eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
859 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️به نام خداوند بی همتای شکست ناپذیر❤️
🍃🌼 السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) ای زخمی از دوروئی من، دوست دارمت در گیرودار تیرگی و روشنائی ام سلام روز زیبای تابستونیتون بخیر 🍧🌹 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️ عزیزُ عَلیَّ اَن اَری الخَلقَ وَ لا تَری برایم سخت است مردم را ببینم؛ ولی تو را نبینم...
⏰ موقع اعزام دوقلوها به گریه افتادند، هاشم برگشت و بغلشان کرد و هر سه خندیدند. 😔 این عکس یادگار ماند، برای روزهای بی پدریشان @‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌sangarezynabi @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌺 ✉️ ارسالی از بانو هانیه
📞 حاجی جان به گوشی؟ به بچه ها بگو : 👥 ما رفتیم… ولی خط به خطی که توی فضای مجازی می نویسن رو همه شهدا می بینن! 🚨 یادشون که نرفته شهدا أحیاء عند ربهم هستن! 🔴 حواسشون باشه شرمنده شهدا نشن... @shohedakarkhe @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌸 #شهید_سید_مصطفی_صدرزاده ✊ #مدافع_حرم
بی‌خانه زیاد است ولی قلبِ من عمری آواره تر از کوچه خیابان شده بی تو @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍂🌸 #شهید_محسن_حججی ✊ #مدافع_حرم
⏰ باز هم ساعت ۸:۰۰ 🕊 السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
🌾🌸🌾🌸🌾🌸 🌸🌾 🌾 🔶 قسمت اول 📆 جمعه، 4 اسفند 96 موعد دیدار با جانبازان عزیز... از ترس اینکه خواب بمونم، چندین بار از خواب پریدم، استرس داشتم که نکنه مثل اون دفعه دیدار اتفاق نیفته. ته دلم غصه بود که نکنه نشه و نخوان. رفتم چند دقیقه دیرتر رسیدم، گفتم وای نمیرسم، 😄 اما خداروشکر اولین کسی بودم که رسیده بودم. وایسادم و کم کم بچه های گروهمون اومدن و بعد از هماهنگی رفتیم داخل. جانبازان در حیاط بودن، از احوال پرسی با این شهیدان زنده، احساس خوبی داشتم. انگار زمان منو برده بود اون دور دورا، زمانی که جوانانمون رفتن جنگیدن خون دادن تا شد اینکه من اینجا باشم بتونم خاطره ای بنویسم. 💫 دیدار بهشت... بیمارستان اعصاب و روان نیایش، قطعه ای از بهشت بود. بهشتی که برخیشون اجازه اشون صادر شده بود و رفته بودن در بهشت اصلی. 😞 اینو وقتی داخل اتاق ها رفتیم دیدم، جانبازی به نام مهدی خلج، که به گفته ی دوستاش پرکشیده بود... ✅ توی حیاط با جانبازان حرف میزدیم، حتی یادشون رفته بود توی کدوم عملیات این موج بی انصاف به این حالشون انداخته... اما می دونستن بیشتر از 25 سال هست اونجا هستند. یکی در مورد حضرت مریم صحبت میکرد، اون یکی در مورد خواهرش. انقدر لذت بخش ازش صحبت می کرد که مشخص بود خیلی دوسش داره. 😔 یکیشون 4 تا بچه داشت و مال شهر دیگه ای بود و از ظلمی که شده بود صحبت می کرد. eitaa.com//shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ادامه دارد... 🌾 🌸🌾 🌾🌸🌾🌸🌾🌸
