💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
#همسران_شهدا
✅ وقتی به خانه می آمد، من ديگر حق نداشتم كار كنم.
بچه را عوض می كرد، شير برايش درست می كرد. سفره را می انداخت و جمع می كرد، پابه پای من می نشست، لباس ها را می شست، پهن می كرد، خشك می كرد و جمع می كرد.
😍 آنقدر محبت به پای زندگی می ريخت كه هميشه به او می گفتم :
😉 درسته كه كم می آيی خانه، ولی من تا محبت های تو را جمع كنم، برای يك ماه ديگر وقت دارم.
نگاهم می كرد و می گفت :
✅ تو بيشتر از اين ها به گردن من حق داری.
يك بار هم گفت :
من زودتر از جنگ تمام می شوم وگرنه، بعد از جنگ به تو نشان می دادم تمام اين روزها را چه طور جبران می كردم.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🍃🌸 #شهید_محمد_ابراهیم_همت
✊ #دفاع_مقدس
🍂 #شهید_بی_سر
🌐 وب سایت ابر و باد
📆 #تاریخ_ولادت : 34/01/13، شهرضا؛ اصفهان
📆 #تاریخ_شهادت : 62/12/17، جزیره مجنون
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
#همسران_شهدا
مثل هميشه صبح زود نرفت. ناخن های نرگس را گرفت. سر به سرش گذاشت و بازی كرد.
می گفت :
«ببين پدر سوخته چه قدر شيرين شده. خودشو لوس می كنه»
يكی دوبار رفت بيرون، دوباره برگشت. چند تا كاست داد و گفت :
«حرف های خوبی داره. گوش كن، حوصله ات سر نمی ره.»
✅ هميشه می گفتم :
«به دوستات بگو اگه شهيد شدی، من اولين نفری باشم كه باخبر می شم.»
😔 از صبح اخبار گوش نكرده بودم. دوستم تلفن كرد و گفت :
«اخبار گفته چند نفر شهيد شدند. اسم مجيد بقايی رو هم گفتن. نفر اول را نشنيدم كيه.»
😞 نخواستم باور كنم نفر اول غلام حسين است.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🍃🌸 #شهید_غلام_حسین_افشردی
معروف به #شهید_حسن_باقری
✊ #دفاع_مقدس
🌐 emtedadiha.blogfa.com/post/182
📆 #تاریخ_شهادت : 61/11/09، فکه
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
#همسران_شهدا
در روزهای خوش زندگی مشترک آنقدر به من محبت میکرد که من شرمنده میشدم میگفتم :
😉 پویا جان من چطور این همه محبت را تلافی کنم.
میگفت :
🌹 خانم من وظیفهام را فقط برای تو انجام میدهم، شما از خدا بخواه شهیدم کند.
💫 قرآن و نهج البلاغه و تفسیرش؛ همیشه جزء مطالعات اصلی پویا بود. دیدن سی دیهای مربوط به شهدا، کتابهای شهدا از سرگرمیهای پویا بود.
گلزار شهدا اصفهان پاتوق وقت و بیوقت ما بود، به خصوص قطعه شهدای گمنام. گاهی تو گوش ریحانه میگفت :
😍 اینجا یک تکه از بهشته، از همین حالا باید بفهمی که اینجا میتونه برات تفریحگاه باشد، ریحانه بهشتی بابا.
😔 من آن روزها متوجه نمیشدم. اما حالا متوجه تفریحگاه بودن گلزار میشوم!!!
@KhahadAmad12
🍃🌸 #شهید_پویا_ایزدی
✊ #مدافع_حرم
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
#همسران_شهدا
از عمق وجود مسرورم که تو برای دفاع از زینب حسین رفتی...
😔 محرم هایی که شریک نفس کشیدنت بودم میدیدم که چه سوز و گدازی در سینه داری.
🚫 هرگز فراموش نمیکنم شب تاسوعایی که بعد از مراسم هییتتان خواستی برای سینه زنی بروی، (برخلاف 8 روز اولی که با هم به مسجد میرفتیم و من هر لحظه منتظر بودم که میکروفون به دست تو دهند تا نوحه سرایی کنی برای سالار شهیدان عزیز زهرا).
✅ بعد از اینکه خداحافظی کردی و دوباره برگشتی، آمدی سمت من و با لحنی عجیب گفتی :
خانومم اگه دلت شکست به یاد کربلا و شب عاشوراش، برا شهادت منم دعا کن 😭
🔷 در را بستی و رفتی و من ماندم و دعای تو و شب عاشورای امام حسین...
💞 صادقم! دلم لرزید...
