💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۲
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#دعا_ی_حضرت_ایت_الله_ناصر_ی
✍وقتی (فرزندش #علی از بیمارستان )مرخص شد.آقا #محسن گفت؛ببریمش پیش #آیت_الله_ناصری در گوشش #اذان و #اقامه بخونن.خیلی هم گشتیم تا در کوچه پس کوچه ها خانه شان را پیدا کنیم. من و زهرا در ماشین ماندیم گفتند حاج آقا #مسجد است. رفت #نماز را پشت سرشان خواند و آمد.
💦دیدیم از ته کوچه زیر کتف های حاج آقا را گرفته اند و می آوردندش.آقا #محسن #علی را بغل کرد و برد. من و زهرا هم پشت سرش. حاج آقا جلوی در خانه #اذان و #اقامه #علی را خواند.آقا #محسن گفت: #حاج آقا برای #شهادت و رو سفیدی منم #دعا کنید! #آیت_الله_ناصری سرشان را بالا آوردند. به آقا محسن نگاه کردند و گفتند: ان شاءالله #عاقبت_به_خیر بشی.
🕊از همان جا فهمیدم نه؛این آدم فکر #سوریه از سرش بیرون برو نیست
🍀راوی خانم ارینب حسینی مادر همسر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۲۳
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