eitaa logo
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
2.4هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
3.4هزار ویدیو
191 فایل
شهید حسین معز غلامے: هرڪجا گره به ڪارت افتاد بگو الهے به رقیه (س)💚 ولادت🎂:1373/1/6 شهادت🕊️:1396/1/4 محل‌شهادت:حماه سوریه ذاکراهل‌بیت‌🎤 🌱مزار:بهشت زهراقطعه 50ردیف 116 کانال دوم: @deeldadeh_shohada 📱ادمین تبادل: @z_mht213 #باحضورجمعی‌ازخانواده‌شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷يكے از عمليات هاے مهم غرب كشور به پايان رسيد. پس از هماهنگے، بيشتر رزمندگانــ بہ زيارت حضرت #امام_خمینی رفتند. 🌷با وجودے كہ ابراهيم در آن عملياٺ حضور داشت ولـے به تهران #نيامد❗️🌿 رفتم و از او پرسيدم :: چرا شما نرفتيد⁉️ 🌷گفت:: نمےشه همہ بچہ ها جبهہ را خالے ڪنند، بايد چند نفرے بمانند. گفتم:: واقعاً به اين دليل نرفتے⁉️ مكثے كرد وگفت :: 🔵•|"ما رهبر را براے ديدن و مشاهده ڪردن نمےخواهيم، ما رهبر را براے #اطاعت مےخواهيم" 🌷بعد ادامه داد:: من اگه نتوانستم رهبرم را ببينم مهم نيست. 🔴|•👈"بلكه مهم اين اسٺ] كہ مطيع فرمانش باشم و او از من راضے باشد." 📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم #شهید_ابراهیم_هادی🌷 [•°• @SHAHID_MOEZEGHOLAMI •°•]
📕 عرضه کتاب ارزشمند 🌺 خاطرات و زندگی نامه شهید ابراهیم هادی 🌺 ✅ کتابی که تاکنون یک میلیون و دویست هزار نسخه چاپ شده است قیمت پشت جلد ١٥٠٠٠ تومان 💰 قیمت ٦٠٠٠_تومان برای خرید این کتاب میتوانید به ایدی @abai1376 مراجعه و سفارش خود را ثبت کنید.
🌿بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🌿 ڪتاب (بیا مشهد) ⃣ 🍁↩️ شهیدے ڪه امام زمان بهش گفت بیا مشهد شفا بگیر ✨✨✨✨✨✨✨✨ ←«گنج جنگ»→ از زمانی که کتاب منتشر شد ، توفیق الهی شامل حال ما گردید که با دیگر شهدای این دیار آشنا شویم. خاطرات این سرداران بی نشان ، آنچنان تأثیرگذار بود که مرزهای جغرافیایی را درنَوَردید و در آن سوی سرزمین ما ، افرادی مشتاق شهدای ما گردیدند. مقام عُظمای ولایت در یکے از بیانات خود در مورد « گنج » بودن دوران دفاع مقدس فرمودند :: «... آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم یا نه❗️امام سجاد (علیه السلام ) توانست گنج آن نیمه روز عاشورا را استخراج ڪند.» 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 به دوستان خودمان عرض کردم که باید گنج آن نیمه روز عاشورا را استخراج کنیم تا گنج مورد توصیه در سخنان رهبر عزیز را ، تا حد بضاعت خودمان ڪشف نماییم. لذا فعالیت خودمان را با بچه های مسجد آغاز ڪردیم. در این زمینه کارهای خوبی انجام شد، امّا پس از یڪ دهه فعالیت مستمر در عرصه فرهنگ و ڪتابخوانے، زمانے که با خاطرات شهید مواجه شدم، ❗️ من با خاطرات شهیدی رو به رو شدم که در نوجوانے ، دنیا و تمام لذت های آن در نظرش حقیر بود. ☘☘☘☘☘☘☘☘ او آنچنان به وظیفه ی خود یعنی بندگے پروردگار همت گماشت که پرده هاے حجاب دنیایی از برابر دیدگانش ڪنار رفت❗️ او به جایی رسید که دیگر ما نمی توانیم در مورد شخصیت و جایگاهش اظهار نظر ڪنیم❗️ چرا که ما گرفتار دنیا هستیم ، ما را چه به صحبت از عالم بالا⁉️ علےِ حڪایت ما که شفایافته حضرت