در کنار ریاضی فیزیک از سال دوم دبیرستان دنبال درس های #حوزه رفته بود..
دیپلمش رو که گرفت گفت میخوام برم #روحانی بشم.
من یادمه وقتی میخواستیم وارد حوزه بشیم حدود سال87 پیش یکی از این روحانیون رفته بودیم و آن بنده خدا از ما پرسید که چرا میخواهید وارد حوزه شوید؟من یه جوابی دادم...
تا به #علی_آقا گفت:شما چرا میخواید وارد بشید؟
گفت: #تکلیف
کم غیبت ترین فرد تو کلاس های حوزه علمیه بود؛کم غیبت ترین فرد در مباحثات علمی بود و پر تلاش ترین فرد انصافا #علی بود...
این هارو الان که #شهید شده نمیگم،همون موقع هم مدیریت حوزه از ایشان تقدیر کردند.
به نقل از:خانواده و دوستان شهید
#شهید_علی_خلیلی
#شهیدغیرت
@shahidalikhalili_ir
طلبه شهید علی خلیلی
صدای زیارت عاشورا بلند شده بود و تعدادی هم اونجا سخت گریه میکردند و #علی... علی هم راحت خوابیده بود.و با احترام #غسلش میدادند.پیچیدنش تو پارچه سفید و تمام که شد تربت اصیل کربلا رو گذاشتن تو کفنش...
با دستمال #اشکش
با پرچمی که از حرم حضرت زینب براش آورده بودن
علی اونجا موند.تو #قطعه24 بین اون همه #شهید
و ما...رفتیم،زمانه مارو با خودش برد
و علی موندگار شد
و علی تاریخ ساز شد
علی به علی(ع) رسید...به آرزوش...
@shahidalikhalili_ir
طلبه شهید علی خلیلی
#چشم_انتظار
حاجی اکرم(حاج محمد اکرمی) نجف بود که خبر شهادت #علی رو بهش دادن.بعدا حاج اقا برامون تعریف کردن.قبل از اینکه برم #کربلا زنگ زدم و یه ربع با علی صحبت کردم.گریه میکرد...
گفتم میخوام برم زیر #قبه برات دعا کنم...دعا کنم خدا بهت #عافیت کامل بده...
گفت حاجی دعا کن برم.گفتم حالا کار داریم باهات.#امامزمان (عج) یار میخواد.باس وایسیم و کمک حضرت باشیم..
بازم گفت...
حاجی میگفت هروقت میدیدمش لبهامو میزاشتم جای بخیه ها و میبوسیدمش...
شهید علی خلیلی
شهید غیرت
#یادشباصلوات
@shahidalikhalili_ir
طلبه شهید علی خلیلی
#خاطره
#مشهد_خودمونی
تو هیئت یه عده از بچه ها به عنوان شورای مرکزی بودن که کارهای هیئت رو انجام میدادن.
یه بار مسئول شورا تصمیم گرفت که بچه های شورا رو ببره #مشهد،تا هم بیشتر باهم رفیق شن،هم زیارت رفته باشن...
بعضی از بچه ها خیلی دلشون شکست و دوست داشتن اونا هم میرفتن مشهد!
#علی آقا که داستانو فهمید تصمیم گرفت خودش با یکی دیگه از بزرگترا اون چن تا بچه رو ببرن مشهد...
یه پول اندکی از بچه ها گرفتن و خودشون چن تا از بچه ها رو یه مشهد یهویی و خاطره انگیز بردن...
تا قبل اون اردو زیاد رفته بودیم،ولی این مدلی #رفاقتی و #خودمونی اولین بار بود...
خاطره:امید احمدی
#شهید_علی_خلیلی
#یادشباصلوات
@shahidalikhalili_ir
#خاطره
خب بالاخره وظیفه خطیر تربیت نسبت به این دانش آموزا باعث شدش که حالا مسئولیت مربی بودن به علی داده شده بود و حالا امر تربیت این دانش آموزا با علی بود.
