🔻معرفی کتاب؛
⭕️ «خاتون و قوماندان» نخستین اثر مکتوب درباره زندگی فرمانده لشکر فاطمیون
🔹کتاب «خاتون و قوماندان» روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید توسلی فرمانده لشکر فاطمیون و نخستین اثر مکتوب درباره زندگی شهید ابوحامد است.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت چهارم؛
قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/324
فصل اول
کوچه باغهای محله شترگلو (۲)
خرمشهر آن سالها، یعنی روزگاری که من پنجشش سال بیشتر نداشتم، مثل یک تصویر سرسبز و باطراوت در ذهنم نقش بسته است.
همان روزهایی که در کنار شط، دستم از چادر مادرم جدا شد و در هیاهوی پر ازدحام حاشیهی کارون گم شدم.
پلیس من را پیدا کرد.
جایی را بلد نبودم اسم.
مامان و بابا را با زبان کودکانهام گفتم.
بعد از ساعتی ماندن در پاسگاه پلیس، پدر و مادرم مرا پیدا کردند.
محله ما در همدان، در انتهای باغ های کمالآباد بود. با چشمهای پرآب و زلال که قدیمیها به دلیل قوس و پیچ چشمه به آن شترگلو میگفتند.
زنها ظرفها و دبههای خالیشان را از سرچشمه پر میکردند، و کمی پایینتر عدهای دیگر لباسهایشان را داخل تشت می شستند.
و پایین تر از آنجا، بچههای بازیگوش مثل من با بستن مسیر آب حوضچهای ساخته بودیم و زیر برق آفتاب تابستان تن به آب میزدیم.
گاهی زنها کلافه میشدند و لنگه کفش یا دمپایی برایمان پرت میکردند. ما هم با همان لنگهکفشها فوتبال بازی میکردیم.
زنها به بزرگترهای ما شکوه میکردند و ما هم به خاطر اینکه دوباره مجال و آمدن به چشمهی شترگلو را پیدا کنیم مثل بچههای خوب، دبههایشان را از آب پر میکردیم و کشانکشان تا خانههایشان میبردیم.
آن زمان هیچ خانهای آب لولهکشی نداشت و آب شرب از همین چشمه شترگلو بود
هفت ساله که شدم، پدرم مادرم نفس راحتی کشیدند و مرا در مدرسهای به نام عارف گذاشتند.
همان سال از فرط بازیگوشی یکضرب مردود شدم.
سال بعد که کمی بزرگتر و مثلاً عاقلتر شدم.
باز هم سر به هوا بودم و البته پر از انرژی و تشنه مردمآزاری از نوع کودکانهی آن.
با بهرام عطائیان یکییکی زنگ خانهها (بیشتر خانه پولدارها) را میزدیم و فلنگ را میبستیم.
یک روز یکی از همان همسایههای کلافه، مراقب و فالگوش پشت در خانهاش ایستاده بود. به محض این که دست من روی زنگ رفت در را باز کرد و مچم را گرفت.
یک آدم هیکلی و گنده که به چشم من به غول چراغ جادو میمانست.
با زور دستم را کشیدم و این بار هم قصر در رفتم.
حرفهای شده بودیم. هر دفعه به یک کوچه و محله ناشناس سرک میکشیدیم و زنگ میزدیم.
برای برگشتن ناچار بودیم از مسیر کوچهباغها مسافت زیادی را طی کنیم تا به خانه برسیم. آن وقت بود که میوههای رسیده و نرسیده و کال از دست ما در امان نبودند.
گناه ما کودکانه بود. اما همین مسیر از اراذل و اوباش پر بود که به هر خلافی دست می زدند.
در همین روزها با پنجهبوکس آشنا شدم تا برای دفاع از خودم در مواجهه با خطرات احتمالی به ویژه اراذل توی باغها از آن استفاده کنم.
باغها به گونهای به هم پیوسته و در هم تنیده بود که گاهی گم میشدیم ولی بالاخره راه پیدا می کردیم و از هر باغی هرچه دستمان میرسید و میلمان میکشید میخوردیم...
◀️ ادامه دارد ..
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#جامعه_منتظر
✅امام علی علیه السلام میفرمایند :
💠بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ💠
⬅️ميان شما و پندپذيرى، پرده اى از غرور و خودخواهى وجود دارد
📚حکمت 282 نهج البلاغه
🌹پیکر دو شهید دوران دفاع دزفول شناسایی شد
🔹پیکر پاک شهیدان سید منصور قاطمهباف و شهید احمد کایدخورده از شهدای دوران دفاع مقدس پس از ۴۲ سال و از طریق آزمایشات DNA شناسایی شد.
🔹پیکر مطهر این دو شهید دوران دفاع مقدس در تفحص اخیر گروههای تفحص در مناطق عملیاتی شناسایی و به میهن اسلامی بازگشتند.
🔹شهید سید منصور قاطمهباف متولد ۱۳۴۱/۱۰/۱۰ در تاریخ ۱۳۶۱/۱۱/۲۱ و در سن ۲۰ سالگی در عملیات والفجر مقدماتی در جبهه جنگل عَمقر ، تنگه زلیجان ، شمال غربی نوار مرزی استان خوزستان و شهید احمد کایدخورده متولد ۱۳۴۴/۵/۱۵ در تاریخ ۱۳۶۱/۱۱/۲۱ در سن ۱۷ سالگی در عملیات والفجر مقدماتی جبهه پاسگاه صَفریه نوار مرزی خوزستان به درجه رفیع شهادت رسیدند.
🔹بر اساس شنیدههای غیر رسمی قرار است پیکر این دو شهید همزمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع)در گلزار شهدای شهید آباد دزفول تشییع و به خاک سپرده شود.
شهید #سیدمنصور_قاطمه_باف
شهید #احمدکایدخورده
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#زیارت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام در روز یکشنبه
السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ، وَالدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ، الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ بِالْإِمَامَةِ، وَعَلىٰ ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَنُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ . السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَالْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، هَذاَ يَوْمُ الْأَحَدِ وَهُوَ يَوْمُكَ وَبِاسْمِكَ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَجارُكَ، فَأَضِفْنِى يَا مَوْلاىَ وَأَجِرْنِى، فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيافَةَ، وَمَأْمُورٌ بِالْإِجارَةِ، فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ، وَرَجَوْتُهُ مِنْكَ، بِمَنْزِلَتِكَ وَآلِ بَيْتِكَ عِنْدَاللّٰهِ، وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِاللّٰهِ صَلَّىاللّٰهُعَلَيْهِوَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
✨✨✨✨✨✨
زیارتنامه فاطمه ثانی «س»
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ
✨✨✨✨✨✨✨
🌟 روزمان را با سلام به حضرت فاطمه معصومه ، (س) منور و متبرک کنیم. ... روزتون پر از خیر و برکت.