eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🌿🌹 #شهید_احمدرضا_احدی #نفر_اول_كنكور #رشته_تجربی_سال_1364 🔹🔷💠🔷🔹 💢 #کوتاهترین_وصیت_به_بلندای_تاریخ ◽️نگذارید حرف امام بر زمین بماند. #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #کتاب #شهید_گمنام 👈 ۷۲ روایت از شهــداے 💚 #گمنــام و #جاویدالاثــــر💚 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───
👈 ۷۲ روایت از شهــداے 💚 و 💚 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───┄ 📃 📌 : «سلوک سرخ» 🎙 : برادر شهید 🔻هنوز یکسال از تولدش نگذشته بود که مریض شد. خیلی حالش بد بود، رفته رفته حالش بدتر شد، آنقدر که قبل از طلوع آفتاب از دنیا رفت. جنازه بچه را داخل کفن پیچیدیم صبر کردیم تا پدر و مادر بیاید و او را کفن کند. 🔻پیرمرشدی در محل بود که همیشه ذکر امیرالمومنین بر لب داشت، آن روز قبل از ظهر جلوی خانه ما آمد، مادر بی صبرانه گریه میکرد، مرشد جلو آمد و به مادر ما گفت من دعا کردم برات عمر بچه‌ات را گرفته‌ام، به بچه شیر بده. 🔻چه کسی باور میکرد بچه مرده زنده شده باشد، مادر بچه را به زیر سینه گرفت. لحظاتی بعد لبهای بچه تکان خورد. 🌷 @shahidane1 🌷 🔻 اینگونه دوباره متولد شد. سالها بعد به قم رفت و شد. روزهای آخر هفته را به کارخانه گچ می‌رفت، کار میکرد و با پولی که به دست می‌آورد به دیگران کمک میکرد. هر هفته سه‌شنبه‌ها پیاده به سمت جمکران میرفت. 🔻عاشق بود خودش را وقف اسلام کرده بود، در ایام تبلیغ به سمت یاسوج میرفت و فعالیت میکرد. جمعی از طلبه‌ها را با خود همراه کرده بود. 🔻بعد از پیروزی انقلاب فرمانده سپاه یاسوج شد.از منطقه‌ای عبور میکرد که در کمین اشرار گرفتار شدند، همگی مسلح اطراف جاده را گرفته بودند، از ماشین پیاده شد، عمامه‌اش را در دست گرفت و جلو رفت؛ بزنید! بزنید! عمامه من است! 🔻برخورد خوب و منطقی داشت، با سرکرده اشرار صحبت کرد. فهمید مشکلی با انقلاب ندارند، همانجا از طرف دولت با آنها مذاکره کرد. مشکل با درایت او حل شد. 🌷 @shahidane1 🌷 🔻مجلس عروسی برادرش بود، مشکلی پیش آمد، همه آمده بودند دو برابر غذای تهیه شده مهمانان آمده بود. مصطفی با تعجب پرسید: چرا ناراحتی؟!گفتم: مگر نمیبینی! این همه مهمان را چه کنیم!؟ 🔻رفت کنار دیگ برنج از دور او را نگاه میکردم، زیر لب چیزی گفت، لحظاتی بعد برگشت گفت: ناراحت نباش مشکلی نیست. آن شب نه تنها غذا کم نیامد بلکه یک مینی‌بوس طلبه‌های حوزه هم آمدند و شام خوردند! 🔻در همه جا حضور داشت. در اوج درگیری غرب کشور در کردستان به یاسوج برگشت یک گردان نیروی کمکی به کردستان اعزام کرد. 🔻با شروع جنگ جبهه دار خونئن را به همراه دوست عزیزش راه اندازی کرد عملیاتهای این منطقه را فرماندهی میکرد. 🔻در یکی از عملیاتها دشمن موانع زیادی را بر سر راه بچه‌ها ایجاد کرده بود. یا باید از مسیر رو به رو می‌رفتند یا از مسیر دیگری. 🔻توکل عجیبی داشت با استخاره مسیر عملیات را انتخاب کرد از پشت به دشمن حمله کردند، عملیات بسیار موفق بود. 🌷 @shahidane1 🌷 🔻 عاشق بود دوست نداشت کسی او را بشناسد خدا هم خواسته‌اش را برآورده کرد، او سالهاست که گمنام و بی‌نشان در ارتفاعات غرب مانده. به راستی مصطفی بود او برگزیده خدا بود. 