﴾﷽﴿
.
بخشی از کتاب #دلتنگ_نباش :
.
مهران خودش را به او رساند و پرسید: «چرا هر دفعه میخوای بری دستشویی، لباست رو درمیاری و با زیرپیراهن میری دستشویی؟»
.
روحالله خندید و سرش را پایین انداخت. مهران همچنان منتظر ایستاده بود تا جوابش را بشنود.
.
روحالله به آرم سپاه که روی لباسش خورده بود، اشاره کرد و گفت: «آیۀ قرآن روش نوشته: وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّة.»
ـ من رفتم پرسیدم، میگن اشکال نداره.
- میدونم اشکال نداره. اما من نمیتونم باهاش برم دستشویی، خجالت میکشم.
.
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
روحالله خیلی به مادر و پدرش احترام میگذاشت.
صورتش با کف پای مادرش آشنا بود.
مادرش که از سرکار میآمد روحالله پاهایش را ماساژ میداد.
بعد از فوت مادرش هم مقید بود مرتب به مادرش سر بزند و سر مزارش برود.
مثل پروانه به دور پدرش میچرخید.
هیچوقت دست خالی به خانه پدر نمیرفت، با پدرش شمرده شمرده و مهربانانه صحبت میکرد، دستان و پاهایش را ماساژ میداد و به او محبت میکرد.
یکی از دلایل عاقبت بخیریاش همین رفتارش با پدر و مادر بود.
در وصیتنامهاش هم نوشته:
«هرچه دارم از مادر و پدرم است»
#روح_الله_قربانی #سبک_زندگی #الگو #دلتنگ_نباش #پدر #مادر #نیکی_به_پدر_و_مادر
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
به لطف خداوند متعال و عنایت آقا روحالله و همت شما بزرگواران و تلاشهای بی نظیر بچههای گروه یاران بهشتی ۵۳ توانستیم اتفاق بزرگی را رقم بزنیم.
وقتی متوجه شدیم افرادی هستند که به خاطر مقدار پول اندکی در زندان هستند تصمیم گرفتیم این بار به نیت تولد آقا روحالله یک نفر را از زندان آزاد کنیم اما این طرح چنان از طرف شما عزیزان مورد استقبال قرار گرفت که ما را هم شگفت زده کرد. به طوری که به جای یک نفر ۲۰ نفر به مبلغ ۲۲ میلیون تومان را به آغوش گرم خانواده برگرداندیم.
این اتفاق بزرگ را شما رقم زدید. شمایی که مهر آقا روحالله به دلتان است. از خداوند میخواهیم به بهترین شکل دلهای شما را شاد کند و حاجتتان روا ان شاءالله...
#روح_الله_قربانی #تولد #دلتنگ_نباش #یاران_بهشتی_۵۳ #کار_خیر
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
۸ روز مانده تا ش.هادت آقا #روح_الله_قربانی
وصیتنامه قسمت ۲:
چیزی که نمیدونید عمل نکنید، ادای کسی رو درنیارین، بدون عملِ درست وارد کاری نشوید مخصوصاً دین. اول واجبات بعداً مستحبات مؤکد، مثل کمک به پدر و مادر و مردم و دستگیری دوروبریها، نه حج و کربلا و... صد بار...
#سبک_زندگی
#زندگی_سالم #زندگی_اسلامی #زندگی #دلتنگ_نباش #تلنگر #دین #اخلاق
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
۷ روز مانده تا ش.هادت آقا #روح_الله_قربانی
وصیتنامه قسمت ۳:
مادر، ازت متشکرم وقتی تحملم کردی، وقتی با اسم ارباب شیرم دادی، وقتی دعا کردی ش.هید بشم.
وقتی بابام عراق و سوریه و اردوگاه و ج.ن.گ و کمیته و بوسنی و پاکستان و افغانستان و جنوب شرق و غرب بود، تو ما رو بزرگ کردی تنها، سخت.
ایشالا همیشه مهمون بیبی باشی. ایشالا با شهادتم شفاعتت کنم. دوست دارم وقتی بهم شیر میدادی، وقتی که بهم نماز یاد میدادی، وقتی میفرستادیم هیئت پابرهنه، وقتی میفرستادیم ایستگاه صلواتی، وقتی که باهام درسامو مرور میکردی ازم میپرسیدی، هیچ مادری نمیکرد، تنهایی نمیکرد یا هیچکدوم روزی پنجاه بار نمیکرد...
#سبک_زندگی #معنویت #زندگی_سالم #زندگی_اسلامی #روزشمار #کتاب_دلتنگ_نباش #دلتنگ_نباش #عشق #مادر
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
۵ روز مانده تا ش.هادت آقا #روح_الله_قربانی
وصیت نامه قسمت ۵:
اگر رضای الله رضای والدین است، پس چرا راه سخت رو انتخاب میکنین. حرف اونا رو گوش کنید. شمایی که پدر و مادرتون رو میذارین تو خونه!!!.... به خودتون رحم کنین. مگه کسی بیشتر از اینها خوبی بهتون کرده؟ معرفتتون کو؟
#پدر #مادر #والدین #محبت #اخلاق #سبک_زندگی #دلتنگ_نباش
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
۴ روز مانده تا ش.هادت آقا #روح_الله_قربانی
وصیتنامه قسمت ۶:
علیجون، داداشم، داداش خوبم فقط امامحسین(ع) رو بچسب. هرچی میخوای ازش بخواه که یکییهدونهس و خدا هرچی بخواد، بهش میده...
