eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
327 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از قم آنلاین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥اجرای سرود «سلام یا مهدی » توسط کودکان یمنی😍 @onlineQom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولا زاده باید خودش مولا باشه_۲۰۲۳_۰۳_۰۳_۱۸_۵۳_۴۲_۵۶۵.mp3
4.15M
مولا زاده باید خودش...🎊💐 حاج محمود کریمی 💐'ع' 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
عروس فاطمه امشب به پاس یاری قرآن برای سنگر الله اکبر، اکبر آورده جوانان را بشارت ده خدا از نسل پیغمبر برای جانفشانی بر جوانان رهبر آورده میلاد حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان مبارک باد🌸🌸🌸 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلام فرمانده ۲ با اجرای حاج ابوذر روحی و ۱۰ هزار نوجوان ایرانی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ساده زیست ✍خودش که چیزی نمی‌گفت اما پلک‌های خسته و چشم‌های سرخش همه چیز را روایت می‌کرد فرقی نداشت کجا باشد حلب سامرا بغداد و... محل اسکانش را که میدیدی با خودت میگفتی اینطور که نمی‌شود حتما باید لوازم دیگری هم باشد. موکتی رنگ و رو رفته یک متکا و یکی دو تا پتو می‌شد تمام امکانات مردی که دشمن را به زانو درآورده بود 📚ص۱۳۹ کتاب سلیمانی عزیز 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🦋هر سال ، روز جوان ،خانواده ها و دوستانتون بهتون تبریک میگفتند 🦋امسال یک بهتون میگه 🇮🇷جوانهای نازنینی که جوانیتون رو خرج امنیت مردم و حفظ انقلاب کردید روزتون مبارک 🌹❤️ ✅باصلواتی یادشان کنیم 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 دعای روز شنبه 🌸 بِـسْـمِ اللَّهِ الـرَّحْـمَـنِ الـرَّحِـيـمِ بِسْمِ اللَّهِ كَلِمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ وَ مَقَالَةِ الْمُتَحَرِّزِينَ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ تَعَالَى مِنْ جَوْرِ الْجَائِرِينَ وَ كَيْدِ الْحَاسِدِينَ وَ بَغْيِ الظَّالِمِينَ وَ أَحْمَدُهُ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ بِلا شَرِيكٍ وَ الْمَلِكُ بِلا تَمْلِيكٍ لا تُضَادُّ فِي حُكْمِكَ وَ لا تُنَازَعُ فِي مُلْكِكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ أَنْ تُوزِعَنِي مِنْ شُكْرِ نُعْمَاكَ مَا تَبْلُغُ بِي غَايَةَ رِضَاكَ ┅┅🍁✿🌸🌸❀✿🍁┅┅ وَ أَنْ تُعِينَنِي عَلَى طَاعَتِكَ وَ لُزُومِ عِبَادَتِكَ وَ اسْتِحْقَاقِ مَثُوبَتِكَ بِلُطْفِ عِنَايَتِكَ وَ تَرْحَمَنِي بِصَدِّي [وَ صُدَّنِي ] عَنْ مَعَاصِيكَ مَا أَحْيَيْتَنِي وَ تُوَفِّقَنِي لِمَا يَنْفَعُنِي مَا أَبْقَيْتَنِي وَ أَنْ تَشْرَحَ بِكِتَابِكَ صَدْرِي وَ تَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْرِي وَ تَمْنَحَنِي السَّلامَةَ فِي دِينِي وَ نَفْسِي وَ لا تُوحِشَ بِي أَهْلَ أُنْسِي وَ تُتِمَّ إِحْسَانَكَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمْرِي كَمَا أَحْسَنْتَ فِيمَا مَضَى مِنْهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ 🌸
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز می‌کنیم 🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَ‌مُوسَی‌اَلرِضَا اَلمُرتَضی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ 🔻... 