هدایت شده از خاکریز خاطرات شهیدان
👆خاکریز خاطرات۴
🌸طرحِ جالبِ شهیدچمران برای ریزشِ غرور
#غرور #بی_تفاوت_نبودن #شهیدچمران #نظافت
🇮🇷کانال خاکریز خاطرات شهیدان:
@khakriz1
هدایت شده از خاکریز خاطرات شهیدان
📝متن خاکریز خاطرات ۴
✍️ طرحِ جالبِ شهیدچمران برای ریزشِ غرور
.
#متن_خاطره:
ماهی یکبار بچههای مدرسۀ جبل عامل رو جمع میکرد ، می رفتند و زبالههای شهر رو جمعآوری میکردند. میگفت: با اینکار هم شهر تمیز میشه و هم غرور بچهها میریزه...
🌷خاطره ای از سردار شهید دکتر مصطفی چمران
📚 منبع: مجموعه یادگاران، جلد یک «کتاب شهید چمران» صفحه 22
#غرور #بی_تفاوت_نبودن #شهیدچمران #نظافت
🇮🇷کانال خاکریز خاطرات شهیدان:
@khakriz1
💔🍃🍂💔🍃🍂💔🍃🍂💔🍃🍂💔
✍ تا حالا☝️ رفیقے داشتے ڪه حاضر باشه اینجورے برات جون بده؟☺️👌❤️👇
#متن_خاطره
مونده بودیم وسط میدان مین.😞 همه مجروح بودند و خسته😣. یه رزمنده زخمی چند متر آنطرفتر از من افتاده بود🙁 که انگار درد شدیدی داشت😢. دیدم با آرنج خودش رو کشید جلوتر و داشت از من دور میشد☹️. فکرکردم میخواد از میدانِ مین خارج بشه😕. بهشگفتم: با اینهمه درد چرا اینقدر به خودت فشار میارے😥؟ گفت: چند تا مجروحِ دیگه آن طرف هستند😢، من چند دقیقه بیشتر زنده نیستم، می خوام قمقمهے آبم رو برسونم به اونا ...😓💔
📚منبع: کتاب خدمت از ماست82 ، صفحه 179
#رفاقت #دوست #ایثار #گذشت_و_فداکارے #بی_تفاوت_نبودن
#رفیقشهـــداییش خوبه☺️👌❤️
💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
╭❃-----------------❃╮
🌐 @majnon313
╰❃-----------------❃╯
🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۳۷
✍ طلبه ی شهیدی که با روش های زیبا به تبلیغ دین می پرداخت...
#متن_خاطره
با توجه به سرما و یخبندانهایِ شدیدِ مشهد و همچنین حضورِ روسها در کشور، زندگی برای مردم خیلی سخت شده بود. بارها میدیدم که آیت الله سعیدی تویِ صفهایِ طولانیِ نان ایستاده تا برایِ فقرا نان و آذوقه تهیه کند... در همسایگیِ آیت الله سعیدی بنده خدایی زندگی میکرد که وضعِ خوبی نداشت، او می گفت: محلِ سکونتِ ما طبقهی سوم بود. یک روز صدایِ نفسنفس زدنِ یکی را شنیدمکه از پلهها بالا میآمد. وقتی نگاه کردم، دیدم آیت الله سعیدی یک گونیِ ذغال به دوش گرفته و برای ما آورده است.
📌خاطرهای از زندگی روحانی شهید آیت الله سیدمحمدرضا سعیدی
📚منبع: کتاب بَلاغ ( سیره تبلیغی شهدای روحانی) ، صفحات 65 و 69
#ایثار #کمک_به_فقرا #بی_تفاوت_نبودن #شهید_آیت_الله_سعیدی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🆔 @majnon313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
👆خاکریز خاطرات ۱۴۱
🌸 شهیدی که سوخت تا کسی فدا نشود...
#شهیدگمنام #ایثار #ازخودگذشتگی #بی_تفاوت_نبودن
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۴۱
✍شهیدی که سوخت تا کسی فدا نشود...
#متن_خاطره
نیروها تویِ تاریکیِ شب داشتند جلو میرفتند ، که متوجهِ انفجارِ مین منور شدند. انفجارِ این مین هم مساوی بود با شلیک منوّر، روشن شدنِ منطقه و لو رفتنِ عملیات. اما یکی از بچهها خودش رو انداخت روی مینِ منوّر. حرارت تمام بدنش رو سوزاند. علاوه بر ذوب شدنِ پلاکِ شهید، حتی استخوانهای سینهاش هم از بین رفته بود. اما اجازه نداد منوّر شلیک بشه و عملیات لو بره. چون میدانست که اگر عملیات لو بره ، بچه ها قتلِ عام میشن. برای همین خودش رو فدا کرد ، تا دیگران فدا نشن...
📚منبع: کتاب شهید گمنام، صفحه 155
#شهیدگمنام #ایثار #ازخودگذشتگی #بی_تفاوت_نبودن
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۳
✍ شهیدی که شیعه و سنی عاشقش شده بود...
#متن_خاطره :
سردار شوشتری حتی به خانوادههای اعدامیان هم خدمت می کرد و میگفت: اگر کسی اعدام شده ، خانواده اش چه گناهی کردهاند؟
ایشون به خانوادۀ فقـرا هم سـرکشی، و مشکلاتشون رو برطرف میکردند، به طوری که بعد از شهادتشون به هر روستایی میرویم ، تا اسم شهید شوشتری آورده میشه ، مردم زار زار گریه میکنند و میگن: ما پـدر خود را از دست دادیم...
