✨﷽✨
#سیره_شهیـــــد
🔹تو آموزشی تیراندازیش محشر بود،
هیچ کس نمیتوانست وسط سیبل بزنه ولی محمدحسین میزد تو خال...
🔸تو عمرم جوانی به پاکی و نجابتش ندیده بودم...
🔹به جای بچهها نگهبانی میداد
اگر کسی سیر نمیشد سهم غذاش رو میداد....
راوی 👈 همرزم شهید
▒ مدافـــــع حـــــرم ▒
#شهیـد_محمدحسین_مؤمنی🌹🍃
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#بر_باݪ_اندیشـــــہها
🔰 #رهبر_معظم_انقلاب و فرمانده کل قوا در مورد این شهید بزرگوار می فرمایند:
💢 او سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت بود که با ذخیره ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه روزی برای خدا و نبرد بی امان با دشمنان اسلام، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آستان رحمت الهی فرود آمد و به لقاءالله پیوست.
▫️ابوالفضــل جبههها▫️
#شهیـد_حاجحسیـــن_خـــرازی🌷
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوبیستوسه
👈این داستان⇦《 تشنه لبیک 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎بیدرنگ چشمهای خمار خوابم رو باز کردم و ... نگاهم افتاد به خیابان مستقیمی که واردش شدیم ... بغض راه نفسم رو بست ... چفیه رو انداختم روی سرم و کشیدم توی صورتم ... اشک امانم رو بریده بود ...😭😭
🍃آقا جون ... این همه ساله میخوام بیام ... حالا داری تشنه ... من بیلیاقت رو از کنار جاده کربلا کجا میبری؟... هر کی تشنه یه چیزیه ... شما تشنه لبیک بودی ... و من تشنه گفتنش ...😔😭
🔻وارد منطقه جنگی مهران شده بودیم ... اما حال و هوای دل من، کربلا بود ...
🔹از جمع جدا شدم ... چفیه توی صورت ... کفشم رو درآوردم و خودم رو بین خاکها گم کردم ... ضجه میزدم و حرف میزدم ...
🔸خوش به حالتون ... شما مهر سربازی امام زمان توی کارنامهتون خورده ... من بدبخت چی؟ ... من چی که سهم من از دنیا فقط جا موندنه؟ ... لبیک شما رو مهدی فاطمه قبول کرد ... یه کاری به حال دل من بینوا بکنید ... منی که چشمهام کوره ... منی که تشنه لبیکم ...😔
🔻به حدی غرق شده بودم که گذر زمان رو اصلا نفهمیدم ... توی حال خودم بودم ... سر به سجده و غرق خاک ... گریه میکردم که دست ابالفضل ... از پشت اومد روی شونهام...
💢چی کار میکنی پسر؟ ... همه جا رو دنبالت گشتم ...
کندن از خاک مهران ... کار راحتی نبود ... داشتم نزدیکترین جا به کربلا ... داغ دلم رو فریاد میزدم ...🗣
🔹بلند شدم ... در حالی که روحی در بدنم نبود ... جان و قلبم توی مهران جا مونده بود ...
🔸چشم ابالفضل که بهم افتاد ... بقیه حرفش رو خورد ... دیگه هیچی نگفت ... بقیه هم که به سمتم میاومدن ... با دیدنم ساکت میشدن ...
🍀از پلهها اومدم بالا ... سکوت فضا رو پر کرد ... همهمه جای خودش رو آرامش داد ...
🔻علی داداش ... پاشو برگشت رو من بشینم کنار پنجره ...
دوباره چفیه رو کشیدم روی سرم ... و محو وجب به وجب خاک مهران شدم ... حال، حال خودم نبود ... که علی زد روی شونهام ... صورت خیس از اشکم چرخید سمتش ... یه لحظه کپ کرد ...😭😳
🔹بچه ها ... میخواستن یه چیزی بخونی ... اگه حالشو داری ...
جملات بریده بریده علی تموم شد ... چند ثانیه به صورتش نگاه کردم ... و میکروفون رو گرفتم ... نگاهم دوباره چرخید سمت مهران ...
🎙بی سر و سامان توئم یا حسین ... تشنه فرمان توئم یا حسین ...
