🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
#حق_الناس
✍رضا همرزم ، علی اکبر در سوریه بود.
میگه اکبر علاقه شدیدی به خوردن قهوه داشت ، و کلا جزء عادتاش بود که مرتب میخورد.چند روزی گیر عملیات پاکسازی بودیم ، و گه گداری هم تکفیری ها باهامون درگیر میشدن و تو این مدت علی اکبر بدون قهوه مونده بود.
✍در حین پاکسازی به خونه ای رسیدیم ، که همه وسایل سرو چای و قهوه آماده بود و صاحب خونه وقت نکرده بود جمع کنه.با خوشحالی صدا زدم اکبر بدو بیا اینجا ببین خدا برات جور کرده ، هوا هم خیلی سرد بود.
✍وقتی اومد داخل اتاق ، داشتم یه پتو در می آوردم بندازم رو خودم که شهید با یه حالت خاصی گفت؛آقا رضا ، پتوهای مردم رو دست نزن شاید راضی نباشن ، قهوه شونم بزار ان شاءالله خودشون برمیگردن و کنار هم نوش جون میکنن.من که از شدت سرما داشتم به خودم میلرزیدم مات و مبهوت نگاهش میکردم فقط.من و شما چقدر حق الناس رو رعایت میکنیم؟
#شهید_اکبر_شیرعلی🌷
شادی روحش صلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره شهدا
یاد کنیم از شهید نوجوانی که
به #حق_الناس خیلی اهمیت میداد!!!
#شهید_غلامرضا_ساعدی_کرمانی
🔻من در بچگی دو تا از لامپهای
#بیت_ المال را شکسته ام؛ #خسارت آن چند میشود؟
به حق الناس خیلی اهمیت میداد.
زمانی که برای اولین بار میخواست به #جبهه برود،
به شهرداری رفت و گفت:
من در بچگی دو تا از لامپهای بیت المال را شکسته ام.
خسارت آن چند میشود؟
غلامرضا خسارت لامپ ها را #پرداخت و با خیال راحت به جبهه رفت....
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۳۶
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#سیزده_به_در #اجازه_از_صاحب_زمین #حق_الناس
✍ #سیزده_به_در رفتیم. روستای پدر بزرگ خانمش. تعدادمان زیاد شد. جای نشستن کم آوردند. حصیر انداختند توی زمین بغلی. محسن پرسید:این زمین مال کیه؟
یکی گفت:مال فامیله یکی گفت:نه زمین غریبه است. نیامد توی آن زمین. پایش را کرد توی یک کفش که زنگ بزنید از صاحبش اجازه بگیرید.
🍀راوی:سید اصغرعظیمی،دوست شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۳ ص ۲۰۴
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
👈 خاطرهای جالب از توجه زیاد شهید محمد علی رجایی به همسایهها...
🔸️بهشگفتم: دمِ در که میری این سطلِ زباله رو هم ببر. محمد علی جواب داد: چشم خانوم! ماشینِ شهرداری که اومد ، میبرم... بهش نگاه معناداری کردم. ایشون نگاهم رو که دید،گفت: بوی زباله همسایهها رو اذیت میکنه، ما نباید کاری کنیم که همسایهها آزار ببینن... همسر شهید رجایی میگه اگه بخوام از دقت در رفتارش با همسایهها بگم، مثنویِ هفتادمَن کاغذ میشه...
🌹خاطرهای از زندگی رئیسجمهور شهید محمدعلی رجایی
📚منبع: کتاب « خدا که هست » ، نوشته مجید تولایی
#شهیدرجایی
#حق_همسایه
#حق_الناس
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💎#رفیق_خوشبخت_ما (۳۲)
🍀#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی(ره)
🍁۹ روز تا#اولین_سالگرد_شهادت
⭐#زندگی_مجاهدانه همراه با تلاش خالصانه
🌿#مکتب و#مدرسه درس آموز
🍂مقدمه سازی#ظهور
👈#باب_پنجم:#توحید ص ۵۳
🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی
🔸️انتشارات زائر رضوی
🖊حساسیت وسط جنگ شهری ص ۵۷
🔸️وقتی جنگ به قسمت شهری کشیده شد، برخی به ناچار وارد منازل مردم شدند.
🔸️ایستاد به سخنرانی برای نیروها: »اگر به شهر شما حمله شـود، دوسـت داریـد وارد خانه تان شوند؟ خیلی باید مراقبت کنید از#حق_الناس.
🔸️حتی اگر وسیله ای به اشتباه جا به جا شده، بگذارید سر جایش. خدا از شما امتحان می گیرد، از امتحان سربلند بیرون بیایید.«
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
✍️ #پیامبراکرم (صلی الله عليه وآله) :
🌷 با نخستین قطره خونے ڪه از شهید ریخته مےشود همه گناهانش بخشیده مے شود مگر #حق_الناس .
