eitaa logo
طلبه شهید علی خلیلی
62 دنبال‌کننده
753 عکس
132 ویدیو
6 فایل
مجاهد شهید راه امر به معروف و نهی از منکر مدیر کانال: @HadiSemati
مشاهده در ایتا
دانلود
در کنار ریاضی فیزیک از سال دوم دبیرستان دنبال درس های رفته بود.. دیپلمش رو که گرفت گفت میخوام برم بشم. من یادمه وقتی میخواستیم وارد حوزه بشیم حدود سال87 پیش یکی از این روحانیون رفته بودیم و آن بنده خدا از ما پرسید که چرا میخواهید وارد حوزه شوید؟من یه جوابی دادم... تا به گفت:شما چرا میخواید وارد بشید؟ گفت: کم غیبت ترین فرد تو کلاس های حوزه علمیه بود؛کم غیبت ترین فرد در مباحثات علمی بود و پر تلاش ترین فرد انصافا بود... این هارو الان که شده نمیگم،همون موقع هم مدیریت حوزه از ایشان تقدیر کردند. به نقل از:خانواده و دوستان شهید @shahidalikhalili_ir
طلبه شهید علی خلیلی
صدای زیارت عاشورا بلند شده بود و تعدادی هم اونجا سخت گریه میکردند و ... علی هم راحت خوابیده بود.و با احترام میدادند.پیچیدنش تو پارچه سفید و تمام که شد تربت اصیل کربلا رو گذاشتن تو کفنش... با دستمال با پرچمی که از حرم حضرت زینب براش آورده بودن علی اونجا موند.تو بین اون همه و ما...رفتیم،زمانه مارو با خودش برد و علی موندگار شد و علی تاریخ ساز شد علی به علی(ع) رسید...به آرزوش... @shahidalikhalili_ir
طلبه شهید علی خلیلی
حاجی اکرم(حاج محمد اکرمی) نجف بود که خبر شهادت رو بهش دادن.بعدا حاج اقا برامون تعریف کردن.قبل از اینکه برم زنگ زدم و یه ربع با علی صحبت کردم.گریه میکرد... گفتم میخوام برم زیر برات دعا کنم...دعا کنم خدا بهت کامل بده... گفت حاجی دعا کن برم.گفتم حالا کار داریم باهات. (عج) یار میخواد.باس وایسیم و کمک حضرت باشیم.. بازم گفت... حاجی میگفت هروقت میدیدمش لبهامو میزاشتم جای بخیه ها و میبوسیدمش... شهید علی خلیلی شهید غیرت @shahidalikhalili_ir
طلبه شهید علی خلیلی
تو هیئت یه عده از بچه ها به عنوان شورای مرکزی بودن که کارهای هیئت رو انجام میدادن. یه بار مسئول شورا تصمیم گرفت که بچه های شورا رو ببره ،تا هم بیشتر باهم رفیق شن،هم زیارت رفته باشن... بعضی از بچه ها خیلی دلشون شکست و دوست داشتن اونا هم میرفتن مشهد! آقا که داستانو فهمید تصمیم گرفت خودش با یکی دیگه از بزرگترا اون چن تا بچه رو ببرن مشهد... یه پول اندکی از بچه ها گرفتن و خودشون چن تا از بچه ها رو یه مشهد یهویی و خاطره انگیز بردن... تا قبل اون اردو زیاد رفته بودیم،ولی این مدلی و اولین بار بود... خاطره:امید احمدی @shahidalikhalili_ir
خب بالاخره وظیفه خطیر تربیت نسبت به این دانش آموزا باعث شدش که حالا مسئولیت مربی بودن به علی داده شده بود و حالا امر تربیت این دانش آموزا با علی بود. بودن علی به صورت کارمندی نبود که بالفرض روزی دو ساعت بیاد کار کنه،بعد کارت بزنه بگه یاعلی کار ما تموم شد و بره خونشون... یه طرف داستان این بچه ها بودن بود و یک قسمتی از داستان این مربی مجاهدانه باید برنامه ریزی میکرد... من خودم وقتی که با علی بودم خوردنای علی رو میدیدم،خب بچه ها میومدن پیش علی و کلی عشق میکردن و میرفتن خونه هاشون... بچه ها نمیدونستن اینا چقد برنامه پشتشه...حالا علی میموند و غصه خوردناش واسه دانش آموزا... به نقل از:امیر شهبازی @shahidalikhalili_ir
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَمیرَ المؤمنین🌹 خواهی نشوی رسوا دل دست بسپار در نزد اندک محسوب شود بسیار... @Shahidalikhalili_ir