#امام_حسین
#کربلا #بین_الحرمین #اباعبدالله #سبک_زندگی #دلتنگ_نباش
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﴾﷽﴿
کمک کردن
فقط پیرزن از خیابون رد کردن نیست
داداش جون...!
ش.هید روح الله قربانی
#کمک_کردن #روح_الله_قربانی #دلتنگی #دلتنگ_نباش
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
کانال رسمی شهید روحالله قربانی
﴾﷽﴿
.
#ازدواج_آسان
.
بخشی از کتاب #دلتنگ_نباش :
.
وقتی وارد خانه شدند، بهنظرشان خیلی کوچک آمد. یک پذیرایی مربع کوچک بود که سمت چپ آن آشپزخانه قرار داشت. یک اتاق کوچک هم سمت راست پذیرایی بود. زینب به آشپزخانه رفت. روحالله از شاگرد مغازه پرسید: «دقیق اینجا چند متره؟»
ـ چهلوهفت متر.
دستی به صورتش کشید. زینب به فکر فرو رفته. به آشپزخانه رفت و گفت: «به چی داری فکر میکنی؟»
- یخچال من اینجا جا نمیشه روحالله. آشپزخونهش خیلی کوچیکه.
- بالاخره یهجور جاش میدیم. دیگه با این پولی که ما داریم، بهتر از این نمیتونیم پیدا کنیم.
برای بار آخر با نگاهشان خانه را دور زدند و رفتند بنگاه. روحالله دوست داشت که پدر و مادر زینب هم بیایند و خانه را ببینند، بعد اجاره کند.
خانم فروتن وقتی خانه را دید، کوچکیاش او را به فکر فروبرد. نمیدانست وسایلی را که برای جهاز دخترش گرفته است، میتواند در آن خانه جا بدهد یا نه. به روحالله گفت: «مطمئنی نمیخوای بهت پول قرض بدم یه جای بزرگتر اجاره کنی؟ اونجوری من با خیال راحتتر میتونم وسایل بخرم و بچینم.»
- نه حاجخانوم. من دوست دارم همۀ کارا رو با پول خودم انجام بدم. شما یکی دو سال به من فرصت بدید، انشاءالله وضعیتم بهتر شد، یه خونۀ بزرگتر میگیرم.
خانم فروتن سرش را بهنشانۀ رضایت تکان داد و گفت: «باشه روحاللهجان، خیلی هم خوبه. دستت درد نکنه.»
روحالله لبخندی زد و گفت: «حالا شما خیلی چیزمیز زیاد نخرید!»
با دستش به دور خانه اشاره کرد.
ـ ببین حاجخانوم، اگر شما زحمت بکشید و مبل نخرید، من خودم میرم از پشتیهایی که تو جلسۀ حاجآقا مجتبی هست، میخرم. همهجا رو هم فرش پهن میکنیم، دور تا دور رو هم پشتی میچینیم.
زینب و خانم فروتن ایستاده بودند و به حرکات او نگاه میکردند.
- دور تا دور پشتی که بچینیم، خونه خیلی هم بزرگ میشه. تازه چند نفر هم میتونن دراز بکشن. از این استکان کوچیکهایی که تو جلسۀ حاجآقا چایی میدن هم میخرم، تا هر کی اومد خونهمون، تو اونا بهش چایی بدیم.»
خانم فروتن فقط میخندید. زینب گفت: «خونهس یا میخوای هیئت حاجآقا مجتبی درست کنی؟»
- خوب میشه ها! باور کن. فقط حاجخانوم اگه شما قبول کنید و مبل نخرید، خیلی عالی میشه.
زینب چپچپ نگاهش میکرد. روحالله از حرصخوردن او خندهاش گرفته بود و هی به خانم فروتن اصرار میکرد که مبل نخرد.
خانم فروتن گفت: «یه مبل جمعوجور میخرم. نمیشه که نباشه!»
زینب لبخند پیروزمندانهای زد. روحالله همانطور که میخندید، دستش را بهنشانۀ تسلیم بالا آورد.
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
1.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﴾﷽﴿
به قول آقا روح الله...
شیعه باید همه فن حریف باشه...
#روح_الله_قربانی
#یا_زینب
#لبیک_یا_زینب
#دلتنگ_نباش
#مدافع_حرم
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت زهرا(س)
را عاشقانه وار دوست داشت
و همیشه به یادش بود
هر وقت میخواست برای کسی
دعا کند اول دعا میگفت
به حق حضرت زهرا سلام الله علیها...💚
.
.
.
برای رزمندگان جب.هه م.قاومت در این شب های عزیز دعا کنید 🌸🙏🏼
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ایام_فاطمیه
#روح_الله_قربانی
#خاطرات
#دلتنگ_نباش
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
بخشی از کتاب #دلتنگ_نباش :
.
سید گفت: بابا روحالله انقدر خودتو اذیت نکن، آخرش میخوای بشی مثل محمد و حسین که ته این کارا هستن دیگه. چرا انقدر حرص میخوری.
روحالله به سمت سید رفت. انگشتش را بالا آورد و خیلی جدی گفت:
- من نه میشم محمد نه میشم حسین. من روحاللهم. شاید دیگران روزی بخوان بشن روحالله اما من روحالله میمونم.
سید آن روز فقط نگاهش کرده بود و چیزی نگفته بود. او راست میگفت. شبیه هیچکس نبود، غیر از خودش.
.
.
#یا_زینب س
#لبیک_یا_زینب
#مدافع_حرم
#روح_الله_قربانی
#دلتنگ_نباش
#زندگی
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani