eitaa logo
خاطرات و کرامات شهید عاملو
2هزار دنبال‌کننده
847 عکس
350 ویدیو
20 فایل
مؤلف: @alirezakalami صاحب ۱۲ عنوان کتاب ازخاطرات #شهدا نویسنده سه کتاب از شهید عاملو با عناوین #سه_ماه_رویایی و #رویای_بانه و #شهید_کاظم_عاملو 👈برای دسترسی سریع به #فهرست مطالب کانال، ابتدا پیام «سنجاق‌شده» را کلیک کنید، سپس به سراغ #هشتک‌ها بروید 🫡
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «خاطرات والدین و همسران شهدای دفاع مقدّس،  مثل جواهر قیمتی در دسترس ما است که [اگر] غفلت کنیم، از دست ما خواهد رفت، کما اینکه  بسیاری از  والدین  شهدا از دنیا رفته‌اند؛ بسیاری از آنها دچار فراموشی شده‌اند.»  ۱۳۹۸/۰۷/۰۸ @shahid_ketabi
الله‌اکبر میرزا جواد‌آقا تهرانی پای خمپاره‌انداز! گاهی یک روحانی مسن و پیرمرد، اثرش از روحانی جوان بیشتر است. یکی از علمای محترم مشهد، از مسنّین علمای مشهد که حتما اغلب آقایان می‌شناسند، آقای حاج‌میرزا جواد‌آقای تهرانی، مردِ ملّا، پیرمردِ پشت‌خمیده‌ی با‌ عصا، ایشان چند بار جبهه رفته. یک‌بار ایشان از جبهه برگشتند آمدند تهران، می‌رفتند مشهد، با بنده ملاقات کردند؛ خدمت امام رسیدند. به من گفتند که من وقتی رفتم جبهه، دیدم بچه‌ها من را به چشم یک پیرمرد نگاه می‌کنند، گفتم نخیر از من هم کار بر می‌آید. بعد به من گفتند که پس شما پای خمپاره بیایید، آقای آقا‌میرزا جواد‌آقا را بردند پای خمپاره. ایشان گلوله‌ی خمپاره را می‌انداختند توی خمپاره و پرتاب می‌شد و می‌خورد به دشمن. خب خمپاره‌انداز، خوب است دیگر. خمپاره‌زنی، یک کار رزمی، شما ببینید چقدر در روحیه‌ی این جوانها اثر می‌کند، چه جانی به اینها می‌دهد. آن جوانی که می‌بیند این پیرمرد ۸۰ ساله با محاسن سفید، پشتِ خمیده، عصا به‌دست آمده پای خمپاره ایستاده و خمپاره می‌زند، این جوان دیگر ممکن نیست که از مقابل دشمن برگردد عقب و احساس ترس بکند. آقایانی که بودند می‌دانند دیگر، چون خمپاره صدا دارد و معمولاً آن کسی که خودش خمپاره را می‌اندازد سرش را می‌برد عقب و گوشها را می‌گیرد، ایشان می‌گفت خمپاره را که می‌زدم، برای این‌که صدای خمپاره توی گوشم نپیچد، وقتی گلوله خمپاره می‌خواست بیرون بیاید فریاد می‌زدم الله‌اکبر. منظره را مجسم کنید یک پیرمردِ عالمِ محاسن‌سفیدی، پای خمپاره ایستاده هی خمپاره می‌زند، هی می‌گوید الله‌اکبر. خاطره از جنگ @shahid_ketabi
✍️رهبر معظم انقلاب : روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. و اگر این شد، آن‌وقت مسئله‌ی شهادت که به معنای مجاهدت تمام‌عیار در راه خدا است، در جامعه ماندگار خواهد شد. و اگر این شد، برای این جامعه دیگر شکست وجود نخواهد داشت و شکست معنا نخواهد داشت؛ پیش خواهد رفت ۹۳/۱۱/۲۷ @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 در منزل من، همه افراد، هرشب در حال مطالعه خوابشان مى‌برد ⚠️ همه خانواده‌هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند 📝 رهبر انقلاب: من اين را مى‌خواهم عرض كنم كه در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال خوابشان مى‌برد. خود من هم همين‌طورم. نه اين‌كه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مى‌كنم؛ تا خوابم مى‌آيد، كتاب را مى‌گذارم و مى‌خوابم. همه افراد خانه ما، وقتى مى‌خواهند بخوابند حتماً يك كتاب كنار دستشان است. من فكر مى‌كنم كه همه خانواده‌هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند. توقّع من، اين است. 📚بايد پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با كتاب محشور و مأنوس كنند. حتّى بچه‌هاى كوچك بايد با كتاب اُنس پيدا كنند. 📚بايد خريدِ كتاب، يكى از مخارج اصلى خانواده محسوب شود. مردم بايد بيش از خريدن بعضى از وسايل تزييناتى و تجمّلاتى - مثل اين لوسترها، ميزهاى گوناگون، مبلهاى مختلف و پرده و... -، به كتاب اهميّت بدهند. 📚اوّل كتاب را مثل نان و خوراكى و وسايل معيشتى لازم بخرند؛ بعد كه اين تأمين شد به زوايد بپردازند. ۱۳۷۴/۰۲/۲۶ @Khamenei_ir @shahid_ketabi