🔺شادے روح صلوات ⇩↯⇩ ✍ "گروه فـرهنگی شهید ابراهیم هادے" 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───┄ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹 #دلنوشته_دختر_شهید 🔴 جملۀ دختر یک شهید مدافع حرم در یک مدرسه ابتدایی به عنوان زیباترین جمله انتخاب شد. ◽️«فاطمه دقیق» دختر خردسال «علی دقیق» رزمنده جاویدالاثر حزب‌الله و دانش‌آموز مدرسه ابتدایی المهدی لبنان در مسابقه‌ای با نوشتن جمله‌ای تأثیرگذار در "وصف رزمنده" تحسین همگان را برانگیخت. 🔻وی در وصف رزمنده نوشته بود:  «اگر شما گُلی را در صحرای حلب دیدید خاک آن را ببوسید ممکن است پدرم آنجا دفن شده باشد» #شهید_علی_شفیق_دقیق #مدافع_حرم #جاویدالاثر #حزب‌الله #لبنان #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 کِی شود بیایی تا شب‌های یلدا را، در زیرِ کرسیِ ولایتت و با گرمای محبتت عاشقانه به سخنانت گوش فرا دهیم... تو از فضائل پدرت بگویی و ما جان دهیم!! 🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 🍃✨ ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیث_روز ⇧⇧ #یکشنبـــــہ ☀️ ۱ دی ۱۳۹۸ 🌙 ۲۵ ربیع‌الثانی ۱۴۴۱ 🌲 22 دسامبـــــر 2019 📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاذَالْجَـــــلاٰل‌ِوَالاِڪْـــــرٰامْ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امیرالمؤمنین علی (ع) ▫️حضرت فاطمة الزهرا (س) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #سلام_بر_شهدا 🔆 صبح یعنے : غزلے، رنگ پریشانے عشق فرصتے ناب، پر از بوسه‌ے پنهانے عشق چشم بر باد صبا و نفس آبے اشک 🔆 صبح یعنے : گذرے بر دل بارانے عشق #ســــــلامــ #صبحتون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_یداله_کلهر #سردار #ولادت : ۱۳۳۳/۶/۱۳ #محل_تولد : شهریار - تهران #شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱ #محل_شهادت : شلمچه - عملیات کربلای۵ 🔺قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) 🔹🔷💠🔷🔹 💢 #فرازی_از_وصیتنامه ◽️خدایا! من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شده‌ام و خواسته باشم خود را از دست این سختی‌ها و ناملایمات دنیوی خلاص کنم، بلکه می‌خواهم شهید شوم تا اگر زنده‌ام موجودی نباشم که سبب جلوگیری از رشد دیگران شوم تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبران کند و نهال کوچکی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند. ◽️می‌خواهم شهید شوم تا خونم به سرور شهیدان، حسین علیه‌السلام گواهی دهد که من مانند مردم کوفه نیستم و رهرو راهش بوده‌ام. #سالروز_شھادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_عباسعلی_علیزاده #مدافع_حرم #سردار #ولادت : ۱۳۴۴/۱۱/۱۴ #محل_تولد : جویبار - مازندران #شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۱ #محل_شهادت : خان‌طومان - سوریه 🔴 وداع جانسوز شهید عباسعلی علیزاده با فرزندانش از پشت بی‌سیم.... ⬅️ #پخش_فایل_صوتی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
sina sina abas.mp3
1.39M
🎧🎧🎧 #فایل_صوتی 🎧 #صدای_ماندگار 💢سینا سینا عباس، به گوشی بابا ندا ندا بابا جان به گوشی آرزوی هر پدری، دیدن دخترش در لباس عروسی است ببخشید کنارتون نیستم شب عروسی میام پیشت... #سالروز_شھادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_هادی_دلها ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ #قسمت_سوم 🍀راوی زینب☘ _خانم عطایی فرد 🗣 به س
═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ ساعت ۸ بود که قصد شهربازی کردیم😇 تا رسیدیم مامان و بابا زیرانداز انداختن و نشستن روش. خودم و لوس کردم و گفتم : _داداش.. نمیریم سوار این وسایل بشیم؟ با انگشت نشونش دادم.. بابا: زینب جان یکم بشینید میوه بخورین🍇🍐 بعد برین.. آخر شبم همه باهم چرخ و فلک🎡سوار میشیم _باشه☹️ حسین: خخخخخخ چه لپهاشم آویزون شد😜 یکم که نشستیم هی سرجام وول خوردم حسین: نخیرم این وروجک نمیتونه آروم بشینه پاشو بریم😁 دستمو تودستش گرفت _داداش بریم سوار این سفینه بشیم حسین: بریم سوار شدیم من همش جیغ میزدم _مااااااااآآاااان... مااااااااانیییییی...😰 جییییییغ... جییییییییییغ.. خداااااااااااااااآ حسین: هیییس دختر آروم، زشته.. شهر بازیو گذاشتی روسرت😐 صبح قبل مدرسه... به آتوسا پیام دادم که عصری با بچه‌ها بیاید دور هم جمع بشیم😎 عصری یه پیراهن بلند با ساپورت پوشیدم، موهام و شونه کردم و رو شونه‌هام انداختم🔥 پایه هشت نفر بودیم.. سه تا پسر.. پنج تا دختر.. وارد که شدن براشون گیتار.. زدم.. آخر شبم با بچه‌ها رفتیم رستوران.. از رستوران داشتیم میومدیم بیرون، اشکان گفت: _چه خوشگل شدی رفتم جلو با یه قدم و بهش گفتم : _تا بهت رو میدم پررووو نشو.. مفهوووم؟😠☝️ ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ 🍀داناے ڪل🍀 محرم به سرعت آغاز شد حال و هوای خانواده عطایی فرد خیلی عجیب بود رفتارهای حسین که از اتفاق جدید زندگیش خبر میداد😢 پدر که هر شب بهش میگفت : _التماس دعا آقا😊 مادر که هر بار به قد و قامت حسین نگاه میکرد میگفت: فدای حضرت بشی ایشالا😍 و حسین همه دغدغه‌اش آماده کردن ‌زینب برای اون اتفاق بود حالا از هر نوع که بود.. این میان دو حادثه سخت به پیکر و روح زینب وارد شد.. که دومی سخت‌تر از اولی خبر تفحص🌷🕊 ۱۰۰ شهید دفاع مقدس وقتی تو خونه عطایی فرد پیچید، پدر غمگین از جاموندگی و خوشحال از بازگشت رفیقاش و جمله‌ای که حال زینب رو بد کرد.... فیلم ورود پیکر شهدا🌷 پخش میشد که حسین گفت: _خدایا یعنی میشه یه روزی بعد سی سال پیکر منم از سوریه وارد ایران بشه..😭 زینب برای فرار از جمله پدر و مادر داشت به اتاقش پناه میبرد که با جمله حسین وسط راه از حال رفت.. و شب مجبور شد تو بیمارستان🏥 بمونه... جالب بود بین این ۱۰۰ شهید یک سری از شهدا شناسایی شدن که یکیش پسرخاله توسکا🌷 🌷 بود... که این اتفاق واکنشات عجیبی داشت.. 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ بانو مینودری ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹 #شهید_سعید_مسافر_ماکلوانی #مدافع_حرم #ولادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱ #محل_تولد : تهران #شهادت : ۱۳۹۵/۱/۱۴ #محل_شهادت : حلب - سوریه 🔹🔷💠🔷🔹 💢 #در_محضر_شهید ◽️سعید چادرم را در دست گرفت و گفت به خاطر این چادرت می‌روم تا این چادر محکمتر بر سرتان بماند و دست بیگانه و ظالم نیفتد تا از سرتان بکشند. ◽️ایشان موقع اعزام گفت: من می‌روم ولی رسالت زینبی به دوش شما است. راوی 👈 همسر شهید #سالروز_ولادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #دلنوشته 💠 آمدم بگویم... نیستید که ببینید قایق نفس ‌ما چطور به گِل نشسته... اما یادم آمد، هستید و میبینید این در گِل ماندمان را... 💠 پس به رسم خلوص و مردانگیتان نجاتمان دهید از دنیازدگی... #شهدا_همیشه_نگاهی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_محرم_ترک #اولین_شهید_مدافع_حرم #ولادت : ۱۳۵۷/۱۰/۱ #محل_تولد : ازنا - لرستان #شهادت : ۱۳۹۰/۱۰/۲۹ #محل_شهادت : دمشق - سوریه 🔹🔷💠🔷🔹 💢 #برگی_از_خاطرات 🔹یک شب بعد از هیئت فهمیدند که مسئول هیئت رفته و ممکن است دیگر هیئت برپا نشود. 🔹محرم گفت «چرا ناراحتید مسئول هیئت رفته که رفته، مهم #پرچم_حضرت_زهرا(س) است که باید بالا باشه، به نظرم پول روی هم بگذاریم و هر هفته خانه یکیمون هیئت بگیریم.» 🔹بچه‌ها از خدا خواسته قبول کردند و گفتند «خودت باید مسئول هیئت بشی» قبول نمیکرد و میگفت من #خادم_هیئتم، هر هفته خودش پرچمها را میزد، چراغ هیئت را شروع میکرد، ایستگاه صلواتی راه می‌انداخت، نمایشگاههای مختلف برگزار میکرد. 🔹به حضرت زهرا (س) ارادت خاصی داشت، همیشه آخر هیئت سفارش میکرد #روضه_حضرت_زهرا (س) بخوانند تا روزی هیئت زیاد شود... #سالروز_ولادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #کتاب #شهید_گمنام 👈 ۷۲ روایت از شهــداے 💚 #گمنــام و #جاویدالاثــــر💚 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───
👈 ۷۲ روایت از شهــداے 💚 و 💚 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───┄ 📃 📌 : «مصطفی» 🎙 : برادر شهید و کتاب یادگاران 🔻در فتح المبین به سختی مجروح شد. منتقل شد به بیمارستانی در تهران. وقتی حالش بهتر شد قصد بازگشت به جبهه داشت، اما هیچ پولی همراهش نبود، ولی میدانست چه ڪند. 🔻عصر جمعه بود، مشغول دعای فرج شد. از خود آقا تقاضای ڪمڪ ڪرد. بعد از نماز جمعه جمعیتی برای ملاقات با جانبازان به بیمارستان آمدند، سیدی از جمع خارج شد و به سراغ آمد، یڪ ڪتاب دعا به او هدیه داد و رفت. 🔻در میان صفحات ڪتاب چند اسڪناس بود، این پول هزینه ڪرایه و شام او را تامین ڪرد. به ڪه رسید این پول تمام شد. 🌷 @shahidane1 🌷 🔻برای بچه‌ها مداحی میڪرد، صحبت میڪرد. ڪلام او بسیار موثر بود. سخنرانی او قبل از عملیات بیت المقدس آنچنان گیرا بود ڪه بچه‌ها برگه‌های مرخصی را پاره ڪرده و ماندند. اولین گروهی ڪه وارد شد نیروهای تحت امر او بودند. 🔻 فرمانده سپاه سوم صاحب الزمان(عج) بود، لشڪرهای ۲۵ ڪربلا، علی بن ابیطالب(ع)، ۱۰ سیدالشهدا(ع)، ۸ نجف و ۱۴ امام حسین(ع) تحت امر او بودند. 🔻از او خواسته بودند مسئولیت نیروی زمینی سپاه را بر عهده بگیرد اما قبول نڪرد، بعد از عملیات رمضان همه مسئولیتها را تحویل داد. چه شده بود، نمیدانیم. میگفت تا حالا تڪلیف بود مسئول باشم، اما حالا میخواهم بسیجی باشم. 🔻برگشت اصفهان. آماده شد برای ، میخواست همسرش از سادات باشد. بخاطر علاقه به (س)، برای همین با همسر یڪی از شهدا که از سادات بود، ازدواج ڪرد. 🔻برای ازدواج یڪ ڪارت برد قم، به نیابت از حضرت زهرا(س) انداخت داخل ضریح حضرت معصومه. فردای عروسی در خواب دیده بود ڪه (س) و چندین بانوی بزرگوار در مراسم او شرڪت کردند. 🔻مجلس عروسی او بسیار ساده و باصفا بود. همه شاد و خوشحال بودند. در پایان مراسم خیلی با جدّیت گفت: فڪر نڪنید من با ازدواج به دنیا چسبیده‌ام، ازدواج وظیفه‌ای بود، جبهه و جهاد هم وظیفه دیگری است. 🌷 @shahidane1 🌷 🔻سه روز بعد از ازدواج راهی شد. مرحله بعدی عملیات والفجر۲ در حال انجام بود. با گردان یازهرا(س) به جلو رفت. پیڪر بچه‌هایی ڪه بر روی تپه برهانی مانده بود را به عقب منتقل ڪرد. 🔻 با سمت یڪ بسیجی به عملیات آمد و همانجا مشغول مبارزه شد. قبل از عملیات به برادرش گفت: میخواهم جایی بمانم ڪه نه دست شما به من برسد، نه دست دشمن. 🔻روز نیمه مرداد ۱۳۶۲ روز معراج مصطفی بود. پیڪرش همانجا ماند. مدتی بعد نیروها عملیات دیگری ڪردند. پیڪر ده‌ها شهید به عقب منتقل شد. 🔻ده سال بعد بچه‌های تفحص چهارصد پیڪر شهید را از ارتفاعات پیرانشهر به عقب منتقل ڪردند. به همه سپرده بودیم اگر همراه درشتی پیدا ڪردید خبر دهید، اما خبری از نبود. 🔻برای این فرمانده بزرگ جنگ کسی مراسم نگرفت و خبر شهادتش را هم ڪسی نگفت. شاید فڪر میڪردند جنازه‌اش به دست دشمن افتاده. شاید فڪر میڪردند اسیر شده. اما گویی صفتی است ڪه عاشقان (س) به آن آراسته‌اند. 🔺شادے روح صلوات ⇩↯⇩ ✍ "گروه فـرهنگی شهید ابراهیم هادے" 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───┄ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹 #شهید_محمدتقی_سالخورده #مدافع_حرم #ولادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱ #محل_تولد : نکا - مازندران #شهادت : ۱۳۹۵/۱/۲۱ #محل_شهادت : خان‌طومان - سوریه 🔹🔷💠🔷🔹 💢 #وصیت_شهید_به_دخترش 🌸 زینب جان؛ امیدوارم در زندگیت به فکر آخرت هم باشی، یعنی هم زندگی کنی برای این دنیا و هم زندگی کنی برای آخرت.. 🌸 اطرافیان (دوستان،جامعه و...) تأثیر زیادی بر روش زندگی و حالات اخلاق و رفتار آدم میگذارند سعی کن تأثیر منفی نگیری، سعی کن آدم خوبی باشی و تأثیر مثبت بر دیگران بگذاری، نگو چون فلانی دارد این جوری رفتار میکند یا این جوری لباس میپوشد من هم بپوشم و .. 🌸 تو خوب باش تو حجاب داشته باش بگذار دیگران از تو تأثیر بگیرند.. بگذار دیگران مثل تو باشند. #سالروز_ولادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻مدافع حریم ولایت🔻 #شهید_امیرحسام_ذوالعلی🌷 [سالروز ولادت] #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیث_روز ⇧⇧ #دوشنبـــــہ ☀️ ۲ دی ۱۳۹۸ 🌙 ۲۶ ربیع‌الثانی ۱۴۴۱ 🌲 23 دسامبـــــر 2019 📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاقٰاضِـــــے‌َالْحٰاجٰاٺـــــ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امام حســن (ع) ▫️امام حسین (ع) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #سلام_بر_شهدا صبح آمده برخیز که خورشیــد تویی در عالم نا امیـــــدی ، امیــــــــد تویی در جشـن طلوع صبح در باغ وجـــود آن گل که به روی صبح خندید، تویی #شهید_حسین_خرازے #ســــــلامــ #صبحتون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 🔴 درخواست شهید مدافع حرم قبل از شهادت 🔸هر کی اذیت نمیشه و پیام من رو میشنوه، یه روز برا ما نماز بخونه، ممنون میشیم، ان‌شاءالله اونور جبران میکنیم... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_ابراهیم‌علی_معصومی #سردار #ولادت : ۱۳۳۷/۱۰/۰۲ #محل_تولد : همدان #شهادت : ۱۳۶۲/۸/۱۳ #مـحل_شهادت : پنجوین - عملیات والفجر۴ 🔺فرمانده گردان کمیل 🔹🔷💠🔷🔹 💢 #فرازی_از_وصیتنامه ◽️ای برادران و خواهران و ای یاران با وفای امام زمان(عج) امیدوارم که دنیای ابدی آخرت را به این ۲ روز زودگذر دنیا نفروشیم و با اطاعت از خدا و رسول و ائمه که نور هدایت بشر از جانب خدا هستند و اطاعت از رهبری آگاهانه حسین زمان که پیروزی ما فقط در گروی عمل کردن مو به موی دستور ایشان است؛ بتوانیم ان‌شاءالله در آخرت در صف محمد و آلش قرار بگیریم و از شفاعت آنان که آبرومندان پیشگاه خداوند هستند محروم نشویم. #سالروز_ولادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_هادی_دلها ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ #قسمت_پنجم ساعت ۸ بود که قصد شهربازی کردیم😇
