شَهید حُسین مُعِزغُلامے🇮🇷³¹⁵
شهدا شمع محفݪ بشریت هستند...🌹 #رماݩ_هادےدلها💔 #قسمت_هفتم.. #راوےحسین روز تاسوعا قرار بود یه #عمل
#رماݩ_هادےدلها💔
#قسمت_هشتم
#راوےداناےڪل
خانواده عطایی فرد دور هم نشسته بودند
مادر: حسین جان پسرم😊
حسین:جانم مادر😊😍
مادر:حسین جان بهمن ان شاءالله 25سالت میشه ❤️
حسین:خب!!
مادر:اگه نظرت #مثبته برم خواستگاری فاطمه سادات😍😊
غذا پرید توگلوحسین😳
حسین: نه مادر من !!من اصلا ده روزه دیگه عازمم اجازه بدید برم اگه صحیح و سالم برگشتم چشم😊
زینب: مگه قراره نیایی داداش😢
حسین: بالاخره جنگه دیگه..😊
زینب دیگه ناهار نخورد.
حسین بعد از ناهار از خونه زد بیرون.
اول یه تابلو گرفت شماره خانم...گرفت
حسین: سلام خواهر بله من نیم ساعت دیگه پیش شمام
نیم ساعت بعد به محل قرار که #معراج_الشهدا💔بود رسید.
همه بچه هابودن.با تک تکشون خدافظی کرد😔.
اما باخانم ...کاری داشت..
_سلام اخوی!زینب خوبه؟
حسین: براتون یه ویس تو تلگرام فرستادم اینم یه #نامه✉️و تابلو شماره شماروهم نوشتم که اگه #جانباز یا #اسیر شدم باهاتون تماس📲بگیرن😊.
خواهرم جان شما و جان زینب❤️🙏دوست دارم خیلی مراقبش باشید😔💔..
_ان شاءالله شهید بشی🙏
حسین: از #زینب دل کندم💔ولی نگرانشم..😢😔
#ادامہ_دارد...
#قلم_بانومینودری
#کپی_اشکال_شرعی دارد
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#کتاب_عارفانه🌙(فوق العاده قشنگ)
#قسمت_هشتم
"مدرسه"
(راوی : خواهر شهید)
........براے دوره ے راهنمایے به دنبال مدرسه اے خوب براے احمــد مےگشتیم.آن زمان اوج فعالیت هاے ضد مذهبے رژیم پهلوےبود.پدر ما به خاطر یڪ مدرسه ے خوب براے احمـ🌹ـد به سراغ همه رفت.
با ڪمڪ و راهنمایے دوستانش،احمـ🌹ـد را در مدرسه ے حافظ ثبت نام ڪرد.در آنجا در ڪنار دروس عادے مدرسه،به مسائل اخلاقے و معنوے توجه داشت.مدیر و معاون مدرسه مذهبے بودند.معلمان بسیار خوبے هم داشت ڪه هر ڪدام به نوعے در رشد معنوے بچه ها تاثیر داشتند.آن زمان «حسین آقا» برادر بزرگ ماه،در حوزه مشغول تحصیل بود.شرایط معنوے داخل خانه هم تحت تاثیر او بسیار عالے شده بود.احمــد در چنین شرایطے روز به روز در ڪسب معنویات تلاش بیشترے مےڪرد.
✨✨✨
یادم است یڪ باربرای چیدن سیب به روستاے خودنان در دماوند رفتیم.مادر ما یڪ چوب از باغ دایــے آورد و مشغول چیدن سیب شد.ساعتے بعد دایــے از راه رسید.احمـ🌹ــد جلو رفت و سلام ڪرد بعد گفت:دایــے راضے باش،ما یڪ چوب از داخل باغ شما برداشتیم.دایــے هم براے اینڪه سر به سر احمـــد بگذارد گفت:من راضے نیستم!
احمـ🌹ــد اصرار مے ڪرد:دایــے توروخدا،دایے ببخشید و...
اما دایــے خیلے جدے گفت:نه من راضے نیستم!
✨✨✨
آن روز اصرار هاے احمـ🌹ــد و برخورد دایـے نشان داد ڪه احمــد در این سن ڪم چقد به حق الناس اهمیت مے دهد.
احمــد در سال هاے بعد به دبیرستان مروے رفت و جزء شاگردان ممتاز رشته ے ریاضے شد.اما دوران تحصیل او به دلایلے به پایان رسید.احمــ🌹ـد سال۱۳۶۱سال دوم رشته ریاضے را نیمه ڪاره رها ڪرد!
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع: #نیمی از کتاب (عارفانه) از انتشارات شهیـد هادے با کسب اجــازه از
انتشارات براے تایــپ.
#تذکر❌:تایپ ڪتاب ها در فضاے مجازے حتما باید با کسب اجازه از انتشارات و مولف باشد.