آخر از این حسرت تو جان دهم ... کاش که بر دامن تو جان دهم ...
کی شود این عشق به سامان شود؟ ... لحظه لبیک من و ، جان شود؟ ...😭😭
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹
#کلیپ_شهدا
🎞 به این عکس ها خیره شو، خیره شو ...
💠 تصاویر رزمندگان و شهدای گردانهای علی اکبر و امام سجاد (ع) لشگر سرافراز و همیشه پیروز ۳۱عاشورا در دفاع مقدس
🎙 #حامد_زمانی
#با_بصیرتها_لایق_شهادتند
#یـاد_شهدا_بـا_ذڪـر_صـلـوات
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
⚜﷽⚜
#برگـــے_از_خاطراٺ
💢 هادی واقعا آدم سختکوش و تشنه یادگیری علم بود، خیلی وقتها بهش میگفتم: هادی یکم استراحت کن بعدا فلان کار رو انجام میدیم ولی گوشش بدهکار نبود. واقعا میتونم بگم هادی عاشق بود، هادی اشتیاق عجیبی برای خدمت داشت و وجودش وقف خدمت به مردم مظلوم دنیا بود. خیلی مقید بود که چیزی از حق الناس یا بیت المال گردنش نباشه.
♦️ توی میدون رزم هم شیر سرکشی بود که میغرید و به دل دشمن میزد و صف شکن بود. انشاءالله خدا ما رو هم به اونها ملحق کنه.
راوی 👈 همرزم شهید
🔻مدافـــع حــــرم🔻
#شهیــد_هـــــادی_زاهـــــد 🌷
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_سیونهم
《 بر میگردم 》
🖇وجودم آتش گرفته بود … میسوختم و ضجه میزدم … محکم علی رو توی بغل گرفته بودم … صدای نالههای من بین سوت خمپارهها گم میشد …
🔻از جا بلند شدم … بین جنازه شهدا … علی رو روی زمین میکشیدم … بدنم قدرت و توان نداشت … هر قدم که علی رو میکشیدم … محکم روی زمین میافتادم … تمام دست و پام زخم شده بود … دوباره بلند میشدم و سمت ماشین میکشیدمش … آخرین بار که افتادم … چشمم به یه مجروح افتاد … 💔
🔸علی رو که توی آمبولانس گذاشتم، برگشتم سراغش … بین اون همه جنازه شهید، هنوز یه عده باقی مونده بودن … هیچ کدوم قادر به حرکت نبودن … تا حرکتشون میدادم… ناله درد، فضا رو پر میکرد …
🔹دیگه جا نبود … مجروحها رو روی همدیگه میگذاشتم … با این امید … که با اون وضع فقط تا بیمارستان زنده بمونن و زیر هم، خفه نشن … نفس کشیدن با جراحت و خونریزی … اون هم وقتی یکی دیگه هم روی تو افتاده باشه … 😔
🚑آمبولانس دیگه جا نداشت … چند لحظه کوتاه … ایستادم و محو علی شدم …
🍀کشیدمش بیرون … پیشونیش رو بوسیدم …
برمیگردم علی جان❤️ … برمی گردم دنبالت …
و آخرین مجروح رو گذاشتم توی آمبولانس … 🚑
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال🔰
👉 @MODAFEH14
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
🌸ماه خوبــان ماه شعــبان میرسد
🌾موســم گلهای بُستـــان میرسد
🌸شاخ طوبــی سر زد از خُلـدِ بَرین
🌾مژده اینَک مــاه غُفــران میرسد
🌸مولد ابوالفضل و سجاد و حسین
🌾یاورانـــی بَهــــر قـــــرآن میرسد
🌸زاد روز مهــــدیِ صاحـــــب زمان
🌾سروری بر اهـل ایمـــــان میرسد
🍃✨آغاز ماه مبارک شعبان، ماه رسول خدا(ص) و اعیاد شعبانیه را به همه مؤمنان و مسلمانان شاد باش و تهنیت میگوییم ...✨🍃
✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
🔅✨ ﷽ ✨🔅
#کلام_نور
🌺 وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
🍃 نيكى و بدى يكسان نيست . [بدى را] با بهترين شيوه دفع كن ؛ [با اين برخورد متين و نيك] ناگاه كسى كه ميان تو و او دشمنى است [چنان شود] كه گويى دوستى نزديك و صميمى است .