🌾🌸🌾🌸🌾🌸 🌸🌾 🌾 🔶 قسمت دوم 📆 جمعه، 4 اسفند 96 موعد دیدار با جانبازان عزیز... 😳 در این بین یه جوانی هم بود که حضورش در اونجا بین جانبازان مسن سال برای ما عجیب بود، فقط 30 سال داشت، اهل ساری و بود، اسمش میثم بود. خودش می گفت من میثم تمارم، به شوخی به مسئولمون می گفت من توی کوفه خرما می فروختم و دارم زدن. آقا میثم بلد راه ما بود. البته قبل رفتن به دیدار جانبازان درون اتاق ها؛ صحبت می کرد با مسئولمون در رابطه با جانبازی و... میثم تمار می گفت من فقط برای دل مادرم دارم تلاش میکنم که خوب شم. می گفت وقتی توی تلویزیون بچه های فاطمیون رو می بینم اشکم درمیاد. 😔 می گفت من همه ی اینا رو از نزدیک می شناختم. می گفت حالم خوب شه بازم میرم جنگ میثم تمار می گفت به شعر و کتاب بهلول علاقه داره، قرار شده بود دفعه ی دیگه برای جانبازان کتاب هم ببریم چون این مورد منعی نداره و بیمارستان قبول میکنه. میثم تمار بلد راه ما بود، بعد از اینکه با دوستان صحبت شد و کمی در حیاط بودیم، رفتیم به رهبری آقای تمار دیدن جانبازان داخل اتاق ها. eitaa.com//shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ادامه دارد... 🌾 🌸🌾 🌾🌸🌾🌸🌾🌸
🌾🌸🌾🌸🌾🌸 🌸🌾 🌾 🔶 قسمت سوم (آخر) 📆 جمعه، 4 اسفند 96 موعد دیدار با جانبازان عزیز... در بین رفتنمون به اتاق ها، به یه تختی رسیدیم، آقا میثم گفت این جانباز شهید شده، 😔 بین وب گردی، متوجه شدم اون شهید تاسوعای حسینی به دیدار معبود شتافته... دیدار قشنگی بود. به جای اینکه ما وظیفه خودمون بدونیم دیدارشون رو، اون ها اومدن ما رو زحمت می دونستن. مردی که تقریبا 55 سالش بود میگفت زحمت کشیدید و برامون دعا کنید، گفتم وظیفه ماست، سرور مایید و ما محتاج دعای شماییم. جوان دیروز، شده مسن سال امروز با عوارض موج انفجار... چه قدر سخته. نگران حوادث اخیر تهران بود. از اخبار شنیده بود که اتفاقی افتاده. البته مسئول ما چیز زیادی بهش نگفت. و همان بهتر که ندونند بیرون چه خبره... 💠 بعضی هاشون مرخصی بودن و به دیدار خانواده رفته بودند. علاقه ی زیادی هم به تسبیح داشتن، هنوز این باور بود که یاد خدا آرامش بخش قلب هاست. مثل بیرون جذب مادیات و جاه و مقام نبودند. راستی بیمارستان نیایش خیلی امن بود، من فکر میکردم در بهشت پا گذاشتم. آدم های پاک و مظلومی بودند و به قول یکی از دوستان، دوست داشتنی. بعضی هاشون ساکت نشسته بودند یک گوشه... دیدار خوبی بود و پر از حرفی که در اینجا جا نمیشه... راستی سه شنبه شب (8 ام اسفند 96) فهمیدم که میثم تمار، الحمدلله حالش بهتر شده و مرخص شده. شاید ما باید از هم در اونجا می دیدیم و قسمت بود که اون روز اونجا باشه. eitaa.com//shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein امیدوارم همگی این عزیزان سلامت باشند. 🌹💐 🌾 🌸🌾 🌾🌸🌾🌸🌾🌸
به یاد شهید محسن حججی
سلام وقت بخیر 🌹 دوستان اِن شاالله 22 ام تیر، ساعت 9 صبح به آسایشگاه نیایش - تهران؛ دیدار جانبازان،
😉 الوعده وفا، آدرس : بالاتر از میدان کاج، وقتی به بیمارستان مدرس رسیدید به سمت شهرک بوعلی (سمت راست) بیاید. اولین کوچه سمت راست. بیمارستان روان پزشکی نیایش. ✅ با مترو میتونید تا شریف بیاید؛ بعد اتوبوس های صنعت رو سوار بشید؛ میدان صنعت اتوبوس های شهرک بوعلی رو سوار بشید و رو به روی بیمارستان مدرس پیاده بشید. 👈 یا تشریف ببرید میدان رسالت، تاکسی های میدان صنعت رو سوار شید و اتوبوس های بوعلی رو سوار شید و ادامه مسیر... اگر مایل بودید تشریف بیارید.
❤️به نام خداوند بی همتای شکست ناپذیر❤️
تعریف من از عشق همان بود که گفتم در بند کسی باش که در بند حسین است سلام روزتون بخیر و نیکی 😍🌹 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
هر شهیدی که بر خاک می افتد تکه ای از بُغض های نهفته ی مولا را شکوفا می کند. شهیدان بُغض های بَرملا شده ی مولا هستند... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌺 #شهید_محسن_حججی ✊ #مدافع_حرم 📆 پنج شنبه، ۹۷/۰۴/۲۱ 📆 #تاریخ_ولادت : ۷۰/۰۴/۲۱ ❤️ آقا محسن تولدت مبارک 😍🎁
آقا محسن... سلام 📆 امسال اولین سالی هست که تولدت بدون حضور فیزیکی تو گرفته میشه، البته که حضور معنوی داری و شهیدان زنده اند... اولین سالی است که تولد تو را یک کشور، نه فقط خانواده ی تو؛ بی حضور تو جشن میگیرند. 😔 امروز اگر بودی، ۲۷ سالت می شد و در کنار همسرت و علی جانِ عزیز دل، حضور داشتی... کنار مادرت، پدرت، خواهر و برادرت... این امنیت ما، مدیون تو و هزاران شهیدیست که از جان گذاشتند که حرم بی بی جان زینب (س) و گل دختر حسین جانمان رقیه (س) ، مثل مزار حجر ابن عدی و...نشود.... 🔥 که آنها بد انسان هایی هستند که به مزار این دو عزیز رحم نخواهند کرد. 🌹 و ما مدیون شماییم، که قبل از درگیری کشور عزیزمان ایران با فرزند ملعون آل سعود و رژیم صهیونیستی، داعش خبیث؛ خون شما مانع جنگ ایران با آنها شد و می شود. ✅ ما مدیون شماییم، مدیون تمامی کسانی که مثل تو، خانواده و بچه های کوچکشان را به خاطر امنیت و آرامش و حفظ ناموسشان، گذاشتند؛ رفتند و جنگیدند و با خونشان مدافع بودند. 📆 امروز پنج شنبه است محسن... شب زیارت امام حسین (ع)، و تو تولدت را در کنار این عزیزان، در این شب زیبا خواهی گرفت... ❤️ مادر جان زهرا (س)، به تو و هزاران شهید دیگر افتخار خواهد کرد. می گفت تو که همه چیت روضه اس... پهلو شکسته... اسارت رفته... سر... دست.... 🌸 داداش، خوش به سعادتت... تشکر، که خدا تو و هزاران شهید دیگر را به کشور ما هدیه کرد و چه هدیه ی زیبایی... محسن، ما همه به دعای تو و امثال تو محتاجیم... به دعای همه ی شما، تک تک عزیزانی که خونشان را در راه این وطن و در راه اسلام هدیه کردند... 🎁 محسن جان تولدت مبارک داداش...🎁 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌸 📆 پنج شنبه، ۹۷/۰۴/۲۱ 📆 : ۷۰/۰۴/۲۱ 📆 : ۹۶/۰۵/۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ ضربه دوازدهم ✅ به مناسبت سالروز قیام خونین مسجد گوهرشاد - مشهد مقدس @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🎙 حجت اشرف زاده 🌹 روح شهدای این حادثه شاد 📆 21 تیرماه، سالروز قیام مسجد گوهرشاد علیه کشف حجاب رضاخانی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌸 🌸 محسن از سال ۱۳۸۵ وارد مؤسسه شد، که این موسسه با جامعه مخاطب دانش آموزان نخبه فعالیت می کند. ✅ در ابتدا گروه ورزشی را انتخاب کرد امّا بعداً به سمت شاخه جهادی و کتاب و کتاب خوانی گرایش پیدا کرد. در بحث ترویج کتاب و کتابخوانی تلاش زیادی داشت. در ماه رمضان با هماهنگی ائمه جماعات مساجد، نمایشگاه کتاب برپا می‌کرد و با اصرار، مردم را به کتابخوانی تشویق می‌کرد. ☺️ اهتمام زیادی هم به نوشتن داشت و تمامی خاطرات خود را می نوشت. ✍ : حمید خلیلی، مدیر موسسه 🍃🌺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 📱 برگرفته از نرم افزار سربلند 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃
⏰ باز هم ساعت ۸:۰۰ 🕊 السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ❤️ عاشقی دردسری بود نمی دانستیم 😢 حاصلش خون جگری بود، نمی دانستیم