═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ 🍀راوےحسین🍀 روز تاسوعا، قرار بود یه عملیات تو سوریه انجام بشه.. ما خوب میدونستیم یه عملیات یعنی: .. شدن.. یه گروهی از بچه‌های و... داشتم زینب رو میبردم هیئت.. _زینب بریم⁉️ _بله من حاضرم.. بریم.. نزدیک هیئت بودیم که گوشیم📲 زنگ خورد، از یگان.... _سلام.. باشه من تا یک ساعت دیگه ..😢 زینب: داداشی چیشده؟!! چرا گریه میکنی؟!😭😭 _چند تا از بچه‌های یگان شدن باید برم یگان.. زینب: وای😧😱 _تو رو میزارم هیئت زنگ میزنم بابا بیاد دنبالت زینب: من خودم میتونم برگردم تو برو به کارات برس داداش _نه عزیزم وقتی رسیدم یگان حال همه بچه‌ها داغون بود😭😭 یازده شهید از ایران 🇮🇷... تقدیم بی بی زینب(س) شده بود که هفت تن از این عزیزان از بود.. 1⃣شهید مدافع حرم محمد ظهیری 2⃣شهید مدافع حرم ابوذر امجدیان 3⃣شهید مدافع حرم سیدسجاد طاهرنیا 4⃣شهید مدافع حرم سیدروح‌الله عمادی 5⃣شهید مدافع حرم پویا ایزدی 6⃣شهید مدافع حرم سیدمحمدحسین میردوستی 7⃣شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده 8⃣شهید مدافع حرم محمدجمالی 9⃣شهید مدافع حرم حجت اصغری 🔟شهید مدافع حرم امین کریمی 1⃣1⃣شهید مدافع حرم روح‌الله طالبی اقدم پیکر بعضیاشون خداروشکر برگشته بود عقب اونایی که از یگان ما بودند.. برای مراسمات... زینب رو بردم وداع.. وقتی زینب فهمید شهید میردوستی عاشق بوده و حالا مثل حضرت عباس شهید شده بود داغون شد😣 شهید دهه هفتادی که یه پسر یه ساله سیدمحمدیاسا ازش به یادگارمونده بود😞 یک هفته از شهادت سیدمحمدحسین میگذشت. وارد اتاق زینب شدم.. _زینبم.. چته عزیز برادر؟ پشتشو بهم کرد و گفت: _توهم میخوای شهید بشی؟😢 _زینبم.. مرگ مال همه است.. و چه بسا بهترین مرگهاست.. وقتی یکی میره برای دفاع باید خودشو آماده کنه واسه شهادت.. اسارت.. جانبازی.. دومی سختتره عزیزدلم.. عصر کربلا امام حسین شهید شد ولی بی بی زینب .. اسارت سخته جانبازی هم همینطور .. میدونی یعنی چی؟ یعنی یه جوون صحیح و سالم میره میشه.. و بقیه عمرشم که چقدر باید حرف بشنوه...😔😔 ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ 🍀 راوے داناےڪل 🍀 خانواده عطایی فرد دور هم نشسته بودند مادر: حسین جان.. پسرم حسین: جانم مادر مادر:حسین جان بهمن ماه ان‌شاءالله ۲۵ سالت میشه😍 حسین: خب!! مادر: اگه نظرت مثبته برم خواستگاری فاطمه سادات😊 غذا پرید تو گلو حسین.. حسین: نه مادر من!! من اصلا ده روزه دیگه عازمم اجازه بدید برم اگه صحیح و سالم برگشتم چشم زینب: مگه قراره نیایی داداش😢 حسین: بالاخره جنگه دیگه..😊 زینب دیگه ناهار نخورد. حسین بعد از ناهار از خونه زد بیرون. اول یه تابلو گرفت بعد شماره خانم ...گرفت حسین: سلام خواهر بله من نیم ساعت دیگه پیش شمام😊 نیم ساعت بعد به محلی که معراج الشهدا بود رسید همه بچه‌هابودن، با تک تکشون خداحافظی کرد... اما با خانم ...