eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸﷽🔸 #بر_باݪ_اندیشـــــہ‌ها 💢 بگذار دشمن خود را بفريبد و از پيوند تاريخي ما با عاشورا غافل بماند و در انتظار از پا نشستن ما باشد؛ آينده از آنِ ماست. 🖋سید_اهل_قلم✒️ #شهیـد_مرتضــی_آوینـــــی 🌺 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨ ﷽ ✨ #فــــرازےازوصیتنــــامــہ⇩↯⇩ ✍ اگر ذره‌ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد آن را با خون خود در خاک وطن خواهم شست و مرگ در این راه را افتخار می‌دانم اگر ارزشمند‌تر از جانم هدیه‌ای داشتم حتما به این مردم خوب هدیه می‌کردم. 🔻سرداروالامقام🔻 ✈️ خلبـــــان ✈️ #شهیــد_حسیـن‌_خلعتبـــــری 🌺 《ســــالــــروزشهــــادتــــ》🕊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 روزهای التهاب 》 🖇روزهای التهاب بود ... ارتش از هم پاشیده بود ... قرار بود امام برگرده ... هنوز دولت جایگزین شاه، سر کار بود ... 🔸خواهرم با اجبار و زور شوهرش از ایران رفتن ... اون یه افسر شاه دوست بود ... و مملکت بدون شاه برای اون معنایی نداشت ... حتی نتونستم برای آخرین بار خواهرم رو ببینم ...😔 🔻علی با اون حالش ... بیشتر اوقات توی خیابون بود ... تازه اون موقع بود که فهمیدم کار با سلاح رو عالی بلده ... توی مسجد به جوان‌ها، کار با سلاح و گشت زنی رو یاد می‌داد... پیش یه چریک لبنانی ... توی کوه‌های اطراف تهران آموزش دیده بود ...👌 اسلحه🔫 می‌گرفت دستش و ساعت‌ها با اون وضعش توی خیابون‌ها گشت می‌زد ... هر چند وقت یه بار ... خبر درگیری عوامل شاه و گارد با مردم پخش می‌شد ... اون روزها امنیت شهر، دست مردم عادی مثل علی بود ... 🍀 🌹🍃و امام آمد ... ما هم مثل بقیه ریختیم توی خیابون ... مسیر آمدن امام و شهر رو تمییز می‌کردیم ... اون روزها اصلا علی رو ندیدم ... رفته بود برای حفظ امنیت مسیر حرکت امام ... همه چیزش امام بود ... نفسش بود و امام بود ... نفس مون بود و امام بود ...✨🍃 ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🔰 👉 @MODAFEH14 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🍀﷽🍀 #شهیـــــدانہ 🌹پیکر مطهر رزمنده #شهید ایرانی در میان #گلهای_عید 📸 عکس از ژاک پاولوفسکی ۱۸ مارچ ۱۹۸۵ دو روز به عید نوروز صد کیلومتری جنوب بصره #شهدا_عیدتون_مبارک ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #شهیـــــدانہ 🌷جایت خالیست برادرم! کاش بودی و کاروان راهیان نور سوریه را راه می‌انداختی و دوباره فرماندهی می‌کردی دلهای عاشق شهادت را.. 🔻کاش نسیم پیروزی خبری از پیکر پاکت بیاورد..💔 #پیکرمطهربازنگشت #السلام_علیک_یا_زینب‌کبری ▒ مدافـــع حــــرم ▒ #شهیــد_محمـد_بلباســـــی 🌺 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
4_359326163803309072.mp3
8.84M