📚 #کنزالعقال
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✫⇠#خاکریز_اسارت
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت چهل و نهم:قُلُپ های بزرگ و کوچیک
🍂غرفه های الرشید#سه_مصیبت بزرگ برای بچه ها داشت حداکثر مضیقه از نظر جا و مکان استراحت، حداقل تغذیه و وضعیت اسفناک بهداشت. از نظر تغذیه صرف نظر از کیفیت بسیار نامناسب، از نظر کمی هم به اندازه ای بود که فقط از مرگ افراد جلوگیری می کرد و مصداق بارز بخور و نمیر بود. روزی یه دونه صمون برای سه وعده. دو قاشق شوربا و یه کف دست برنج، تمام سهمیه غذایی یه اسیر در غرفه های الرشید بود. صبحانه حکایتی داره که علیرغم واقعیت شبیه یه طنزه و خودمون وقتی یاد اون وقتا میوفتیم خنده مون می گیره.
🍂قُصعه ظرف غذایی شبیه ماهی تابه و مستطیلی شکل بود که دو دسته داشت و غذای هر غرفه داخل یکی از اونا می ریختن. صبحانه نوعی سوپ رقیق به اسم شوربا بود. شوربا کمی برنج و عدس آبکی بود که در تموم#چهار_سال_اسارت صبحانه دائمی ما بود. سهمیه صبحانه هر نفر تو الرشید دو قُلپ بود. چون ظرفی غیر از همون قصعه نداشتیم و اصلا سهمیه به اندازه ای نبود که توی ظرف ریخته بشه. یکی بعنوان مسئول تقسیم غذا ظرف شوربا رو جلو دهان افراد می برد و هر نفر باید دو قلپ می خورد. قلپ این بود که فرد لبشو می چسبوند به کناره ظرف و به اندازه ای که دهانش پر بشه هُش می کشید. جالب این بود که اکثر روزا مسئول تقسیم صبحونه می گفت امروز سهمیه کمه و هر نفر یه قلپ بزرگ بخوره و یکی کوچیک. واقعا تو اون شدت گرسنگی تشخیص قلپ بزرگ و کوچیک مشکل بود. مسئول تقسیم هم مراقبت می کرد که کسی تخطی نکنه و اگه کسی دو قلپ بزرگ می خورد می گفت مگه نگفتم یکی بزرگ و یکی کوچیک. اون طفلکی هم می گفت والا من سعی کردم کوچیک باشه، ببخشید دیگه.
🍂البته همه بچه ها مراعات میکردن و اونو#حق_الناس می دونستن. تنها کسی که ازین قلپ بزرگ و کوچیک مستثنا بود#نعمت_دهقانیان بچه تهران بود که فکِش شکسته بود و زیر چونه اش سوراخ بود و نمی تونست صمون و برنج بخوره و صبحانه نصف لیوان شوربا بهش می دادن که قورت بده و نمیره. طفلکی برای اینکه شوربا از زیر چونه اش نریزه، یه پارچه دست می گرفت و زیر چونه اش می چشبوند که همون یه ذره شوربا بره تو حلقش...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁رابطه #بی_حجابی و #حق_الناس
🍂بخشی از #مستند_صوتی_شنود
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۷۵)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۳۲_تجربه ای جديد ص ۱۰۳
🔹️يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار مي رفتم. يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود.
🔹️از دور او را ديدم كه دست تكان مي داد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد.
🔹️بي مقدمه سلام كرد و گفت: مي خواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟
🔹️گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را مي رسانم. آن روز تعدادي#كتاب_سه_دقيقه_در_قيامت روي صندلي عقب بود.
🔹️اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، مي تونم اين كتاب را بخوانم؟
🔹️گفتم: كتاب را برداريد.#هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد.تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم. خيلي تشكر كرد و پياده شد.
🔹️من هم همين طور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و...
🔹️چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه...
🔹️#جهاد_تبیین
🔸️#به_وقت_حجاب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
rafiei-9(1).mp3
3.51M
#شهیدی که نمی توانست وارد بهشت شود...
طولانی ترین آیه قرآن در مورد حق الناس هست...
#حق_الناس
🎙حجت الاسلام #رفیعی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
گفتیم توصیهای به ما کن. بیدرنگ گفت:
اول اینکه حواستان به #حق_الناس باشد، یکی از دوستان که شهید شده بود، به خواب رفیقش آمده و گفته بود به من اجازهی ورود به بهشت نمیدهند، چون حقالناس گردنم هست، لطفا برو از طرف من آن را ادا کن. یعنی حتی اگر شهید هم بشوید اما حق الناس گردنتان باشد، اهل بهشت نخواهید شد.
دوم هم اینکه #نماز_شب بخوانید.
بدون نماز شب به جایی نخواهید رسید.»
#شهید_جانباز_علی_خوش_لفظ🌷
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