👇 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اهلِ‌بیت گفتن کونوا لَنا زَیْناً . . ! برای ما زینت باشید ؛🌸🍃 شهدا از بس زیبا بودن کھ خوشگلِ خوشگلا یوسف زهرا خریدشون! رفقا تا خریدنی نشیم شهید نمیشیمآ‌اا.. سلام ✋ ‍🌹دایی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🤲 📎صلوات شعبانیه از اعمال هر روز شعبان ✅ از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که در هر روز شعبان در وقت زوال [ظهر شرعی] و در شب نیمه‌ شعبان این صلوات را بخوانید: ⬅️اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ، وَمَوضِعِ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفِ الْمَلائِكَةِ، وَمَعْدِنِ الْعِلْمِ، وَأَهْلِ بَيْتِ الْوَحْىِ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْكِ الْجارِيَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَها، وَيَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا، الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ، وَاللَّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْكَهْفِ الْحَصِينِ، وَغِياثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ، وَمَلْجَإِ الْهارِبِينَ، وَعِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضاً، وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَداءً وَقَضاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَقُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعالَمِينَ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الْأَبْرارِ الْأَخْيارِ، الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ، وَفَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَوِلايَتَهُمْ. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاعْمُرْ قَلْبِى بِطاعَتِكَ، وَلَا تُخْزِنِى بِمَعْصِيَتِكَ، وَارْزُقْنِى مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ؛ بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ، وَنَشَرْتَ عَلَىَّ مِنْ عَدْلِكَ، وَأَحْيَيْتَنِى تَحْتَ ظِلِّكَ، وَهٰذا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبانُ الَّذِى حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ الَّذِى كانَ رَسُولُ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَدْأَبُ فِى صِيامِهِ وَقِيامِهِ فِى لَيالِيهِ وَأَيَّامِهِ بُخُوعاً لَكَ فِى إِكْرامِهِ وَ إِعْظامِهِ إِلىٰ مَحَلِّ حِمامِهِ اللّٰهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الاسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ، وَنَيْلِ الشَّفاعَةِ لَدَيْهِ . اللّٰهُمَّ وَاجْعَلْهُ لِى شَفِيعاً مُشَفَّعاً، وَطَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً، وَاجْعَلْنِى لَهُ مُتَّبِعاً حَتّىٰ أَلْقاكَ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَنِّى راضِياً، وَعَنْ ذُنُوبِى غاضِياً، قَدْ أَوْجَبْتَ لِى مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوانَ، وَأَنْزَلْتَنِى دارَ الْقَرارِ وَمَحَلَّ الْأَخْيارِ. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎉 🎊 💠با اجرای: 🔸سید رضا نریمانی 🔹حنیف طاهری 🔸محمدحسین حدادیان 🔹حسین طاهری 🖋️شاعر و نغمه‌پرداز: 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
💌 🌹‌ حاج‌ احمد متوسلیان: براۍانچه‌اعتقاد‌دارید‌ ایستادگۍڪنید... حتی‌اگربهایش‌تنها‌ایستادن‌باشد! 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
تفکــــــــــــــر 🔸 فردی از کشاورزی پرسید: آیا گندم کاشته‌ای؟! 🔹 کشاورز جواب داد: نه، ترسیدم باران نبارد. 🔸 مرد پرسید: پس ذرت کاشته‌ای؟ 🔹 کشاورز گفت: نه، ترسیدم ذرت‌ها را آفت بزند. 🔸 مرد پرسید: پس چه چیزی کاشته‌ای؟! 🔹 کشاورز گفت: هیچ‌چيز، خیالم راحت است ...! همیشه بازنده‌ترین افراد در زندگی کسانی هستند که از ترسشان هرگز به هیچ کاری دست نمی‌زنند . 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
