eitaa logo
کانال رسمی شهید روح‌الله قربانی
1.2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
526 ویدیو
18 فایل
کانال 🌷مدافع حرم شهید روح الله قربانی🌷 متولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸ شهادت: ۱۳ آبان ۱۳۹۴ محل شهادت: حلب سوریه بهشت زهرا (س) ، قطعه ۵۳ (کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات) @Montazer313_40 تبادلات: @nooraa_315
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 تصویری از شهید دکتر علی حیدری، پزشک ایرانی که ساعاتی پیش در نبطیه لبنان به شهادت رسید. https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ شهدا علی طریق القدس... https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ پیکر پاک و مطهر فرزند امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، مرد میدان جهاد و شهادت، حجت الاسلام سید هاشم صفی‌الدین، پس از سه هفته در میان آوار بمباران‌های دشمن وحشی صهیونیستی در جنوب لبنان پیدا شد. درود خداوند بر روح بلند و پاک این سلاله حضرت رسول اکرم(ص) که در راه آزادی قدس، دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم به شهادت رسید. 🏷 https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
وصیت شهید علی حیدری.mp3
296.9K
دکتر حیدری از شهادت خود خبر داشت 🔹صوتی از دکتر علی حیدری، که به چند روز پیش از شهادت او مربوط می‌شود، در اختیار تسنیم قرار گرفته است. 🔹در این فایل صوتی، شهید حیدری بیان می‌کند که احتمالاً خود نیز به شهادت خواهد رسید و در ادامه وصیت خود را اعلام می‌کند. https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رسمی شهید روح‌الله قربانی
﴾﷽﴿ . . بخشی از کتاب : . وقتی وارد خانه شدند، به‌نظرشان خیلی کوچک آمد. یک پذیرایی مربع کوچک بود که سمت چپ آن آشپزخانه قرار داشت. یک اتاق کوچک هم سمت راست پذیرایی بود. زینب به آشپزخانه رفت. روح‌‌الله از شاگرد مغازه پرسید: «دقیق اینجا چند متره؟» ـ چهل‌وهفت متر. دستی به صورتش کشید. زینب به فکر فرو رفته. به آشپزخانه رفت و گفت: «به چی داری فکر می‌کنی؟» - یخچال من اینجا جا نمی‌شه روح‌الله. آشپزخونه‌ش خیلی کوچیکه. - بالاخره یه‌جور جاش می‌دیم. دیگه با این پولی که ما داریم، بهتر از این نمی‌تونیم پیدا کنیم. برای بار آخر با نگاهشان خانه را دور زدند و رفتند بنگاه. روح‌الله دوست داشت که پدر و مادر زینب هم بیایند و خانه را ببینند، بعد اجاره کند. خانم فروتن وقتی خانه را دید، کوچکی‌اش او را به فکر فروبرد. نمی‌دانست وسایلی را که برای جهاز دخترش گرفته است، می‌تواند در آن خانه جا بدهد یا نه. به روح‌الله گفت: «مطمئنی نمی‌خوای بهت پول قرض بدم یه جای بزرگ‌تر اجاره کنی؟ اون‌جوری من با خیال راحت‌‌تر می‌تونم وسایل بخرم و بچینم.» - نه حاج‌خانوم. من دوست دارم همۀ کارا رو با پول خودم انجام بدم. شما یکی دو سال به من فرصت بدید، ان‌شاءالله وضعیتم بهتر شد، یه خونۀ بزرگ‌تر می‌گیرم. خانم فروتن سرش را به‌‌نشانۀ رضایت تکان داد و گفت: «باشه روح‌الله‌جان، خیلی هم خوبه. دستت درد نکنه.» روح‌‌الله لبخندی زد و گفت: «حالا شما خیلی چیزمیز زیاد نخرید!» با دستش به دور خانه اشاره کرد. ـ ببین حاج‌خانوم، اگر شما زحمت بکشید و مبل نخرید، من خودم می‌رم از پشتی‌هایی که تو جلسۀ حاج‌آقا مجتبی هست، می‌خرم. همه‌جا رو هم فرش پهن می‌کنیم، دور تا دور رو هم پشتی می‌چینیم. زینب