#شــــور...⇧ 🏴وفات‌حضرت‌زینب(س)🏴 🎙سیدرضانــریــــمانــــے👌 #پیشنــــهاد_دانــــــــلود👆 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ 🔳 تمام زمین و زمان بر کربلا می‌گریند و تمام کربلا بر زینب(س)😭😭 ● تسلیت داریم به عشاق حسین امشب⇩↯⇩ ● کوه صبر و استقامت ام المصائب حضرت زینب کبری ‌‌(سلام الله علیها) به دیدار برادر می‌شتابد. 😭😭 ⚫️➼‌┅═❧═┅┅───┄ ▪️وفات بزرگ پرستار اسیران، عقیله بنی ها‌شم حضرت زینب(س) تسلیت باد▪️ #شبتون_زینبی #عاقبتتون_شهدایی ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔅✨ ﷽ ✨🔅 #کلام_نور 🌺 إنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ 🍃 پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می‌افتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را می‌بینند و) ناگهان بینا می‌گردند. #سوره_اعراف_آیه_۲۰۱ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #اول_هر_سپیده #سلام_امام_زمانم💗 •|باز هم جمعہ و دل تنـــــگ و خدا مےداند تا غروبش غمِ دورےِ تو با ما چہ ڪند ..|• 🔻آقا، جان عمه‌ات زینب بیا😔😭 ✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🕊﷽🕊 #سݪام_بر_شھـــــدا 🌹ݪالـــــہ‌ها دࢪ بهاࢪ مےࢪوینــــد🌹 👈رفتند ⇩↯⇩ چون یادمـــــان بودند🍃 👈ماندیم ⇩↯⇩ پس یادشـــــان باشیم🍃 #رفتند_تا_بمانیم #ســــــلامــ ... #صبحتــــــون_شهــــدایــــے🌼 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🍃🍃🌹 🕊 🔷🔸وقتي من در هنگام عزيمتش به جبهه گريه مي کردم. مي گفت: مادر،‌ مگر در زيارت عاشورا نمي خواني: کاش بودم و ياري ات مي کردم. امروز روز ياري امام خميني فرزند حضرت زهرا است،‌ چگونه مي خواهي من دست از ياري او بردارم.  🔻او در بيشتر عمليات ها شرکت داشت و سيزده بار مجروح شد.  راوے⇦مادرشهیــــــد 🔅فرمــــانــــده‌والامقــــامــ 🌹 《سالــــروزشهــــادتــــــ》 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🌸 ﷽ 🌸 #فــــرازےازوصیتنــــامــہ⇩↯⇩ ✍ برادرانم، به اسلام و ولایت فقیه تکیه کنید و نقاط ضعف خود را پر کنید و صریحا شما را به انجام فرامین دینی وصیت می‌کنم. 🔹سردار والامقام🔹 #شهید_حسیــــن_منتظـــری 🌺 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوهفتم 👈این داستان⇦《 حادثه بی‌خبر نیست 》 ــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 رتبه 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎اون تابستان ... اولین تابستانی بود که ما مشهدی نشدیم... علی‌رغم اینکه خیل دلم می‌خواست بریم ... اما من پیش دانشگاهی بودم ... و جو زندگیم باید کاملا درسی می‌شد ...📚 🔹مدرسه هم برنامه‌اش رو خیلی زودتر از سایر مدارس و از اوایل تابستان شروع می‌کرد ... علی‌الخصوص که یکی از مراکز برگزاری آزمون‌های آزمایشی * بود ... و کل بچه‌های پیش هم از قبل ... ثبت نام شده محسوب می‌شدن ... امتحان نهایی رو که دادیم ... این بار دایی بدون اینکه سوالی بپرسه ... خودش هر چی کتاب📚 که فکر می‌کرد به درد کنکور می‌خوره برام خرید ... هر چند اون ایام، تنوع کتاب‌ها و انتشارات مثل الان نبود ... و غیر 3 تا انتشارات معروف ... بقیه حرف چندانی برای گفتن نداشتن ... 💢 آزمون جمع بندی پایه دوم و سوم ... رتبه کشوریم ... تک رقمی شد ... کارنامه‌ام رو که به مادرم نشون دادم ... از خوشحالی اشک توی چشماش جمع شد ...😢 🔸کسی توی خونه، مراعات کنکوری بودن من رو نمی‌کرد ... و من چاره‌ای نداشتم جز اینکه ... حتی روزهایی رو که کلاس نداشتیم توی مدرسه بمونم ...😊 🔻اونقدر غرق درس خوندن شده بودم ... که اصلا متوجه نشدم... داره اطرافم چه اتفاقی می افته ... روزهایی که گاهی به خاطرش احساس گناه می‌کنم ... زمانی که ایام اوج و طلایی ... و روزهای خوش و پر انرژی زندگی من بود ...😍💪 ▫️مادرم، ایام سخت و غیر قابل تصوری رو می‌گذروند ... زن آرام و صبوری ... که دیگه صبر و حوصله قبل رو نداشت ...😳 🔻زمانی که مشاورهای مدرسه ... بین رشته ها و دانشگاه‌های تهران ... سعی می‌کردن بهترین گزینه‌ها و رشته‌های آینده دار رو بهم نشون بدن ... و همه فکر می‌کردن رتبه تک رقمی بعدی دبیرستان منم ... و فقط تشویق می‌شدم که همین طوری پیش برم ... 🌺آینده زندگی ما ... داشت طور دیگه‌ای رقم می‌خورد ... 🔹نهار نخورده و گرسنه ... حدود ساعت 7 شب ... زنگ در رو زدم 🛎... محو درس و کتاب که می‌شدم ... گذر زمان رو نمی‌فهمیدم ... به جای مادرم ... الهام در رو باز کرد و اومد استقبالم ...😊 🍀✨سلام سلام الهام خانم ... زود، تند، سریع ... نهار چی خوردید؟ ... که دارم از گرسنگی می‌میرم ... 🔸برعکس من که سرشار از انرژی بودم ... چشم‌های نگران و کوچیک الهام ... حرف دیگه‌ای برای گفتن داشت ...😳😔 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
❣﷽❣ #دݪنوشتـــــہ 🔹⇦تو میــــروے و دل ز دستــــــ میــــــرود ! مــــــرو ، ڪــــہ با تــــــو هــر چــــہ هست مــــےرود ... 💎 امیر سجاد بابا 🔹💠🔷💠🔹 💗 جاویدالاثر 💗 #شهیـد_حسن_رجایــــی‌فر 🌺 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
♥﷽♥ #بر_باݪ_سخـــــن 🌹بایستی #شهادت را در آغوش گرفت، گونه‌ها بایستی از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. 🔻بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نماییم. #سردار_بی‌نشان #شهیــد_مهـــدی_باکــــری 🌺 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
💠﷽💠 #استفاده‌_از_کالای_داخلی 🔷 یک روز رفته بود برای تعویض روغن، وقتی برگشت گفت: به مغازه‌دار گفتم برای من روغن ایرانی بریز... 🔹مغازه‌دار گفت: روغن ایرانی ماشینت رو داغون میکنه!! 🔹منم در جوابش گفتم: اینقدر هم که میگی کالای ایرانی بی‌کیفیت نیست؛ بذار ماشین من داغون بشه ولی حداقل جوون‌های ایرانی برن سر کار. 🔹مغازه‌دار هم تحت تأثیر قرار گرفته بود و گفته بود از این به بعد به مشتری‌هایم پیشنهاد می‌کنم به جای مارک خارجی از مارک ایرانی استفاده کنند. راوی 👈 همسر شهید ▒ مدافـــع حــــرم ▒ #شهیـــد_حجـــــت_باقـــــری‌ 🌺 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 بدون تو هرگز 》 🖇با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می‌کرد ... برمی‌گشت خونه اما چه برگشتنی ... گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می‌برد ...😞 می‌رفتم براش چای☕️ بیارم، وقتی برمی‌گشتم خواب خواب بود ... نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می‌خوابید و دوباره می‌رفت بیرون ...🍃 🔹هر چند زمان اندکی توی خونه بود ... ولی توی همون زمان کم هم دل بچه‌ها رو برد ... عاشقش شده بودن ❤️😍... مخصوصا زینب ... هر چند خاطره‌ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی ... قوی‌تر از محبتش نسبت به من بود ...😍 🔸توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود ... آتش درگیری و جنگ شروع شد ... کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود ... ثروتش به تاراج رفته بود ... ارتشش از هم پاشیده شده بود ... حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می‌چشید ... و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه ... و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم ...😳😔 ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🔰 👉 @MODAFEH14 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔹﷽🔹 #چادرانـــــہ 🌸خـواهـرم یـادت بـاشد! خــــــون ایـن شـھیـــــدان 🍃براے حـفظ ایــن چادرت بود مـبادا خونــــــشان پـایــمال شود... 🔹 🔶 🔷 #شهادت_زیباست #چادر_خاکی ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #بر_باݪ_اندیشـــــہ‌ها ♻️ آرزو داشتم یتیمی با چشم اشک‌آلود به خواب فرو نرود، ناله دردمندی در نیمه‌های شب، سکوت ظلمت را نشکافد، آه سوزانی از سر ناامیدی به آسمان نرود. #شهید_دکتر_مصطفی_چمران 🌺 #فرمانده_قلبهـــــا ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. #دعــاےفرج به نیابت از 👈سردار‌ مــدافـــع حـــرم🔻 #شهیـد_احمـــد_جلالـــی‌نسـب 🌷 🔶 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🔶 #عاقبتتان_شهدایی💔🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔅✨ ﷽ ✨🔅 #کلام_نور 🌺 واسْتَغْفِرِ اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ؛ وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا 🍃 از خداوند آمرزش بخواه؛ زیرا خداوند همواره بسیار آمرزنده و مهربان است ؛ از آنان که خائن به خود هستند دفاع مکن؛ زیرا خداوند خیانت پیشه گناه کار را دوست ندارد. #سوره_نساء_آیات_۱۰۶_۱۰۷ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #اول_هر_سپیده #سلام_امام_زمانم💗 💜خودت گفتے وعده در بهــار اسٺ بهــــار آمد دلــم در انتـــظار اسٺ 💜بهار هر ڪسے عید اسٺ و نوروز بهار عاشقـــــان دیدار یــــار اسٺ #بهار_دلها #آرام_جان ✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔆﷽🔆 #سݪام_بر_شھـــــدا ░ بزرگـےتان از آنجـا آغـاز شــد ڪہ ░ تمـام آرزوهایتــان را پشت جبـهـــہ رهـا ڪـردید!🌺 🔹سیزده ساله‌هاے🔹 🔸لشڪر روح‌الله🔸 #ســــــلامــ ... #صبحتــــــون_شهــــدایــــے🌼 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ #شهیـــــدانہ 🌹بہ یـاد مردی ڪہ روز تولـدش، تولد واقعـی‌اش را در آسمــان‌ها جشن می‌گیرنـد ...🍃✨ ولادت : ٦۵/۰۱/۰۳ آمل شهادت : ۹۴/۰۱/۰۳ عراق ▒ مدافـــع حــــرم ▒ #مهندس_شهید_هــادی_جعفـــری 🌺 《ســالــروزولادتـــــ وشهـــادتــــ》 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #شهیـــــدانہ 🌹بہ یـاد مردی ڪہ روز تولـدش، تولد واقعـی‌اش را در آسمــان‌ها جشن می‌گیرنـد ...
