eitaa logo
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
2.4هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
3.4هزار ویدیو
191 فایل
شهید حسین معز غلامے: هرڪجا گره به ڪارت افتاد بگو الهے به رقیه (س)💚 ولادت🎂:1373/1/6 شهادت🕊️:1396/1/4 محل‌شهادت:حماه سوریه ذاکراهل‌بیت‌🎤 🌱مزار:بهشت زهراقطعه 50ردیف 116 کانال دوم: @deeldadeh_shohada 📱ادمین تبادل: @z_mht213 #باحضورجمعی‌ازخانواده‌شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
💥 تلنگر 💥 ⛔️ خود را از نام خدا محروم نکنیم! ✨«درود» هیچ وقت جای«سلام»را نمی‌گیرد✨ ✍ اینجا یکی
⛔️⛔️⛔️ تذکر و تدبر ⛔️⛔️⛔️ متأسفانه برخی از افراد بدون دانستن معنا و مفهوم لغاتی مانند "درود" ، تنها از سر احساسات آن را به کار می‌برند که بهتر است در این خصوص اطلاع‌رسانی‌های مداوم صورت گیرد تا افراد دچار اشتباه نشوند ...
🌷🍂🍁🍂🌷 آن ها چفیه داشتند… من دارم!!!👌 آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند… من حجاب دارم تا زهرایی زندگی کنم…❣ آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود… من حجاب دارم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…😶 آنان موقع شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند… من حجاب دارم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…😶😶 آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند … آنان سرخی خونشان را به حجاب امانت داده اند… من حجابم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم..🙂🙂
🍃زمان به سرعت می گذرد .به ندای دلت گوش کن، می خواهی دل ببندی و بمانی یا حق شوی و به پرواز کنی. . 🍃شهدا را با زیباترین مرگ همان شهادت تفسیر کردند ... . 🍃 دهه هفتادی هایی که در این روزها خبر شهادتشان فکر را مهمان خانه می کند که چطور می توانند از دنیا و تعلقاتش بگذرند؟ . 🍃جوانانی که با ذکر یا زینب، علی اکبرهای زمان شدند؛ پدرانشان آن ها را راهی میدان دفاع از حریم آل الله کردند.و مادرانشان با ذکر بابی انت و امی و جانی ، جان هایشان را در راه زینب(س) فدا کردند. 🍃جوان ذاکری هم نام ارباب و غلام با عزت او(حسین معز غلامی)که پاسداری را فقط برای رضای خدا برگزید. عصرهای پنج شنبه خودش و دلش در دنبال گمشده اش بود. در خانه هم عکس شهید مونس لحظه هایش بود.شاید هم مونسش پادرمیانی کرد و دفاع از حرم رزقش شد .. . 🍃اهل ماندن نبود .حتی دوستانش به پدرش گفتند: به حسینت دل نبند او رفتنی است.. یک عکس و یک خط نوشته دردنیای مجازی خبر شد برای چشم انتظارش در دنیای واقعی. . 🍃علی اکبرانه رفت و پدرش را به صبرِ حسین(ع) پس از وصیت کرد.. او همچون جوان کربلا دلیرانه و با شجاعت جنگید و شهید شد ... . 🍃گویا ی پیکرِ بر زمین مانده ی را بسیار خوانده بود که پیکرش سه روز بعد از شهادت پیدا شد. آن هم بانشان (عج) که سند سربازی اش، برای بود. . 🍃مدافع منتظر ... این روزها حال دلمان خوب نیست .برایش بخوان از همان هایی که مانند خودت به ختم شد. 🍂به مناسبت شهادت . ✍نویسنده : . 📅تولد : ۱۳۷۳/۱/۶،خوزستان.امیدیه. . 📅 شهادت : ۱۳۹۶/۱/۴،سوریه حماء . 📅 انتشار: ۱۳۹۹/۱/۳ . 🥀مزار: بهشت زهرا قطعه ۵۰ . "ارسالے از محبان شهدا"🌹 ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت 💛💫 🦋 ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
ڪتاب (بیا مشهد) ⃣ 🍁 شهیدے ڪه امام زمان بهش گفت بیا مشهد شفا بگیر ✨✨✨✨✨✨✨✨ بیامشهد راوی : فرزاد پاک نیا و داریوش بهمن پور زمان بازگشت به تبریز برای عمل جراحی شد.آن ایام یا با عصا و یا با صندلی چرخدار اینطرف و آنطرف می‌رفت. رفتم سراغ علی که آماده حرکت شویم. ولی علی مرا به طرفی کشید. حال منقلبی داشت و گفت:«فرزاد من خواب دیدم در باغی هستم. انگشترم را درآورده و از آب چشمه وضو می‌گرفتم. (شهید) احمد سعادتی را در کنارم دیدم که به من گفت: علی نگذار پایت را قطع کنند. در همین حین متوجه شدم آنجاست. سید نزدیک شد و به من گفت: . در یکی از پنجشنبه ها بیا مشهد من شفایت می‌دهم. نگذار پایت را قطع کنند ، ولی به این شرط که بعد از خوب شدن به جبهه برگردی.» بعد گفت: فرزاد به همین خاطر باید برویم مشهد.باید برویم. گفتم آخه با این حالِت که نمی‌شه. من نمی‌توانم به تنهایی تو را همراهی کنم. با اصرار او رفتیم تهران. اتفاقی اقای بهمن پور، یکی از دوستانم که تو جهاد فعالیت می‌کرد را دیدیم. به ایشان گفتم: ما عازم مشهد هستیم شماهم می‌آیی⁉️ قبول کرد و همراه ما آمد.درحالی که از ماجرا خبر نداشت. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بالاخره سه نفری راهی مشهد شدیم. وقتی رسیدیم به طور اتفاقی پنجشنبه بود. اتاق گرفتیم ‌وبعد از غسل زیارت راهی حرم مطهر شدیم. آن زمان حرم کوچکتر و خلوت تر از حالا بود. وقتی وارد صحن شدیم، قرآن قبل اذان شروع شد. دیدم حال علی دارد تغییر می‌کند❗️ فکر کردم دوباره حالت موج گرفتگی و.... خواستیم ببریمش گوشه ای از حرم، اما نگذاشت. گفت: میخواهم بروم وضو بگیرم و وارد حرم شوم. کنار حوض نشستیم و وضو گرفت. وارد حرم شدیم. آهسته آهسته جلو می‌رفتیم. من و علیرضا هردو زیر کتف های علی را گرفتیم و نزدیک ضریح می‌شدیم. نمی‌دانم چطوری، ولی دیدم جمعیت آرام آرام کنار رفت و راه ما باز شد، درحالی که مردم حواسشان به ما نبود❗️ علی نمی‌توانست حتی پایش را زمین بگذارد.عصب پا از بین رفته بود. تقریبا رسیده بودیم به نزدیک ضریح که علی یکباره از خود بی‌خود شد و فریاد زد: . ناگهان مارا کنار زد و با همان پایی که تا لحظاتی قبل هیچ عصبی نداشت، شروع به دویدن کرد‼️❗️ وقتی مردم متوجه شفا گرفتن علی شدند، ریختند به سرش و پیراهنش را می‌کشیدند برای تبرک❗️ یکباره حرم حالت عادی خود را از دست داد. صدای گریه و صلوات و... خادمین وقتی این صحنه را مشاهده کردند، سریع او را گرفتند و با ما به اتاق خودشان که پنجره‌اش رو به مسجد گوهرشاد باز می‌شد بردند. مردم جمع شده بودند.خبر شفا یافتن یک جانباز خیلی سریع پخش شد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 جانبازی که با صندلی چرخدار🦽 آمده و عصب پایش قطع بود ، حالا با پای خودش راه می‌رود❗️ شب شده بود. مردم منتظر بودند تا علی برایشان صحبت کند.بالاخره روبروی منبر صاحب الزمان در مسجد گوهرشاد قرار گرفت و شروع کرد برای مردم صحبت کردن. انگار آنجا یک نفر را می‌دید. شروع کرد صحبت کردن با زبان فارسی سلیس، بدون لهجه! سخنان او هم اکثراَ تربیتی بود. بعد از اتمام صحبت ها بیهوش افتاد روی زمین. یکی از حرف‌هاش این بود که برای ظهور امام عصر(عج) دعا کنید، برای امام دعا کنید و کودکانتان را با سوره‌های کوچک قرآن بزرگ کنید... بعد از آوردن آب قند حال و احوالش مختصراً خوب شد. بلند شد ترسیدیم میان مردم برویم. چون مردم منتظر ما بودند❗️ نمی‌دانم یک ساعت یا دو ساعت خادم ها مارا نگه داشتند. آن شب وقتی برگشتیم منزل، صاحب خانه متعجب و نگران شد❗️ گفت شما یک جانباز داشتید که با صندلی چرخدار آمده بود و الان⁉️ از مشهد برگشتیم مراغه خبر همه جا پیچید. خیلی ها به دیدن علی آمدند. بعد از آن ماجرا رفتیم حوضه علمیه قائم(عج) در منطقه‌ی چیذر تهران ثبت نام کردیم.