(ع) بچهها گفتند آب میخواهیم. رفتم برایشان آب ریختم و برگشتم. وقتی لیوان آب را دادم دستشان، یک آن چشمم خورد به محمدحسین. رو به گنبد ایستاده بود و دستهایش را به طرف آن دراز کرده بود. برای یک لحظه حس کردم محمدحسین را دارند میشویند. انگار سرتاپایش را شستند؛ از بالا به پایین. این را واقعاً دیدم... . یقین پیدا کردم همانجا پاک شده. تا این صحنه را دیدم، ناخوآگاه توی دهنم چرخید و گفتم: «خدا ازت نگذره که شهادتتو گرفتی... .»
لیوان از دستم افتاد و دیگر اعصابم ریخت به هم و فکرم مشغول شد.
توی راه برگشت به باب الجواد(ع)، دلم طاقت نیاورد و به خانمش گفتم قسمتان میدهم نگذارید این بار به سوریه برود. خانمش با تعجب ازم پرسید: «چرا؟» گفتم: «فقط نذار بره.»
محمدحسین سرش پایین بود و ذکر میگفت و میآمد. حتی در راه، بچه را توی رواق جا گذاشت؛ زینب را. تا فهمیدم شروع کردم با او جر و بحث کردن که «تو حواست کجاست؟» میخواستم دقِّ دلیام را خالی کنم. علناً برایش داد زدم و بهش گفتم: «رفتی شهادتتو گرفتی و بچه رو فراموش کردی!» خانمش شنید. پرسید: «چی میگید؟!» دیگر نفهمیدم چه از دهنم در میآید. گفتم: «این بَشَرو به زینبتون قسم دادم که شهادتشو نگیره. ولی او گرفت!» گفتم خودم دیدم پای آبخوری شُستنَش و به چشمْ دیدم پاکش کردند.
خیلی حواسم به دور و برم نبود. داغ کرده بودم. یک مقدار به خودم آمدم. به خودش نگاه کردم و ادامه دادم: «توی این شوق و ذوق، بچه رو فراموش کردی؟» ولی او چیزی نمیگفت. ذکرگویان، دوید دنبال بچه. من هم پشتش راه افتادم و از پشت سر برایش غُرغُر میکردم. ولی او راه خودش را میرفت. انگار نه انگار.
چند قدم مانده به رواق امام رضا(ع)، یکهو محمدحسین بغلش را باز کرد و وسط جمعیت دخترش را در آغوش گرفت. نفهمیدم توی آن شلوغی چطور بچه را پیدا کرد. تا بغلش کرد، شروع کرد به عذرخواهی و مدام میبوسیدش. زینب هم زهرهترک شده بود. یکی از خادمها وقتی مرا دید و صدای مرا شنید با تعجب پرسید: «چی شده؟» دوباره هر چه را دیده بودم تکرار کردم... .
همه میگویند، #شهید با ریختن خونش پاک میشود. ولی من معتقدم محمدحسین، قبل از شهادتش پاک شد.
برشی از خاطرات #شهید_محمدحسین_حمزه که #حقیر در کتاب #حمزه نیاوردم.
توصیه میکنم حتما بخونید !
خاصه..
مثل بیشتر خاطراتش
#سایر_تالیفات
#شهید_مدافع_حرم
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
#شهید_محمدحسین_حمزه
شهادت فروردین ۱۳۹۵
خناصر سوریه
@shahid_ketabi
خاطراتوکرامات شهید عاملو
یک بار رواق امام رضا(ع) نشسته بودیم و هر کدام توی حال خودمان مشغول خواندن ادعیه بودیم. یک لحظه چشمم
حدود ۴۰ خاطره از کتاب حذف شد
از جمله این خاطره
به خودم قول دادم در کتاب بعدی بیارمش 🤲
اگر خدا بخواهد ...
@shahid_ketabi
🌐 حقوق بی بشر‼️
💢 ۶ الی ۱۲ تیرماه هفته حقوق بشر آمریکایی در ایران نامگذاری شده است.
اماعلت این نامگذاری:
🔻۶تیر ماه۱۳۶۰: سوقصد به امام خامنهای توسط گروهک تروریستی فرقان.
🔻۷تیر ماه۱۳۶۰: انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط گروهک تروریستی فرقان که منجر به #شهادت آیتالله بهشتی و ۷۲ نفر از یارانش شد.
🔻 ۸تیر ماه۱۳۶۰: ترور محمدکچویی رییس زندان اوین توسط منافقین که منجر به #شهادت ایشان شد.
🔻۸تیر ماه۱۳۶۶: بمباران شیمیایی سردشت توسط هواپیماهای رژیم بعث عراق که با #شهادت ۱۱۰ نفر و مجروحیت بیش از پنج هزار نفر از مردم بی گناه همراه شد.
🔻۱۱تیر ماه۱۳۶۱: به #شهادت رساندن آیت الله صدوقی امام جمعه یزد توسط منافقین کوردل.
