فصل جدید «#رخ_مادر» روی آنتن شبکه یک
فصل دوم مجموعه مستند «رخ مادر» به تهیهکنندگی امیرحسین اکاتی، از شنبه ۱۱ آذر ساعت ۱۷:۳۰ روی آنتن می رود
در فصل جدید خود با نگاهی ملی و بومی نسبت به پراکندگی سوژه ها، به سراغ قصههای شنیده نشده و بکر از مادران شهید سراسر کشور رفته است که فعالیت های فردی و یا اجتماعی در جامعه دارند.این برنامه که در فصل گذشته نیز راوی قصه های مادران شهید بوده است، اینک با تغییرات فرمی و در قالب مستند داکیودرام، روایتی شاعرانه از داستان زندگی ۲۶ مادر شهید دفاع مقدس دارد.
حمید مشایخی، مهدی انصاری، سیدمصطفی سیدحسینی و علی علائی چهار کارگردان «رخ مادر» هستند و سرپرستی پژوهش و سوژه یابی آن را نیز زهرا حسینی بر عهده داشته است.
فصل اول این اثر سال ۱۴۰۱ از شبکه یک سیما پخش شده است.
این برنامه از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۱۷:۳۰ روی آنتن می رود.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
29.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹رونمایی از نماهنگ کربلای قدس با صدای صادق آهنگران
🔰نماهنگ «کربلای قدس» با صدای حاج صادق آهنگران رونمایی شد.
🔸نماهنگ کربلای قدس در حمایت از مردم غزه و رزمندگان حماس در محفل ادبی غزه پیروز رونمایی شد.
قطعه کربلای قدس کاری از دفتر شعر و موسیقی و سرود صدا و سیماست و آهنگسازی آن را بهروز کلک ران انجام داده است.
🔰کربلای قدس
ما همه گوش به زنگیم و همه چشم به راه، هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
قدس از کرب و بلا میگذرد، میدانی؟ غزه از خون خدا میگذرد، میدانی؟
غزه طشتی است پر از خون حسین (ع) و یحیی، غزه خاکی ست معطر شده از عاشورا
غزه جوشیدن خون از سر یحیای نبی است، غزه، چون شام غریبان حسین ابن علی ست
غزه چاهی شده و یوسف ما در چاه است،ای حرامی نفسان عمر شما کوتاه است
ماه در چاه به زندان شما میخندد، به شب شوم پریشان شما میخندد
خبر تازه چه داری هله چاووش بگو، همه تن عقل و جنونم، همه تن هوش بگو
آی چاووش بگو از دل طوفانی ما، خبر تازه چه داری ز سلیمانی ما؟
کشتی نوح رها در دل طوفانی ما است، سند قدس همین خون سلیمانی ما است
913907457_1365158877.mp3
9.71M
🎙 #قسمت_ششم از کتاب #دکل
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🕒 مدت: ۲۰ دقیقه ۱۲ ثانیه
💾 حجم: ۷ مگابایت
اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب
میکس و مسترینگ:
حسین سنچولی
به قلم: روح الله ولی ابرقوئی
ناشر: انتشارات شهید کاظمی
6⃣ قسمت ششم
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷
◀️ قسمت ۱۳۷م
فصل دهم
نبرد فاو ۲۸.