چون چندتا از بچه‌های مراغه آنجا درس می‌خواندند. یکی دو سال آنجا بودیم. مدیر حوضه چیذر از دست ما عاصی شده بود. چرا که تمام طلبه ها را تشویق می‌کردیم بروند جبهه. منبع :: ↙️ نیمی از کتاب بیا مشهد از انتشارات شهید ابراهیم هادی (همه ی کتاب تایپ نمیشه فقط نیمی از کتاب) ⚠️⚠️⚠️ ❗️❗️تایپ کتابها در مجازی و مطالعه ی رایگان پی دی اف کتابها با اجازه از انتشارات و مؤلف باشه❗️❗️
ماجرای شفا در این قسمت👆🏿 و کامل‌ترش در قسمت بعد از زبان خود شهید
1(1).jpg
11.94M
طرح با ڪیفیت شهید مدافع حرم جهت چاپ💛💫 🌹 ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهل‌ماندن‌نبود... نفس‌اماره‌اش‌رازمین‌زد وشدعلی‌اکبرِزینب(س)💔 رفت‌وتمام‌دلتنگی‌اش‌ماند‌برای دلِ‌بیقرارِما😔 🌱 🌙 🥀 @shahid_moezegholami
شهید حسین معزغلامی: این دعای عظم البلا را زیاد بخوانید.... ...•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️بِسمِ اللّٰهِ الرَحمٰنِ الرَحیم♥️
✋ ڪبوترانہ🕊 مےگردم گِرد تصاویرت... ردّے از گذشتہ ها مانده روے قلبم ڪه دلتنگم مےڪند بسیار...💔 🌹 😞 ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
🌹بسم رب الشهدا🍃 اولین روز هایے ڪه میومد باشگاه زمان اذان مغرب افتاده بود و داخل سانس تمرین. اون اولا خودش تنهایے با اجازه استاد میرفت وضو میگرفت و نمازشو میخوند. همه چپ چپ نگاهش میڪردن، انگار چیز عجیبے دیده بودن... بعد از چند جلسه ڪه بقیه باهاش آشنا شدن و رفتار و اخلاقشو دیدن نصف بیشتر بچه ها موقع اذان ورزشو تعطیل میڪردن و همه با هم نماز میخوندن...📿 ❤️ ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
••♥️•• سالروز آسمانے شدنت مبارڪ بهترین برادر دنیا🌹🍃 🦋
@shahed_sticker۸۸۸.attheme
184.4K
📱 ♥️ هزینه استفاده از تم یڪ صلوات به نیت سلامتے و فرج آقا🍃 ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام رفقاے شهدایے👋 ان شاءالله حالتون خوب باشه رفقا همونطور ڪه میدونسد امروز سالروز آسمانے شدنه مےخوایم امروز شما برامون از نحوه ے آشناییتون با شهید بگید...😍 از عنایت شهید تو زندگےتون و میتونید دلنوشته هاتون رو هم برامون بفرستید...✌️ 📌یادمون باشه ممڪنه ڪوچڪ ترین ڪارها زندگے یڪ نفر رو متحول ڪنه✌️
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
سلام رفقاے شهدایے👋 ان شاءالله حالتون خوب باشه رفقا همونطور ڪه میدونسد امروز سالروز آسمانے شدنه #داد
بعضی موقع ممکنه تو زندگیت یه اتفاق بیفته که برا خودت معجزه باشه ولی از نگاه دیگران که بیرون از مسیر زندیگتن یه اتفاق ساده باشه من قبلا عکس ایشونو دیده بودم ولی برام عادی بود تا اینکه تو خواب با این شهید بزرگوار آشنا شدم و به نظر خودم مسیر زندگیم خیلی تغییر کرد و تونستم به حفظ چادرم خیلی بیشتر دقت کنم و سعی کردم به آرمانهاشون مثل حفظ ولایت و دین وبصیر ت سیاسی داشتن بیشتر توجه کنم ایشون چون خودشون قران حفظ میکردن من هم ایشون رو مشوق خودم قرار دادم و به لطف خدا و یاری این شهید بزرگوار تا الان که ۱۷ سالمه ۱۶ جزءحفظ کردم 🌹🌹🌹🌹 احسنت و‌درود به شما بزرگوار✋ ••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬•• @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••