🔻۱۲تیر ماه۱۳۶۷: حمله موشکی ناو آمریکایی وینسنس به هواپیمای مسافربری ایران که منجر به #شهادت ۲۹۰ نفر مسافر، از جمله۶۶ کودک زیر ۱۲ سال ،۵۳ زن و ۴۶ نفر تبعه ی کشورهای خارجی شد.
🔷 این جنایات هولناک بخش کوچکی از کارنامه سیاه آمریکا علیه ملت ایران است. تاریخ آمریکا مجموعهای کامل از جنایت علیه بشریت و حقوق بشر در کشورهای مستقل، آزاده و مردمی است. لذا مرور این جنایات سند قاطعی در برابر کسانی است که میخواهند آمریکا را دوست و خیرخواه مردم ایران معرفی کنند.
✅ امام خامنهای فرمودند آنهایی که میخواهند چهرهی موجهی از آمریکا ارائه دهند، به ملت خیانت میکنند. کشور و ملت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد و عمق دشمنی را بفهمد.
#حقوقبشرآمریکایی
#جهادتبیین
@shahid_ketabi
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پخش برای اولین بار!
🔺اگر بهشتی آنجا بود، خیال ما راحت بود…
🔺چگونه نظام پس از شهادت #شهید_بهشتی قدرتمندانه به مسیر خود ادامه داد…
🔺روایت شنیدنی رهبر معظم انقلاب از حادثهای تلخ اما امیدبخش…
@shahid_ketabi
38.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ بسیار مهمی که منتظرش بودید...
⁉️ اثرگذارترین شخصیت صد سال آینده چه کسی است؟
♨️ یک نفر مثل او پیدا نمیکنید...
⁉️ از مهمترین شئون عاقبتبخیری از دیدگاه #حاج_قاسم ...
⁉️ #کوروش کبیر زمان کیست؟
♨️ توصیف #ضدانقلاب از زندگی رهبری
‼️ماجرای انگشتر #عقد رهبری
💢 نظر دبیرکل وقت سازمان ملل درخصوص آیتالله #خامنهای
🔴 حتی یک نقطه خاکستری در زندگی او نیست
‼️ کسی که عبادت او یک #کمونیست را مجذوب میکند
‼️ کسی که سطح #مطالعهاش حیرتآور است
💢 کسی که سخنرانی او در کنگره حافظ حتی پس از ۳۰ سال، نطق ادبی برگزیده #سازمان_ملل است...
♨️ تسلط حیرتآور در بحث زبان و ترجمه
🔴 رفتار پدرانه حتی برای معترض...
💢 گوشتان به فرمان #رهبری باشد...
‼️ نظر آیتالله بهجت درخصوص رهبری
_________________________
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
#روز_عرفه
#عرفه
#ویژه
@shahid_ketabi
تنها شهید بانک صادرات کشور؛
عشقِ ورزش
و مربی #یوگا !
اعجوبهای که به #شائولین_چین فکر میکرد و دنبال این بود که برای آموزشهای تکمیلی به #هندوستان برود.
اما انتهای مسیر زندگی محمد آنطور نبود که بنظر میرسید... .
این خاطرات را در کتابی که در دست چاپ است خواهید خواند از
#شهید_محمد_قنبریان
👈 #شهادت : فروردین ۱۳۹۵
خناصر سوریه
#شائولین_تا_شام
#سایر_تالیفات
@shahid_ketabi
همه را میپایید.
یک روز توی اتاق نشسته بودیم. علی داودی که آمد تو، بهش گفتیم: «برو وضو بگیر.» علی جا خورد. مدام میگفت: «کی گفته؟» گفتیم: «کاظم».
فارغ از باورپذیری یا عدم آن باید بگویم در آن مدت، حیات طیبهای در آنجا شکل گرفته بود و حسابی مراقب اعمالمان بودیم.
گاهی کاظم میگفت: «حسن نورانی نیست! به فلانی گفته خفه شو! برا همین نورش رفته.»
از این چیزها زیاد است؛ شاید دو هزار صفحه کتاب باشد.
یک بار من و هادی رفتیم شهر و نانچیکو خریدیم و برگشتیم. تا رسیدیم #کاظم گفت: «چی خریدید و چرا اسراف کردید؟» هادی سریع ازم گرفت و برد پسَش داد.
به ریز کار ما دقت داشت؛ لباس پوشیدن، حرف زدن ما در کلاس، نظم ما در نماز جماعت. میگفت: «چرا دیر رسیدی به نماز و ایستادی حرف زدی؟» طرف هم حساب کار خودش را میکرد و از آن به بعد حواسش را بیشتر جمع میکرد. چون همه از اعماق وجود قبول کرده بودیم که اطلاعتپذیر باشیم.
البته حرفهای کاظم جز مُرّ شریعت نبود.
برشی از کتاب #رویای_بانه خاطرات بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
#امام_زمان
#خاطرات
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 توبیخ #شهید_آوینی توسط خاتمی بخاطر عدم رعایت شئونات اسلامی!
قضاوت با شما
#عشق_من
#عید_غدیر
#حجاب
@shahid_ketabi