دوست بود ، شمع محفل خوبان شد. هر جا می رفت ، همه را آسمانے می کرد. او خودش دنیایی نبود و افراد پیرامون را هم با خود همراه می کرد. او راه های آسمانی را بهتر از مسیرهای دنیا می شناخت. مُبَلّغ بود. درس دین میخواند ، امّا پاے عمل که رسید ، با لباس غواصے با رزمندگان خط شکن همراه شد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 او قبل از اینڪه از موانع و سیم های خاردار حاشیه اروند عبور ڪند ، از موانعے که بر سر راهش گذاشته بود ، گذر ڪرد. لذا به راحتی مسافر ملڪوت شد. او رفت و در به غافله ی خوبان پیوست. و من و امثال من حسرت می خوریم که با گذشت سال ها از عمر گرانمایه ، هنوز نتوانستیم ذره ای از معرفت این بنده ی خوب خدا را ڪسب نماییم. امیدواریم که زندگےنامه و خاطرات این عبد درگاه خدا ، چراغ راهے باشد برای ما. تا بتوانیم از این عمر تکرار نشدنی و فرصت کوتاهی که در اختیار داریم، بهتر استفاده نماییم. ان شاء الله منبع :: ↙️ نیمی از کتاب بیا مشهد از انتشارات شهید ابراهیم هادی (همه ی کتاب تایپ نمیشه فقط نیمی از کتاب) ⚠️⚠️⚠️ ❗️❗️تایپ کتابها در مجازی و مطالعه ی رایگان پی دی اف کتابها با اجازه از انتشارات و مؤلف باشه❗️❗️
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
🔻شهید هادی کجا و من کجا؟ مذهبی بودم، کارم شده بود چیک و چیک📸 سلفی و یهویی ...✌️ عکس‌های مختلف با و لبنانی! من و دوستم یهویی توی کافی‌شاپ من و زهرا یهویی ... !! من و خواهرم یهویی ... !!! عکس لبخند با های ریز دخترانه ... دقت می‌کردم که حتما چال لپم نمایان شود در تمامی عکس‌ها ...😔 یکی در میان احسنت و فتبارک الله👌 ... پر شده بود از تعریف و تجمیدها ... از نظر خودم کارم اشتباه نبود📛 چرا که حجاب داشتم کم کم در عکس‌هایم رنگ و لعاب‌ها بالا گرفت☺️ تعداد هم خدا بدهد برکت! کلافه از این صف طویل مزاحمت ...🙄😓 ♨️یکبار از خودم جویا شدم چیست علت؟!؟!؟!؟! چشمم خورد به کتابی📚 رویش نشسته بود ... هاا کردم و خاک‌ها پرید از هر طرف ... 📖« » بود عنوان زیر خاکی من . " هادی" خودمان ... همان گل پسر و روی فرم و ورزشی شکست خود را ... شیک پوشی را بوسید و گذاشت کنج خانه ...🏚 ساک ورزشی‌اش هم تبدیل شد به کیسه پلاستیکی! رفتم سراغ و پست‌ها نگاهی انداختم به کامنت‌ها؛ ۸۰ درصدش جنس بود!!!📛🔞 با احسنت ها و درودهای فراوان! لابه لای کامنت‌ها چشمم خورد به حرف‌های بودار برادرها! دایرکت‌هایم که بماند! ⚡️عجب لبخند ملیحی ... ⚡️عجب حجب و حیایی ... انگار پنهان شده بود پشت این حرف‌های نسبتا ساده ؛ 💥عجب هلویی ...🍑 💥عجب قند و نباتی، ای جان!🍭 از خودم بدم آمد😣 شرمسار شدم از این همه عشوه و دلبری ... کجا و من کجا😥 باید نفس را قربانی می‌کردم ... پا گذاشتم روی نفس و خواستم کمی بشوم شبیه ابراهیم و ابراهیم‌ها ... ✍ دعا میکنم اگر تا حالا این رو نخوندین، توفیق خوندنش نصیبتون بشه .👌👌👌واقعا فوق العاده است ... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
#بازنشر طرح به مناسبت سالروز تولد شهید ابراهیم هادی🌺 ---❁•°🕊️•°❁--- @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ---❁•°🕊️•