با رفتن این دو نفر؛ چند گشت دیگر انجام شد و فرماندهان اطمینان پیدا کردند که عراق هنوز جلوی خودش میدان مینی ندارد
یک روز با تویوتا از خط به عقب می رفتم که به یک سهراهی رسیدم
این نقطه به علت تمرکز آتش دشمن به سهراهی شهادت معروف بود
هنوز چند متر با سهراهی فاصله داشتم که خمپاره اول زوزهکشان در صد متری منفجر شد
گاز دادم
خمپاره دوم در ۵۰ متری ماشین منفجر شد
حدس زدم خمپاره سوم روی سه راهی فرود میآید
حالا دیگر صدای خمپارهای نمیآمد
ظاهراً دیدهبان عراقی منتظر بود که من راه بیفتم و خمپاره سوم را درخواست کند
اما از جا تکان نمیخوردم
پیدا بود که جنگ ذهنی من با دیدهبان عراق به مرز باریکی رسیده
هر دو فکر همدیگر را برای اینکه یکدیگر را ببینیم خوانده بودیم
من پیچ ضبط ماشین را باز کردم و نوار مداحی روشن شد
دقایقی گذشت خمپارهای زوزه کشید
دعوای ذهنی به نفع من رغم میخورد، چرا که دیدهبان عراقی هدف را از روی سه راهی به فاصله ۵۰ متر آن جا که من ایستاده بودم کشید
خمپاره در ۱۰ متری من منفجر شد
شیشههای جلو و عقب ماشین از شدت انفجار ریخت و چند ترکش به تن تویوتا نشست
معطل نکردم گازش را گرفتم و تا دیدهبان عراقی از قبضه خمپاره بخواهد که هدف را روی سه راهی تنظیم کند از معرکه گریختم
وقتی به خط برگشتم علیآقا و علی شاهحسینی هم آنجا بودند
آنها خط را شلوغ کرده بودند که تا زمان عملیات طبیعی نشان دهد
عراقیها متقابلاً با تیربار سنگرهای ما را به گلوله بسته بودند
تیرها دور و بر گونیها میخورد
علیآقا یک آن دراز کشید
مثل اینکه تیر خورده باشد
صورتش را رو به آسمان کرد و گفت:
"بچهها میخواهم متاهل بشوم!"
شاهحسینی گفت:
"چه دلِ خوشی داری؛ علیآقا!"
علیآقا گفت:
"اتفاقاً زن گرفتن دلِ خوش میخواهد"
علیآقا این را به زبان میگفت ولی بعد از شهادت مصیب مجیدی دل خوشی نداشت بیشتر در صورت او اشک میدیم تا خنده
گاهی هم جملات اینگونه در بزنگاههای سخت بر زبان میآورد تا به بقیه روحیه بدهد
گفتم:
"تیربارچی عراقی هم از دل ِخوشِ تو خبر دارد که میخواهد حالت را بگیرد"
این را که گفتم مثل تیر از چله کمان رها شد
برخاست و پشت نارنجکانداز پلامین نشست
همان دستگاه غنیمتی که در جاده فاو-بصره پیدا کرده بودیم
تا آنجا که جا داشت زد
تیربارچی عراقی خاموش شد
علیآقا باز شد آن علیآقای بذلهگو و خوشزبان:
"مادر نزاییده که بخواهد دلِ خوشم را ناخوش کند"
یکی دو شب به عملیات مانده بود که به محل استقرار گردان حضرت علیاصغر علیهالسلام در راسالبیشه رفتم
جایی در کنج خلیج فارس و حاشیه جاده امالقصر که پر بود از نیزار و پشهکوره
بچهها به همین علت به آن راسالپشه میگفتند
بچهها عجیب حال و هوایی داشتند
شادی و گریه در اوج با هم عجین شده بود
سربهسر هم میگذاشتند...
بعدش دعا میخواندند و سینه میزدند
برای عملیات جشن حنابندان راه انداخته بودند و از هم قول شفاعت میگرفتند
🔗ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
❣#سلام_امام_زمانم❣
☀️صبحی نو سر زد و زندگی
به برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد
و این نهایت امیدواری است
که در هوای یادتان، نفس می کشیم
و در عطر نرگس بارانِ نامتان،
دم می زنیم ...