: محمد علی جعفری با قطع شدن ،تلفن انگار راه نفس کشیدنم قطع شد سینه ام سنگینی میکرد تازه یادم افتاد مجتبی را توی خانه جا گذاشته ام مادر شوهرم سینی چای را گذاشت جلویم نمیخواستم جلویشان بغضم بترکد. مجتبی را بهانه کردم به خرجم نرفت که خواهر شوهرم پیشش مانده است. توی حیاط مقنعه و چادرم را مرتب کردم و زدم بیرون تمام مسیر اشک ریختم توی پیاده رو تندتند میدویدم که صدای گریه ام به گوش کسی نرسد. این بیقراری تا شب دست از سرم برنداشت مجتبی را در آغوش گرفتم من لالایی میخواندم . یاکریم پشت پنجره هم غمگین میخواند. من بیصدا اشک میریختم، مجتبی خواب رفت ولی من آرام نگرفتم. از داخل میز مهدی برگه ای امتحانی پیدا کردم حرفهای دلم را برایش نوشتم ریزریز پشت و رویش را پر کردم؛ با جملات دوستت دارم و جایت خالی است و دلم برایت تنگ شده و از این حرفها. نامه را پست کردم اما برای رسیدن ،جوابش چشمم به در سفید شد. آدمی نبود که جواب ندهد خودخوری میکردم که اگر به دستش نرسیده حتماً اتفاقی برایش افتاده . خیلی با خودم کلنجار رفتم . بی حوصله شده بودم و پکر. دل و دماغ قاتی شدن با جمع فامیل را نداشتم. دلسوزیها تبدیل شده بود به نق و نوق با پوزخندهای گاه و بی گاهشان چنان وانمود میکردند که با یک زن خل وضع روبه رو هستند. روز آخر ماه رمضان بود برادرم آمد که مجتبی چه گناهی کرده پاشو با بقیه بچه ها ببریمش فان فار. بچه های قدو نیم قد را سوار مینی بوسش کرد جلوی پارک پیاده .نشدم گفتم «من حال و حوصله ندارم... 👇👇👇
خودتون مجتبی رو ببرید.» مجتبی را بوسیدم با دستمال کاغذی چرک زردرنگ گوشه چشمش را پاک کردم و سپردمش به خواهرم. تیغ آفتاب خرداد کلافه ام کرده بود. توی مینی بوس نزدیک بود بپزم عرق از سرو صورتم میریخت. پنجره را باز کردم آب پاشیدم توی صورتم سرم را تکیه دادم به صندلی چشمم رفت روی هم خوابم نبرد؛ بین خواب و بیداری مهدی را دیدم از روی شانه اش بال درآورد. سفید سفید. خیلی خوشگل بود بال بال زد صورتم خنک شد مهلت نداد زبان باز کنم پرید چنگ انداختم توی یقه ام جیغ کشیدم مثل خواب زده ها دوروبرم را نگاه میکردم خواهرم دوید بالا دستانم را گرفت میلرزیدم دستپاچه پرسید: «چی شده؟» سرم را چپ و راست میکردم و میگفتم: «مهدی شهید شده!» نگاه هاج و واجش را روی صورتم حس میکردم پشت دستش را گاز گرفت و گفت: چه حرفیه میزنی؟ دور از جونش!» سروکله بقیه هم پیدا شد؛ مادرم، ،خاله داداش دم گرفتم «مهدی شهید شده آرام نمیگرفتم با جیغ و داد به تک تکشان گفتم: «مهدی پرواز کرد. مهدی شهید شده بچه ها را جمع کردند رفتیم خانه بیقرار بودم بیقرارتر شدم مثل مرغ گیج دور خودم میچرخیدم هول و دستپاچه عید فطر برایم روز عزا بود. نمیدانم چند روز بعدش برادر مهدی آمد .دنبالمان فقط یادم هست روزهای بمباران تهران بود گفت: بریم دماوند؛ هم خودتون یک کم آرامش بگیرید هم «مجتبی .»آب و هوای دماوند هم نتوانست حال و روزم را روبه راه کند. فقط میگفتم بریم در سیاهی قیرگون شب در عالم رؤیا. رفتم جماران با همان پژو ۵۰۴ کاهویی درب و داغان .مهدی با لباس عروس وارد همان حیاط باغچه دار سرسبز شدم؛ ولی این بار تک وتنها بدون مهدی. دیگر صف عروس و دامادها در کار نبود. با آرامش یکراست رفتم سمت بالکن امام نشسته بود؛ باز هم بدون عمامه با عرق چین سفید سر و چشم امام جای دیگری خیره نبود چشم در چشم به هم خیره شدیم طاقت نیاوردم نگاهم را گرفتم اشک روی صورتم راه افتاد دست چپم مثل پیرزنی که نمیتواند سوزن نخ کند لرزید. نمی فهمیدم این لرزش از شوق است یا دلهره. با دست راستم گرفتمش . حلقه ام نبود جای خالی اش را حس کردم نوری مواج از روی دیوار آجری گذشت. آمد پایین با چشم دنبالش افتادم آمد سمت امام . تا رسید به دسته مبل محو شد. خیره ماندم روی انگشت کوچک امام. حلقه ازدواجم داخل انگشت امام جا خوش کرده بود .ناخودآگاه انگشتر عقیق را درآوردم همان که مهدی از بازار رضا برایم خریده بود ،گرفتم طرف امام. سعی میکردم حرف بزنم زبانم نمی چرخید .صدایی از خودم درآوردم. شبیه خرخرهای محتضری که می خواهد به بازماندگان بگوید که حالش خوب است . با هزار جان کندن گفتم :«آقا این هم برای شما!» دست رد به سینه ام زدند . انگشتر عقیق را نپذیرفتند، دستشان را مشت کردند.چشمم به حلقه بود که از خواب پریدم.... ⬅️ ادامه دارد ... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا