eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ #حدیث_روز ⇧⇧ #پنج‌شنبـــــہ ☀️ ۲ آبـــــان ۱۳۹۸ 🌙 ۲۵ صفـــر ۱۴۴۱ 🌲 24 اکتبـــر 2019 📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #لااِله‌َاِلا‌اللّه‌ُالْمَلِكُ‌الْحَـــقّ‌الْمُبیـــنْ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امام حســن عسڪری (ع) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #سلام_بر_شهدا ◽️رفیق شهیدم هر بار که زمین میخورم،این بلندای نگاه توست که مرا ایستاده میکند... ایستاده تر از قبل... تو در برق چشمان آسمانی ات چه داری که نیم نگاهی از چشمانت در قاب دیوار اتاقم کافیست تا از یاد ببرم هر چه غم است در این دنیا و ببارد امید بر قلبم... رفیق ترین رفیقِ روزهای سخت منی... #ســــــلامــ #صبحتون_حسینـی #رزقتـــــون_کربلایــــی #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #مدافع_حرم #شهید_وحید_نومی_گلزار ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #کلام_شهید ◽️فکر می‌کنیم نماز می‌خوانیم و روزه می‌گیریم و خرده کار خیر انجام می‌دهیم مسلمانی تمام شد؟ در عراق مردم را ذبح می‌کنند، انسانیت، شیعه و اسلام را ذبح می‌کنند، اگر من و ما نرویم هر کس بهانه‌ای دارد که نرود. مثل زمانی که امام حسین (علیه السلام) صدای " هل من ناصر ینصرنی " سر داد که فقط ۷۲ تن ماندند و بقیه به همان عناوینی ماندند که شاهد مثله شدن باشند. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #مدافع_حرم #شهید_روح‌الله_مهرابی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #کلام_شهید ◽️روح‌الله قبل از اعزام می‌گفت: تكليف الان من دفاع از حرم امام‌حسين‌(ع) است. تكليف الان ما دفاع از مرزهای عراق و سوريه است. ◽️جبهه همان جبهه است فقط خاكش عوض شده است، خاكش عراق است اما جبهه نبرد حق عليه باطل است. هدف اصلی آنها كشور ما است. آنها به خاطر امنيتی كه در مرزهای ما وجود دارد نميیتوانند به خاك كشورمان تعدی كنند و می‌خواهند بازوانمان را قطع كنند تا راحت‌تر به كشورمان مسلط شوند. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_مجنون_من_کجایی؟ ══🍃💚🍃══════ #قسمت_بیست‌ویکم بعد از تپه نورالشهدا به سمت خو
؟ ══🍃💚🍃══════ برای نماز صبح رفتم پایین که مادرم گفت رقیه چمدونت بستی؟ -😳😳😳چمدون؟ مامان: مگه سید بهت نگفت میرید مسافرت؟ -‌نه فقط گفت برات یه سوپرایز دارم مامان:خب میرید مسافرت... (مسافرت😳چرا به خودم چیزی نگفت😐خب دیونه ميخواست سورپرایزت کنه😃) -شما و داداش هم اجازه دادید؟😳😳😳 مامان: رقیه سید شوهرته 😡😡 چرا نباید اجازه بدم؟ بعدشم اجازت دست سیده بازم به ما احترام گذاشته که میگه چمدونت ببند صبح راهی‌اید -بله چشم ☺️☺️☺️ نماز خوندم رفتم اتاقم زورم نمیرسید چمدون و بیارم پایین رفتم دنبال داداش -داداش میشه بیاید چمدونم و بیارید پایین حسین: بله عزیزم😊 صبح ساعت ۷ مامان: بدو رقیه آقاسید پایین منتظرته -من آماده‌ام مادر میشه به داداش بگید بیاد چمدون و ببره مامان: نه برو بگو سید بیاد بذار بفهمه تکیه گاه تو اونه نه من یا برادرت😳 -إه مامان تواما مامان:‌ تو مو میبنی من پیچش مو رفتم پایین سید تا منو دید: سلام خانم گلم بپر بالا -‌سیدجان میشه بیایی چمدونم و بیاری اولین بار بود گفتم سیدجان😍 چشاش برق زد سید: فدای سیدجان گفتنت چرا نمیشه خانم گلم سوار ماشین🚗 شدیم _سیدجان میشه به من بگید کجا میریم؟ سید: من و خانمم میریم خادم الشهدا🌷 باشیم -وایییبییی مرسی سیدم سید میخندید گوشیم زنگ خورد📱 اسم محدثه زارعی با یه پاندا تو صفحه نمایان شد سلام پاندای من محدثه: ای خدا عروسم شدی عاقل نشدی -خخخخخ محدثه:‌ کوفته رقیه فردا شب پسرعموی آقای حسینی میان خواستگاری -میدونستم عزیزم مبارکت باشه محدثه : مرسی عزیزم -یاعلی سید: دختر تو برای منم عکس پاندا گذاشتی؟ -نه روم نشده هنوز سید: خب خداشکر -مجتبی وای آب شدم اسمش گفتم چرا 🙈🙈 سید: جانم -هیچی سید:بگووووو -یادم رفت سید:‌ چرا خجالت میکشی از من 😊😊😊😊 -کجا خادمیم؟🙈🙈🙈 سید: هویزه 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ بانو............ش ══🍃💚🍃══════ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹 #هادی_دلها #شهید_ابراهیم_هادی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #سیره_شهید 🔴 #خوشتیپ_برای_خدا ◽️حدود سال ۱۳۵۴ بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی‌مقدمه گفت: «داداش ابراهیم، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده؛ وقتی داشتی توی راه میآمدی دو تا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف میزدند. شلوار و پیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری» ◽️ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جا خورد؛ انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت. ◽️ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد میپوشید و هیچوقت هم ساک ورزشی همراه نمیآورد و لباسهایش را داخل کیسه پلاستیکی میریخت. هر چند خیلی از بچه‌ها می‌گفتند: «بابا تو دیگه چه‌جور آدمی هستی؟! ما باشگاه میآییم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... ، تو با این هیکل روی فرم این چه لباسهایی است که میپوشی؟» ◽️ابراهیم هم به حرف‌های آن‌ها اهمیتی نمیداد و به دوستانش توصیه میکرد: «اگر ورزش را برای خدا انجام بدهید، عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشید، ضرر خواهید کرد.» #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ◽️ایام محرم شده بود قول و قرار گذاشته بودیم که امسال اربعین موکبی راه بندازیم که خادم‌هاش بچه‌های خادم‌الشهدا باشند. ◽️سیدهادی پیگیر کارها بود و بهم گفت سجاد پایه‌ای؟ گفتم: بسم الله مشکلاتی جلوی راه بود که نمیشد این حرکت انجام بشه؛ روز محمد رو دیدم، کشیدمش کنار گفتم: حاجی چیکار میکنی؟ کارها رو پیگیری کن راه بندازیم دیگه ...چرا چند روزه دیگه از تب و تاب پیگیری کار خبری نیست؟! ◽️با همون لبخند همیشگی‌اش یه درسی داد بهم؛ گفت: "سجاد مگه شماها بسیجی نیستین مگه خط ها رو بهتون ندادم که با کیا باید ببندید؛ منتظر منی؟! تو و سید هادی پاشید برید تهران دنبال کارها دیگه چیه دست به دست هم میکنید!! ◽️بسیجی منتظر نمیمونه خودتون بسم الله بگید..." ◽️سید هادی پیگیر شد و ما رفتیم عراق یک ماه قبل اربعین برای ساخت و ساز موکب ها.. ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻مدافع وطن🔻 #شهید_جهانشاه_بازارنوی🌷 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_حسینی #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیث_روز ⇧⇧ #جمعـــــہ ☀️ ۳ آبـــــان ۱۳۹۸ 🌙 ۲۶ صفـــر ۱۴۴۱ 🌲 25 اکتبـــر 2019 📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩ #اَللَّهُـمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحَمَّـدٍﷺوَآلِ‌مُحَمـَّدﷺ ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️حضرت بقیة‌الله الاعظم (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #سلام_بر_شهدا ◽️جاده زندگے‌ام... بدجور بہ پیچ و خم افتاده! دلم محتاج نیم نگاهے از شماست؛ آے #شهـــــدا اجابت ڪنید دل خستہ‌ام را ... #ســــــلامــ #صبحتون_حسینـی #رزقتـــــون_کربلایــــی #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #سردار #مدافع_حرم #معروف_به_ابا_عارف #شهید_جبار_عراقی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #برگی_از_خاطرات ◽️ابا عارف، تنها فرمانده­‌ای بود که یک سوریه­‌ای شیعه جعفری را به شیعه ۱۲ امامی دعوت کرد. ◽️ابا عارف بسیار برازنده، مهربان، با مدیریت، دوستدار، خوش زبان، خوش صبحت، جذاب از لحاظ بیانی پر از معلومات، با ایمان، اهل نماز و روزه بود. ◽️ابا عارف با گرفتن پست خود روزه می­گرفت و زمانی که پست را تحویل می­‌داد روزه خود را افطار می‌کرد. همه­ سوریه­ فهمیده بودند ابا عارف، عربی از اهواز و ایرانی الاصل است که این روحیه زیبا و بالا را دارد. ◽️تمام سربازان وی به صداقت، راستگویی و امانت داری او ایمان داشتند و آنچنان در دل نیروها رفته بود که هر دستوری را اجرا می‌­کردند و از وی نافرمانی نمی‌کردند. ◽️تا اینکه جوانی از اهل سوریه­ و شعیه جعفری به وی روی آورد و جلوی همه گفت: سوگند به خدا، هرچه دین و مذهب ابا عارف است را من می‌­پذیرم. و دین و مذهبی که تو را این گونه صادق و مقتدر بار آورده است را می­‌خواهم. آن جوان با کمک اباعارف و روحانی قرارگاه شهادتین را می‌گوید و به مذهب شیعه می­‌آید و رساله امام خامنه‌ای را به وی تقدیم می­‌کنند. ◽️این جوان بعد از چند هفته نزد اباعارف می­‌آید و می‌­گوید: ابا عارف من خواب دیدم که به شهادت می‌­رسم؛ مرا حلال کنید و از اهل بیت بخواهید مرا شفاعت کنند. راوی 👈 همرزم شهید ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_مجنون_من_کجایی؟ ══🍃💚🍃══════ #قسمت_بیست‌ودوم برای نماز صبح رفتم پایین که م
؟ ══🍃💚🍃══════ تا برسیم مقر اسکان خادمین شهدا🌷 چند جا استراحت کردیم یه جا ایستاده بودیم که یهو یه عروسک قرمز پاندا❤️ جلوم حاضر شد پشت سید بود که صداش درمیاورد خانم خوشگله شما چرا از همسرت خجالت میکشی؟ انقدر هیجانم بالا بود انقدر خوشحال بودم دلم میخاست جیغ بکشم دستامو گذشته بودم جلوی دهنم🙊 یهو خرس رفت کنار و سید گفت اینم یه خرس خوشگل تقدیم به یه خانم خجالتی❤️ -وووووییییی خیلی قشنگه مرسی آقای... بعد از ۱۸ساعت رسیدیم اهواز پادگان شهید مسعودیان🌷 قرار بود امشب اینجا بمونیم فردا صبح هرکس سر پستش بره خوشحال بودم خیلی خوشحال اخه با مرد زندگیم اینجام😍 مجتبی مسئول کل خادمین ناحیه هویزه بود بعد از رسیدن به هویزه مجتبی یه جلسه با کل خادمین گذاشت مجتبی : 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 خواهرا و برادرای محترم ان‌شاءالله ما ۱۰روز باهمیم خواهرا مسئولتون خانم جمالی همسر بنده هستن هرمشکلی بود به ایشان برسونید ایشان به بنده میگن ان‌شاءالله شاهد کمترین برخود میان خواهران و برادران باشیم😊 جایگاه قرارگیری هرکدوم از برادران مشخص شد منم جایگاه خواهران و به خودشون واگذار کردم و به سفارش مجتبی خودم تو حسینه هویزه قرار گرفتم همه حواسم به تموم خواهرا بود اما مرد من چه خاکی خادم الشهدا بود اون حسینی مغرور معراج الشهدا رو بعد از عقد شناختم و حالا اینجا با لباس خاکی بدون کفش با چفیه عربی سیاه خادم الشهدا بود اینا برای من یعنی خود خود خوشبختی❤️ 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ بانو............ش ══🍃💚🍃══════ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286