#مربی بودن علی به صورت کارمندی نبود که بالفرض روزی دو ساعت بیاد کار کنه،بعد کارت بزنه بگه یاعلی کار ما تموم شد و بره خونشون...
یه طرف داستان این بچه ها بودن #علی بود و یک قسمتی از داستان این مربی مجاهدانه باید برنامه ریزی میکرد...
من خودم وقتی که با علی بودم #غصه خوردنای علی رو میدیدم،خب بچه ها میومدن پیش علی و کلی عشق میکردن و میرفتن خونه هاشون...
بچه ها نمیدونستن اینا چقد برنامه پشتشه...حالا علی میموند و غصه خوردناش واسه دانش آموزا...
به نقل از:امیر شهبازی
#مربی_مجاهد
#شهید_علی_خلیلی
#یادشباصلوات
@shahidalikhalili_ir
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَمیرَ المؤمنین🌹
خواهی نشوی رسوا دل دست #علی بسپار
در نزد #علی اندک محسوب شود بسیار...
@Shahidalikhalili_ir
#خاطره
آخر سال شمسی بود،عده ای درگیر هیاهوی عید و سال نو،عده ای درگیر مراسم عزا و برپایی روضه...
خلاصه سر همه گرم کارها بود،که سال تحویل شد و وارد سالی شدیم که در روز اول سال امر به جهاد اقتصادی و جهاد فرهنگی شد...
علی هم خودش رو برای همه چیز آماده کرده بود،همون پول اندک #شهریه هاش رو پیش دوستش جمع کرده بود و مقداری #قرض کرد تا تونست یه انگشتر طلا برای مادرش بگیره...
لحظه ی سال تحویل #مادر رو نشوند و گفت:مامان ببخشید،خیلی این مدت زحمت دادم بهت،این چیزا که نمیتونه #زحماتت رو جبران کنه...ولی این #هدیه کوچیک رو قبول کن...
دوستاش میدونستن با چه زحمتی تو مریضی اون پول رو جور کرده بود،مادرش هم مانند تمامی مادران(که قطعا فرشته های زمینی هستند)با وجود تمامی زحماتی که کشیده بود،بازهم اعلام شرمندگی میکنهو از نداشتن توقع در قبال زحمتاش میگه...
البته که همه میدونن هیچ مادری در قبال زحمتاش #توقعی نداره.ولی #علی وظیفه خودش دونست که کاری کرده باشه...
#شهید_علی_خلیلی
#یادشباصلوات
@shahidalikhalili_ir
و خدا جبرئیل را روانه کرده بود که بگوید:
آنچه بر تو نازل کردیم ابلاغ کن،اگر نه رسالتت را به انجام نرسانده ای.(مائده/۶۷)
و هزار هزار حاجی از حرم بازگشته زیر آفتاب،چشمشان به دستان پیامبر خدا بود💐
و کنار برکه ای که اسمش غدیر بود،دست مردی به گرمای دست رسول خدا(ص) شادمان شده بود🌻
و خدا برای بار دوم جبرئیل را قاصد کرده بود که بگوید:
امروز دینتان را کامل کردم و امروز نعمتم را برشما تمام کردم.(مائده/۳)🌹
🌸و میان آن رفت و آمد جبرئیل،#علی (ع) مولای هر کسی شده بود که پیامبر مولای اوست
.من کنت مولاه فهذا علی مولاه🌸
#عیدولایتمبارک
#غدیر
#عیدغدیر
#امیرالمومنین
#فقط_حیدر_امیرالمونین_است
#عیدغدیرمبارک
#من_کنت_مولاه_فهذا_علی_مولاه
@shahidalikhalili_ir
#خاطره
خب بالاخره وظیفه خطیر تربیت نسبت به این دانش آموزا باعث شدش که حالا مسئولیت مربی بودن به علی داده شده بود و حالا امر تربیت این دانش آموزا با علی بود.
#مربی بودن علی به صورت کارمندی نبود که بالفرض روزی دو ساعت بیاد کار کنه،بعد کارت بزنه بگه یاعلی کار ما تموم شد و بره خونشون...
