#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_نود_و_یک
♻️مطلع الفجر ص ۱۳۳
✔حسين الله كرم
💚زخمی شدن ابراهیم❤️
♻️...به محض رسيدن به ارتفاعات انار، يكي از بچه ها با لهجه مشهدي به سمت من آمد و گفت: حاج حسين، خبر داري ابراهيم رو زدن!!
♻️بدنم يك دفعه لرزيد. آب دهانم را فرو دادم و گفتم: چي شده؟! جواب داد: يه گلوله خورده تو گردن ابراهيم.
🍁@shahidabad313
♻️رنگم پريد. ســرم داغ شــد. ناخودآگاه به سمت ســنگرهاي مقابل دويدم. در راه تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشــتم در ذهنم مرور مي شد، وارد سنگر
امدادگر شدم و بالای سرش آمدم.
♻️گلوله اي به عضلات گردن ابراهيم خورده بود. خون زيادي از او می رفت. جواد را پيدا كردم و پرسيدم: ابرام چي شده؟!
♻️با كمي مكث گفت: نمي دونم چي بگم. گفتم: يعني چي؟!جواب داد: با فرماندهان ارتش صحبت كرديم كه چطور به تپه حمله كنيم.
🍁@pmsh313
♻️عراقيها شــديدًا مقاومــت مي كردند. نيروي زيادي روي تپــه و اطراف آن داشتند. هر طرحي داديم به نتيجه نرسيد.
♻️نزديك#اذان_صبح بود و بايد كاري مي كرديم، اما نمي دانســتيم چه كاري بهتره.
♻️يك دفعه ابراهيم از سنگر خارج شد! به سمت تپه عراقي ها حركت كرد و بعد روي تخته سنگي به سمت#قبله ايستاد!
♻️بــا صداي بلند شــروع به گفتن#اذان_صبح كرد! ما هــر چه داد مي زديم كه ابراهيم بيا عقب، الان عراقي ها تو رو مي زنن، فايده نداشت.
🍁@shahidabad313
♻️تقريبًا تا آخر#اذان را گفت. با تعجب ديديم كه صداي تيراندازي عراقي ها قطع شده! ولي همان موقع يك گلوله شليك شد و به ابراهيم اصابت كرد. ما
هم آورديمش عقب!
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ پویش #مرد_میدان
🚨روزها میگذرد و همچنان مرد این میدان تو هستی برا ما...
🔰 بنیاد «مکتب حاج قاسم» با بهرهگیری از رهنمود و عنایت حضرت آیتالله العظمی خامنهای در دیدار اخیر از ملت بزرگ ایران و مستعضفان جهان دعوت میکند تا آنچنان که در روزهای شهادت این فرمانده مجاهد مخلص قدم در صحنه گذاشتند، در این روزهای اولین سالگرد نیز به پرچم راه و هدف شهید عزیزمان را برافراشته نگه دارند؛ او که قهرمان عزیز ملت نمیشد مگر با تمسک به راز اخلاص در راه حضرت حق؛ او که مرد میدان خدمت بود؛ مرد میدان شجاعت بود، مرد میدان اطاعت از ولایت بود و مرد میدان مجاهدت بود در برابر خصم مردم و امت؛ او که خطاب به جبهه کفر و استکبار و ارهاب و تکفیر گفت «مرد این میدان ما هستیم برای شما»؛
آری روزها میگذرد و همچنان مرد این میدان تو هستی برای ما؛ حاج قاسم...
👈 از این رو، بنیاد حفظ و نشر آثار شهید سلیمانی، با عنوان #مرد_میدان به استقبال روایتهای مردم ایران از سیره شخصی مدیریتی و رشادتها و بنبستشکنیهای حاج قاسم خواهد رفت.
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
#طنز_در_جبهه_سوریه😄😄
قبل از عملیات بود ...
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم📞
به همرزمامون خبر بدیم ...
ڪه تڪفیریا نفهمن ...
یهو سید ابراهیم (شهید صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون😍
بلند گفت : آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم ... بدونید دهنم سرویس شده ..... 😂😂😐
#شهیدمصطفےصدرزاده
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
#شهید_محمدجواد_تندگویان
✨نامه های شهید در دوران اسارت...
💌كوتاه و مختصر بود. روي سربرگهاي صليب سرخ. درحد احوالپرسي. حالم خوب است و زندهام و...
آخرين نامهاي هم كه از او به دست ما رسيد با اين مضمون بود كه؛
📬من، محمدجواد تندگويان، وزير نفت دولت جمهوري اسلامي ايران، از اين پس مايل به ادامه مكاتبه با خانوادهام نيستم!