و خانم فروتن ایستاده بودند و به حرکات او نگاه می‌کردند. - دور تا دور پشتی که بچینیم، خونه خیلی هم بزرگ می‌شه. تازه چند نفر هم می‌تونن دراز بکشن. از این استکان کوچیک‌هایی که تو جلسۀ حاج‌آقا چایی می‌دن هم می‌خرم، تا هر کی اومد خونه‌مون، تو اونا بهش چایی بدیم.» خانم فروتن فقط می‌خندید. زینب گفت: «خونه‌س یا می‌خوای هیئت حاج‌آقا مجتبی درست کنی؟» - خوب می‌شه‌ ها! باور کن. فقط حاج‌خانوم اگه شما قبول کنید و مبل نخرید، خیلی عالی می‌شه. زینب چپ‌چپ نگاهش می‌کرد. روح‌الله از حرص‌خوردن او خنده‌اش گرفته بود و هی به خانم فروتن اصرار می‌کرد که مبل نخرد. خانم فروتن گفت: «یه مبل جمع‌وجور می‌خرم. نمی‌شه که نباشه!» زینب لبخند پیروزمندانه‌‌ای زد. روح‌الله همانطور که می‌خندید، دستش را به‌نشانۀ تسلیم بالا آورد. https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
یادواره شهدا ❤️ شماهم به مراسم شهید دعوت هستید..! https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله . دم‌ و بازدمش ‌را سرشار کرد از معرفت حســـین(ع) آنقدر دم‌ زد از عشقش، که عاقبت نفس آخرش هم رنگ یار شد و به‌ سَــر رسید قصه ی عاشقی اش... . شهادتت مبارک🌱 س https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش بودیم همه قربان اباعبدا... یکی از پیرغلامان اباعبدا... وداع با پیکر شهید حامد جندقی💔 https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
💚💛💚💛💚💛 در همهمه ی حمله به همشیره ی ماه ناگاه رسیدند ملائک از راه گفتند که ما مدافعان حرمیم🌷 لاحول و لاقوت الا بالله🌱 🦋مدافعان حرم پروانه های شهردمشق🦋 🧡‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷💫🕊🧡🌷💫🕊 https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوب ترین خواهر دنیا، به دنیا آمد.. این حسین تنها یک عشق دارد آن هم زینب است..❤️ https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷مدافعان حرم پروانه‌های شهردمشق🌷 ۲۷آبان ۱۴۰۳ یازدهمین سالگرد شهادت شهید رسول خلیلی🕊🌱 https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
❇️ گاهی برای پرواز و اوج گرفتن باید برای انجام کار خیر یا گرفتن دستی خیلی پایین بیایید...! 💫کتاب رفیق‌مثل‌رسول (خاطرات شهید مدافع حرم رسول خلیلی🕊) https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
⚠️أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِين⚠️ سور ة آل عمران ، الآية ١٤٢ ‼️آیا پنداشته اید [با ایمانِ بدون عمل] وارد بهشت می شوید، در حالی که هنوز خدا کسانی از شما را که در راه خدا جهاد کرده اند وشکیبایان را [از دیگران] مشخص و معلوم نکرده است؟!‼️ https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿ . روح‌الله از همان بچگی معصومیت خاصی داشت. مادرم عاشقانه او را دوست داشت. حتی خیلی بیشتر از من و برادرم. بچه‌تر که بودیم، روح‌الله را بچه مثبت صدا می‌کردم. روی درِ اتاقش یک برگه چسبانده بودم و روی آن نوشته بودم: «بچه مثبت خانواده» . محبت مادرم به روح‌الله خیلی خاص بود. گاهی با خودم فکر می‌کنم که این خواست خدا بود که اول مادرم از دنیا برود تا شهادت عزیزترین فرزندش را نبیند. . هرچند روح‌الله در غم فراق مادرم سوخت و من این سوختنش را به چشم خودم دیدم، اما داغ دلِ مادر چیز دیگری است... . به نقل از : خواهر شه.ید . س https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani