#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_ ۴۷
خوابیدم انگار هزار سال در
این عالم نباشم به خواب عمیقی
رفتم.
یک دفعه صدای فرهاد آرامشم را به
هم ریخت.
توی درگیری های دیشب یک
بسیجی شهید شده نفهمیدم به چه کسی می گفت ناخودآگاه سیخ نشستم وسط
رختخواب بالای سرم روی مبل
نشسته بود.
مگه محمد توی اتاقش نیست؟
نه
با صدای گرفته داد زدم: «خدایا محمدم رو به تو سپردم توی تاریکی
صبح اشتباه دیده بودم
خب بهش زنگ بزن!!
جواب نمیده
به دو تا خطش زنگ زد جواب نداد
.
فرهاد :پرسید: «شماره دوستش
حسین رو داری؟»
دستانم می لرزید
نمیتوانستم رمز گوشی ام را باز کنم سعی کردم خودم راکنترل کنم شماره اش را داشتم جواب نداد؛ نه موبایلش را و نه تلفن خانه شان را تا ساعت نه ونیم مردم و زنده شدم فرهاد توی گوشی اش می چرخید. یک دفعه گفت: «حاج حمید چیذری ساعت شش صبح پیام داده کجایی؟» زنگ زد بهش
چی، راست میگی؟
فرهاد با تعجب حاج حمید را
سؤال پیچ کرد زود گوشی را قطع
کرد.
محمد حسین مجروح شده راستشو بگو بچه م شهید شده؟
نه ماشین زده بهش پرتش کرده پاش شکسته
فرهاد آماده شد که برودبیمارستان
از جایم پا شدم کمرم راست نمیشد فرهاد آهسته و باتردید پرسید: «کجا
خانم؟»
منم میام
بذار من برم بهت زنگ میزنم گوشی اش روی عسلی زنگ خورد زهرا سراسیمه از اتاق آمد بیرون،
معلوم بود حرفهای ما را شنیده
است . بی هوا گوشی پدرش را برداشت در خانه ما سابقه نداشت زهرا گوشی ما را جواب بدهد.
میفهمیدم هول شده است گوشی را
گرفت طرف پدرش
بابا با شما کار داره!!
👇👇👇
که باز یکی زنگ زده بود که خبر
مجروحیت محمد حسین را بدهد. ترس برم داشت. اگر مجروحیت ساده است چرا از همه طرف زنگ
میزنند؟ یعنی چه شده؟ فرهاد با عجله گفت: «احتمالاً بردنش بیمارستان بقیةالله یا چمران؛ من میرم ،کلانتری شما زنگ بزنید پیداش کنید و بهم خبر بدید.»
رفتم توی اتاق مجتبی را بیدار کردم بغض در گلویم را خوردم. با آرامش به مجتبی گفتم: مامان پاشو مثل اینکه
محمد حسین مجروح شده مثل فنر
پرید .بالا شروع کرد به دادوبیداد که «من پدر اینا رو درمیارم با خونسردی گفتم :«فرهاد حالش خوب نیست .نمیتونه رانندگی کنه
تو باهاش برو.»
فرهاد و مجتبی را راهی کردم با زهرا نشستیم پای تلفن شماره بیمارستانها را نداشتیم زهرا گفت : اگه بخوایم از ۱۱۸ بگیریم طول میکشه تندتند از توی گوگل سرچ میکرد .بیمارستان بقیةالله و چمران
رفتم توی اتاق مجتبی را بیدار کردم بغض در گلویم را خوردم با آرامش به مجتبی گفتم: «مامان پاشو مثل اینکه
محمد حسین مجروح شده مثل فنر
پرید بالا. شروع کرد به دادوبیداد که «من پدر اینا رو درمیارم با خونسردی گفتم: «فرهاد حالش خوب نیست نمیتونه رانندگی کنه
تو باهاش برو
فرهاد و مجتبی را راهی کردم. با زهرا نشستیم پای تلفن شماره بیمارستانها را نداشتیم.
زهرا گفت
اگه بخوایم از ۱۱۸ بگیریم طول میکشه تندتند از توی گوگل سرچ میکرد بیمارستان بقیةالله و چمران
جوابمان کردند شماره
بیمارستانهای محدوده خودمان را گرفتیم. شهدای تجریش، خاتم، لبافی نژاد همه یک کلام میگفتند: «مجروحی نیاوردن یکی از بیمارستانها گفت: اطلاعی نداریم دق دلی ام را سر کارمند
بیمارستان خالی کردم.
گوشی رو بده به یه بزرگترت!
ریزه خوانی کرد حال خودم را نمیفهمیدم خونم جوش آمد. داد زدم «فقط دعا کن پسرم اونجا نباشه! وگرنه میام بیمارستانو رو سرت خراب میکنم زهرا شانه هایم را می مالید، گوشی را از دستم گرفت
با موبایلم زنگ زدم به فرهاد چرا توی هیچ کدوم از این بیمارستانا
نیست؟
میگن امنیتیه بیمارستانها نمیتونن بگن بقیة الله بردنش صبر کنید من میام دنبالتون
به زهرا گفتم خدا میدونه چقدر از این بچه خون رفته؛ یه خرده از اون انجیر خشکها رو بردار براش خوبه! زهرا ساکی را آورد خوراکیهایی را که می گفتم برای محمد حسین می گذاشت . بادام، خرما، توت خشک. یعنی الان فکر میکنید اینا رو میخوره؟
⬅️ ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#زیارت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام در روز یکشنبه
السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ، وَالدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ، الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ بِالْإِمَامَةِ، وَعَلىٰ ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَنُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ . السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَالْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، هَذاَ يَوْمُ الْأَحَدِ وَهُوَ يَوْمُكَ وَبِاسْمِكَ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَجارُكَ، فَأَضِفْنِى يَا مَوْلاىَ وَأَجِرْنِى، فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيافَةَ، وَمَأْمُورٌ بِالْإِجارَةِ، فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ، وَرَجَوْتُهُ مِنْكَ، بِمَنْزِلَتِكَ وَآلِ بَيْتِكَ عِنْدَاللّٰهِ، وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِاللّٰهِ صَلَّىاللّٰهُعَلَيْهِوَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🕊 🌷 بســــــــــم رب الشــهــــداء 🌷 🕊
(( زیارتنامه شهدا ))
بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
⚘️اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🤲
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_497
🌹 آیه 22 سوره نساء
🌸 و لا تنكحوا ما نكح ءابآؤكم من النسآء إلا ما قد سلف إنه کان فاحشة و مقتا و سآء سبيلا (22)
🍀 ترجمه: و با زنانى که پدرانتان با آنها ازدواج کرده اند، ازدواج نکنید، مگر آنچه در گذشته انجام شده است؛ قطعاً این کار، عملی بسیار زشت و منفور و بد راه و رسمی است. (22)
🌷 #نکاح: ازدواج، در هم آمیختن
🌷 #ءابآؤكم: پدرانتان
🌷 #فاحشة: کار بسیار زشت
🌷 #مقتا: منفور، نفرت انگیز
🌷 #سآء: چه بد
🔴 #شأن_نزول_آیه: یکی از رسم های بسیار زشت در دوران قبل از اسلام و در دوران جاهلیت این بود که اگر مردی فرزند داشت و آن مرد با خانمی ازدواج می کرد و پس از مدتی آن مرد از دنیا برود ، پسر آن مرد اگر می خواست ،می توانست با آن خانم یعنی #نامادری خود ازدواج کند البته بعضی ها در دوران جاهلیت هم همین عمل را زشت و ناپسند می دانستند. تا اینکه در زمان #اسلام یکی از انصار از دنیا رفت. فرزندش به نامادری خود پیشنهاد #ازدواج داد. آن زن گفت: من تو را فرزند خود می دانم و چنین کاری را شایسته نمی بینم ولی با این حال از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کسب تکلیف می کنم، سپس موضوع را خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد و این آیه 22 سوره نساء نازل شد و از اين کار به شدت نهی کرد و آن را ممنوع ساخت.