❗️بعدها از پرس و جوهايي كه از اسراي آزاد شده (كه به نوعي با وي در يك اردوگاه بودند) داشتيم به اين نتيجه رسيديم كه:
🍁 دليل اين كار اين بوده كه احتمالا در قبال مكاتبه با خانواده، عراقيها از او يكسري مطالباتي را داشتهاند كه شهيد تندگويان نميخواسته زير بار آنها برود!
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گلزار_شهدای_کرمان
🌺 گروه همخوانی محمد رسول الله (ص) از "تهران" امروز غروب، نوایی زیبا را در کنار مضجع مطهر #سردار_دلها سرودند.
#حاج_قاسم
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطرات_شهدا
#شهید_محمدجواد_تندگویان
از خاطرات یک آزاده از زندان صدام:
به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد و یك پله از زمین فاصله داشت، بردند. آنجا شبیه یك مرغدانی بود.
وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، میبایست به حالت خمیده در آن قرار میگرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر بود. شب فرا رسید و كلیههایم از شدت سرما به درد آمده بود. به هر طریق كه بود، شب را به صبح رساندم. تحملم تمام شده بود. با پا محكم به در سلول كوبیدم. نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت: چیه؟ چرا داد میزنی؟ گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجا بیرون بیاورید كه كلیهام درد میكند. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم میمیرم. او در سلول را باز كرد و چند متر جلوتر در یك محوطه بازتر كشاند و گفت: همین جا بمان تا برگردم.
در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زد. بیمقدمه پرسید: ایرانی هستی؟ جوابش را ندادم. دوباره تكرار كرد. گفتم: آره، چه كار داری؟ پرسید: مرا میشناسی؟ گفتم: نه از كجا بشناسم؟ گفت: اگر ایرانی باشی، حتما مرا میشناسی. گفتم: اتفاقا ایرانیام؛ ولی تو را نمیشناسم. پرسید: وزیر نفت ایران كیست؟ گفتم: نمیدانم. گفت: نام محمد جواد تندگویان را نشنیدهای؟
گفتم: آری، شنیدهام. پرسید: كجاست؟ گفتم: احتمالاً شهید شده. سری تكان داد و گفت: تندگویان شهید نشده و كاش شهید میشد.
دیگر همه چیز را فهمیدم. بغض گلویم را گرفته بود. فقط نگاهش میكردم. نگاه به بدنی كه از بس با اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود...،
گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو. گفت: این سیاه چال، طبقه زیرین پادگان هوانیروز الرشید است...
گفت: ... پیــــــــــام من مرزداری از وطن است... صبوری من است. نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد. نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند. استقامت، تنها راه نجات ملت ماست. بگذارید كشته شویم، اسیر شویم؛ ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد. گفتم: به خدا قسم... پیامت را به ایرانیان میرسانم. خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت...
✅منبع : راوی: عیسی عبدی، رجوع کنید به کتاب ساعت به وقت بغداد، ج1، ص89 – 86.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔻 #خاطرات_شهدا
✍یک سینی گذاشته بودیم وسط ، حلقه زده بودیم دورش.
داشتیم جمعیتی غذا می خوردیم
که حاجیسلیمانی هم آمد.
جا باز کردیم نشست.
لقمه به لقمه با ما از همان سینی غذا برداشت و خورد.
کنار سینی یک بطری کوچک آب معدنی بود.
تا نیمه آب داشت.
بطری را برداشت.
درش را باز کرد و تا جرعه آخر خورد.
انگار نه انگار که یکی قبلا از آن خورده.
ما رزمنده عراقی بودیم ،
حاجی هم فرمانده ایرانی مان ،
همه کنار هم یک نوع غذا خوردیم ؛
عرب و عجم ، رزمنده و فرمانده.
📚منبع : کتاب سلیمانی عزیز
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💎#رفیق_خوشبخت_ما (۲۷)
🍀#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی(ره)
🍁۱۴ روز تا#اولین_سالگرد_شهادت
⭐#زندگی_مجاهدانه همراه با تلاش خالصانه
🌿#مکتب و#مدرسه درس آموز
🍂مقدمه سازی#ظهور
👈#باب_چهارم:#استغنا ص ۴۳
🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی
🔸️انتشارات زائر رضوی
🖊واکنش حاج قاسم به بازرسی قبل سخنرانی ص ۵۰
🔹️قبول کرده بود سخنران یادوارۀ شهدای یک روستا باشد.
🔹️وقتی متوجه شد برای مراسم مردم را بازرسی می کنند،
🔹️گفت: »با این وضعیت سخنرانی نمی کنم؛ مگر اینکه دست از بازرسی مردم بردارید.«
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اقامونه
🌷شهید علی خوشلفظ خطاب به امام خامنه ای:💕
با اينکه شیمیدرمانی میشوم و خیلی درد دارم؛ شما را که دیدم دردهایم رفت🍂🍂
➕ماجرای اهدای تسبيح و انگشتر امام و مهرورزی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_نود_و_دو
☘معجزه اذان ص ۱۳۵
✔حسين الله كرم
💚اسارت بعثی ها❤️
☘در ارتفاعات انار بوديم. هوا كاملا ً روشــن شــده بود. امدادگر زخم گردن ابراهيم را بست. مشغول تقسيم نيروها و جواب دادن به بي سيم بودم.
☘يك دفعه يكي از بچه ها دويد و با عجله آمد پيش من و گفت: حاجي، حاجي يه سري عراقي دستاشون رو بالا گرفتن و دارن به اين طرف مييان!
🍁@shahidabad313
☘با تعجب گفتم:كجا هســتند!؟ بعد با هم به يكي از سنگرهاي مشرف به تپه رفتيم. حدود بيســت نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفيد به دست گرفته و به سمت ما مي آمدند.
☘فوري گفتم: بچه ها مسلح بايستيد، شايد اين حقه باشه!لحظاتي بعد هجده عراقي كه يكي از آنها افسر فرمانده بود خودشان را تسليم كردند.
☘من هم از اينكه در اين محور از عراقيها اسير گرفتيم خوشحال شدم.
☘با خودم فكركردم که حتمًا حمله خوب بچه ها و اجراي آتش باعث ترس عراقي ها و اســارت آنها شــده.
🍁@pmsh313
☘بعد درجه دار عراقي را آوردم داخل سنگر. يكي از بچه ها كه عربي بلد بود را صدا كردم.مثل بازجوها پرسيدم: اسمت چيه، درجه و مسئوليت خودت را هم بگو!
☘خودش را معرفي كرد و گفت: درجه ام سرگرد و فرمانده نيروهايي هستم كه روي تپه و اطراف آن مستقر بودند. ما از لشكر احتياط#بصره هستيم كه به اين منطقه اعزام شديم.
☘پرسيدم: چقدر نيرو روي تپه هستند. گفت: الان هيچي!! چشمانم گرد شد. باتعجب گفتم: هيچي!؟
🍁@shahidabad313
☘جواب داد: ما آمديم و خودمان را اســير كرديم. بقيه نيروها را هم فرستادم عقب، الان تپه خاليه! دوباره با تعجب نگاهش كردم و گفتم: چرا !؟
☘گفت: چون نمي خواستند تسليم شوند. تعجب من بيشتر شد و گفتم: يعني چي؟!...
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
#خنکای_بصیرت
#حاج_قاسم
✍امام خامنهای(مدظله):
💠 شهید سلیمانی قهرمان امّت اسلامی است؛ چون با حرکات خود و بالاخره با شهادت خود اسم رمز برانگیختگی و بسیج مقاومت در دنیای اسلام شد.
💠 الان در دنیای اسلام هر جایی که بنای مقاومت در مقابل زورگویی استکبار را داشته باشند،مظهرشان و اسم رمزشان شهید سلیمانی است. در واقع ایشان نرمافزارِ مقاومت را و الگوی مبارزه را به ملّتها تعلیم کرد.
🗓۱۳۹۹/۹/۲۶
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
34.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠🌸🌸
🌸
ماجرای #خواستگاری رفتن #سردار_سلیمانی برای فرزند شهید #مدافع_حرم که همیشه در خاطرها ماند.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
حڪایټ ؛
صورټ هاے غبار گرفتہ
دو چیـز اسټ ...
#خستگے از دنیا ..
اشتیاق بہ شهـادټ ..
#صبحتون_شهدایی🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ گردان لوطیها
🔺 شهید مرتضی زارع: بسیجی از مسجد به جبهه آوردن هنر نیست، از کوچه و خیابان به جبهه آوردن هنر است
#عند_ربهم_یرزقون
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره زیبا از سردار شهید #حاج_قاسم سلیمانی در حرم #حضرت_زینب (س) از سیدجواد هاشمی #سردار_دلها 🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡﷽⚡
☀️#سردار_دلها
🍁#مرد_میدان
💢#سالگرد_شهادت
⚡هر که را صبح شهادت نیست ! ،
شام مرگ هست !!
⚡بی شهادت ،
مرگ با خسران چه فرقی می کند !!!
🌷#ما_ملت_امام_حسینیم
🌷#ما_ملت_شهادتیم
🌷#مکتب_حاج_قاسم
🔹️#مکتب_امام_خمینی(ره)
🔹️#چهره_بین_المللی_مقاومت
🔹️#مجاهد
🔹️#مبارز
🔹️#شهید
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