eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
868 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
🍇❤️🍇❤️🍇 ❤️🍇 🍇 من رضایت  کامل داشتم و می‌گفتم این راه افتخار است اما همسرش می‌گفت تشویقش نکنید شما نباید بگذارید برود، اما من گفتم جلویش را نمی‌گیرم اگر بگویم نرو شاید روز قیامت جلوی من را بگیرند که چرا نگذاشتی برود مگر جوان تو از جوان امام حسین (ع) بهتر بود. 👌من سه تا جوان دارم حاضرم هر سه پسرم را بفرستم اگر بروند حرفی ندارم و خوشحالم چون راهشان راه درستی است و راهشان را خودشان پیدا کردند. 🌹مرتضی هر وقت می‌رفت همسرش خیلی ناراحت بود می‌گفتم چند روز بیشتر بمان می‌خندید و می‌گفت : باشه  اما روز بعد از سوریه زنگ می‌زد با این حال من خوشحال بودم. 😔خانمش گریه می‌کرد که شما تشویقش نکنید می‌گفتم من تشویق نمی‌کنم اما جلویش را هم نمی‌گیرم و ناراحت نمی‌شوم. روز قبل از رفتن خداحافظی کرد و گفتم اِن‌شاالله پیروز برگردی گفتم مرتضی همسرت رضایت داده؟ گفت چند روزی بروم سوریه راضی می‌شود. هیچوقت نمی‌گفت دارم می‌روم و یکدفعه از سوریه تماس می‌گرفت تا کسی مانع رفتنش نشود. 💎خادم حرم امام رضا (ع) Harimeharam.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍇قسمت شانزدهم 🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇
🍇❤️🍇❤️🍇 ❤️🍇 🍇 هر وقت به مرخصی می‌آمد به دیدار خانواده شهدا می‌رفت و به آنها سر می‌زد و همیشه گریه می‌کرد و می‌گفت خانواده شهدای وضعیت سختی دارند و گاهی برایشان کمک‌های مادی جمع‌آوری می‌کرد و پیکر هر کدام از شهدا که به مشهد منتقل می‌شد در مراسم تشییع جنازه آنها حضور پیدا می‌کرد. مرتضی قبل از شهادتش صوتی را توسط گوشی موبایلش ضبط کرده که در آن صوت می‌کند و می‌گوید "تو که آخر گره را وا می‌کنی  پس چرا امروز وفردا می‌کنی" مرتضی خودش می‌خواست خوشحالم که به آرزویش رسید. اِن‌شاالله جهادش مورد قبول خداوند قرار بگیرد. 💎خادم حرم امام رضا (ع) ✍Harimeharam.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍇قسمت هفدهم 🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇
3.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقاجون تو که آخر گره رو وا می کنی پس چرا امروز و فردا می کنی زرنگ خان خادم امام رضا (ع) @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️🍃
🍇❤️🍇❤️🍇 ❤️🍇 🍇 🤕آخرین باری که مجروح شدم با انفجار کپسول بود که مثل گوشت قربانی پرت شدم، دنیا دور سرم می‌چرخید. به زحمت سرپا ایستادم. چند قدم راه نرفته بودم که احساس کردم پای راستم کوتاه شده است. نمی‌دانستم بر روی ساق پا راه می‌روم. چون کاملا قطع نشده بود، همان‌جا نشستم و پایم را با چفیه بستم. 🚶‍♂می‌خواستم خود را به پناهگاهی برسانم که ناگهان خمپاره ۶۰ کنارم به زمین اصابت کرد و من با پشت سر به زمین افتادم. ولی هیچ دردی نداشتم. خون از گردن به صورتم می‌پاشید. 🍃آن زمان تصور کردم که شهید می‌شوم. لذت بخش‌ترین و خالص‌ترین شهادتین را خواندم و بر روی زمین دراز کشیدم. مدتی گذشت اما از شهادت خبری نشد. در حین بی‌هوشی یک نفر را دیدم که به سمتم آمد. 😅در دل می‌گفتم حتما فرشته‌ها آمده‌اند مرا از این دنیا ببرند. آن فرد نزدیک‌تر که شد چهره یک فرشته مذکر با سبیل را دیدم که گفت: «انت ایرانی؟» 👌در یک لحظه من را از زمین بلند کرد و داخل ماشین گذاشت. این دوست عرب، فرشته نجات من بود. به روایت خودش 💎خادم حرم امام رضا (ع) Harimeharam.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍇قسمت هجدهم 🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇
🍇❤️🍇❤️🍇 ❤️🍇 🍇 🔷تیم شناسایی دشمن به فاصله ۲۰ متری خط پدافند ما رسیده بود. به خاطر تضعیف روحیه نیروها با رسام شلیک می‌کردند. من و یکی از دوستان در حال قدم زدن به سمت سنگر بودیم که ناگهان یک تیر رسام از بالای سر ما رد شد. ✔️یک جان پناه گرفتیم و شروع به ریختن آتش کردیم. در تاریکی شب تنها با یک دوربین دید در شب در خط که آن هم تار نشان می‌داد باید جواب دشمن را می‌دادیم. دوربین را روی کلاش با دست نگه‌داشتیم و یک نفر از آن‌ها را زخمی کردیم. آن‌ها تیراندازی می‌کردند تا فرار کنند و ما هم تیر می‌زدیم تا زمین‌گیر شوند. 📞بیسیم زدم و اعلام کردم که نیروها تیراندازی نکنند تا با یکی از دوستان برویم و آن زخمی را زنده بیاورم. دقایقی منتظر پاسخ ماندیم. احتمال می‌دادیم که سینه خیز تا حدودی از ما دور و لای درخت‌ها پنهان شوند. با یکی از نیروها از خاکریز رد شدیم. ده متری جلوتر نرفته بودیم که تیراندازی شروع شد. آرام آرام به سمتشان رفتیم. ابتدا یک نارنجک پرتاب کردیم. اما وقتی وارد پناهگاه‌شان شدیم، فرار کرده بودند. در اوج عصبانیت ناگهان خندیدم. 😁دوستان پرسیدند که چی شده؟ گفتم «یاد مهلت زمانی و پیامی که بهشون دادم تا تسلیم بشوند، افتادم. مهلت اینقدر زیاد بود که فکر کنم زخم پایش خوب شد و تا منزلشان دوید.» به روایت خودش 💎خادم حرم امام رضا (ع) Harimeharam.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍇قسمت نوزدهم 🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇
❤️🍃 مرتضی... گل تو را وقتی ببوید تازه خوشبو می شود... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌺🍃
به یاد شهید محسن حججی
❤️🍃 مرتضی... گل تو را وقتی ببوید تازه خوشبو می شود... #شهید_مرتضی_عطایی @shahid_mohsen_hojaji_ya_h
🍇❤️🍇❤️🍇 ❤️🍇 🍇 گفتم حاجی حالا اين عمليات رو بيخيال شو برو با بچه هات خوش بگذرون و زيارت، عمليات بازم هست، اما مرتضی ميدونست قضيه از چه قراره... ☀️ صبح روز عرفه پيام داد : ☺️ دارم ميرم عروسی و بهش گفتم : ساقدوشت نيستم كه برات نسخه بپيچم، پس مواظب خودت باش... اون روز حال و هوای دلها خيلي فرق ميكرد، يجورايی همه نگران بوديم، آخه حدودا بيست روز قبلش هم يكی ديگه از رفقا خواب ديده بود مرتضی ميپره ... يادم نميره وقتي خواب رو براش گفتم چه حالي داشت و يكسره ميگفت خدا كنه، كه خدا براش تقدير كرد... ⏰ حدودا ساعت دوازده بود، دقيقا يادم نيست كه يكی از رفقا از سوريه زنگ زد. تلفن رو برداشتم : سلام سيد خوبی؟ به سلام آقا ... چطوری مومن؟ سيد خبر داری؟ چيو داداش؟ چيزی شده؟ آره امروز پرستو داشتيم ... يا ابالفضل ، دروغ ميگی؟ نگو مرتضی... آره سيد، بالاخره مرتضی هم كربلايی شد ... 😭 يا جده ی سادات گفتم و پاهام سست شد حس بدی بود نميدونستم برای دامادي رفيقم بايد بخندم و شاد باشم؟! يا بايد برای تنها شدنم و جاموندنم گريه كنم ... هرچی بود انگار يك هجده چرخ از روم رد شده بود و اطرافيانم بدو بدو اومدن سمتم... 😔 هر جوری بود بخاطر بقيه خودم رو جمع و جور كردم كه مثلا همه چی خوبه... به روایت همرزم شهید 💎خادم حرم امام رضا (ع) @mashghe_eshgh_dameshgh @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍇قسمت بیستم 🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇
🍇❤️🍇❤️🍇 ❤️🍇 🍇 🏴 مصیبت‌های امام حسین (ع) در صحرای کربلا را مدام مرور می‌کنم آن زمان هیچکس نبود به امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) تسلیت بگوید اما من که افراد زیادی برای تسلیت و همدردی به منزلمان آمده‌اند. 😔 هر وقت گریه‌ام می‌گیرد برای حضرت زینب (س) و مصیبت‌های امام حسین (ع) اشک می‌ریزم و برای شهید خودم گریه نمی‌کنم. ❤️ شهیدِ من امام حسین (ع) را دارد و نیازی به گریه من ندارد و برای خودم گریه می‌کنم که شهیدم دست من را نیز بگیرد. روز اول که شهید شده بود به من نگفتن اما بعدازظهر تماس گرفتند که زخمی شده و خوب  گفتم مثل همیشه به خانه می‌آید بعد گفتند دستش قطع شده گفتم این همه جانباز داریم مرتضی منم یکی مثل آنها. 📞تا اینکه دیدم تماس‌هایشان خیلی زیاد است طاقت نیاوردم گفتم اگر چیزی شده بگوید من آمادگی همه چی دارم به هرحال مرتضی به میدان جنگ رفته؛ وقتی به من گفتند آرام شدم و خیالم راحت شد که به آرزویی که داشت رسیده است... به روایت مادر شهید 💎خادم حرم امام رضا (ع) Harimeharam.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍇قسمت بیست و یکم 🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇
🍇❤️🍇❤️🍇 ❤️🍇 🍇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم اینجانب مرتضی عطائی ثواب زیارت امام حسین (ع) و دو رکعت نماز تحت قبه سیدالشهدا (ع) در تاریخ هفدهم شهریور ماه ۱۳۹۰ مصادف با نهم شوال ۱۴۳۲ را که به جا آوردم برسد به کسانی که در تشییع جنازه‌ام شرکت کرده‌اند، غسلم داده‌ و کفنم کرده و به خاک سپرده و در مراسم تعزیه‌ام شرکت می‌کنند هدیه نموده و امیدوارم خداوند متعال، اربابم ابا عبدالله الحسین (ع) را شفیع و دستگیرشان در یوم الحسرت قرار دهد اِن شاالله. ❤️ضمنا همه را تحت قبه دعا نمودم مخصوصا تمامی همسفرانی که اینجانب را همراهی کردند و احتمالا از من دلخور و یا رنجیده شده‌اند. ✨برای شب اول قبرم دعا نموده و در زیارت عاشورایی که از تاریخ دهم محرم الحرام تا اربعین بعد از نماز صبح که اِن شاءالله تحت قبه می‌خوانم دعا گویم. 🌹و برای فرج امام زمان (عج) بسیار دعا کنید که فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان (عج) است. 💝از همه حلالیت می‌طلبم مخصوصا همسرم مریم، دخترم نفیسه و پسرم علی. 💎خادم حرم امام رضا (ع) Harimeharam.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍇قسمت بیست و دوم (آخر) 🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇❤️🍇
اَلرَّفیق ثُمَّ الطَّریق نخست همسفر، آنگاه سفر... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
3.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پلاتوی حمید معصومی نژاد از رُم برای ، و 🔻مستند جالب «کرار» درمورد این شهید بزرگوار را از دست ندهید: Roshangari.ir/video/69446 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🍃