کاری داشت.. _سلام اخوی! زینب خوبه⁉️ حسین: براتون یه ویس تو تلگرام فرستادم اینم یه نامه و تابلو، شماره شما رو هم نوشتم که اگه یا شدم باهاتون تماس📲 بگیرن... خواهرم جان شما و جان زینب.. دوست دارم خیلی مراقبش باشید.. _ان‌شاءالله شهید🌷 بشین حسین: از زینب .. ولی 😔 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ بانو مینودری ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹 #شهید_محمدرضا_علیخانی #سردار #ولادت : ۱۳۴۴/۳/۳ #محل_تولد : خوزستان #شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۲ #محل_شهادت : حلب - سوریه 🔹🔷💠🔷🔹 💢 #فرازی_از_وصیتنامه 💠 "من از هر کسی که به ولایت امام خامنه‌ای بدبین باشد برای همیشه دلگیرم" #سالروز_شھادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #شهید_هادی_ثنایی_مقدم #دانش‌آموز_13_ساله 🔴 عکس #شهیدی_که زینت بخش دیوار اتاق رهبری است ◽️آقا
°•|🌿🌹 🚨 🌸 ◽️به آقا گفتم : «آقا، یک در این عکس هست که مظلومیت او را بیشتر می‌رساند» ◽️آقا نگاه عمیقی به عکس انداخت و با تعجب پرسید که آن نکته چیست؟ حرف حسین بهزاد را گفتم: « این بسیجی، با سربند خود لوله اسلحه‌اش را بسته که گرد و خاک وارد لوله اسلحه نشود، یعنی این شهید هنوز به خط و صحنه درگیری نرسیده و با اسلحه‌اش هنوز تیر شلیک نکرده است.» ◽️با این حرف، آقا عکس را جلوتر برد و در حالی که نگاهش را به آن عزیز دوخته بود، با حسرت و با حالتی زیبا فرمود: « الله اکبر ... عجب ... سبحان الله ... سبحان الله » ◽️ ۱۱ تیرماه ۱۳۵۱ در شهرستان لنگرود بدنیا آمد. این نوجوان بسیجی روز ۲۳ دی‌ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید اما پیکرش هیچگاه بازنگشت. ◽️همرزمان او از نحوه شهادتش بر اثر اصابت مستقیم تیر می‌گویند یادآور می‌شوند که هادی به همراه تعداد زیادی از شهدا به کنار جاده انتقال داده شد. پارچه سفید به همراه چوبی در کنار او قرار داده شد تا آمبولانس‌ها راحت او را پیدا کنند و به عقب برگردانند. آنها از آن محل دور شدند، آمبولانس‌ها تعدادی از شهدا را به سمت پشت خط آورد ولی خبری از پیکر هادی نبود.   ◽️تا به امروز کسی نفهمیده است بر سر پیکر شهید هادی ثنایی‌مقدم چه آمده است؟ عده‌ای می‌گویند احتمال دارد گلوله خمپاره‌ای به کنار پیکرش خورده و او را در زیر خاک پنهان کرده و همین امر باعث شده است که آمبولانس‌ها او را پیدا نکنند. 🔺گوشه‌ای از خاطرات حمید داوود آبادی در منزل حضرت امام خامنه‌ای حفظه الله - بهمن۱۳۷۷ ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_سعید_شاهدی #جستجوگر_نور #ولادت : ۱۳۴۷/۱۲/۲۰ #محل_تولد : تهران #شهادت : ۱۳۷۴/۱۰/۲ #محل_شهادت : فکه - عملیات تفحص 🔹🔷💠🔷🔹 💢 #برگی_از_خاطرات 🔺شلمچه کجا بودی؟ ◽️تکه کلامش این بود که میگفت «شلمچه کجا بودی؟» نمیدانم در شلمچه چه چیزی دیده بود که بعد از مجروحیتش در عملیات کربلای ۵ این جمله تکه کلامش شد. اگر کسی در صحبت با او گله و شکایتی داشت این جمله را می گفت، حتی وقتی میخواست با کسی شوخی و بحث کند. #سالروز_شھادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #کتاب #شهید_گمنام 👈 ۷۲ روایت از شهــداے 💚 #گمنــام و #جاویدالاثــــر💚 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───