🌸 اگر #آب کنار بذر گل قرار گیرد و همچنین #خاک کنار بذر گل قرار گیرد و وقتی که این آب و خاک در کنار بذر گل با هم مخلوط شوند هر دو #گل می شوند زیرا بوته گل ترکیبی از آب و خاک است. اما اگر این آب و خاک در کنار خار قرار گیرند حاصل این مخلوط شدن آب و خاک خار می شود. در زبان عربی، به این آمیخته شدن آب و خاک #نکاح می گویند. مثلا در هنگام باریدن آب باران و آمیخته شدن آن با خاک زمین می گویند نکح المطر الأرض يعنى آب باران با زمین در هم آمیخته شد. به ازدواج بین زن و مرد که حاصل این ازدواج آمیخته شدن زن و مرد است #نکاح گفته می شود. بعضی ازدواج ها مثل #گل است و بعضی ازدواج ها مثل #خار است. به این خاطر قرآن ، به نکاح هایی که مثال خار و خاشاک دارد، #نکاح_حرام می گوید و به نکاح هایی که مثال گل دارد، #نکاح_حلال می گوید.
🌸 یکی از این ازدواج ها که #قرآن آن را حرام اعلام می کند یا به عبارتی حلال نیست و مثال آن خار و خاشاک دارد ،ازدواج با نامادری است که بعد از مرگ پدر، فرزند با همسر پدر خود یعنی نامادری خود ازدواج کند که بسیار زشت و منفور است که بعضی ها در دوران #جاهلیت آن را انجام می دادند هر چند که عده ای در دوران جاهلیت این عمل را ناپسند می دانستند متأسفانه امروزه در بعضی فرهنگ های غلط غربی این رسم ها وجود دارد. که قرآن می فرماید: و لا تنکحوا ما نكح ءابآؤكم من النسآء: و با زنانى که پدرانتان با آنها ازدواج کرده اند. ازدواج نکنید. اما تکلیف آن افرادی که در گذشته و در دوران قبل از اسلام با نامادری خود #ازدواج کرده اند چیست آیا گناه محسوب می شود ؟ چون حکم و دستور آن برای آنها نیامده بود خداوند آنها را مورد #عفو قرار می دهد زیرا پیامبر برای این آمده است که قوانین الهی را به مردم معرفی کند و آنان را نسبت به آداب و رسوم غلط آنها آگاه کند. به این خاطر در ادامه می فرماید: إلا ما قد سلف: مگر آنچه در گذشته انجام شده است.
🔴 سپس برای تأکید مطلب سه تعبیر شدید درباره #ازدواج_با_نامادری بیان می فرماید:
1⃣ #إنه_کان_فاحشة: زيرا اين کار عمل بسیار زشتی است.
2⃣ #و_مقتا: و منفور است. عملى است که موجب تنفر در افکار مردم است یعنی طبع بشر آن را نمی پسندد. در تاریخ می خوانیم که مردم جاهلی این نوع ازدواج را مقت یعنی تنفر آمیز و فرزندانی که حاصل ازدواج با نامادری بود را مقیت یعنی فرزندان مورد تنفر می نامیدند.
3⃣ #و_سآء_سبيلا: و بد راه و رسمى است. چنین ازدواجی رسم نادرستی است.
🔹 پیام های آیه 22 سوره نساء 🔹
✅ #اسلام دين فطرت است. زیرا انسان طبعاً ازدواج با مادر و نامادری را بسیار زشت می داند و حتی حیوانات از آن بیزارند ،چنین ازدواجی منفور است و در اسلام حرام شده است.
✅ همسر پدر یا همان نامادری به منزله ی #مادر است.
✅ #فرزندان باید حریم پدر را در ازدواج حفظ کنند.
✅ فرزندان ، به زن پدر ، به دید #مادر نگاه کنند.
✅ #اسلام از گذشته ها چشم پوشی می کند. ازدواج های با نامادری قبل از این حکم، مورد بخشش است.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
تمام این سرزمینِ سرافراز، تمام خاک این وطن، شقایقزار است.
در هر کجا که هستی، هر گوشه این خاک که قدم برمیداری، با چشمهای مترصد، نگاه کن که مبادا روی خون لالهها پا بگذاری!
سلام ✋
#عاقبتتان_شه🌹دایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