💌💐💌 💐💌 💌 💌 نامه شهید به امام رضا (ع) بسم الله النور، النور... به : انیس النفوس، شمس الشموس، مولا علی ابن موسی الرضا (ع) از : غلام رو سیاه، گنهکار 🖐 سلام آقای خوبم از آخرین باری که به پابوستان آمدم تاکنون چندسالی می گذرد؛ و حال که در صحن و سرایت هستم سرتاپا شوق و شعف دارم. 🤔 یادم هست دفعه قبل خواسته های زیادی از شما داشتم؛ الان که خوب فکر میکنم به همه ی خواسته هایم رسیده ام. شغل سپاه، عروسی، جور شدن زندگی و... ممنونم آقای خوبم، ممنون... 📆 دو روز پیش كه با لباس سبز پاسداری به حرمت قدم گذاشتم چقدر لذت بردم؛ باورم نمیشود؛ همه اینها را از کرم و بزرگی شما میدانم. 💕 مولای من! با ورود به سپاه دریچه ای جدید از زندگی به روی من باز شد؛ اگر روزی هزار بار شکر خدا را بگویم باز هم کم است؛ ارباب من، از لذت های دنیوی هرآنچه که باید می چشیدم را چشیدم... حال، بی صبرانه مشتاق چشیدنی لذتی اخروی هستم؛ لذتی که نهایتش رضای خداست... 😔 یا رضا، تو را به پدر بزرگوارت موسی بن جعفر (ع) قسم، تو را به فرزند عزیزت جواد الائمه قسم، تو را به خواهر گرامی ات فاطمه معصومه قسم، ضامن من شوید... 😔 آقا جان دوست دارم همانند علی اکبر (ع) در جوانی شهدِ شیرین شهادت را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم. 💫 فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم؛ مولای من، بر من منت بگذار و جواز شهادتم را امضاء کن. امشب شام دوشنبه است؛ می گویند دوشنبه ها و پنج شنبه ها پرونده اعمال ما می رود دست صاحبمان ولی عصر (ع)... 😔 آقای من، تو را به مادرت زهرا (س) قسم، شهادت نامه ام را با امضای خودت مزین کن. 😍 آرزو دارم امشب پرونده ام به همراه جواز شهادتم به دست امام زمان (ع) برسد؛ بدون شک با دیدن امضای ضمانت شما، ولی عصر (ع) هم امضاء می کند. گرچه سرتا پا گناهم، رو سیاهم ضامنم باش ای رضا مانند آهو دِه پناهم... آقای من... مرا از درگاهت ناامید نکن الهی رضاً به رضاک لامعبود سواک 📆 دوشنبه/ سه شنبه 94/5/6 حرم امام رضا(ع)/ رواق دار الاجابه 01:34 بامداد محسن حججی @ebratha_ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 💌 💐💌 💌💐💌
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌸 🌸 خوشا آن روز را که سنگری بود شبی، میدان مینی، معبری بود خوشا آن روزهای آسمانی که شوری بود ، سودا و سری بود خوشا روزی که دل را دلبری بود غزل خوان نگاه آخری بود خوشا آن روزها در خط اروند هوای روضه های مادری بود و اهل آسمان بودیم آن روز که قدری بی نشان بودیم آن روز و نای دل نوای نینوا داشت و با صاحب زمان (عج) بودیم آن روز و کاش آن روزگاران گم نمی شد هوای خوب باران گم نمی شد صفای جبهه ها می ماند ای کاش صدای پای یاران گم نمی شد... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 😭 شهدا التماس دعای فراوان کنار آقا امام حسین... 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃
❤️به نام خداوند بی همتای شکست ناپذیر❤️
در این صبح زیبا اميد و تندرستی مهمان وجودتان دورتان پر از عزيزانتان سفره تان رنگين و گسترده و دلتان گرم به حضور حضرت دوست که هرچه داريم از اوست... سلام صبح و روزتون بخیر 🌹☺️ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
امروز دیدار با جانبازان انجام شد. دوستان جاتون خیلی خالی بود... اِن شاءالله عمری باقی باشه خاطره ی امروز رو براتون می نویسم و طی روزهای آینده می فرستم کانال. گفتم هممونو دعا کنند. 😉
🌸🌾🌸🌾🌸🌾 🌾🌸 🌸 🔔 شوخ طبعی های جبهه بچه ها خاطرشان جمع بود كه از گل نازك تر از او نمی شنوند؛ حتی اگر سنگر را روی سرش خراب كنند 💠 این بود كه هرچی بلد بودند و می دانستند می كردند، هرچی را هم بلد نبودند از همدیگر یاد می گرفتند. شاید هم بنایشان این بود كه صدای حاجی را در بیاورند و خوششان می آمد كه به آن ها چیزی بگوید؛ نمی دانم! ☺️ حاجی هم كه سنگ صبور بود، از دیوار صدا در می آمد از او در نمی آمد. كار كه به جای باریك می رسید، فقط می گفت : «بچه ها منو عصبانی نكنید..» ✅ بعد بعضی ها می گفتند : 😂 «راست می گوید، حاجی را عصبانی نكنید، یك وقت دیدید بلند شد و دوباره نشست!» @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 📲 منبع : دانشنامه دفاع مقدس؛ اپلیکیشن همراه مُلک آسمان 🌸 🌾🌸 🌸🌾🌸🌾🌸🌾