#سوره_فصلت_آیه_۳۴
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
❤️🕊
#خصــوصیـــاتاخلاقـــــے🍃
🔷⇦ اقا ابوالفضل #نمازهاشو همیشه اول وقت میخوند' هر وقت که مسافرت میرفتیم هر جا موقع نماز بود ماشینو کنار میزد نمازش رو میخوند همیشه تاکید بر نماز اول وقت داشت .
🔹⇦ از #غیبت خیلی بدشون میومد اگه در جمعی بود که غیبت پیش میومد سریع بحث رو عوض میکرد'
🔶راوے⇦همســرشهیــد
ـ°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
مــــدافــــعحــــرمـ🔻
#شــھیــــدابوالفضــــلراهچمنــــے🌹🍃
《ســالــــروزشهــادتــــــ♡》
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
فرازی از #وصیتنامـــــہ
🔷 دنیا محل امتحان و آزمایش است و کاروانسرایی است موّقت، قافله مرگ فرا خواهید رسید و همه در نوبت قرار دارند و در مهلت مقرر باید بسوی او بازگشت.
🔹آنچه را خداوند تقدیر مینماید کسی قادر به آن نخواهد بود خداوند دقیقه و ثانیهای مرگ کسی را به تأخیر نمیاندازد پس چه بهتر که انسان زندگیاش را در مسیر طاعت الهی و در جهت کسب رضایت خداوند قرار دهد و همواره به یاد او باشد.
▫️ســـــردار▫️
#شهید_محمدحسن_طوسی🌷
《سـالــــروزشهــــادتــــ》🕊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوبیستوچهار
👈این داستان⇦《 سرباز مخصوص 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎دیگه حال، حال خودم نبود ... بچهها هم که دیدن حال خوشی ندارم ... کسی زیاد بهم کار نمیداد ... همه چیز آروم بود تا سرپل ذهاب ... آرامگاه احمدبن اسحاق ... وکیل امام حسن عسکری ...
🚎از اتوبوس که پیاده شدم ... جلوی آرامگاه، خشکم زد ... همه ایستادن توی صحن و راوی شروع به صحبت ... در شأن مکان و احمدبن اسحاق کرد ... و عظمت شهیـــ🌷ــدی که اونجا مدفون بود ...
🍃کسی که افتخار مهر مخصوص سربازی امام زمان "عج" در کارنامهاش رو داشت ... شهید "حشمت الله امینی" ...🌹🍃
🔹این اسم ... فراتر از اسم بود ... آرزو و آمال من بود ... تمام خواسته و آرزوی من از دنیایی به این عظمت ... آرزویی که توی مهران ... با التماس و اشک، فریاد زده بودم ...
🔸اما همه چیز ... فقط آرزویی مقابل چشمان من ... نبود ... اون آرامگاه و اون محیط برای من آشنا بود ... حس غریب و عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... اما چرا؟ ... چرا اون طور بهم ریخته بودم⁉️ ...
💠همون طور ایستاده بودم ... توی عالم خودم ... که دوباره ابالفضل از پشت زد روی شونهام ...
🔻داداش ... اسم دارم به خدا ... مثل نینجا بیصدا میای یهو میزنی روی شونهام ...
خندید ...😁
🔻دیدم زیادی غرق ساختمون شدی گفتم نجاتت بدم تا کامل خفه نشدی ... حالا که اینطور عاشقش شدی ... صحن رو دور بزن ... برو از سمت در خواهران ... خانم حسینی رو صدا کن بیاد جای اتوبوس وسائل رو تحویل بگیره ...✨
▫️با دلخوری بهش نگاه کردم ...
- اون زمانی که غلام حلقه به گوش داشتن و ... برای پیج کردن و خبر دادن میفرستادنش خیلی وقته گذشته ...
💢داداش ... هم خودت پا داری ... هم موبایل ... زنگ زدی جواب نداد خودت برو ... تازه این همه خانم اینجاست ...