با خود میگفتم گویی صادق راست میگفت که من او را همچو بتی میپرستم.
😭 استغفار کردم از افکار شیطانی و عشق زمینی که به جای صعود، زمین گیرترم کرده بود.
مابین همین نجواها بی اختیار گریه آمد سراغم و بلند بلند با خود حرف میزدم.
اینکه صادق برایم عزیزتر از حسین برای زینب است!
❌ نه اصلا
اعتراف میکنم که برایم عزیزتر از حسین زینب نیستی، ولی
به همان اندازه که خدای عشقمان عزیز آفریده
💖 عزیزی صادقم!
و عزیزتر شدی وقتی که فدای زینب امام بی سر شدی
🌺 شهید همیشه زنده ام! محرم هم آمد و تو نیامدی...
برگه نوحه هایت روی میزی که مخصوص همین کار در نظر گرفته بودی گوشه خانه منتظر شماست.
🖋 قلم، حسرتِ لمسِ انگشتانت را دارد و دکمه های پیراهنت نیز در انتظار بسته شدن و رفتن به عزا.
💕 عزیز جانم، کی میشود دوباره شال مشکی بر سر ببندی و سرتا پا مشکی پوش عزاداری کنی...
نمیدانم کی
نمیدانم کجا
و نمیدانم در چه ماه و سال و ساعتی دوباره تو خواهی آمد
ایمان دارم به ظهور منتقم...
و ایمان دارم به رجعت شما شهیدان به همراه ایشان
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🍃🌸 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
🌐 tabnakazarsharghi.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
#همسران_شهدا
در آن شرایط نابسامان جنگی و آماده باش تمام نیروها، دل را به دریا زده و تنهایی به خواستگاری ایشان رفتم و در جلسه اول تمام صحبت های گفته شده در آن جلسه در مورد مسائل کلی مثل انقلاب و اهداف زندگی بود و هیچ صحبتی در مورد ازدواج زده نشد...
#راوی : آقا عبدالله، همسر شهید
#شهید_نسرین_افضل
#دفاع_مقدس
@sayyidalia
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
sornamusic.ir1_29629811.mp3
زمان:
حجم:
1.98M
🕊 تقدیم به #همسران_شهدا
نوایی نوایی نوایی نوایی...
الهی بر افتد نشان جدایی...😭
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✉️ ارسالی #خادم_الحسین
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
🕊 #همسران_شهدا
بعد از چند روز ماموریت، با ماشین بنیاد جانبازان آمده بود خانه. گفتم :
🔷 یه ده روزی میشه تو خونهایم. حوصله مون سر رفته. حالا که ماشین آوردی بریم خونه مامان اینا؟
گفت : نه!
گفتم : خب، پس بریم گلستان شهدا.
باز گفت : نه!
✅ بعد هم پا شد و گفت :
🚗 من میروم این ماشین را بذارم بنیاد و برگردم. بعدش هرجا خواستی میرویم. این ماشین اینجا بمونه، واسه شما شیطون میشه.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🍃🌸 #شهید_غلامرضا_جان_نثاری
✊ #دفاع_مقدس
🌐 وب سایت sahebnews.ir
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
#همسران_شهدا
💠 پیش از ماموریت دلش میخواست یک سفر دو نفری برویم سرعین. من هم که این را از خدا میخواستم.
😔 مدتها بود که گرمای حضورش را کنار خودم کمرنگ میدیدم. تغییرات به وجود آمده در مهدی پس از فتنه، کاملا محسوس بود. این را از خلوت هایش و از زمزمه های شعرش می فهمیدم.
✅ با وجود این جای من در خلوتهایش محفوظ بود. در مسیر راه نمیدانستم از شگفتی های طبیعت لذت ببرم یا از بودن کنار محبوبم. از جاده فیلم میگرفتم و از مهدی هم. دلم میخواست این لحظات را ثبت کنم هم در افق نگاهم و هم در دوربینم.
آنچه در ذهنم میگذشت، همان در نظرم میگذشت و نمیتوانستم به زبان بیاورمش
❤️ برایم شدی آرامش ناخواسته طوفان
نه طوفان پرخروش و ویرانگر، همان طوفانی که مرا در تو ذوب میکند
هیچ می کند. با تو به دنبال آرامشی نیستم؛ من که تو خود آرامش منی
بگذار به روزنه ای که در طی یکی شدنم باتو به سمت بی کرانه ها باز شده است؛
تنها تو را ببینم و از تو به دریا برسم به...