✨به نام خدا 🍃در میان فکه در ،بویی آشنا می آید.بوی شجاعت و پهلوانی،بوی غیرت و همتِ، کمیل؛روزه خوان حضرت زهرا(س) شهید ابراهیم هادی کسی که پهلوانیش زبان زد است و دلاور مردیش بی نظیر💪 🍃نمی دانم چه سریست که مهربانیش،منش پهلوانیش و رسم پلک هایمان را دریایی میکند. پهلوانی که نمیگذاشت آب در دل دوستان و آشنایانش تکان بخورد،حتی دست یاریش به نا آشنایان هم میرسید و دستگیری میکرد. 🍃او تنها یک دوست و یاور نبود؛ بلکه همچو پدری مهربان بود. که نبودش طعم تلخ یتیمی را به دل محبانش گذاشت. ابراهیم یاری گر همه اشان بود و دلیل هدایتشان، مرد میدان نبرد بود و شهامت عجیبی داشت. چهره خندانش آبی بود برآتش غم ها و های پر شورش مرحمی بود بر زخم های دلتنگی💔 🍃در ورزش بی رقیب بود،همانطور که منش پهلوانیش را کمتر کسی داشت شاید نتوان منشش را وصف کرد اما میتوان با شور در باره اش سخن گفت. حرف هایی بی انتها از جوانمردیش، شهامتش و حتی آن پر شورش. 🍃کسی که تا آخرین نفس جنگید و در فرجام با لبان عطشان به اباعبدالله الحسین پرکشید و به آرزویش رسید🕊 🍃آرزوی گمنامی که کابوسی برای هاست. به قول خودش هرکسی ظرفیت شدن ندارد آری درست است. اما کاش بود و میدید که آدمها به هر در میزنند تا مشهور شوند و خودی نشان دهند. 🍃دگر این روزها، هرکسی لیاقت ماندن و شهادت را ندارد. اما هنوز در میان ، در میان کانال کمیل، نام سردار گمنامش؛ به چشم میخورد. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱٣٣۶ 📅تاریخ شهادت : ٢٢ بهمن ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ٣۱ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : یادبود _ بهشت زهرا @shahid_moezegholami
🌸🍃 بسیار به علاقه داشت. در مراسم عقد به همسرش یک بسته کتاب هدیه داد که یکی از آنها بود. بارها کتاب شهید هادی را میخرید و به جوانان نجف آباد هدیه می داد. ابراهیم الگوی محسن بود. محسن حججی و برای زحمت کشید، اما خداوند نام او را همچون ابراهیم بلند آوازه کرد...🌹 📙برگرفته از کتاب حجت خدا. داستان هایی از زندگی شهید حججی. اثر گروه شهید هادی با ما با شهدا بمانید 👆👆👆 ---❁•°🕊️•°❁--- @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ---❁•°🕊️•°❁---
🕊 هـر صبـــح☀️ زنـدگى براى ادامه پيدا كردن، به دنبـالِ بهانه ميگردد .. و چه بهانه اى زيبــاتـر از نگاه شما . . .🌱 https://eitaa.com/shahid_moezegholami
┄═❁🌷❁═┄ 🥀 تکه نان خشکی🍞 را روي زمين ديد. خم شد و آن را برداشت در كنار كوچه نشست و با آجر به آن نان کوبيد و خرده های آن را در مقابل پرندگان ریخت تا نان اسراف نشود. (بارها از بزرگان شنیده ایم که اسراف، بخصوص در نان که غذای اصلی مردم است سبب سلب رحمت و گرفتاری دنیا و آخرت خواهد شد. بکوشیم تا اسراف نکنیم 🫸🏻) https://eitaa.com/shahid_moezegholami
‌ابراهیم روحیات جالب و عجیبی داشت. بارها دیده بودم که در مسابقات، اجازه می داد که حریف او را خاک کند! به او اعتراض می کردم که چرا فلان فن را نزدی؟ می گفت: "خب این بنده "خدا" هم تمرین کرده و سختی کشیده. او هم آرزو داره که حریفش را خاک کند." من واقعا نمی فهمیدم که ابراهیم چی میگه؟! مگه میشه آدم این همه تمرین کنه و توی مسابقه برای حریفش دلسوزی کنه؟! 🌱 https://eitaa.com/shahid_moezegholami