eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
877 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی می گفت اگر روزی گذشت تو اون روز رو فراموش کردی... 💝 فرداشو روزه بگیر...💝 خاطرم نیست ولی به نظرم بود اون شخص...
امروز روزیست که خداوند هم امانت داد، هم امتحان کرد و هم امانت گرفت.... امروز میلاد با سعادت است کسی که میلاد و جانبازی و شهادتش در یک روز و هر سه در وقت اذان اتفاق افتاد... روحش شاد از این شهید عزیز التماس دعای فراوان داریم... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : ۴۵/۱۰/۱۱ : ۶۴/۱۰/۱۱ : ۷۵/۱۰/۱۱ 🎁 آقا ، سالروز تولدت، جانبازی ات و شهادتت مبارک 🎈
هدایت شده از پلاک خاکی
شهید سید مجتبی علمدار - بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا .mp3
688K
نوحه خوانی برمشامم می رسد هرلحظه بوی کربلا... @aks_jebhe
4_5900263553977287356.mp3
1.95M
😔 یعنی انقدر ناپاک و نامطلوب بوده ایم که تمام هستیِمان به یک یاد هم نمی ارزد؟ درد و دل با @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌺🍃 🔴 حتما گوش بدهید التماس دعا 🙏🌺
🕊☘🕊☘🕊 ☘🕊 🕊 تشییع جنازه مجتبی یک حال هوائی غریبانه ائی داشت، شلوغ بود، اشک و بود، روضه بی بی دو عالم، فاطمه زهراء(س) 🌹 مجتبی به من گفته بود روز شهادتش، بعد از تشییع، توی قبر که گذاشتنش، اذان بگویم، وقتی مجتبی را گذاشتیم توی قبر، صدای اذان ظهر بلندگو، بلند شد، آن وقت من ایستادم، رو به قبله، کنار قبری که مجتبی را گذاشته اند. 🍃 اذان گفتم.... اذان که تمام شد، مجتبی توی قبر آرام خوابیده است، هنوز سنگ لحد را نگذاشته ایم. 👤 حاج آقا دیانی از دوستان آقا مجتبی ایستاد به قبله، مجتبی جلوی پیش نماز، نماز ظهر و عصر را خواندیم. نماز که تمام شد، آقا مجتبی به من تاکید کرده بود که روضه مادرش حضرت زهرا (س) را سر قبرش بخوانیم. 🌷 سید مجتبی وصیت کرده بود، آن شال سبزی که در هنگام روضه خوانی اشک هایش را پاک می کرد و کمرش را می بست، داخل قبرش بگذاریم. 😔 مجتبی گفته بود، روضه که می خوانید، هنگام گریه صورت های تان را داخل قبر بگیرید، جوری گریه کنید که اشک های تان بریزد توی قبرم... ❤️ روضه مادرش فاطمه زهرا (س) بود. آقارضا کافی، مداح اهلبیت ساروی، ایشان روضه می خواند، گریه می کردیم و اشک های مان می چکید داخل قبر، روضه حضرت زهرا (س) روی قبر خوانده شد، سنگ لحد را گذاشتیم و خاک ریختیم و سید مجتبی رفته بود بهشت... farsnews.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🕊 ☘🕊 🕊☘🕊☘🕊
4_5900263553977287356.mp3
1.95M
😔 یعنی انقدر ناپاک و نامطلوب بوده ایم که تمام هستیِمان به یک یاد هم نمی ارزد؟ درد و دل با @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌺🍃 🔴 حتما گوش بدهید التماس دعا 🙏🌺
🌷🍃 🍃🦋رابطه با (س) 🍃هر وقت از سر کار میومد، یه راست میرفت توی اتاقش دراز میکشید روی پتو. از این پهلو به اون پهلو هر کار میکرد آروم نمیشد. میکرد از بس درد داشت. میرفتم کنارش، میگفتم : 😔مادر ، بذار تا پهلوت رو بمالم، شاید دردش آروم بگیره. میگفت : نه مادر جان این درد ارث حضرت زهراست، بذار با همین درد به آرامش برسم. 📚کتاب برخوشه خاطرات ✍وبلاگ روایت غزل @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌷
🌱تلاوت صفحه هفتم قرآن 🌹به نیابت و طلبه 🌙ماه مبارک سال ۱۳۹۹ه.ش
🌱 إنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید، و اگر بدی کنید به خود بدی کرده اید. 🍇قسمتی از آیه ۷ سوره اسراء 🎁هدیه به @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
❤️🍃 رفتم هیئت رهروان امام (ره) تا بلکه... مجلس خیلی با حال و با صفایی بود. اما آنچه می خواستم نشد! بعد از مراسم رفتم جلو و مداح هیئت را پیدا کردم. می گفتند نامش سید مجتبی علمدار است. گفتم: «آقا سید من یه سؤال دارم.» جلوتر آمد. گفتم : «من هر هیئتی که می روم، وقتی روضه می خوانند و مداحی می کنند، اصلا گریه ام نمی گیرد. چه کار کنم؟!» سید نگاهی به من کرد و گفت : «در این مراسم هم که من خواندم باز گریه ات نگرفت؟» گفتم:«نه! اصلا گریه ام نگرفت.» رفت توی فکر. بعد با لحن خاصی گفت : «می دونی چیه!؟ من گناهانم زیاده. من آلوده ام. برای همین وقتی می خوانم اشک شما جاری نمی شود.» سید این حرف را خیلی جدی گفت و رفت. من تعجب کردم. تا آن لحظه با هر یک از بزرگان که صحبت کرده بودم و همین سؤال را از آن ها پرسیدم، به من می گفتند : «شما گناهانت زیاد است. شما آلوده ای برو از گناهان توبه کن. آن وقت گریه ات می گیرد!» البته من می دانستم مشکل از خودم است اما شک نداشتم که این کلام آقا سید، اخلاص و درون پاک او را می رساند. از آن وقت مرتب به هیئت رهروان می رفتم، خداوند نیز به من لطف کرد و موقع مداحی سید اشک من جاری بود. ❤️ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
مدتی از شهادت سید مجتبی علمـــــدار گذشته بود. قبل از محرم در خواب سید رادیدم. پیراهن مشکی به تن داشت. گفتم: «سید چرا مشکی پوشیدی؟» گفت: « محرم نزدیک است.» گفتم سید ما را تنها گذاشتی و رفتی. گفت : «چرا این حرف را میزنی؟ هر مشکل و غمی دارید، با نام مبارک مادرم بر طرف می شود. اگر دردی دارید، حاجتی دارید عاشورا بخوانید. زیارت عاشورا درد شما را درمان می کند. توسل پیدا کنید و اشک چشم داشته باشید.» 🍃 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🕊
dardodel_alamdar.mp3
3.3M
شماصدای‌شهید سیدمجتبی‌علمدار را می‌شنوید😔 🍃 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🕊