eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.9هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
#امامزاده_بی_بی_حیات #فاطمه_صغری (س)از #فرزندان_امام_موسی_کاظم(ع) واقع در #روستای_بی_بی_حیات غرب#چترود وشمال غرب #کرمان و فاصله آن از#چترود ۴۰ کیلومتر از کرمان مسیر شهرهای #زنگی_آباد، #کاظم_آباد و روستاهای #رحیم_آباد،#کریم_آباد همچنین روستای فوق در شرق شهرستان #رفسنجان و دهستان #خنامان و از خنامان ۱۸ کیلومتر و از #رفسنجان ۷۰ کیلومتر مسافت دارد و در تمام مسیرهای اعلام شده دارای جاده آسفالته می باشد. 🍃چندین مرتبه به مناسبت های مختلف #سفر_تبلیغی به این منطقه داشته ام درسفر عیدانه #نوروز_۹۸خداوند باز توفیق این سفر را عنایت فرمود.در این سفر یاد یادمان شهید این دیار افتادم این عکس بهانه ای شد برای این یاد 🌷#شهید_هاشم_غلامرضایی از شهدای این روستا است به نقل برادر شهید: مادرمان خیلی نگران جبهه رفتن هاشم بود. یک روز پرسید: «مادر! کی خدمت سربازیت تمام می‌شود؟» گفتم: «مادر جان! دیگه منتظر تمام شدن خدمت من نباشید، من پاسدار شده ام و همیشه در حال خدمتم. این شهید عزیز در ۲۵ اسفند سال ۶۶ در عملیات والفجر ۱۰ در عراق به شهادت رسید. 🍃#دعا_ی_هر_روز #اللّهُمَّ_اجْعَلْ_عَواقِبَ_امُورِنا_خَیْراً ✨#خداوندا... 💠#آخر_و_عاقبت ما را #ختم_به_خیر کن #هدیه برای شادی روحمان نثار شهدای این دیار 🌷#شهید_هاشم_غلامرضایی 🌷#شهید_رجب_نجفیان 🌷#شهید_محمد_گنجی_زاده #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم #پیام_معنوی_شاکری #باران_معنوی_شاکری https://www.instagram.com/p/Bvy4lXknnwN/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1vc12hmszghcc 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🔰شهیدی که در قبر #اذان گفت 💠شهیدی که مزارش بارها توسط #رهبر زیارت شده است. پس از شهادت عبدالمهدی مغفوری در #عملیات_کربلای۴ ، پیکر پاکش را برای تشیع به #کرمان آورده بودند. خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند. مادر خانم شهید مغفوری روایت می کند ، وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم، با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید به تلاوت سوره مبارکه #کوثر مترنم است و پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطره‌ای شگفت دارد: وقتی می‌خواستیم شهید را به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به‌ یکباره منقلبمان کرد، وقتی پیکر شهید را در قبر می‌گذاشتیم صدای #اذان گفتن او را شنیدیم. ✅مزار #شهید_عبدالمهدی_مغفوری در گلزار شهدای مسجد صاحب الزمان #کرمان قرار دارد و عاشقان راه عشق و #شهادت بر گرداگرد شمع وجودش پرواز می کنند. #شهید_عبدالمهدی_مغفوری 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⏺گفت‌وگوی با نفیسه پورجعفری دختر 🌷 بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷 📍 💧 👇 ⬅ کمی از خانوادگی‌تان بگویید. که#حاج‌_قاسم بود، چه سالی بودند؟ ⭕ بابا ۱۳۴۵ در از توابع شهر و در یک خانواده پرجمعیت و مذهبی بود. ایشان از سال ۱۳۶۱ که وارد شد مشترکش را با مادرم آغاز کرد. حاصل ۳۸ سال زندگی مشترکشان (دو دختر و دو پسر) است که همگی متولد هستیم. بنده متولد ۱۳۷۱ و آخرین فرزند هستم. البته من در متولد شدم. تا سال ۷۶ در زندگی می‌کردیم که در این سال به خاطر کار بابا، همزمان با به آمدیم. ⬅پدرتان از آن دست رزمنده‌هایی بود که هیچ‌وقت را از تنش خارج نکرد؛ از این حیث_زندگی شما چه سختی‌هایی داشت؟ ⭕ایشان در زمان مدت‌ها در جبهه‌های جنگیده بود. موقع من به دنیا نیامده بودم ولی از بزرگ‌تر‌های خانواده شنیده‌ام که پدرم اغلب مواقع در حضور داشت. از موقعی هم که خودم بودم، بابا به علت حساسیت شغلی‌اش زود قبل از از بیرون می‌زد. هم آن‌قدر دیر می‌آمد که ما خواب بودیم و بابا را اصلاً نمی‌دیدیم. مواقعی پیش می‌آمد که به علت طول کشیدن کارش سه یا چهار روز یا یک هفته ما بچه‌ها از دیدن بودیم. در این چند سال اخیر هم از دو روز تا ۳۰ روز طول می‌کشید و بیشتر مشکل ما ندیدن دیر به دیر ایشان بود. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
