✅ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
اگر خداوند به وسیله ی تو یک نفر را هدایت کند ، برای تو بهتر است از دنیا و هر آنچه در آن است....
📕 الحیاه ، ج۱ ص۶۹۲
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهید
هر سال ماہ محرم ،
یادی از مـا کنید ...
مدافع حرم
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم ؛ هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم ؛ او عصبانی شد ؛ اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت.
شب که برگشت ، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت ، بابت امروز صبح معذرت می خواهم .
می گفت ، نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند...
#شهیداسماعیل_دقایقی
📕 نیمه پنهان ماه ، ج4
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📖 #کتاب_بخونیم
🌹 #زمین_غصبی
نزدیڪ ظهر بود . از شناسایی بر میگشتیم .
از دیشب تا حالا چشم روی هم نگذاشته بودیم . آن قدر خسته بودیم ڪه نمیتونستیم پا از پا برداریم ؛ ڪاسه زانوهامون خیلی درد میڪرد . حسن طرف شنی جاده شروع ڪرد به نماز خوندن . صبر ڪردم تا نمازش تموم شد . گفتم : « زمین این طرف چمنیه ، بیا این جا نماز بخون . » گفت : « اون جا زمین ڪسیه ، شاید راضی نباشه . »
ڪتاب یادگاران ، جلد۴ ، ص۲۳
#شهید_حسن_باقری
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یک پسرم شهید شد و دیگری مفقود، اما کاری برای اسلام نکردهام
🔹انتشار به مناسبت هفته دفاع مقدس
✅ @Rajanews
*🔰دوری از گناه از کلام شهید
🔹یه روز با #مسعود در مورد گناه کردن🔞 افراد و مکروه بودن یا یه سری کارا که وجهه اونا تو جامعه خوب #نیست صحبت میکردیم.
🔸مسعود می گفت: ما نباید به گناه نزدیک بشیم🚷 و باید برای خودمون #ترمز بذاریم. اگه بگیم فلان کار که به گناه نزدیکه ولی #حروم نیست رو انجام بدیم تا گناه فاصله ای نداریم❌
🔹پس باید برای خودمون چند تا ترمز⛔️ و عقب گرد موقع نزدیک شدن به #گناه بذاریم تا به راحتی مرتکب گناه نشیم.....
راوی: دوست شهید
#شهید_مسعود_عسگری
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺شعرخوانی دو فرزند شهید مدافع حرم بر سر مزار پدرشان.
👈 گرچه یتیمند و در حسرت آغوش پدر؛ امّا افتخار پدردار بودنشان از هر پدرداری بیشتر است...
@Afsaran_ir
✅ امام حسین علیه السلام
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود...
📕 تحف العقول ، ص248
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهید
برایم دعا کن ، بخدا ماندن در تهران خیلی سخت و مشکل است ! ،
شیطان خیلی راحت آدم را از راه منحرف می کند.....
#شهیدسیدکمال_سادات_کبانی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
✍لحظات اول کاملا به هوش بود ،
یکی گفت ، حاجی ! ، چیزی نیست !
سید گفت ، مگر من می ترسم که شما مرا دلداری می دهید ؟
💠وقتی روی برانکارد گذاشتیمش ، گفت ، مرا به عقب نبرید ، می خواهم همینجا شهید شوم ،
دائم ذکر می گفت تا حدود 45 دقیقه به هوش بود ، تا آخر میدان مین !! ، بعد از هوش رفت....
#شهیدسیدمرتضی_آوینی
📕 امام سجاد و شهدا ، ص32
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔸 یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه میرفتم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد و از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم، به فکر فرورفتم چه کسی آن را برایم امضا کند، نسبت به درس و مدسهام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساستر کرده بود.
🔹وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد، در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی میکرد و ما هم از سر و کولش بالا میرفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید؟ گفت: نه نخوردم، به آشپزخانه رفتم تا برای پدرغذا بیاورم. پدر گفت: زهرا برنامهات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام برنامه؟ گفت: همان برنامهای که امروز در مدرسه دادند.رفتم و برنامه امتحانیام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد، میدانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمیکند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه.
🔸اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل میزند، آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا میکرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود. برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم، ناگهان از خواب پریدم. اما وقتی خاله برایم آب آورد دوباره آرام گرفتم و خوابیدم.
ادامه در👇👇👇👇👇
روایتگری شهدا
🔸 یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابر
🔹صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده میکردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانیام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود، وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود، خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم و تاکید کردم که به کسی نگوید. پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: "اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی " و امضا کرده بود.
🔸آیت الله خزعلی از دوستان شهید بودند. ایشان از ما خواستند تا مدتی، موضوع را پیش کسی مطرح نکنیم. علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید کردند و نامه به رویت حضرت امام(ره) هم رسید. اداره آگاهی تهران هم پس از بررسی، اعلام کرد امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهری که با آن امضا شده، شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمیباشد.
🔻نسخه اصلی این نامه در موزه شهدای تهران نگهداری میشود.
