eitaa logo
روایتگری شهدا
23.9هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۳۹) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و سی و نهم:مشکل ارشد زندان قلعه ♦️گره و مشکل بزرگی که توی داشتیم این بود که با یه نفر آدم زمخت و ترسناک بنام «علی کُرده» مواجه بودیم که اصلاً تو این فازها نبود و نه اهل نماز بود و نه اعتقادی به این مسائل داشت و اصلا از بسیجی جماعت متنفر بود و هر وقت احتمال داشت بره بچه‌ها رو لو بده و مشکل‌ساز بشه. 🔸️حالا چطوری این مشکل رو باید حل کرد؟به ظاهر نه اهل گفتگو بود و نه منطق. خیلی زورمند و زورگو بود و تیپش به پهلوانها می خورد. سرشونه های قوی و عضلانی و بازوهای کلفت. ظاهرا توی این یه سالی که اسیر شده بود عراقیها همه جوره بهش رسیده بودن و اصلا تیپ و قیافه اش به اسیر نمی‌خورد. 🔹️فکری تو ذهنم جرقه زد که ریسکش البته خیلی بالا بود. با بچه‌های شورا مطرح کردم. اکثرا مخالف بودن و می‌گفتن: این آدمی که ما می شناسیم هیچ انعطافی نداره و آدم بشو نیست و حتی احتمال داره باعث دردسرمون بشه. 💥طرح چی بود؟ با توجه به این که هم زبون من بود و من با ادبیات اونها کاملا آشنا بودم و می‌دونستم با چه زبونی با اون حرف بزنم، پیشنهاد کردم بعد از چند جلسه گفتگوی اولیه که باهاش دارم و رابطۀ اولیه برقرار می‌شه ایشون رو به یه ناهار تو گروه خودمون دعوت کنیم و بساط دوستی رو باهاش بچینیم. اگه سربراه شد چه بهتر، اگرم نشد حداقل تو رودربایستی بیفته و برای بچه‌ها و برنامه‌های فرهنگی مشکلی ایجاد نکنه و کسی رو لو نده و بی طرف بمونه. 📌بالاخره بچه ها رو متقاعد کردم و گفتم آقا سنگ مفت و گنجیشگ هم مفت. تیری تو تاریکی می‌اندازیم. اگه به هدف خورد که بهتر اگه هم نخورد چیزی رو از دست نداده‌ایم و برای اینکه مشکلی برای بقیه ایجاد نشه و کسی احیانا لو نره، من میرم بعنوان این که هم زبونمه و دوست دارم باهاش آشنا بشم طرح دوستی می‌ریزم و بعد از مدتی اگه دیدم می‌شه و زمینه‌اش هست دعوتش می‌کنیم ناهار و باب گفتگو رو باهاش باز می‌کنیم. اگر هم زمینه فراهم نشد منو بخاطر پیشنهاد دوستی که معرفی نمی‌کنه و مشکلی برام پیش نمیاد...      ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 🌹 شهید حامد بافنده ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل نهم: مردم داری 🔸صفحه: ۱۶۰ 🔻قسمت صد و هفتاد و هفتم: قاب عکس ✍در جریان سیل‌ خوزستان، پیرمردی که همه ی زندگی اش را آب برده و خودش هم تا کمر در آب بود، قاب عکسی از تصویر امام خمینی (رحمة الله علیه) در دست داشت و می گفت: هیچی نمی خوام، ولی عکس امام نباید خیس بشه. حاج قاسم به آب زد، رفت کنار او و دستش را بوسید. 🗣️سردار عارف هاشمی، برادر شهید علی هاشمی، نشریه اطلاعات ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 سلام برشهدا🌷🕊 ✨نفس مےڪشم ؛ اینجا پنج شنبه هـا و ذخیره ‌اش مےڪنـم برایِ تمـام روزهـای هفتہ ! ڪه بـےیاد شهدا نباشد نفس‌هایم ..✨ 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
💌 🌹 شهـــید مصطفی صدرزاده: اخم‌، توی‌ محیطی كه ‌پر از نامحرمه، خیلی هم‌ خوبه:)....!🌱 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
3.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویری از مراسم تشییع پیکر مطهر شهید سلیمانی در کاظمین 🏴 به مناسبت علیه‌السلام ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
2.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خاطره همسر شهید وحید زمانی نیا محافظ شهید سلیمانی از ایشان ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۴۰) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و چهل:از محبت خارها گل می‌شود ♦️این نظر و ایده مقبول واقع شد و من کارمو شروع کردم. یه روز که تنها بود و سرش خلوت بود رفتم پیشش و با لجهه کرمانشاهی باهاش سلام و احوالپرسی کردم و از اینکه یه کُرد ارشد اردوگاهه ابراز خرسندی کردم و گفتم ما از تکریت۱۱ تعدادی هستیم که دوست داریم با شما در ارتباط باشیم و چند نفر از دوستان مثل آقا جوهر محمدیان و آقا رسول  و علی‌حسن قنبری رو به ایشون معرفی کردم و با زبون خیلی ملایم طوری که تملق هم نباشه باهاش ریختم و اونم دید که فقط من نیستم و تعدادی دیگه کُرد همراهمه خوشحال شد و ارتباط دوستانۀ با  ما رو قبول کرد و باهاش رفیق شدم. 🔹️چند جلسه‌ای از خاطرات اسارت و ایران و غیره گفتم و در نهایت اونو ابتدا با برخی دوستان اردوگاه ۱۱ آشنا کردم. بعدشم دعوتش به ناهار کردم. راستش اول می‌ترسید مبادا طرح و توطئه‌ای در کار باشه و چیز‌خور بشه ولی وقتی مطمئن شد، دعوت منو قبول کرد. قبلش من رفتم پیش بچه‌های اتاق خودمون و کاملا توجیه‌شون کردم که موقتا گذشتۀ این آقا رو فراموش کنید و با روی گشاده و اخلاق خوش باهاش برخورد کنید. هدفمون جذب ایشونه و اگه خدا خواست و با ما همراه شده به نفع خودمون و نتیجه‌ش آسایش بچه‌هاست. انصافا بچه ها هم به روی خودشون نیاوردن و استقبال گرمی ازش کردن. 📌دهانش از تعجب بازمونده بود و اصلاً تصور نمی‌کرد بچه حزب اللهی هایی که به خونش تشنه بودن و اونم بشدت از اینا متنفر بود این‌جوری با ازش استقبال کنن. ناهار رو با هم خوردیم و ایشونم با خوشحالی رفت اتاق خودش. قرار شد همه تو اردوگاه با ایشون همکاری کنن و همین جوری هم شد و ایشون هم قول داد هر کاری از دستش برمیاد کوتاهی نکنه. ⚡این برخورد شایستة بچه‌ها و از همه مهم‌تر نادیده گرفتن گذشته وی، ایشون رو از درون متحول کرد و فرد دیگه‌ای شد. من دائم باهاش در ارتباط بودم و راهنمایی‌ش می‌کردم...    ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