🍁❤️🍁❤️🍂
❤️🍂
🍂
#تویی_که_دیگر_ندارمت
🍃امین به زیارت #حضرت_معصومه (س) می رود و در بین دعاهایش یک زن با حیا و عفیف از خداوند میخواهد و بعد به حضرت معصومه (س) می گوید:
🌸خانم؛ هر دختری که این نشانهها را دارد، هم نام مادرتان حضرت زهرا (س) باشد.
🌷🍃❤️
💍و من هر خواستگاری که می آمد به دلم نمی نشست، سال ۹۱ تصمیم گرفتم چله #زیارت_عاشورا بردارم، که آیتالله حق شناس سفارش کرده بودند برای امور مهم بخوانید. سخت بود، اما به نیت یک همسفر که ایمان و اعتقاداتش واقعی باشد نه در حرف و ظاهر ارزشش را داشت.
😊چله زیارت عاشورا که تمام شد چند روز بعد خواب دیدم، شهیدی بر روی سنگ مزار خود نشسته و لباس سبز پوشیده، یک #تسبیح سبز به من داد و گفت : شما حاجت روا شدهاید.
من چهره شهید را ندیدم. و یک هفته بعد از اتمام چله زیارت عاشورا مادر امین به #خواستگاری من آمد. ما در بلوک رو به روی هم زندگی میکردیم به مدت هشت سال، اما هیچ کدام از ما یکدیگر را ندیده بودیم...
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_امین_کریمی به نقل از همسرمعزز
🍃🌸قسمت هشتم
rajanews
defapress
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍂
❤️🍂
🍁❤️🍁❤️🍂
🍁❤️🍁❤️🍂
❤️🍂
🍂
#تویی_که_دیگر_ندارمت
😁وقتی امین به #خواستگاری آمد یک دسته گل خیلی خیلی بزرگ و یک جعبه شیرینی بزرگ آورده بود.
👕یک پیراهن آبی آسمانی، شلوار طوسی و ته ریش آنکارد شده، خیلی ساده لباس پوشیده بود.
جلسه خواستگاری باید حرفهای مربوط به آن زده شود، اما امین تا فهمید پدرم #رزمنده است شروع کرد از شهدا صحبت کردن، پدرم گفت :
امین جان، پسرم؛ تو جوان این دوره هستی از #شهدا چیزی ندیده ای، چه علاقه ای به شهدا داری و این قدر از شهدا صحبت میکنی؟
گفت: حاج آقا، ما هرچه داریم از شهدا داریم. الگوی من شهدا هستند. علاقه خاصی به شهدا دارم...
😏پیش خودم گفتم: مثلاً اینجا جلسه خواستگاری است و احساسم این بود که امین یک فرد خشک مذهبی است.
🌷مادر امین گفت: ما برای یک موضوع دیگری اینجا هستیم و برویم سر اصل مطلب...
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_امین_کریمی به روایت همسرمعزز
🍃🌸قسمت دهم
rajanews
defapress
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍂
❤️🍂
🍁❤️🍁❤️🍂
❤️🍃
میگویند اگر میخواهی خلق و خوی کسی را بدانی به #دوستانش نگاه کن...
یکی از چیزهایی که #شهید اگر در اطرافیان می دید سعی میکرد از آنها فاصله بگیرد وخیلی از این #اخلاق دوری می کرد.
روحیه #تکبر، خود برتر بینی و به نوعی من، من، کردن و ازخود #تعریف کردن بود؛ اسمش را گذاشته بود #ادابازی ... و خودش هم خیلی ملاحظه می کرد این طور نباشه
یادم نمیره
اولین روزهای #آشنایی؛
هر فرد در روز #خواستگاری سعی می کنه هرچه خوبی داره را رو کنه، اما اون اصلا هیچ از خودش تعریف نکرد و تنها از سختی های #شغل اش گفت
تازه بعدها خود من هم به طور اتفاقی می فهمیدم که چه #آموزش هایی را دیده یا چه #تخصص هایی را بلده.
اینقدر #فراری از مطرح شدن و توچشم اومدن بود که با وجود 3 سال حضور مداوم و به طور مرتب در جبهه های #سوریه؛ هیچ وقت به کسی نگفت؛
حتی پدر ومادر من تا قبل از آخرین #ماموریت که ختم به #شهادت شد مطلع نبودند.
از من هم خواسته بود به خاطر #حساسیت شغلی، به کسی نگویم اما من می دانستم که بیشتر از آن به خاطر همین منش و اخلاقش است که بدش می آمد از خودش تعریف کند.
#روایت_همسر_شهید
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_حمیدرضا_بابُ_الخانی
✍برداشت از پیج رسمی شهید
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