#شهید_سیدمجتبی_صالحی
#خاطرات_شهدا
#هفته_دفاع_مقدس
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیلی_خوردن_بخاطر_قرآن
✍رفته بودم قوچان بِهِش سر بزنم . گفتم یک وقت پولی، چیزی احتیاج نداشته باشد. دَمِ درِ #پادگان یک سرباز بِهِم گفت: حسین تو مسجده . رفتم داخل مسجد دیدم سربازها رو دور خودش جمع کرده و دارند قرآن می خوانند نشستم تا قرآن تمام بشه .
💠یک سرهنگی آمد تو ، داد و فریاد که این چه وضعشه؟ جلسه راه انداختید؟
حسین بلند شد ؛ قرص و محکم. گفت نه آقا! جلسه نیست. داریم #قرآن می خونیم. حظ کردم. سرهنگ یک سیلی محکم گذاشت توی گوش حسین و گفت فردا خودتو معرفی کن ستاد. همان شد
💠فرستادندش ظفار ، عمان . تا شش ماه ازش خبر نداشتیم . بعدا فهمیدیم آنجاست.
📚کتاب خرازی ، رهی رسولی فر ، انتشارات #روایت فتح ، راوی پدر سردار شهید حسین خرازی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
یک آقایی می شناسم که
#مریدِ #مرادش بود.
#اسارت کشید، #شکنجه شد.
در #دفاع_مقدس، #رزمنده بود.
رزمنده با لباس #سربازی
نه #درجه_سرداری.
به پای #دفاع و تکلیف رفت.
برای #ادای_دین از هیچکس و هیچ چیز نهراسید.
#احساس_خطر که کرد قاطعانه ایستاد.
#جانباز شد.
دوباره آمد و پای آرمان های انقلاب و وصیت #پیر_و_مراد همه انقلابیون ماند.
هنوز هم دردش #انقلاب و #شهدا و #آرمان_های واقعی و اسلامی است.
یک #انقلابی به تمام عیار است.
آری
#رزمنده_ای_که_رهبر_شد
#رهبری_که_قبلش_رزمنده_بود
#سید_علی_خامنه_ای کسی که ما به او می گوییم #آقا؛ #حضرت_آقا
#بدون_القاب است.
دلش لک میزند برای #اربعین
#حب_الحسین_یجمعنا
#ماترکنا_یابن_الحسین
#رهبرم_تنها_نیست
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#عملیاتهای_دفاع_مقدس
این طرح و عملیات در تاریخ 1362/1/21 با هدف آزاد سازی بخش دیگری از مناطق اشغالی و رسیدن به مرز بین المللی در منطقه فکه تا شرهانی و همچنین رسیدن به ارتفاعات سرکوب در منطقه عماره در ادامه عملیات محرم به وسعت 1500 کیلومتر مربع توسط سپاه پاسداران و همراهی ارتش به مرحله اجرا در آمد .
نتایج این عملیات
1- آزاد سازی چندین روستا در حاشیه رودخانه دوایرج ، ارتفاعات 119 و 145 و 143 در منطقه حمرین و پاسگاه پیچ انگیزه
2- ده ها دستگاه خودرو و 98 دستگاه تانک و نفربر و 5 فروند بالگرد از دشمن منهدم گردید
3- تعداد 250 نفر اسیر و 6500 نفر از افراد دشمن کشته و زخمی شدند.....
#عملیات_والفجر1
📕 8 سال دفاع مقدس ، ص117
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
nf00006402-1.pdf
1.31M
👆👆
📘 کتاب حقیقتا #زیبا و خواندنی
👌جزیره مینو قطعهای از #آسمان
🌷( #خاطرات از منطقه عملیاتی)
🔹ناشر : بنیاد حفظ آثار وارزش های #دفاع_مقدس
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
✅ فضيلت دائم الوضو بودن
❤️ #پيامبر_خدا صلى الله عليه و آله :
🌷 فراوان #وضو بگير تا #خداوند #عمر تو را زياد گرداند.
🌷و اگر توانستى #شب و #روز با طهارت باشى اين كار را بكن ؛ زيرا اگر در حال #طهارت بميرى، #شهيد خواهى بود.
❤️پيامبر #خدا صلى الله عليه و آله :
كسى كه با طهارت بخوابد، همانند #روزه دارِ شب زنده دار است.
🔰منابع؛
(1) الأمالي للمفيد : 60/5 .
(2) كنز العمّال : 25999.
#همراه_با_شهدا #تلنگر #اربعین #حدیث #همراه_با_اهلبیت #کاربردی
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۲۵
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کار_برای_خدا
✍شاکی بودم که به خاطر کار کنگره باید بعد از ظهرها هم توی پادگان بمانم. گفت:باید به این فکر کنی که داری #برای_خدا_کار می کنی!شهدا همیشه توی جنگ بودن . کاری نکن که سرهنگ و سرگرد ببینه. #برای_رضای_خدا کار کن تا خودش جوابت رو بده.
موقع خداحافظی، دستی زدم روی شانه اش:زود این ستاره ها رو زیاد کن که سرهنگ بشی. گفت: ممد ناصحی!آدم باید ستاره هاش برای خدا زیاد باشه، ستاره سرشونه میاد و می ره
🍀راوی:محمد ناصحی،دوست شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۲ ص ۱۴۹
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