🔺🔺🔺 💚روایتی کوتاه از زندگی شهید مدافع حرم «مهندس هادی جعفری»:💚 🔶آرزو داشت که اولین شهید روستایش باشد که شد/ همسر شهید: منتظر بودم لااقل با پیکرش وداع کنم، اما چیزی از هادی باقی نمانده بود/ کادوی تولدم تکه‌های پیکرش شد 🔷یادش با ذڪــــر 🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
♢⇦ #شهیــدجــوان‌جنــگــــ‌نــرم... #شهیــــدعلــــــے‌خلیــــــلــــے🌹 ❣⇦ او هم مانند ما روزی افسر جوان جنگ نرم بود.....➣ ▓افسری #بــــی‌ریــــا ... شاید هم سربازی مخلص...°• #باغیرتی مثال‌زدنی...♡ ♢و بسیجی بود همین! بسیجی بود بسیجی...♢ و لیاقت بزرگترین مدال افسران جوان جنگ نرم را داشت ▒ #یعنــــےشــهادتــــــ💔ــــــ ... 💛《خداوندا این مدل تایید خودت را هم به ما ارزانی کن هرچند که #شهادت بسیار گران قیمت است》💛 ♡شهیـدامربه معروف و نهی از منڪـر↯↯ #شهیدعلــــــے‌خلیــــلے💔🍃 《ســالروزشهــــــادتــــــــــ》 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🍃🌹 #شهیـــــدانه 🔻عاشق چو رو به ڪعبه صدق و صفا ڪند احرام خود زِ ڪسوتِ صبر و رضا ڪند 🔻آنگاه دست و روی بشوید ز خـون خویش برخیزد و نماز #شهادت ادا ڪند #حال_هواے_جمع_شـهیدانم_آرزوست 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوهشتم 👈این داستان⇦《 رتبه 》 ـــــــــــــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 بی‌عرضه؟... 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎الهام روحیه لطیف و شکننده‌ای داشت ... فوق‌العاده احساساتی ... زود می‌ترسید ... و گریه‌اش می‌گرفت ...😢 🔹چند لحظه همون طوری آروم نگاهش کردم ... به داداش نمیگی چی شده؟ ... - مامان قول گرفت بهت نگم ... گفت تو کنکور داری ...📝 🔸یه دست کشیدم روی سرش ... اشکال نداره ... مامان کجاست؟ ... از خودش می‌پرسم ... داره توی پذیرایی با عمه سهیلا تلفنی☎️ حرف می‌زنه ... حالش هم خوب نبود ... به من گفت برو تو اتاقت ... 🔻رفتم سمت پذیرایی ... چهره‌اش بهم ریخته بود ... و در حالی که دست‌هاش می‌لرزید ... اونها رو مدام می‌آورد بالا توی صورتش ... شما اصلا گوش👂 می‌کنی من چی می‌گم؟ ... اگر الان خودت جای من بودی هم ... همین حرف‌ها رو می‌زدی⁉️ ... من، حمید رو دوست داشتم که باهاش ازدواج کردم ... اما اگه تا الان سکوت کردم و حتی به برادرهام چیزی نگفتم ... فقط به خاطر بچه‌هام بوده ... حالا هم مشکلی نیست اما باید صبر کنه ... الان مهران ...🍀 و چشمش👀 افتاد بهم ... جمله‌اش نیمه‌کاره توی دهنش موند ... صدای عمه سهیلا ... گنگ و مبهم از پای تلفن☎️ شنیده می‌شد ... 🔹چند لحظه همون طور ... تلفن📞 به دست، خشکش زد ... و بعد خیلی محکم ... با حالتی که هرگز توی صورتش ندیده بودم بهم نگاه کرد ...😳 برو توی اتاقت ... این حرف‌ها مال تو نیست ... 🔸نمی‌تونستم از جام حرکت کنم ... نمی‌تونستم برم ... من تنها کسی بودم که از چیزی خبر نداشتم ... بی‌معطلی رفتم سمتش و محکم تلفن📞 رو از توی دستش کشیدم ... چی کار می‌کنی مهران❓ ... این حرف‌ها مال تو نیست ... تلفن رو بده ... و با عصبانیت دستش رو جلو آورد و سعی کرد تلفن📞 رو از دستم بیرون بکشه ... اما زور من ... دیگه زور یه بچه نبود ...💪 عمه سهیلا هنوز داشت پای تلفن☎️ حرف می زد ... این چیزها رو هم بی‌خود گردن حمید ننداز ... زن اگه زن باشه ... شوهرش رو جمع می‌کنه نره سراغ یکی دیگه ... بی عرضگی خودت رو به پای داداش من نبند ...😳😔 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1