رهبر انقلاب: «واقعاً خدا می‌داند من وقتی یادم می‌آید که مردم ما را بلد نیستند، به قلب من فشار می‌آید.» 📕 ۷۰/۱۱/۲۹ «متاسفانه شما جوان‌ها و دانشجوها کتاب‌ نمی‌خوانید، خیلی اهل کتاب نیستید؛ بنده کتابخوانم، من خیلی کتاب می‌خوانم، دلم می‌خواهد شما بچّه‌ها، جوان‌ها واقعاً کتاب بخوانید؛» 📕 ۹۷/۳/۷ «من جوانان بسیاری را دیدم که حتی به مطالعه رمان هم میل ندارند، یک رمان را چند صفحه می‌خوانند بعد می‌گویند دیگر حوصله خواندن نداریم، در حالی که حاضرند تبلیغات ۲۰ دقیقه‌ای تلویزیون را ببینند اما حاضر نیستند در این ۲۰ دقیقه چند صفحه رمان بخوانند، حالا نمی‌گویم کتاب علمی و سیاسی و اجتماعی بخوانند، همان رمان هم نمی‌خوانند، این ناشی از عدم اعتیاد به کتاب است متاسفانه مردم ما میل کتابخوانی ندارند و معتاد کتاب نیستند!» 📕۷۶/۸/۱۹ @shahid_ketabi
برای «شهیده» مریم رحیمی؛ پرستاری که در ایام بارداری کرونا گرفت و شهید شد! 🔹دخترم می‌گفت: «اگه از این لباس سفید به رو سپیدی رسیدیم هنر کردیم.» 🔹برای داغ بیماران کرونایی‌اش در خانه اشک می‌ریخت و می‌گفت: «شرمنده خانواده‌شون شدیم.» می‌نشست بالا سر بیماران، قرآن می‌خواند. 🔹هر وقت صحبت مرخصی می‌شد، زیر بار نمی‌رفت و می‌گفت: «این روزها مردم بهمون نیاز دارن.» 🔹وقتی حاج قاسم شهید شد، مریم برای تشییع جنازه گفت: «باید بریم کرمان.» در مسیر مدام زیارت عاشورا می‌خواند و از خدا طلب شهادت می‌کرد... . (راوی: پدر) @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعتقادم این است که اگرچه جنگ به خودی خود موضوعیتی ندارد، اما عرصه‌ی بسیار مهمی برای بروز روحیه‌ی اسلامی و انقلابی و خصلتهای مسلمانی درست است؛ از این جهت بسیار ارزشمند است... ما حالا که دیگر جنگ نداریم و نمی‌خواهیم هم به دست خودمان یک جنگ درست کنیم که عرصه‌ی انقلاب بشود، لیکن آن هشت سال جنگ بایستی تاریخ ما را تغذیه کند... این یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم، یا نه؟ این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم.  70/4/25 @shahid_ketabi
«یک شب نزدیکی‌های اذان صبح خواب دیدم که حمید گفت: «خانوم خیلی دلم برات تنگ شده، پاشو بیا مزار»‌ معمولاً عصرها به سر مزارش می‌رفتم ولی آن روز صبح از خواب که بیدار شدم راهی گلزار شدم، همین که نشستم و گل‌ها را روی سنگ مزار گذاشتم دختری آمد و با گریه من را بغل کرد، هق‌هق گریه‌هایش امان نمی‌داد حرفی بزند، کمی که آرام شد گفت: «عکس شهیدتون رو توی خیابون دیدم، به شهید گفتم من شنیدم شماها برای پول رفتید، حق نیستید، باهات یه قراری می‌ذارم، فردا صبح میام سر مزارت، اگر همسرت رو دیدم می‌فهمم من اشتباه کردم، تو اگه بحق باشی از خودت به من یه نشونه میدی.» ‌ برایش خوابی را که دیده بودم تعریف کردم، گفتم: «من معمولاً غروب‌ها میام اینجا، ولی دیشب خود حمید خواست که من اول صبح بیام سر مزارش.»‌ راوی : همسر شهید حمید سیاهکالی @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو سه روزی بود می دیدم توی خودش است. پرسیدم « چته تو؟ چرا این قدر توهمی؟ » گفت « دلم گرفته. از خودم دل خورم. اصلا حالم خوش نیست. » گفتم » همین جوری ؟ » گفت » نه. با حسن باقری بحثم شد. داغ کردم. چه می دونم ؟ شاید بهاش بلندحرف زدم. نمی دونم. عصبانی بودم. حرف که تموم شد فقط بهم گفت مهدی من با فرمانده هام این جوری حرف نمی زنم که تو با من حرف می زنی. دیدم راست می گه. الان د و سه روزه کلافم. یادم نمی ره.» شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت « می خواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب. » بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند. آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می کرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده. @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نامه را نشانم داد، به خط حاجی بود. برای رئیس بنیاد شهید کرمان نوشته بود. گفته بود توفیق بسیار خوبی پیدا کردید که به این قشر [خانواده های شهدا جانبازان و ایثارگران] خدمت کنید. نوشته بود هر روز صبح دو رکعت نماز بخوانید و از خدا کمک بگیرید و بعد بروید سر کار برای خدمت. [این همان توصیه خداوند است که وَاستَعینُوا بِالصّبرِ وَ الصّلاةِ ؛ از صبر و نماز کمک بگیرید برای انجام کارهای خودتان] 📚 کتاب سلیمانی عزیز، نشر حماسه یاران، صفحه ۱۴۸، راوی حجت الاسلام رضایی. @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام معظم رهبری : 📌"تا امروز، هیچ قدرتی نتوانسته است دل‌های مردم را از تعظیم و تجلیل ، شهادت و ارزش‌های انقلاب خالی کند."💐 @shahid_ketabi
پیش از شهادت روی یک برگه نوشته بود: «از شما خواهش می‌کنم و می‌خواهم همیشه چند موضوع را مد نظر داشته باشید: ↵ هرگز دروغ نگویید ↵زود قضاوت نکنید ↵گذشت و ایثار داشته باشید ↵خوشرو و خوش برخورد باشید ↵و اینکه جبهه‌ها را پر نگه دارید خدایا ما را ببخش و بیامرز! خدایا عاقبت بخریمان بگردان! خدایا ما را آنی به خودمان وا مگذار! خدایا معرفت شناخت به ما عطا کن! خدایا امام عزیزو بزرگوارمان راحفظ بفرما! آمین یا رب العالمین بنده حقیر امیر حاج امینی تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ روز جمعه ساعت ۱۲:۳۰» 🌷 @shahid_ketabi
🔴 انتشار برای نخستین‌ بار؛ تصویر دست‌نوشته حاج قاسم خطاب به بسیجیان... 🆔@shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرم رنگی گام‌های عملی در «دوستی با یک شهید» @shahid_ketabi
📸 واکنش همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد به شهادت دانشمند هسته‌ای کشور شهید محسن فخری زاده @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زدیم بغل. وقت نماز بود‌ گفتم : «حاجی قبول باشه.» گفت: «خدا قبول کنه ان شاءالله» نگاهم کرد. گفت: «ابراهیم! نمازی خوندم که در طول عمرم توی جبهه هم نخوانده بودم» 💠 قصه‌اش این بود: رفته بود کاخ کرملین قرار داشت با پوتین. تا رئیس جمهور روسیه برسد وقت شد. حاجی هم بلند شد اذان و اقامه را گفت صدایش پیچید توی سالن. 💠 بعد هم ایستاد به نماز. همه نگاهش می کردند. می گفت در طول عمرم همچین لذتی از نماز نبرده بودم. پایان نماز پیشانی اش را گذاشت روی مُهر. به خدای خودش گفت: «خدایا این بود که کرامت تو یه روزی توی کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه می کشیدند حالا منِ قاسم سلیمانی اومدم اینجا نماز خوندم.» 📚 کتاب سلیمانی عزیز، نشر حماسه یاران، صفحه ۱۰۹، راوی ابراهیم شهریاری‌ @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر بترسیم دیگر از ایمان‌مان کاری ساخته نیست... اما سربازان امام زمان از هیچ چیز جز گناهان خویش نمی‌ترسند... ☑️ 🇮🇷 @shahid_ketabi
📚کتاب «» به قلم حقیر که در سال ۱۳۹۷ از طرف موسسه شهید ابراهیم هادی و با مشارکت موسسه فرهنگی مرصاد به چاپ رسید و بحمدالله اکنون به چاپ سوم رسیده است. کتاب خاطرات سالکی بی‌نظیر و عارفی سوخته، شهید به خوانندگان خواندنش را توصیه می‌کنم.... یقین بدانید نمونه این را نخواهید دید و خاطراتش را نخواهید شنید! کتابی شبیه به و شهیدی با ویژگی‌های خاص که در «خلسه» با شهدا همکلام می‌شده و با آنها نجوا می‌کرده است!! ۱۴۴ صفحه مصور. ۱۴۰۰۰تومان چاپ اول ۱۳۹۷ چاپ دوم و سوم ۱۳۹۹ @shahid_ketabi @pkhadi