⏺گفت‌وگوی با نفیسه پورجعفری دختر🌷 بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷 📍(آخر) 💧بدون تو نمی روم 👇 ⬅🌷 در🌷 شهدای به خواست و خودشان بود؟ ⭕بله؛ موقعی که پدرم با مادرم به🌷 شهدای رفته بودند مادرم به می‌گوید بیا نزدیکی مادرم یک دوطبقه بگیر. پدرم در جواب مادرم می‌گوید: « مشخص نیست چگونه باشد؛ شاید به صورت باشم.» واقعاً پدرم حرفش درست بود، چون وقتی پدرم را جلوی ما باز کردند ما هرچه دست زدیم به جز چیزی از پیکر باقی نمانده بود. 📍وقتی که با مامانم به🌷 شهدای رفته بودند، می‌گوید: «نمی‌دانم چرا وقتی به این سمت می‌آیم گویا این🌷 با من حرف می‌زنند.» 📍دوست می‌گفت: یک روز با🌷 در🌷 شهدای روی نیمکتی نشسته بودیم که ایشان به من گفت: «🌷 که جایش را مشخص کرده است؛ من را هم زیر پایش بگذارید.» 📍دوستش می‌گوید: «تو که اینجا جا نمی‌شوی؟» می‌گوید: «چرا من جا می‌شوم.» الان پدرم به فاصله دو آجر زیر پای 🌷 قرار دارد. آنجا نمی‌شود یک پیکر کامل را کرد، ولی پدرم جا شد. ⬅و سخن پایانی... ⭕یک بار حاج‌قاسم به پدرم گفته بود: «اگر نزد خدا آبرو و🌷 را داشته باشم در☀️ می‌ایستم تا شما بیایید. من بدون تو (حسین) به ☀️ نمی‌روم. این بی‌معرفتی است که من بدون تو به☀️ بروم.» 📍در آخر به کسانی که در شبکه‌های مجازی می‌گویند وقتی در کشور مشکلات زیاد است چرا به و کمک می‌شود، 📍می‌گویم هر ارگانی یک مسئولیتی دارد. نیز یک نیروی گسترده است که یک شاخه از آن به مردم و مربوط می‌شود. اگر امثال من و🌷 نباشند ناامنی‌های بسیاری در این کشور‌ها و به تبع آن در به وجود می‌آید. 💥 من،🌷🌷🌷،🌷،🌷 و... می‌روند تا برای ما و به بیاورند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💠هم اکنون... 🌺خواندن خطبه ی عقد در جوار قبور مطهر شهدا در روز عید فطر... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
مزار یار باوفا حاج قاسم کسی که تا لحظه شهادت فرمانده خود را رها نکرد مزار شهید مدافع حرم حسین پور جعفری 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مجموعه پادکست های میهمان "رمضان" ⬅️سیره و خاطرات و وصایای شهدای ماه مبارک رمضان 🔰قسمت سیزدهم: 🎥 مجموعه پادکست های "میهمان رمضان" 🌹شهید اصغر لباف‌زاده 📢 *بارخدایا صدایم را در برابر پدرم و مادرم آهسته و سخنم را دلنشین و خویم را نرم نما و دلم را بر آنها مهربان کن...* ★ــــــ★ــــــ★ــــــ★ ۱۳۶۱ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مجموعه پادکست های میهمان "رمضان" ⬅️سیره و خاطرات و وصایای شهدای ماه مبارک رمضان 🔰قسمت پانزدهم: 🎥 مجموعه پادکست های "میهمان رمضان" 🌹شهید ایوب‌ توانایی *دوست من، اگر شهید نشدی حتما کن...من هم اگر شهید نشدم حتما این کار را میکنم، اگر انسان ازدواج نکند به گناه می افتد...* ★ــــــ★ــــــ★ــــــ★ ۱۳۶۱ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 بدون تعارف با خانواده‌ ای که بیشترین شهید را در انفجار تروریستی کرمان دارد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌شخص سلیمانی، معنی انتقام سخت را توضیح می‌دهد! 🔻ببینیم و یکبار برای همیشه موضوع را بفهمیم! ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت اولین امدادگران اورژانس که در محل انفجار حادثه تروریستی حضور یافتند. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📸 تصویری از شهیده فاطمه دهقان از شهدای حادثه تروریستی که اعضای بدنش اهدا شد بر سر مزار ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کوچک‌ترین مجروحان حادثه تروریستی کرمان... 🔹از محمد مهدی ۱۱ ساله به کل قطع نخاع شده تا نوجوان ۱۳ ساله‌ای که مادر خواهرش عمه‌هاش دختر عمه‌هاش و پسر عمه‌هاش شهید شدند...