آخر سال شمسی بود،عده ای درگیر هیاهوی عید و سال نو،عده ای درگیر مراسم عزا و برپایی روضه... خلاصه سر همه گرم کارها بود،که سال تحویل شد و وارد سالی شدیم که در روز اول سال امر به جهاد اقتصادی و جهاد فرهنگی شد... علی هم خودش رو برای همه چیز آماده کرده بود،همون پول اندک هاش رو پیش دوستش جمع کرده بود و مقداری کرد تا تونست یه انگشتر طلا برای مادرش بگیره... لحظه ی سال تحویل رو نشوند و گفت:مامان ببخشید،خیلی این مدت زحمت دادم بهت،این چیزا که نمیتونه رو جبران کنه...ولی این کوچیک رو قبول کن... دوستاش میدونستن با چه زحمتی تو مریضی اون پول رو جور کرده بود،مادرش هم مانند تمامی مادران(که قطعا فرشته های زمینی هستند)با وجود تمامی زحماتی که کشیده بود،بازهم اعلام شرمندگی میکنهو از نداشتن توقع در قبال زحمتاش میگه... البته که همه میدونن هیچ مادری در قبال زحمتاش نداره.ولی وظیفه خودش دونست که کاری کرده باشه... @shahidalikhalili_ir
و خدا جبرئیل را روانه کرده بود که بگوید: آنچه بر تو نازل کردیم ابلاغ کن،اگر نه رسالتت را به انجام نرسانده ای.(مائده/۶۷) و هزار هزار حاجی از حرم بازگشته زیر آفتاب،چشمشان به دستان پیامبر خدا بود💐 و کنار برکه ای که اسمش غدیر بود،دست مردی به گرمای دست رسول خدا(ص) شادمان شده بود🌻 و خدا برای بار دوم جبرئیل را قاصد کرده بود که بگوید: امروز دینتان را کامل کردم و امروز نعمتم را برشما تمام کردم.(مائده/۳)🌹 🌸و میان آن رفت و آمد جبرئیل، (ع) مولای هر کسی شده بود که پیامبر مولای اوست .من کنت مولاه فهذا علی مولاه🌸 @shahidalikhalili_ir
خب بالاخره وظیفه خطیر تربیت نسبت به این دانش آموزا باعث شدش که حالا مسئولیت مربی بودن به علی داده شده بود و حالا امر تربیت این دانش آموزا با علی بود. بودن علی به صورت کارمندی نبود که بالفرض روزی دو ساعت بیاد کار کنه،بعد کارت بزنه بگه یاعلی کار ما تموم شد و بره خونشون... یه طرف داستان این بچه ها بودن بود و یک قسمتی از داستان این مربی مجاهدانه باید برنامه ریزی میکرد... من خودم وقتی که با علی بودم خوردنای علی رو میدیدم،خب بچه ها میومدن پیش علی و کلی عشق میکردن و میرفتن خونه هاشون... بچه ها نمیدونستن اینا چقد برنامه پشتشه...حالا علی میموند و غصه خوردناش واسه دانش آموزا... به نقل از:امیر شهبازی @shahidalikhalili_ir
طلبه شهید علی خلیلی
🏴 شهید مهدی زین الدين: هرگاه #شب_جمعه شهدا را یاد کردید؛ آن ها شما را نزد #ابا_عبد_اللّٰه یاد میکنن
اولین محرم امسال است....🏴 🍂هوای ما خسته دلان را داشته باش .... پر کشیدی به آسمان اما تا کجا رفته ای نمیدانم لحظه های زیارت التماس دعا جانم @Shahidalikhalili_ir
باز هم ای با ضرب آسمانی شد... من یاد تو می افتم جان 🌹شادی روحشون صلوات🌹 @Shahidalikhalili_ir
طلبه شهید علی خلیلی
✔️ _واااا مگه داریم؟اینم نوع جدید شهادته؟ ⚫️ +آره بابا داریم...نیمه شعبانو که دیدی گاهی وضعیت چقدر بد میشه!پسرا میکنن و میرن تو خیابون همش مزاحم میشن! _آره بابا دیدم،مرده شورشونو ببرن!مثلا میخوان شادی کنن،آرامش نمیزارن برا مردم،اینم از عیداشون... ⚫️ +آره خیلی بده!یه سال همینطوری چن تا پسر چن تا خانوم شده بودن،داشتن بزور سوار ماشین میکردنشون... _واااا خدا مرگم بده...!راس میگی؟؟بابا لابد خودشون میخواستن دیگه... ⚫️ +بخدا راس میگم.نه خودشون نمیخواستن!داشتن جیغ و داد میکردن که یکی به دادشون برسه! _خووووب!چی شد حالا؟ +هیچی دیگه این علی آقا از راه میرسه و نجاتشون میده. _خب بازم خوب شد این اونجا بوده،بعدش چی؟؟ ⚫️ +بعدش یکی از همون پسرا درمیاره و میزنه تو گردن ،اون خانوما رفتن و نجات پیدا کردن،ولی علی شد و کلی سختی کشید،بعدش رفیقاش میگن دیگه هیچوقت اون علی سابق نشد.‌.. ولی خودش تو مصاحبش گفته بود که کرده! _آخییییی!بخاطر همون شهید شد؟ ⚫️ +آره دیگه چن سالی کشید و همین چند سال پیش شد.تک پسر بود و عاشقش بود.ولی پر کشید و شهید شد. شهید شد تا منو تو بدونیم مرد هامون از بین نرفته و آدم های پست حساب کار دستشون بیاد... بدونن حاضرن بمیرن ولی دست کجی به ناموسشون دراز نشه... _الهی بمیرم!کوش؟عکسشو داری ببینم؟ +آره بابا نیگا چه رعنایی هم بوده... ⚫️ https://eitaa.com/shahidalikhalili_ir