📌خاطرهای از زندگی سردار شهید نورعلی شوشتری
📚راوی: سردار جاهد (فرمانده سپاه سیستان و بلوچستان)
#شهیدشوشتری #شهیدوحدت #بی_تفاوت_نبودن #کمک_به_فقرا #مهربانی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۴
✍ رتبهی اول دانشگاه تورنتو کانادا بود، اما...
#متن_خاطره:
به خاطر معدل بالا، با پیشنهاد آموزش و پرورش برای ادامهی تحصیل به کانادا رفت و رتبهی اول دانشگاه تورنتـو کانادا رو بدست آورد. وقتی هم درسش تموم شد، اومد ایران و تصمیم گرفت به جبهه بره. بهشگفتم: شما تازه ازدواج کردی،یه مدت بمون و جبهه نرو. اما گفت: نه مادر! من از امکانات کشور استفاده کردم و رفتمکانادا تحصیل کردم، الان درسمتموم شده و وظیفهی شرعیام اینه که برم جبهه، و به اسلام و مردم خدمت کنم...
📌خاطرهای از زندگی مهندس شهید حسن آقاسی زاده
📚منبع: کتاب خدمت از ماست82 ، صفحه 70
#شهیدآقاسیزاده #نخبه #بی_تفاوت_نبودن #تعهد #عشق_وطن #تکلیف_گرایی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۵
✍ آنقدر خونِ دل خورد و زحمت کشید، تا لایق شهادت شد...
#متن_خاطره
مصطفی اومد بهم گفت: بیا سازمان انرژی اتمی پیش خودمون. گفتم: مگه دیوونهام؟ کجا بیام؟ پول میدن؟ برخوردشون درسته؟ چی داره اونجا؟ مصطفی! تو از انرژی اتمی بیا بیرون بریم یه کار راه بندازیم. مصطفی در جوابم گفت: من ایستادم اینجا رو درست کنم...
هر بار میرفتم نطنز، توی راه برگشت بغض میکردم. غربتی داشت اونجا...
بعد از شهادت مصطفی رفتم نمازخانۀ سایت. پُر بود از رفقایی که خیلیهاشون رو مصطفی با هزار زحمت راضی کرده و آورده بود پایکار. یاد روزهای تنهاییِ مصطفی افتادم و بغضم ترکید...
#کارتمیزفرهنگی #نخبه #بی_تفاوت_نبودن #تعهد #عشق_وطن #تکلیف_گرایی #آتش_به_اختیار #تلاش #شهیداحمدیروشن #شهیدعلم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌺 سادهزیستی شهید بابایی را از این خاطره بفهمید...
#متن_خاطره
ماه رمضان بود. شهید بابایی با خـانواده منزل ما مهمون بودند. افطار که شد توی سفره خرما، الویه و خورشت گذاشتیم. عباس بهم اعتراض کرد و گفت: آقای رحیمی! شما که الویه درست کردین، دیگه چه نیازی به خورشت بود؟!!! بعد هم با ذکرِ حدیثی تذکر دادند که بیشتر از یک نوع غذا سرِ سفره نباشه ...
.
🌺خاطرهای از زندگی خلبان شهید عباس بابایی
📚منبع: کتاب پرواز تا بینهایت ، صفحه ۱۰۴
.
#روزه #شهیدبابایی #ساده_زیستی #ماه_رمضان #امر_به_معروف #بی_تفاوت_نبودن
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌺 مگه میشه اینقدر خوب و دوستداشتنی بود😊
💢با خانوادهاش که سفر میرفت، حتماً یک خانوادۀ دیگه رو هم با خودش میبرد. میگشت و از بینِ فامیل و دوستان خانوادهای که توانِ مالی مناسبی برای سفر رفتن نداشتند، رو با خودشون همراه میکرد.هم تفریح میکردند و هم تا برگشتن، کلی از مشکلات روحی و روانی اعضـاء آن خانوادهی نیازمند حل شده بود.
🌹خاطرهای از زندگی نخستوزیر شهید محمدجواد باهنر(ره)
📚منبع: کتاب « هنر آسمان » ، نوشته مجید تولایی
🍁#روایت_مستند_از_شهدا
#شهیدباهنر #بی_تفاوت_نبودن #همدلی #دوستی #کمک_به_دیگران
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۴۵
🌺 رفتار عجیب و زیبای شهید در هشت سالگی
#متن_خاطره
توی خونهی بزرگی که درونِ هر اتاقش یک خانواده بودند، زندگی میکردیم. یک روز گیلاس خریدم. منصور که اون موقع هشت ساله بود، گفت: بابا! همسایهها گیلاس رو دیدند؟
گفتم: بله
گفت: بهشون دادی؟
گفتم: نه! شما بخور؛ خودشون میخرند...
سریع رفت و چند ظرف آورد. گیلاسها رو تقسیم کرد و به همهی خانوادهها داد. بعد اومد و گفت: حالا من هم میتونم بخورم...
🌹 خاطرهای از نوجوانی سردار شهید منصور خادمصادق
📚منبع: کتاب آرزوی فرمانده، صفحه ۱۴
#شهید_خادم_صادق #شهدای_شیراز #مهربانی #بی_تفاوت_نبودن #ایثار #همسایه
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