شکر خدا که در پناه شماییم 🤲
🍃✋ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الامان
#امام_زمان(عج)♥️
🏴🌹🏴
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیات ۲۱و۲۲ سوره مائده
🌸 یا َقَوْمِ ادْخُلُواْ الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِى كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّواْ عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُواْ خَاسِرِينَ (۲۱) قَالُوا يَا مُوسَىٰٓ إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّىٰ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ (۲۲)
🍀 ترجمه: اى قوم من! به سرزمین مقدّسى كه خداوند براى شما مقرّر كرده وارد شوید و به پشت سر خود برنگردید كه زیانكار مى گردید. (۲۱) گفتند: ای موسی! همانا در آن سرزمین گروهی ستمگر وجود دارند، و ما هرگز وارد آن نمی شویم تا آنان از آنجا بیرون روند، چنانچه از آنجا بیرون روند قطعا ما وارد می شویم. (۲۲)
🌷 #ادخلوا: وارد شوید
🌷 #المقدسة: پاک
🌷 #کتب: نوشته شده، مقرر شده
🌷 #لا_ترتدوا: برنگردید
🌷 #أدبارکم: پشت سرتان، گذشته تان
🌷 #خاسرین: زیانکاران
🌷 #جبارین: مفرد آن جبار است و در اصل به معنی اصلاح است، با نوعی از تحمیل. آن اگر به خدا اطلاق شود به معنی مصلح است ولی اگر به انسان اطلاق شود به معنی ظالم است زیرا آدمی می خواهد با زور و تحمیل نقص خود را جبران کند.
🌸 این آیات همانند سایر آیات سوره مائده در مدینه نازل شده است و جريان ورود بنى اسرائيل را به #سرزمين_مقدّس چنين بيان مى كند که موسى به قوم خود گفت: «يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ: ای قوم من! به سرزمین مقدسی که خداوند برای شما مقرر کرده وارد شوید و به پشت سر خود برنگردید که زیانکار می گردید.» منظور از #سرزمین_مقدس همه منطقه ی شامات (سوریه، اردن، فلسطین و...) یا تنها بیت المقدس است.
🌸 امّا #بنى_اسرائيل در برابر اين پيشنهاد موسى همانطور كه روش افراد ضعيف و ترسو و بىاطّلاع است كه مايلند همه پيروزی ها در سايه تصادف ها و يا معجزات براى آنها فراهم شود به او گفتند: «قالُوا يا مُوسى إِنَّ فِيها قَوْماً جَبّارِينَ وَ إِنّا لَنْ نَدْخُلَها حَتّى يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنّا داخِلُونَ: گفتند: ای موسی! همانا در آن سرزمین گروهی ستمگر وجود دارند و ما هرگز وارد آن نمی شویم تا آنان از آنجا بیرون روند، چنانچه از آنجا بیرون روند قطعا ما وارد می شویم.»
🌸 اين پاسخ #بنى_اسرائيل به خوبى نشان مى دهد كه استعمار فرعونى در طول ساليان دراز چه اثر شومى روى نسل آنها گذارده بود. منظور از #قوم_ستمگر در اینجا قومی از نژاد سامی بودند که در شمال عربستان در صحرای سینا زندگی می کردند و به مصر حمله کرده و ۵۰۰ سال حکومت داشتند.
🔹 پيام های آیات ۲۱و۲۲ سوره مائده
✅ رابطه ى #رهبر و #مردم، باید عمیق و عاطفى باشد.
✅ سرزمین هاى #مقدّس را باید از چنگ نااهلان بیرون آورد.
✅ #ممنوعیّت عقب نشینى از جنگ، نشانه ى روحیّه ى عصیانگرى گروهى از بنى اسرائیل مى باشد
✅ برخوردارى از نعمت هاى #الهى، مسئولیّت دارد.
✅ از مصادیق و نمونه هاى خسارت، محرومیّت از مكان هاى #مقدّس است.
✅ بودن نااهلان در جایى، دلیل كناره گیرى افراد #شایسته نیست.
✅ باید #دشمن را بیرون كرد، نه آنكه صبر كرد تا خودش بیرون رود.
✅ توقّع #پیروزى بدون مبارزه، تفكّرى نادرست است.
✅ بدتر از نافرمانى، #جسارت و لجاجت است.