👈 ۷۲ روایت از شهــداے 💚 و 💚 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───┄ 📃 📌 : «چهارراه خندق» 🎙 : دوستان شهید 🔻از همان بچگی ڪارهایش عجیب بود. مدرسه را بخاطر عدم رعایت معلمان رهاڪرد. به حلال و حرام بسیار مقیّد بود. ڪوچڪترین مسائل دینی را رعایت میڪرد. شاید علت اینڪه انسان وارسته‌ای شد به همین دلیل بود. 🔻ڪار برای او عار نبود، قبل از انقلاب بنّایی میڪرد، همان ایام دروس حوزوی را هم میخواند. در ایام انقلاب بارها دستگیر و زندانی شد، تاپای مرگ رفت و دست از فعالیتهایش برنداشت. 🔻باپیروزی انقلاب به گروه ضربت سپاه مشهد پیوست. منطقه ڪردستان رشادتهای او را به یاد دارد. با شروع جنگ زندگی‌اش شده بود جبهه. حاجی معمولا صبور و متین و آروم بود. تصمیمهای او به جا بود، همه جوانب را در نظر میگرفت. 🔻شخصیت عجیبی داشت. تبعیت محض از ولایت داشت، لذا وقتی فرمانده بالاتر به او دستوری میداد حتی در سخت ترین شرایط اطاعت میڪرد. با اینڪه سنی از او گذشته و چهل ساله بود اما نبوغ عجیبی در ڪارجنگ داشت. جنگ را با معادلات خاص خودش پیش میبرد. 🌷 @shahidane1 🌷 🔻توسل به ائمه معصومین سر لوحه ڪارهایش بود. همیشه نیروهای او با پیروزی، ڪار را به پایان میرساندند. فرمانده گردان بود. همیشه سخت ترین قسمت ڪار عملیات را به او می‌سپردند. 🔻در فتح المبین تصرف یڪ قرارگاه فرماندهی عراق را برعهده داشت. نیروهای او باید در تاریڪی شب چهار ڪیلومتر در عمق مواضع دشمن نفوذ ڪرده و بعد هم عملیات میڪردند. همه اضطراب داشتند اما آرامش عجیبی داشت. 🔻به سه ساله امام حسین(ع) توسل پیدا ڪرده بود، میگفت ایشان با دستان ڪوچڪش گره‌های بزرگی رو می‌گشاید. در آن عملیات حاجی و نیروهایش فوق العاده بودند. بارها در عملیاتها با توسل به حضرت زهرا (س) ڪارها را آسان میڪرد. اینها همه از اخلاص و ایمان او بود. 🔻بعد از فرماندهی گردان، فرماندهی تیپ جوادالائمه (ع) به او پیشنهاد شد اما قبول نمیڪرد، ولی یڪباره نظرش تغییر ڪرد. گفته بود: فرماندهی برای من لطفی ندارد، اما گفتند این تڪلیف شرعی است براساس اطاعت از امر قبول ڪردم. 🔻سال ۶۳ حال و هوای او عجیبتر شد. در جلسه فرماندهان وقتی صحبت از محل حضور فرماندهان در خط عملیات بدر شد، حاجی نقطه‌ای را در نقشه نشان داد، بعد گفت: من اینجا میمانم و نیروهایم را از اینجا هدایت میڪنم. مڪانی را ڪه نشان میداد چهارراه خندق در منطقه هور بود. 🌷 @shahidane1 🌷 🔻قبل از عملیات بدر وقتی با او مصاحبه ڪردند، گفت: در این عملیات ان‌شاءالله دیدار یار است. امیدوارم شهید شوم. جنازه‌ام به یاد سالار شهیدان ڪنار آب فرات و ڪنار او بماند. 🔻در طی عملیات، عراق پاتڪ سنگینی انجام داد، حاجی معاونش را برای آوردن، نیرو به عقب فرستاد، وقتی برگشت ڪار از ڪار گذشته بود، پیڪر غرق به خون در همانجا ڪه گفته بود، یعنی چهارراه خندق ماند و او به آرزویش رسید. 🔻 معظم رهبری بارها در مورد این فرمانده دلاور و این انسان وارسته و این انسان خود ساخته صحبت می‌نمودند، حتی توصیه به خواندن ڪتاب خاطراتش نمودند. 🔻یڪی ازعجیب ترین جلوه‌های فرماندهی او در منطقه و بر روی خاڪهای نرم آن منطقه اتفاق افتاد. 🔺شادے روح صلوات ⇩↯⇩ ✍ "گروه فـرهنگی شهید ابراهیم هادے" 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───┄ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286