السّلام علیک یا علی بن موسی الرضا
🔆
#کتاب_شهید
#زیارت_با_یاد_شهدا
#اردیبهشت_اتفاق_افتاد
#مدافعان_حرم
#شهید_مجید
➖➖➖➖
📣 کانال رسمی شهید مجید سلمانیان
@shahid_majid
📖 #کتاب_شهید
⭕️ بارها از زبان مجید شنیدم «شهید چمران وقتی میخواست بره چذابه، با موتور میرفته محله پاچنار، از آنجا آدمهای مشتی را میبرده جبهه...»
دوست داشت هرجا که تبلیغ میرود، همین مرام را پیاده کند. توی روستا تمام تلاشش این بود که همین آدمها رابکشاند توی صف نماز جماعت. ضدنظام، معتاد، عرقخور و... پای منبرش که مینشستند، مخشان را با یک جمله کوتاه یا با یک بیت شعر میزد و آنها میرفتند توی فکر. جمع شدن این قشر دور مجید دردسر هم داشت. چندنفر توی روستا زاویه پیدا کردند با او. همیشه چهارتا پیرمرد توی هر آبادی، اینجور وقتها میترسند چندتا جوان، دین و مسجدشان را از دستشان دربیاورند. حرفشان این بود که :«روحانی آوردیم نماز بخونه برامون، حالا جوونهارو دور خودش جمع میکنه یا با مردهای توی قهوهخونه همکلام میشه!»
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم،
حجّتالاسلام مجید سلمانیان
📖 نشر راه یار
#شهید_مجید | #خاطره
➖➖➖➖
📣 کانال رسمی شهید مجید سلمانیان
@shahid_majid
📖 #کتاب_شهید
⭕️ مجید عشقِ محمود کریمی بود و من طرفدار عبدالرضا هلالی بودم. ایام شهادت که میشد، مجید موتورش را آتش میکرد، سه یا چهارتَرکه میرفتیم هیئت «یا قاسم» توی میدان شهدای کرج، سیدامیر حسینی آنجا میخواند. بعد از هیئت هم برنامۀ فلافل یا سمبوسه، اکثراً هم مهمان مجید بودیم.
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم،
حجّتالاسلام مجید سلمانیان
🔗 نشر راه یار
#شهید_مجید | #خاطره
•┈••✾••✾••┈•
📣 کانال رسمی شهید مجید سلمانیان
<🪴@Shahid_Majid>
📖 #کتاب_شهید
⭕️ آن روز که رفتم برای بازرسی، خوش وبشی با شیخ مجید کردم. خودم را معرفی کردم و از پایگاه رفتم بیرون. چند روز گذشت و زنگ زدم پایگاه، به بچهها هشدار دادم: «ممکن است امشب با پژاک درگیر بشین. پیغام اومده پایگاه رو تهدید کردن. حواستون باشه.»
چند ساعت بعد دوباره زنگ زدم تا از اوضاع خبر بگیرم. بچهها گفتند: «خیالت راحت. شیخ رفته پشت بوم نگهبانی بده.»
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم،
حجّتالاسلام مجید سلمانیان
🔗 نشر راه یار
#شهید_مجید | #خاطره
•┈••✾••✾••┈•
📣 کانال رسمی شهید مجید سلمانیان
<🪴@Shahid_Majid>
📖 #کتاب_شهید
⭕️ همه داشتند وسیلههایشان را جمع میکردند. مجید هم ساکش را بست، به امید اینکه فردا با ما اعزام میشود یزد و از آنجا سوریه. خبری رسید که اشکش درآمد. دکتر گفته بود: «اجازه ندادن شما بری منطقه، پس لازم نیست فردا با بقیه بری یزد.» مجید شده بود مثل اسپند روی آتش. با آن قدوقواره و هیکل، زار میزد وگریه میکرد.
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم،
حجّتالاسلام مجید سلمانیان
🔗 نشر راه یار
#شهید_مجید | #خاطره
•┈••✾••✾••┈•
📣 کانال رسمی شهید مجید سلمانیان
<🪴@Shahid_Majid>
📖 #کتاب_شهید
📸 روز اعزام، فرودگاه بین المللی امام خمینی(ره)، اول اردیبهشت ۱۳۹۵
شیخ کمیل: «رفتیم فرودگاه. پنج نفر بودیم؛ من، مجید، حجت، شیخ متقی و شیخ مرتضی. مجید منتظر بود مُهر پاسپورتش را بزنند. مُهر که خورده شد روی کاغذ پاسپورت، ذوق عجیبی کرد و دوید سمت ما.»
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم،
حجّتالاسلام مجید سلمانیان
🔗 نشر راه یار
#شهید_مجید | #خاطره
•┈••✾••✾••┈•
📣 کانال رسمی شهید مجید سلمانیان
<🪴@Shahid_Majid>
📖 #کتاب_شهید
📸 از وقتی رفت بسیج، ندیدم نمازش قضا شود. اهل مسجد، هیئت، اردوی راهیان نور و نماز جمعه شد. عشق اسلحه بود. برای آموزش رزمی میدان تیر میرفتند. خانه که میآمد، با هیجان از اتفاقات اردو میگفت و روی پایش بند نبود. روحیات بسیجی وارش به یداللّه رفته بود.
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم،
حجّتالاسلام مجید سلمانیان
🔗 نشر راه یار
#شهید_مجید | #خاطره
•┈••✾••✾••┈•
📣 کانال رسمی شهید مجید سلمانیان
<🪴@Shahid_Majid>
هدایت شده از کانال رسمی شهید سلمانیان
📖 #کتاب_شهید
⭕️ مجید عشقِ محمود کریمی بود و من طرفدار عبدالرضا هلالی بودم. ایام شهادت که میشد، مجید موتورش را آتش میکرد، سه یا چهارتَرکه میرفتیم هیئت «یا قاسم» توی میدان شهدای کرج، سیدامیر حسینی آنجا میخواند. بعد از هیئت هم برنامۀ فلافل یا سمبوسه، اکثراً هم مهمان مجید بودیم.
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم،
حجّتالاسلام مجید سلمانیان
🔗 نشر راه یار
#شهید_مجید | #خاطره
•┈••✾••✾••┈•
📣 کانال رسمی شهید مجید سلمانیان
<🪴@Shahid_Majid>
📖 #کتاب_شهید
⭕️ [شیخ مجید] خیلی انقلابی بود؛ ولی تا با او نشست وبرخاست نمیکردی، این را متوجه نمیشدی که چقدر شور انقلابی دارد. آن شب گفت یکی از دلایلی که مدام دوست دارد توی تبلیغ نقاط مختلف کشور باشد، تبلیغ و دفاع از نظام و رهبر است.
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم،
حجّتالاسلام مجید سلمانیان
🔗 نشر راه یار
#شهید_مجید | #خاطره
•┈••✾••✾••┈•
📣 کانال رسمی شهید مجید سلمانیان
<🪴@Shahid_Majid>
📖 #کتاب_شهید
📸شیخ مجید به بچه های ادوات، مهدی و مجتبی گفته بود: «آماده باشید، فردا ظهر بیام حسینیۀ غَراصی، جشن داریم برای #مبعث.» برای برنامه لوازمی از نورمحمد، مسئول آماد و پشتیبانی گرفتیم؛ موکت، شیرینی، شکلات و بلندگو. پنجاه شصت نفری از بچه ها بودند. ظهر روز شانزدهم اردیبهشت، نماز ظهر و عصر را حسینیۀ گردان ادوات خواندیم. صف دوم نشسته بودم، مهدی و مجتبی هم کنارم بودند. شیخ وسط صحبت هایش گفت: «خدایا، خودت میدونی برای چی اومدیم اینجا.خودت جوابمونو بده"....
🎤راوی:
محسن لطفیان، فرمانده گردان ادوات
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم،
حجّتالاسلام مجید سلمانیان
🔗 نشر راه یار
#شهید_مجید | #خاطره
•┈••✾••✾••┈•
📣 کانال رسمی شهید مجید سلمانیان
<🪴@Shahid_Majid>