#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_بیست_و_دوم
🔹️پيوند الهي
✔رضا هادي
🍁@shahidabad313
💚تبدیل دوســتي شــيطاني پيوند الهي❤️
💚زندگيشــان مديون#برخورد_خوب_ابراهيم❤️
🍁@pmsh313
🔹️عصر يکي از روزها بود. ابراهيم از سر کار به خانه مي آمد. وقتي واردکوچه شــد براي يك لحظه نگاهش به پسر همســايه افتاد. با دختري جوان مشغول صحبت بود.
🔹️پسر، تا🌷#ابراهيم را ديد بلافاصله از دختر خداحافظي کرد و رفت! مي خواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد.
🔹️چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شــد. اين بار تا ميخواســت از دختر خداحافظي کند، متوجه شــد که ابراهيم در حال نزديک شدن به آنهاست.دختر سريع به طرف ديگر کوچه رفت و ابراهيم در مقابل آن پسر قرار گرفت.
🔹️ابراهيم شــروع کرد به سلام و عليک کردن و دست دادن. پسر ترسيده بود اما ابراهيم مثل هميشه لبخندي بر لب داشت.
🍁@pmsh313
🔹️قبل از اينکه دستش را از دست او جدا کند با آرامش خاصي شروع به صحبت کرد و گفت: ببين، تو کوچه و محله ما اين چيزها سابقه نداشته. من، تو و خانواده ات رو کامل ميشناسم، تو اگه واقعًا اين دختر رو ميخواي من با پدرت صحبت ميکنم که...
🔹️جوان پريد تو حرف ابراهيم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چيزي نگو، من اشتباه کردم، غلط كردم، ببخشيد و ...
🍁@shahidabad313
🔹️ابراهيم گفت: نه! منظورم رو نفهميدي، ببين، پدرت خونه بزرگي داره، تو هم که تو مغازه او مشــغول کار هستي، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت ميکنم. انشاءالله بتوني با اين دختر#ازدواج کني، ديگه چي ميخواي؟
🔹️جوان که ســرش را پائين انداخته بود خيلي خجالــت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلي عصباني ميشه
🔹️ابراهيــم جــواب داد: پدرت با من، حاجي رو من ميشناســم، آدم منطقي وخوبيــه. جوان هم گفــت: نميدونم چي بگم ، هر چي شــما بگي. بعد هم خداحافظي کرد و رفت.
🔹️شــب بعد از نماز، ابراهيم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت کرد. اول از ازدواج گفت و اينکه اگر کسي شرايط ازدواج را داشته باشد و همسر
مناســبي پيدا کند، بايد ازدواج کند.
🔹️در غير اينصورت اگر به حرام بيفتد بايد پيش خدا جوابگو باشد. و حاال اين بزرگترها هســتند که بايد جوانها را در اين زمينه کمک کنند.حاجي حرفهاي ابراهيم را تأييد کرد.
🍁@shahidabad313
🔹️اما وقتي حرف از پســرش زده شــد اخمهايش رفت تو هم!ابراهيم پرســيد: حاجي اگه پســرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، کار بدي کرده؟ حاجي بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه!
🔹️فرداي آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد...
🍁@pmsh313
🔹️يک ماه از آن قضيه گذشــت، ابراهيم وقتي از بازار برميگشــت شب بود. آخرکوچه چراغاني شده بود. لبخند رضايت بر لبان ابراهيم نقش بست.
🔹️رضايت، به خاطر اينکه يک دوســتي شــيطاني را به يک#پيوند_الهي تبديل کــرده. ايــن ازدواج هنوز هم پا برجاســت و اين زوج زندگيشــان را مديون#برخورد_خوب_ابراهيم با اين ماجرا مي دانند.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️درس ایثار و گذشت از#شهید_ابراهیم_هادی(مهمان۲۲)
🔹️#عند_ربهم_یرزقون
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
#کلام_استادشهید
علی (ع) را چه کُشت؟!
یک وقت میگوییم علی(ع) را "که" کُشت و یک وقت میگوییم "چه" کُشت؟
اگر بگوییم علی را "که" کُشت؟!
البته عبدالرحمن ابن ملجم ،
و اگر بگوییم علی را "چه" کُشت ، باید بگوییم ، جمود ، خشک مغزی و خشکه مقدّسی ؛
همین هایی که آمده بودند علی را بکشند ، از سر شب تا صبح عبادت می کردند ، واقعاً خیلی تأثّرآور است.
