eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
5.8هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
10.6هزار ویدیو
49 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khadem_87 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
23.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"خندیدند🙂وردشدند.." این‌خلاصه‌یِ‌زندگیِ‌آنهایی‌بود که‌به‌دنیاآلوده‌نشدند!💔 🌸 @shahidanbabak_mostafa🕊
یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم آذربایجان متولد ۲۸ آبان ۶۹ است. در روز ۲۳ اردیبهشت ۹۴ در منطقه لاذقیه سوریه مجروح شده و بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت کما بود که سرانجام با لبیک به دعوت حق، ۳ تیر ماه ۹۴ به قافله سیدالشهدا(ع) پیوست و در گلزار شهدای وادی رحمت آرام گرفت... @shahidanbabak_mostafa🕊
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◇تو من را بهتر می‌شناسی وقتی لبخند‌ می‌زنم یعنی.. دریاچه‌ای آرام در صبح‌ام یعنی.. آنقدر دوستت دارم♡ که هیچ سنگریزه‌ای خوشبختی‌ام را به هم نمی‌زند♥️ 🌸 @shahidanbabak_mostafa🕊
نذر همه یک سوره آیت الکرسی هدیه کنید‌‌..♥️! شادی روحش صلوات
شهیدی‌که‌طبق‌خواسته‌اش‌مثل ؏ شهیدشد‌... ایشان‌دودست‌ودوچشمش‌رافدای حضرت‌زینـبۜ‌کرد..❤️‍🩹!'(: @shahidanbabak_mostafa🕊
17.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتـےاگه‌قشنگیایِ‌زندگیم‌زیادبشه؛ بازم‌توزیباترینشونـےرفیـق..♥! 🌸 @shahidanbabak_mostafa🕊
یه هدیه هم یکی از اعضای کانال فرستادن کتاب که با دستخط مادر شهید بود . خیلی خوب بود تشکر از شما لطف کردید ! ان شاالله رمان شهدایی که میزاریم شهید بعدی هست ! به نام در رکاب علمدار 🌸
. . .♥️! 🌸 اشاره کوتاه درباره‌ی شهید مدافع حرم حامد جوانی و کتاب «در رکاب علمدار» ۲۶ آبان‌ماه ۱۳۶۹ در تبریز متولد شد. به دلیل تغییر مکرر محل سکونت خانواده، تحصیلاتش را ناچار در چند مدرسه ادامه داد؛ با این حال همیشه جزو دانش‌آموزان ممتاز به شمار می‌رفت. پس از اخذ دیپلم، در حالی‌که می‌توانست در دانشگاه‌های معتبر، به تحصیلاتش ادامه دهد؛ اما به سبب علاقه‌ای که به سپاه پاسداران داشت، در سال ۱۳۸۸ با قبولی در آزمون ورودی دانشگاه افسری دانشگاه امام حسین (ع)، لباس پاسداری بر تن کرد. حامد پس از اخذ مدرک کاردانی، برای کسب مهارت های تخصصی توپخانه،دانشکده توپخانه سپاه در اصفهان اعزام شد و با پایان یافتن دوره‌های های لازم، به تبریز بازگشت. او مدتی در گردان قرارگاه سپاه عاشورا فعالیت کرد و سپس به توپخانه لشکر عملیاتی ۳۱ عاشورا پیوست. در این ایام هجوم داعش و جنگ سوریه جنگ عراق در صدر خبرهای های منطقه و حتی جهان قرار داشت. حمله تکفیری ها به مکان های مقدس و زیارتی مسلمانان و و حرم های مطهر آل الله، دل های ارادتمندان و دلدادگان خاندان عصمت و طهارت را جریحه دار می‌کرد. حامد جوانی هم یکی از دلسوخته مکتب حسینی بود که خور را مهیای دفاع از حرم خاندان اهل‌بیت(ع) کرد و سرانجام انجام سال ۱۳۹۳ مشتاقانه راهی جبهه‌ مقاومت(سوریه)شد او در سوریه توانایی‌هایش هایش را خیلی زود نشان داد و نیز بخاطر برخورداری از روحیه ایثار و فداکاری مورد توجه فرماندهان قرار گرفت. او چند نوبت به زیارت حرم حضرت زینب(س)نائل آمد.