یه طرف داستان این بچه ها بودن #علی بود و یک قسمتی از داستان این مربی مجاهدانه باید برنامه ریزی میکرد...
من خودم وقتی که با علی بودم #غصه خوردنای علی رو میدیدم،خب بچه ها میومدن پیش علی و کلی عشق میکردن و میرفتن خونه هاشون...
بچه ها نمیدونستن اینا چقد برنامه پشتشه...حالا علی میموند و غصه خوردناش واسه دانش آموزا...
به نقل از:امیر شهبازی
#مربی_مجاهد
#شهید_علی_خلیلی
#یادشباصلوات
@shahidalikhalili_ir
طلبه شهید علی خلیلی
🏴 شهید مهدی زین الدين: هرگاه #شب_جمعه شهدا را یاد کردید؛ آن ها شما را نزد #ابا_عبد_اللّٰه یاد میکنن
اولین #شب_جمعه محرم امسال است....🏴
🍂هوای ما خسته دلان را داشته باش #رفیق....
پر کشیدی به آسمان اما
تا کجا رفته ای نمیدانم
لحظه های زیارت #ارباب
التماس دعا #علی جانم
@Shahidalikhalili_ir
باز هم #طلبه ای با ضرب #چاقو آسمانی شد...
من یاد تو می افتم #علی جان
#شهید_محمد_تولایی
#شهید_علی_خلیلی
🌹شادی روحشون صلوات🌹
@Shahidalikhalili_ir
طلبه شهید علی خلیلی
✔️#ارزش_خوندن_داره
_واااا مگه داریم؟اینم نوع جدید شهادته؟
⚫️
+آره بابا داریم...نیمه شعبانو که دیدی گاهی وضعیت چقدر بد میشه!پسرا #مست میکنن و میرن تو خیابون همش مزاحم میشن!
_آره بابا دیدم،مرده شورشونو ببرن!مثلا میخوان شادی کنن،آرامش نمیزارن برا مردم،اینم از عیداشون...
⚫️
+آره خیلی بده!یه سال همینطوری #نیمه_شعبان چن تا پسر #مزاحم چن تا خانوم شده بودن،داشتن بزور سوار ماشین میکردنشون...
_واااا خدا مرگم بده...!راس میگی؟؟بابا لابد خودشون میخواستن دیگه...
⚫️
+بخدا راس میگم.نه خودشون نمیخواستن!داشتن جیغ و داد میکردن که یکی به دادشون برسه!
_خووووب!چی شد حالا؟
+هیچی دیگه این علی آقا از راه میرسه و نجاتشون میده.
_خب بازم خوب شد این اونجا بوده،بعدش چی؟؟
⚫️
+بعدش یکی از همون پسرا #چاقو درمیاره و میزنه تو گردن #علی،اون خانوما رفتن و نجات پیدا کردن،ولی علی #مصدوم شد و کلی سختی کشید،بعدش رفیقاش میگن دیگه هیچوقت اون علی سابق نشد...
ولی خودش تو مصاحبش گفته بود که #دفاع_از_ناموس کرده!
_آخییییی!بخاطر همون شهید شد؟
⚫️
+آره دیگه چن سالی #سختی کشید و همین چند سال پیش #شهید شد.تک پسر بود و #مامانش عاشقش بود.ولی پر کشید و شهید شد.
شهید شد تا منو تو بدونیم #غیرت مرد هامون از بین نرفته و آدم های پست حساب کار دستشون بیاد...
بدونن #مردای_ایرانی حاضرن بمیرن ولی دست کجی به ناموسشون دراز نشه...
_الهی بمیرم!کوش؟عکسشو داری ببینم؟
+آره بابا نیگا چه #جوون رعنایی هم بوده...
⚫️
#شهید_علی_خلیلی
#شهید_غیرت
#شهید_دفاع_از_ناموس
#یادشباصلوات
https://eitaa.com/shahidalikhalili_ir