🔹به یکی از خانم ها پیغام دادم ... ما رو کاشت ... رفت که بیاد ... خودش هم که برنمیداره ... بعد از نماز حرکت میکنیم ... بجنب که تنها بیکار اینجا تویی ... یه ساعته زل زدی به ساختمون ...😳
💢آرامگاه رو دور زدم ... و رفتم سمت حیاط پشتی که ...
نفسم برید و نشستم زمین ...
- یا زهرا ... یا زهرا ...
🌷چشم هام گر گرفت و به خون نشست ...
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
فرازی از #وصیتنامـــــہ
✍ به کودکانمان بیاموزیم که قانونی جز قانون قرآن نیست و پناهی جز اسلام برای سعادت و خوشبختی وجود ندارد و هدفی جز برپا نمودن حکومت عدل اسلامی نداریم. زیرا که خدایمان از ما این را خواسته است و رضای خدایمان در این است.
🍀 برادران و خواهرانم! امیدوارم که در مصائب صبر داشته باشید و سعی کنید در زندگیتان معنویات را بر مادیات ارجح دانسته و دنیا پرستی را رها کنید.
▫️ســـــردار▫️
#شهید_هـــــادی_شهابیـــــان🌷
《سالــــروزشهــــادتــــ》🕊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_چهلم
《 خون و ناموس 》
🖇آتیش برگشت سنگینتر بود … فقط معجزه مستقیم خدا… ما رو تا بیمارستان سالم رسوند … از ماشین پریدم پایین و دویدم توی بیمارستان تا کمک …
🏨بیمارستان خالی شده بود … فقط چند تا مجروح … با همون برادر سپاهی اونجا بودن … تا چشمش بهم افتاد با تعجب از جا پرید … باورش نمیشد من رو زنده میدید …
مات و مبهوت بودم … 😳
🔹بقیه کجان؟ … آمبولانس پر از مجروحه … باید خالیشون کنیم دوباره برگردم خط …
به زحمت بغضش رو کنترل کرد … 😢
🔸دیگه خطی نیست خواهرم … خط سقوط کرد … الان اونجا دست دشمنه … یهو حالتش جدی شد … شما هم هر چه سریعتر سوار آمبولانس شو برو عقب … فاصلهشون تا اینجا زیاد نیست …
🔻بیمارستان رو تخلیه کردن … اینجا هم تا چند دقیقه دیگه سقوط میکنه …
▫️یهو به خودم اومدم …
🔻علی … علی هنوز اونجاست … و دویدم سمت ماشین … دوید سمتم و در حالی که فریاد میزد، روپوشم رو چنگ زد …
💢میفهمی داری چه کار میکنی؟ … بهت میگم خط سقوط کرده …
⭕️هنوز تو شوک بودم … رفت سمت آمبولانس و در عقب رو باز کرد … جا خورد … سرش رو انداخت پایین و مکث کوتاهی کرد …
🔹خواهرم سوار شو و سریع تر برو عقب … اگر هنوز اینجا سقوط نکرده بود … بگو هنوز توی بیمارستان مجروح مونده… بیان دنبالمون … من اینجا، پیششون میمونم …
🔻سوت خمپاره ها به بیمارستان نزدیکتر میشد … سرچرخوند و نگاهی به اطراف کرد …
✨بسم الله خواهرم … معطل نشو … برو تا دیر نشده …
🚑سریع سوار آمبولانس شدم … هنوز حال خودم رو نمیفهمیدم …
🔸مجروحها رو که پیاده کنم سریع برمیگردم دنبالتون …
▫️اومد سمتم و در رو نگهداشت …
– شما نه … اگر همهمون هم اینجا کشته بشیم … ارزش گیر افتادن و اسارت ناموس مسلمان … دست اون بعثیهای از خدا بیخبر رو نداره … جون میدیم … ناموسمون رو نه…
🍃یا علی گفت و … در رو بست …
⭕️با رسیدن من به عقب … خبر سقوط بیمارستان هم رسید …
♻️پ.ن: شهید سیدعلی حسینی در سن 29 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد … پیکر مطهر این شهید … هرگز بازنگشت …
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال🔰
👉 @MODAFEH14
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1