علی به جهالت و نادانی این ها ترحّم میکرد ، تا آخر هم حقوق این ها را از بیت المال می داد و به این ها آزادی فکری می داد .
ابن ابی الحدید میگوید ،
اگر می خواهید بفهمید که جمود و جهالت چیست ، به این نکته توجه کنید که این ها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند ، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند و گفتند:
ما می خواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون می خواهیم امر خیری را انجام بدهیم ، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شب های عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم...!
استاد #شهید_مطهری
📕 اسلام و نیازهای زمان ، ج ١
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
⏺گفتوگوی#روزنامه_جوان با نفیسه پورجعفری دختر 🌷#شهید بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📍#قسمت_اول
💧#متولد_شهر_گلباف_کرمان
👇
⬅ کمی از#زندگی خانوادگیتان بگویید.#بابا که#دوست_چندین_ساله#حاج_قاسم بود،#متولد چه سالی بودند؟
⭕ بابا#متولد ۱۳۴۵ در#شهر_گلباف از توابع شهر #کرمان و در یک خانواده پرجمعیت و مذهبی بود. ایشان از سال ۱۳۶۱ که وارد#سپاه شد#زندگی مشترکش را با مادرم آغاز کرد. حاصل ۳۸ سال زندگی مشترکشان#چهار_فرزند (دو دختر و دو پسر) است که همگی متولد#گلباف هستیم. بنده متولد ۱۳۷۱ و آخرین فرزند هستم. البته من در#کرمان متولد شدم. تا سال ۷۶ در#کرمان زندگی میکردیم که در این سال به خاطر کار بابا، همزمان با#خانواده_حاج_قاسم به #تهران آمدیم.
⬅پدرتان از آن دست رزمندههایی بود که هیچوقت #لباس_رزم را از تنش خارج نکرد؛ از این حیث_زندگی شما چه سختیهایی داشت؟
⭕ایشان در زمان#جنگ مدتها در جبهههای#دفاع_مقدس جنگیده بود. موقع#جنگ_تحمیلی من به دنیا نیامده بودم ولی از بزرگترهای خانواده شنیدهام که پدرم اغلب مواقع در#جبهه حضور داشت. از موقعی هم که خودم#شاهد بودم، بابا به علت حساسیت شغلیاش #صبح زود قبل از#اذان از #خانه بیرون میزد. #شب هم آنقدر دیر میآمد که ما خواب بودیم و بابا را اصلاً نمیدیدیم. مواقعی پیش میآمد که به علت طول کشیدن کارش سه یا چهار روز یا یک هفته ما بچهها از دیدن #بابا #محروم بودیم. در این چند سال اخیر هم #مأموریت #بابا از دو روز تا ۳۰ روز طول میکشید و بیشتر مشکل ما ندیدن دیر به دیر ایشان بود.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#وصیت_شهید
آن کسانی که مسئولیتی دارند و با خون شهیدان و ایثار و استقامت و کار و تلاش سربازان گمنام ، نام و عنوانی پیدا کرده اند ، مواظب خود باشث !!
دوستان عزیز ، تنها راه رسیدن به سعادت ، ترک محرمات و انجام واجبات است ،
راه قرب به خدا ، همین است و بس ....
#شهیدمصطفی_ردانی_پور
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#زندگینامه_شهدا
اول مهر ۱۳۴۳ در کرج به دنیا آمد .
با شروع جنگ درس و دانشگاه را کنار گذاشت و راهی جبهه شد .
پس از تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی ، او نیز به این نیروی عظیم پیوست و از سال ۵۹ شروع به فعالیت نمود .
از لحاظ مذهبی فردی مومن و پایبند به اسلام و وفادار به امام و انقلاب بود .
از طرف لشکر ۱۰ سیدالشهدا به عنوان مسئول گردان قمر بنی هاشم انتخاب گردید و شجاعانه با دشمن بعثی جنگید ، بارها مجروع و در حلبچه دچار جراحات شیمیایی شد .
با شهادت برادرش با خود عهد کرد تا آخر عمر در جبهه بماند .
در تاریخ ۶۷/۲/۷ مصادف با اربعین برادرش ، به درجه رفیع شهادت نائل آمد...
#شهیدقربانعلی_قربانی
📕 پلاک 10
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
5ad1f914f7927fb424b40e1d_1523013892380672797.mp3
4.03M
#تلاوت_نور
💠جزء ۲۳ قرآن کریم
🔷الهی ...
