eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
856 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 📜 سید تعریف می کرد و می گفت داشتیم به منطقه عملیاتی اعزام می شدیم در راه یک نوار نوحه سینه زنی گذاشته بودم، این نوار را با مهدی زیاد گوش کرده بودم و کاملا برامون تکراری بود. 👥 برای همه معمول اینه که وقتی یک نواری تکراری می شه، دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن به وجود نمیاد، خصوصا اینکه اون نوار مداحی "نوحه" باشه نه "روضه". ⚠️ اما اونروز با روزهای دیگه فرق می کرد. یک نواری که قبلا بیش از ده ها بار آنرو گوش کرده بودیم در ماشین گذاشته بودم و به راهمون ادامه می دادیم، همینکه داشتم رانندگی می کردم متوجه شدم مهدی به پهنای صورتش داره اشک می ریزه و گریه می کنه. 😔 تو حال و هوای خودش بود، بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن. در حال نوشتن بود که به مقصد رسیدیم و وقتی ماشین ترمز کرد، مهدی هم سرش را از اون برگه بلند کرد و اون رو روی داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم برای عملیات... ✅ بعد از عملیات ایندفعه تنها بسوی ماشین برگشتم چون مهدی آسمانی شده بود. در حال روشن کردن ماشین بودم که یک دفعه دیدم برگه ای کف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش کردم؛ بله همون برگه ای بود که مهدی در حال نوشتن مطالبی روی اون بود آخرین نوشته آقا مهدی! قطعه شعری در وصف حضرت علی اکبر (ع)! 🌸 مهدی عاشق حضرت علی اکبر (ع) بود، وقتی ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چی بذاریم فوری گفت بگذارید گروهان حضرت علی اکبر (ع). 😢 حتی اسم هیات عزاداری محله اشون هم به اسم علی اکبر (ع) هست. وقتی می خواست آقا رو صدا بزنه می گفت علی اکبر لیلا! ابتدای شعرش هم همین رو گفته. «بسم‌ الله الرحمن الرحیم» یا علی اکبر لیلا؛ عشقت میان سینه من پا گرفته                          شکر خدا که چشم تو ما را گرفته دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی                       حالا که کار عاشقی بالا گرفته عمریست آقاجان دلم از دست رفته                  پایین پای مرقدت ماوا گرفته گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب                     شش گوشه هم با نور تو ماوا... 📜 شعری که با رسیدن ماشین به مقصد نتونست کلمه آخرش رو کامل کنه! حالا فهمیدم آنروز گریه جانسوز مهدی برای کدام یک از اولیای خدا بود! کسی که مهدی به او علاقه زیادی داشت و همین علاقه هم باعث شد حضرت علی اکبر (ع) او را به مهمانی خود قبول کنه. 💖 مهدی جان سلام ما رو به آقا برسون... ۹۴/۰۱/۲۸ 🍃🌸 🌹 🌺 🌐 mahdisaberi.blog.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌸 🕊🌸 🌸🕊🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 📖 (۳۰) ۱۹ ساله، بچه افغانستان، اما سالها بود توی ایران زندگی می کرد. همه خانواده اش را در جنگ افغانستان از دست داده بود. ⚔ جنگ که شروع شد به جبهه رفت. بعد مدتی هم به شهادت رسید. هیچ کسی را در این دنیا نداشت، حتی کسی را نداشت که پیکرش را تحویل بگیرد. 👥 رفیقاش می گفتند : پس از باز کردن معبر مین، به سیم خاردار حلقوی رسیديم كه به هیچ عنوان نمی‌شد آنرا قطع کرد، چون اگر سیم را قطع می‌کرديم، سیم‌ها جمع شده و معبر منفجر می‌شد! 😔 در همین حین یک جوان به روی سیم های خاردار خوابید بعد هم گفت : "همه از روی من عبور کنید." ⚫️ بیش از سیصد نفر از روی بدن او عبور کردند. صبحِ عملیات پیکر بی جان اش را لا به لای سیم های خاردار پیدا کردیم. ✍ روی سنگ قبر این شهید بزرگوار چنین نگاشته اند : «مادران و خواهران بر سر مزار من گریه کنید که من در این شهر غریبم و پدر، مادر و خواهری ندارم که برایم گریه کنند.» 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🍃🌸 🌹 📆 : ۴۳/۰۱/۰۱ 📆 : ۶۴/۱۲/۰۶، سلیمانیه، عملیات والفجر ۹ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
عزیزترین آدم ها مثل پازل هستند، اگر نباشند نه جاشون پر میشه نه کسی جاشونو می گیره... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍂🌸 #شهید_رجبعلی_غلامی ✊ #دفاع_مقدس 🌹 #شهید_افغان #تاریخ_شهادت : ۶۴/۱۲/۰۶، عملیات والفجر ۹