♥•^ دوسال از اون روز میگذره.. روزی ڪه عشقت براۍ اولین بار توۍ دلم ریشه دووند، وقتۍ براۍ اولین بار عڪستُ دیدم عنان از ڪف دادم.. . خوب یادمه.. وقتۍ دیدمت نگاهت جواب تمام سوالاتم بود، یادته؟! اون روز بارون میومد.. + گفتم رفیقم میشۍ؟ ــ لبخند زدۍ و سڪوت ڪردۍ.. + ڪمڪم میڪنۍ؟ بازم لبخند مھربونت، آرامش قلبم شد.. . اونجا بود ڪه شدۍ رفیقم، برادرم، راهنماۍ سفرم، امروز رفاقتمون دوساله شد؛ سالگرد رفاقتمون مبارڪ.. . : ۱۳۷۳.۱.۶ : ۱۳۹۶.۱.٤ 🇮🇷•➺ @Shahid_Moezegholami
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
بعضی موقع ممکنه تو زندگیت یه اتفاق بیفته که برا خودت معجزه باشه ولی از نگاه دیگران که بیرون از مسیر
داداش حسین شما باچشمات جهاد میکنی... چشمایی که وقتی بهش نگاه کنی خدارو بهتر میشناسی! ووقتی خدارو بهتربشناسی مسیرزندگیت عوض میشه.. راسته که میگن شهید دوست خداست ودوستی بااون دوستی باخداست. چشمای پاکت بود که منوبیشترسمت خداهُل داد رفقا من به یقین رسیدم که شهدا زِندن ونزد خدا روزی میخورن. حتی بیشتر اززمانی که حضورفیزیکی داشتن،دست گیرماهستن تو یکی از خاطرات شهید خوندم شهید حسین وقتی با یکی رفاقتو شروع میکرد بعد مدتی میگفت رفیق عیب های منو بگو!! رفیقشونم میگفتن حسین جان ماجزخوبی ازشما چیزی ندیدیم که.. میگفتن پس من میگم! میگفت این لباسو نپوش بافلان رفیق نگرد و... (همیشه میگفتن دوستت دارم برای خدا!) حسین آقا بعد رفاقت منو بیشترمتوجه خداکردن وبعدش عیب هامو گفتن ان شاالله که لیاقت داشته باشم ورفاقت ما همیشه پایدار باشه. برای شادی روحشون۱۴تاصلوات بفرستید🙏 حلال کنید شرمنده طولانی شد التماس دعای فرج داریم. تشکر از شما بزرگوار ••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬•• @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
داداش حسین شما باچشمات جهاد میکنی... چشمایی که وقتی بهش نگاه کنی خدارو بهتر میشناسی! ووقتی خدارو بهت
شهید حسین معز غلامی عشق رامیان سنگرهای مقاومت یافتم که نورازچهره بنده ستوده ای میگرفت که خودمحوجمال محمودکامل بود همان که نشان داد زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به مرگ است و زندگی با شهادت را هرآن تولدیست بدون آنکه مرگی در پی داشته باشد... همان که رواق منظر چشمش وجه الله است و ، وجه الله است رواق منظر چشمش ... و سلام علیه یوم ولد... Martyr Hussein Moez Gholami I found the love of the Ramayans of the trenches of Nouraz, a self-proclaimed servant of Mahmud Kamal. As the life without martyrdom has shown, it is a gradual austerity to death, and life with martyrdom is any birth without death. Just as the porch of his eyes is Allah, and the porch of his eyes is ... And hello to Yom Wold ... تشکر از شما بزرگوار⁦✌️⁩ ••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬•• @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••