قرآن را به سر گرفتیم
تا از عمق وجود،فریاد
زنیم که ما قرآن را
دوست داریم ... اما...
با این وجود...
از تومیخواهیم که به
همگان توفیق دهی تا
عامل به آیات نورانی
و فرامین قرآن کریم
باشیم.
آمین یا رب العالمین.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جای خالی حاج قاسم سلیمانی در مراسم احیای حسینیه همدانیها
شیخ حسین انصاریان:
🔹 خدایا شهید سلیمانی هر سال هر سه شب احیا مهمان ما بود.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
◀️بررسی مکتب شهید سلیمانی(۲)
♦️مصطفی مصلح زاده، دبیر ستاد راهبری دهه پنجم انقلاب شورای عالی انقلاب فرهنگی و سفیر اسبق ایران در اردن
🔺️قاسم سلیمانی از دشمنان نمیترسید
🔻سلیمانی فرمانده جنگ تمدن اسلام با تمدن غرب
🔺️سلیمانی با فرماندهی ارتشی از کشورهای منطقه
🔵در دنیا کمتر استراتژیستی وجود دارد که خود نیز فرمانده نظامی شود. یکی از ویژگیهای اصلی شخصیت قاسم سلیمانی این است که او اگر چه یک استراتژیست است اما در میدان عمل نیز ورود پیدا میکند.
🔹️حاج قاسم سلیمانی فرمانده جنگ تمدن اسلام با تمدن غرب با پیشقراولی آمریکا بود به برخی از برخوردهای تمدن ایران با تمدنهایی مانند رم، جنگهای صلیبی، جنگهای صلاح الدین ایوبی، سردار امام قلی و رئیسعلی دلواری، در همه این تمدنها و درگیریهای رخ داده تمدن ایران در عین محدودیتهایی که از نظر ظرفیت داشت پیروزی و شکستهایی را داشت که در جای خود قابل بررسی و مقایسه است.
🔹️سردار سلیمانی از سال 2006 عملاً فرماندهی نبرد ایران را با تمدن غرب برعهده گرفت. نبرد نابرابری که با حضور 60 کشور در جناح مقابل و وضعیت آنها از نظر تجهیزات و ادوات جنگی بودیم.
🔹️پس از جنگ 22 روزه غزه و 31 روزه حزبالله، جنگ سوریه در سال 2011 شروع شد که البته ایران تا ژانویه 2012 یعنی دی ماه 91 که ارتش سوریه در مقابل 60 کشور جهان که در کنفرانس تونس خود را دوست سوریه معرفی می کردند قرار گرفت، تقریباً 80 درصد خاک خود را از دست داده بود و داعش در واقع سرباز میدان این کشورها بود.
🔹️قاسم سلیمانی در ژانویه 2012 در ملاقاتی با رئیس جمهور سوریه که تصمیم گرفته بود از سوریه خارج شود و داعش به 700 متری کاخ او در دمشق نیز رسیده بود ملاقات میکند و اعلام میکند که حاضرم فرماندهی جنگ را برعهده بگیرم که او نیز پذیرفت. سردار قاسم سلیمانی، شهید همدانی را به عنوان نماینده خود معرفی میکند و نبرد از آنجا آغاز میشود.
🔹️در این مقطع روند پیروزیهای جبهه اسلام آغاز میشود و در سال 2019 وضعیت نبرد برعکس میشود به این شکل که 80 درصد از سوریه به دست ارتش و مردم می افتد و حاج قاسم سلیمانی با فرماندهی ارتشی از کشورهای منطقه، قسمت اعظمی از خاک سوریه را میگیرند.
🔹️روسیه بعد از سال 2014 و پس از دیدار قاسم سلیمانی با پوتین وارد جنگ میشود اما همچنان فرماندهی نیروهای زمینی با شهید سلیمانی است.
🔹️پس از این تغییر و تحولات طرف مقابل، میدان نبرد را از سوریه به عراق تغییر میدهد و فکر میکند که ایران دیگر وارد میدان جنگ نمیشود اما ورود قاسم سلیمانی با 67 فرمانده نیروی قدس به عراق مکانیزم نبرد را در آنجا نیز تغییر میدهد.
🔹️مهمترین ویژگی قاسم سلیمانی این بود که او از طرف مقابل نمیترسید و با تمام تهدیدات وارد میدان میشد.ابتدا پیش روی دشمن را متوقف کرده و سپس پیروزیهایی را به آنها تحمیل میکرد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🔸️﷽🔸️
«#رنگ_خدا»۱۵
◀️رنگ خدا سلسله معارف قرآنی است با الهام گیری از آیه شریفه :
🔹️«صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ »﴿۱۳۸بقره ﴾
⬅️«رنگ خدائي و چه کسی از خدا خوش نگار تر؟ و ما تنها عبادت او را ميكنيم.»
♦️« قدرت خدا»
🔸️بعد از علم خداوند سبحان و متعال از مهم ترین صفات جمالیه و جلالیه او «قدرت خداوند» متعال است.
🔸️همه موجودات از ذراتی که دیده نمی شود تا کراتی که عقل بشر در آن متحیر است همه از تجلیات قدرت اوست .هم چنین تقدیر امور و تدبیر جهان هستی و برپایی نظام تکوین از تجلیات قدرت خداوند است. چنان که فرستادن پیامبران و یاری کردن مؤمنان و مستضعفان و عذاب کردن ستمگران و منافقان نیز از تجلیات قدرت خداوند در نظام تشریع و جامعه انسانی است.
🔸️«بهره مندی» از تجلیات قدرت خداوند و «الگوگیری» از شاخصه های «قدرت الهی» می تواند هر چه بیش تر انسان را به خدا نزدیک کند و به زندگی فردی و اجتماعی انسان «رنگ خدایی» ببخشد. و از آسیب های برتری طلبی زورمندان و ستمگری قدرتمندان طاغوت صفت مصونیت ببخشد.
🔸️در این باره به نمونه هایی از قدرت خدا در نظام تکوین و تشریع و شاخصه های قدرت الهی اشاره می شود؛
🔵نمونه ای از تجلیات قدرت خداوند متعال در نظام تکوین
🔸️از دلایل قدرت خداوند سبحان متعال انست که در کتاب عزیز ثابت شده است و آن مطلق تصرف در آسمانها و زمین و هر آنچه در آنست و ایجاد جمادات و گیاهان وحیوان ها و انسانهاهمگی از جلوه های قدرت حق تعالی است.
☀️«وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ »﴿نور/45﴾
☘«و خداست كه هر جنبنده اى را [ابتدا] از آبى آفريد پس پاره اى از آنها بر روى شكم راه مى روند و پاره اى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار [پا] راه مى روند خدا هر چه بخواهد مى آفريند در حقيقت خدا بر هر چيزى تواناست »
🔸️بنابر این یکی از شاخصه های «قدرت» خدا آفرینش موجودات و ایجاد پدیده هاست. انسان نیز به هر مقدار در مسیر خدمت به خود و بندگان خدا از آفریده های خداوند بهره مندی بهینه داشته باشد و جهت تولید محصولات و فراهم سازی منابع انسانی و طبیعی کوشش کند . در حقیقت از خداوند الگو گرفته است و به مقام قرب الهی نزدیک شده است.
🔵نمونه ای از تجلیات قدرت الهی در نظام تشریع
🔸️علاوه بر عالم تکوینات همچنین ،تشریع احکام و ارسال پیامبران حتی آمدن پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله یکی پس از دیگری از تجلیات قدرت خداوند سبحان متعال است. طوری که در قول خداوند متعال آمده :
🍀« اى اهل كتاب، همانا فرستاده ما نزد شما آمد... پس حقّا كه شما را مژده دهنده و بيمكنندهاى آمد، و خدا بر هر چيز تواناست.»( سوره مائده /۱۹)
♦️بنابر این یکی از شاخصه های «قدرت» خدا ؛ فرستادن پیامبران و هدایت مردم است . انسان ها نیز به هر مقدار از توانمندی و قدرت در این مسیر استفاده کنند .به صفت کمالیه خداوند دست یافته اند و در زندگی خود به « رنگ خدا » راه یافته اند.
☘آثار اعتقاد به قدرت الهی
علاوه بر اینکه قدرت بنده از تجلیات قدرت پروردگار است قطعا ایمان به قدرت مطلق خداوند متعال دو فایده مهم « بهره مندی » و « الگو گیری » را در زندگی فردی و خانوادگی به ارمغان می آورد.
🔸️خشیت و دوری از مخالفت :زمانی که بنده به قدرت خداوند متعال اعتراف نماید این اعتراف موجب خشیت او در هنگام ارتکاب مخالفت با خداوند عز و جل می شود.در غیر این صورت به سرانجام قدرتمندانی مانند فرعون گرفتار می شوند؛
⚡ «و همانا كه براى فرعونيان نيز بيمدهندگان و هشدارها (ى پياپى) بيامد.آنها همه آيات و نشانهها (ى توحيد و صدق فرستاده) ما را تكذيب نمودند، ما هم آنها را به مانند گرفتن سلطان غالب مقتدر بگرفتيم.»(قمر/41و42)
🔸️و هر که بر قدرت مطلق خداوند متعال اعتراف نماید بر ایمان و عبودیت و شکرگزاریش افزوده می شود.اما از آنجا که مشرکان به قدرت مطلقه اش اعتراف نکردند از عبادت خداوند متعال به عبادت کس دیگری رویگردان شدند. همان طور که در قول خداوند متعال آمده است:(سوره مبارکه زمر/67)
1. انداختن ترس در دلهای کافران: خداوند سبحان ومتعال با قدرتش در دلهای کفار ترس انداخته و زمین ها و اموالشان را برای مومنان به ارث می گذارد. ( سوره مبارکه احزاب آیه / 27_26)
۲- بخشش در زمان قدرت داشتن: بدان بخشش در هنگام قدرت از صفات کمالیه خداوند متعال است و کسی که متصف به این صفت شود قطعا به صفت خداوندسبحان و متعال متصف شده است و هر که به این صفت متصف شود شایسته شآن اوست که در حقش گفته شود او بنده خداوند تواناست (عبدالقدیر) پس از برکات قدرت الهی در دنیا وآخرت بهره مند می شود .
روایتگری شهدا
🔸️﷽🔸️ «#رنگ_خدا»۱۵ ◀️رنگ خدا سلسله معارف قرآنی است با الهام گیری از آیه شریفه : 🔹️«صِبْغَةَ اللَّهِ
⬅️ خداوند متعال می فرماید:
☘« اگر كار خيرى را آشكار سازيد يا آن را پنهان داريد يا از بدى (ديگران) درگذريد (در همه متخلّق به اخلاق خدا شدهايد و) همانا خداوند همواره با گذشت و تواناست.»( سوره نساء /149)
⚡این گونه می توان با داشتن قدرت به «رنگ خدایی» در زندگی فردی و اجتماعی دست یافت.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
📗بریده ای از کتاب «بچههای#حاج_قاسم» نوشته افسر فاضلی شهربابکی
💎روایتی مستند از زندگی#سردار_حسین_معروفی از جانبازان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس است.
♦️قسمت سوم ص ۱۸۵
🔺️👆پشتیبانی لشکر را صدا می زد و در خصوص رساندن آب و غذا به بچه ها تاکید می کرد.توپخانه و ادوات لشکر را صدا می زد و می گفت:با فرماندهان جلو،در ارتباط باشید و آتش را قطع نکنید.
تقربیا یک ساعتی به همین منوال گذشت ومن فقط و فقط به حاج قاسم نگاه می کردم و با مرور آن خبر تلخ، بیشتر حال او را درک می کردم.
🔺️لحظاتی بعد حاجی به سختی از جایش بلند شد. دیگر رمقی در زانوهایش باقی نمانده بود. به سمت در سنگر رفت. من هم پشت سرش بیرون رفتم.
دیدم آرام آرام،آستین دست چپش را بالا زد.اما نتوانست دکمه ی آستین دست راستش را باز کند. قبلا بازو و آرنجش مجروح شده و آسیب جدی دیده بود.
🔺️با صدای محزون گفت: حسین!دکمه ی منو وا کن دکمه اش را باز کردم. به سمت تانکر آب رفتیم.قدرتی در دست هایش نبود تا شیر تانکر را باز کند. شیر را باز کردم و وضو گرفت. من هم نماز نخوانده بودم . وضو گرفتم. آمدیم داخل سنگر و نماز خواندیم.
🔺️حاجی با سختی به رکوع و سجود می رفت. حس می کردم قامت استوارش از این داغ بزرگ خمیده است. حس می کردم کمرش زیر بار این مصیبت خم شده است.اما نه،حاج قاسم اسوه ی پایداری بود. حاج قاسم،روحیه ی ما بود...
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
⬅️با نام خدا و سلام خدمت عزیزان
◀️روز ۲۳ ماه مبارک رمضان و مهمان شهید ابراهیم هادی با قسمتی دیگر از زندگی پر از عزت این شهید عزیز. برای شادی روحمان هدیه نثار روح بلند ان عزیز صلوات بر محمد وآل محمد🔹️
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_بیست_و_سوم
🦋ايام انقلاب(۱)
✔امير ربيعي
💚عشق و ارادت خاص به امام❤️
🍁@shahidabad313
🦋ابراهيم از دوران کودکي#عشق و ارادت خاصي به امام خميني(ره)داشت.هر چه بزرگتر ميشــد اين علاقه نيز بيشتر ميشد. تا اينکه در سالهاي قبل از #انقلاب به اوج خود رسيد.
🍁@pmsh313
🦋در ســال 1356 بود. هنوز خبري از درگيريها و مسائل انقلاب نبود. صبح جمعه از جلسه اي مذهبي در ميدان ژاله (شهدا)به سمت خانه بر مي گشتيم.از ميدان دور نشــده بوديم که چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند.
🦋ابراهيم شروع کرد براي ما از امام خميني(ره)تعريف کردن.بعد هم با صداي بلند فرياد زد: درود بر خميني ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهي کردند. تا نزديک چهارراه شمس شعار داديم وحركت كرديم.
🦋دقايقي بعد چندين ماشين پليس به سمت ما آمد. ابراهيم سريع بچه ها را متفرق کرد. در کوچه ها پخش شديم. دو هفته گذشت. از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. ابراهيم درگوشه ميدان جلوي سينما ايستاد. بعد فرياد زد: درود بر خميني و ما ادامه داديم.
🍁@pmsh313
🦋جمعيت که از جلسه خارج ميشد همراه ما تکرار ميکرد. صحنه جالبي ايجاد شده بود.دقايقي بعد، قبل از اينکه مأمورها برسند ابراهيم جمعيت را متفرق کرد. بعد با هم سوار تاکسي شديم و به سمت ميدان خراسان حرکت کرديم.
🍁@shahidabad313
🦋دو تا چهار راه جلوتر يک دفعه متوجه شــدم جلوي ماشــينها را مي گيرند و مســافران را تک تک بررسي مي کنند. چندين ماشــين ساواک و حدود 10
مأمور در اطراف خيابان ايســتاده بودند. چهره مأموري که داخل ماشينها را نگاه ميکرد آشنا بود.
🦋او در ميدان همراه مردم بود!به ابراهيم اشاره کردم. متوجه ماجرا شد. قبل از اينکه به تاکسي ما برسند در را باز کرد و سريع به سمت پياده رو دويد. مأمور وسط خيابان يك دفعه سرش را بالا گرفت. ابراهيم را ديد و فرياد زد: خودشه خودشه، بگيرش...
🍁@pmsh313
🦋مأمورهــا دنبال ابراهيم دويدنــد. ابراهيم رفت داخل کوچــه، آنها هم به دنبالش بودند. حواس مأمورها که حســابي پرت شد کرايه را دادم. از ماشين خارج شدم. به آن سوي خيابان رفتم و راهم رو ادامه دادم...
🦋ظهر بود که آمدم خانه. از ابراهيم خبري نداشتم. تا شب هم هيچ خبري از ابراهيم نبود. به چند نفر از رفقا هم زنگ زدم. آنها هم خبري نداشتند.خيلي نگران بودم. ســاعت حدود يازده شب بود. داخل حياط نشسته بودم. يک دفعه صدائي از توي کوچه شنيدم .
🦋دويــدم دم در، باتعجــب ديدم ابراهيــم با همان چهره و لبخند هميشــگي پشت در ايســتاده. من هم پريدم تو بغلش. خيلي خوشحال بودم. نميدانستم خوشحاليام را چطور ابراز کنم.
🍁@shahidabad313
🦋گفتم: داش ابرام چطوري؟نفس عميقي کشيد و گفت: خدا رو شکر، ميبيني که سالم و سر حال در خدمتيم.گفتم: شام خوردي؟ گفت: نه، مهم نيست.
🦋ســريع رفتم توي خانه، سفره نان و مقداري از غذاي شام را برايش آوردم. رفتيم داخل ميدان غياثي(شهيد سعيدي) بعد از خوردن چند لقمه گفت: بدن قــوي همين جاها به درد ميخوره. خدا كمك كــرد. با اينکه آنها چند نفر بودند اما از دستشون فرار کردم.
🦋آن شب خيلي صحبت کرديم. از انقلاب، از امام و... بعد هم قرار گذاشتيم شبها با هم برويم مسجد لرزاده پاي صحبت حاج آقا چاووشي.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