🔸 آبی آسمانها
🔹 به خاکی زمینها
🔸 به سپیدی شکوفه ها
🔹 و به زردی تابیدن ها
👈 برای تو باشم و برای من باشی...
کانال رسمی #شهید_سید_مهدی_حسینی 👇🌹
@mahdi59hoseini
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🍃🌸 #شهید_سید_مهدی_حسینی
✊ #مدافع_حرم
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
🕊 #همسران_شهدا
👞 بندهای پوتینش را که یک هوا گشادتر از پایش بود، با حوصله بست. مهدی را روی دستش نشاند و همین طور که از پلهها میرفتیم گفت :
❤️ «بابایی! تو روز به روز تپلتر میشی. فکر نمیکنی مادرت چطور میخواد بزرگت کنه؟»
😊 بعد مهدی را محکم بوسید. چند دقیقهای میشد که رفته بود. ولی هنوز ماشین راه نیافتاده بود.
🏃 دویدم طرف در که صدای ماشین سرجا میخکوبم کرد. نمیخواستم باور کنم.
😭 بغضم را قورت دادم و توی دلم داد زدم :
اون قدر نماز میخونم و دعا میکنم تا دوباره برگردی...
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🍃🌸 #شهید_محمد_ابراهیم_همت
✊ #دفاع_مقدس
🌐 وب سایت sahebnews.ir
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
#همسران_شهدا
📆 پنج شش روزی قبل از شهادتش بود که برایم نامه فرستاد. نوشته بود :
💖 سعی کن خودت را به خدا نزدیک کنی؛ تا به حال امتحان کردهای؟
😉 وقتی به او نزدیک شوی تمام غمها را فراموش میکنی و همه غصهها را از یاد میرود. سعی کن به او نزدیک شوی. از رفت من هم ناراحت نباش. برفرض که الان نروم و زنده بمانم؛ فوقش ده یا بیست سال دیگر باید رفت. پس چه بهتر که رفتن را همین حالا خودم انتخاب کنم که زیباترین رفتنها مرگ سرخ است.
😢 کلمه به کلمه نامهاش با نامههای قبلی فرق داشت. با خواندن نامه به یقین رسیدم که به زودی از کنارم پر میکشد.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🍂🌸 #شهید_محمدرضا_نظافت
✊ #دفاع_مقدس
🌐 وب سایت sahebnews.ir
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
🕊 #همسران_شهدا
💠 تو همون جلسه اول خواستگاری گفت :
من سپاهی هستم و این شغل، مأموریتا و خطرات خودشو داره، اگه قبول داری جواب مثبت بده.
منم چون متوسل به مادرم حضرت زهرا (س) شده بودم همه چی رو سپردم به ایشون...
❤️ صادقم می گفت :
خیلی از دوستام به خاطر "زندگی از كارشون" گذشتن و بعضی هم به خاطر "كارشون از زندگی شون..."
ولی من هیچكدوم از این كارا رو نمیكنم.
☺️ منم قبول كردم.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
http://instagram.com/shahid_sadegh_akbari
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🍃🌸 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
🕊 #همسران_شهدا
در طول سه هفته ای که سوریه بود چند باری تماس گرفت و یکبار هم پیام داد و از حالش خبر داد که خوب است.
📞 تماس ها در حد سلام و احوالپرسی بود و حال ریحانه را می پرسید. بار آخر یک روز قبل از شهادت و یک روز قبل از تاسوعا تماس گرفت.
🔷 تقریبا مدت زیادی باهم صحبت کردیم. سراغ ریحانه را که گرفت خواستم صدایش کنم که با او صحبت کند اما قبول نکرد، گفت نمی خواهم.
😔 کسی که طاقت شنیدن گریه های دخترش را نداشت و به هر دری می زد تا آرامش کند حتی نخواست صدایش را بشنود، واقعا از ما دل کنده بود.
چند روز قبلش خبر دو نفر از دوستانش را شنیده بودم، این بهم خوردن آرامش باعث شد تا همه شبکه های اجتماعی را از گوشی ام حذف کنم، می ترسیدم اتفاقی بیافتد و اسمش را در سایت و شبکه ها ببینم، به خودش هم گفتم وقتی اسم دوستانت را به عنوان شهید دیدم خیلی نگران شدم.
💠 بعد هم گفت :
اگر اتفاقی افتاد اصلا ناشکری نکن و شکر خدا را به جا بیاور، مراقب خودت و ریحانه ام باش.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_پوریا_ایزدی
✊ #مدافع_حرم
🌐 خبر گزاری #دفاع_مقدس
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
📆 #تاریخ_شهادت : ۹۴/۰۸/۰۱، تاسوعای حسینی
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