😭 🔸رقیه هفت ساله تروریست‌ها خیلی بی‌تربیت‌ بودن... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بدون تعارف با خانواده یکی از شهدای حمله تروریستی کرمان که عضو هلال احمر بود ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تشییع پیکر یک شهید در روستایی که‌ شهید ‌نداشت‌ 🔸️مردم روستای کهنوج معزآباد در حالی که آرزوی حضور شهید گمنام را داشتند پیکر مطهر شهیده یعقوبی نخستین شهید این روستا را بر روی دستان خود تشییع کردند. 🔸️شهیده زینب یعقوبی، ۱۶ سال بیشتر نداشت. این شهیده ۱۳ دی‌ماه امسال همزمان با چهارمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی برای زیارت مرقد مطهر این شهید بزرگوار راهی شد که در این انفجار تروریستی به شهادت رسید. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
. عملیات دیشب سپاه شاید انتقام قطره ای از خون پاک‌ تو باشد... دختر کاپشن صورتی روحت شاد💞 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 🔹️نخلستان سومار تبديل به جهنمي واقعي شده بود و بسياري از نيروهاي دشمن با ما درگير شده بودند. به همرزمان اشاره كردم در مصرف مهمات صرفه جويي كنيد. دود و بوي باروت در همه جا پيچيده بود. ما مقاومت سرسختانه اي داشتيم. 🔸️صداي آژير آمبولانس هاي عراقي ها بلند شده بود كه خبر از تلفات زياد آنان مي داد. به وسيلة بلندگو اعلام مي كردند: «ما هموطنان شما هستيم. تسليم شويد. ما نمي گذاريم عراقي ها به شما صدمه بزنند. شما برادران ما هستيد. جنگ تمام شده و ارتش پيروز مجاهدين خلق شهرهاي ايران را يكي پس از ديگري فتح مي كند. به جواني خود رحم كنيد. تسليم شويد و اسلحه هاي خود را زمين بگذاريد». 🔹️آنان با سخنان فريبنده مي خواستند ما را تحويل عراقي ها بدهند. ما جواب نمي داديم و هركدام را كه نزديك مي شد، با تير از پاي در مي آورديم. آن محل پوشش خوبي داشت و ما را از ديد و تير حفظ مي كرد. سر و صداي عراقي ها همه جاي نخلستان پيچيده بود. عراقي ها و منافقين تصميم گرفتند با خمپاره اندازهاي كوتاه، ما را از مواضعمان بيرون بياورند. 🔹️شليك خمپاره ها و آرپي جي ها از هر سو باريدن گرفت. اسير عراقي مات و مبهوت در گوشه اي زمين گير شده بود و از ترس كشته شدن به خود مي لرزيد و سعي مي كرد در كُنج درختان جان پناه بگيرد. عراقي ها عرصه را بر ما تنگ كردند. 🔸️دو نفر از دوستانمان از ناحية پا سخت مجروح شدند. ما بي امان تيراندازي مي كرديم و از منافقين و عراقي ها تلفات مي گرفتيم. سرمان را نمي توانستيم بالا بگيريم و امكان تغيير محل نيز نبود. مي دانستيم مرگمان حتمي است و اگر دستگير شويم، در ازاي انتقام كشته شدگان، ما را خواهند كشت؛ 🔸️به همين دليل بي اختيار مي خواستيم از دشمنان كم كنيم. روز آخر فرا رسيده بود و مهماتمان در حال تمام شدن بود. ما در محاصرة كامل دشمن افتاده بوديم و هر لحظه، حلقة محاصره تنگتر مي شد. 🔸️آنان براي نابودي ما، محل را آماج تفنگ ضد بتن و ضد تانك107 قرار دادند كه موج انفجار همه چيز را به سويي پرتاب مي كرد. سرباز جواد ليالي اهل بلافاصله شهيد شد. موج انفجار، يكي از درجه داران بهنام يوسف جمالي را موجي كرد كه بي اختيار شروع به دويدن كرد و آنگاه مورد اصابت گلوله هاي آتشين قرار گرفت. 🔸️من هم از ناحية كتف راست با تركش خمپاره مجروح شدم و بازو و دستم مي سوخت. ديگر قادر به تيراندازي نبودم. خمپاره ها وجب به وجب زمين را شخم مي زدند و ما تا آنجا كه امكان داشت، خود را در كوچكترين شيارها و بريدگي هاي زمين مخفي كرده بوديم و بسيار نگران بوديم كه چه خواهد شد. تلفات عراقي ها و منافقين هم زياد بود. در يك لحظة كوتاه دشمن سر رسيد و از هر سو به طرف ما حمله ور شدند. آنان بلند اعلام كردند: «تسليم شويد» ما هم به ناچار سلاحهايمان را به سويي پرتاب كرديم و اشهد خود را خوانديم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