سفر دوم او به سوریه در سال ۱۳۹۴ اتفاق افتاد و در این مأموریت و در نزدیکی های شهر لاذقیه سوریه، سینه‌ به سینه تکفیری ها ایستاد و از حریم خاندان رسول الله ایستاد و دفاع کرد..! نویسنده:سیدغفارهاشمی 💞 @shahidanbabak_mostafa🕊
. . .♥️! 🌸 «باهوش و مهربان» حامد کلاس اول ابتدایی بود که چهارراه طالقانی را کنده بودند تا زیرگذر بزنند. با مادر یکی از بچه‌ها قرار گذاشته بودم که حامد و دختر او را یک روز من به مدرسه ببرم و یک روز هم او ببرد. روزهایی که همسایه می‌برد؛ حامد می‌گفت: «مامان امروز خاله برده و پول بلیت‌ها را او داده؛ فردا حتماً یادت باشد یا بلیت دخترش را بده یا پولش را به آنها برگردان.» اگر وارد جایی می‌شد و کسی را هم نمی‌شناخت؛ چنان خوش و بشی با او می‌کرد آدم فکر می‌کرد که با او فامیل است و یا چندین سال است که با او آشناست؛ برخلاف برادرش امیر که خیلی خجالتی بود. حامد با هر جمع، با هر قشر، با کوچک و بزرگ و پیر و جوان یا با همکارانش، حتی با غریبه‌ها زود می‌جوشید و اهل بگو و بخند و معاشرت بود.. :سیدغفارهاشمی 💞 @shahidanbabak_mostafa🕊
. . .♥️! 🌸 صفا و صمیمیت در محلات و کوچه های قدیمی زیاد بود و مثل امروز نبود.دوستان،همسایه ها و هم کلاسی ها و هم بازی های حامد،از او خاطرات زیادی دارند و برایم تعریف می‌کنند. در خانواده هر بچه از هر چیزی که ببیند،الگو برمی‌دارد. ما به جای اینکه مستقیما به او بگوییم که نماز بخوان یا روزه بگیر و یا فلان کار را انجام بده،غیر مستقیم او را از کودکی به نماز و روزه ترغیب می‌کردیم من کار خاص و اساسی برای حامد نکردم.بلکه سعی نمودم همین روال درست و ساده تربیت دینی را در پیش بگیرم و او نیز از همان بچگی هم نماز هایش را می‌خواند و هم در امر روزه و دیگر واجبات دینی کوشا بود. صبح ها اغلب بیدار می‌شد و در کنار سجاده من سجاده کوچک خود را پهن می‌کرد و مهر و تسبیح خودش را روی آن میچید و باهم نماز می‌خواندیم.روزه گرفتن را از ۹ سالگی شروع کرده بود که گاهی روزه می‌گرفت گاهی نمی‌گرفت.ما هم اجبار نمی‌کردیم که بگیرد، نمی‌شود گفت از بچگی نمازش را مرتب می‌خواند. از همان موقع به حلال و حرام حساس بود،به راستی مراقب واجبات دینی بود. اگر میرفتیم بیرون و کسی مثلا به او شکلاتی می‌داد،می‌گفت:«مامان تا ندانم که پول این از کجا آمده نمی‌توانم بخورم.»اگر جای دیگری میخواست غذا بخورد،حتی اگر گرسنه هم بود تا از این مسئله اطمینان پیدا نمی‌کرد، لب به غذا نمیزد.احسان و نذری هم که می‌دادند،می‌آورد خانه و میگفت :سیدغفارهاشمی 💞 @shahidanbabak_mostafa🕊