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#زیارت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام در روز یکشنبه
السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ، وَالدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ، الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ بِالْإِمَامَةِ، وَعَلىٰ ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَنُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ . السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَالْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، هَذاَ يَوْمُ الْأَحَدِ وَهُوَ يَوْمُكَ وَبِاسْمِكَ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَجارُكَ، فَأَضِفْنِى يَا مَوْلاىَ وَأَجِرْنِى، فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيافَةَ، وَمَأْمُورٌ بِالْإِجارَةِ، فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ، وَرَجَوْتُهُ مِنْكَ، بِمَنْزِلَتِكَ وَآلِ بَيْتِكَ عِنْدَاللّٰهِ، وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِاللّٰهِ صَلَّىاللّٰهُعَلَيْهِوَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
✨✨✨✨✨✨
زیارتنامه فاطمه ثانی «س»
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ
✨✨✨✨✨✨✨
🌟 یکشنبه را با سلام به حضرت فاطمه معصومه ، (س) منور و متبرک کنیم. ... روزتان پر از خیر و برکت.
⚪️✨الهی همـہ راههای
🌱✨غم وغصـہ بہ روتون
⚪️✨بستہ بشـہ، مسیر زندگیتون
🌱✨سبزو شکوفہ بارون باشہ
⚪️✨و نردبان موفقیت تون
🌱✨تا هفت آسمـان بالابره..
سلام✋
#صبح_و_عاقبتمون_بخیر
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
انسان شناسی 017.mp3
11.29M
#انسان_شناسی ۱۷
#استاد_شجاعی 🎤
فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ۖ/ بقره ۲۴
قرآن میفرماید؛ هیزم جهنّم، انسانها هستند!
این آیه یعنی؛ آدمها داخلِ جهنّم، نمیاُفتند!
خودشان، آتش جهنّم را تولید میکنند و در آن میسوزند!
🔥 این آیه یعنی؛
اساساً جهنمی در عالَم وجود ندارد! مگر اینکه .......
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 200.mp3
9.3M
#روضه_خانگی
🎙بیا که باغ پر از عطر دلربایی توست...
🔻مناجات با #امام_زمان(عج)
🔻روضه #حضرت_زهرا(س)
⏱ #بیش_از_ده_دقیقه | 11:28
👤استاد #میرزامحمدی
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷
◀️ قسمت ۱۳۸م
فصل دهم
نبرد فاو ۲۹.
بچهها عجیب حال و هوایی داشتند
شادی و گریه در اوج با هم عجین شده بود
سربهسر هم میگذاشتند...
بعدش دعا میخواندند و سینه میزدند
برای عملیات جشن حنابندان راه انداخته بودند و از هم قول شفاعت میگرفتند
بیشتر آنها را میشناختم؛
اما در میان آنها پسرخالهام مجید صلواتی بیشتر جذبم کرد
یکی از معاونان شهردار همدان بود
آمدنش به جبهه ماجرایی داشت
پرسیدم:
"تنها آمدهای!؟"
جواب داد:
"نه داداش هم آمده"
گفتم:
"مجید جان! مواظب باش! جنگ داداشها را با هم میبرد"
ادرم جعفر، تعریف میکرد:
"مجید با اینکه درس مهندسی میخواند اما از فرط تواضع و فروتنی گاهی دست به کارهای عجیب و غریب می زد.
از جمله اینکه یک بار در یک محله شلوغ و پررفتوآمد، ۲-۳ گونه سیب زمینی و یک ترازو گذاشته بود و سیب زمینی میفروخت.
شهردار وقت همدان او را همانجا میبیند
شهردار از تواناییهای مجید در امور فنی و مهندسی با خبر بود.
او را جذب شهرداری میکند و به همین سادگی میشود یکی از معاونان شهردار"
اینجا مجید در کارخانه نمک؛ جانانه جنگید اما زنده ماند.
دو ماه بعد برای عملیات در جزیره مجنون دوباره برگشتم برگشتم شهرداری را رها کرد و پس از یک نبرد سخت در شهریور ماه ۱۳۶۵ در کنار آب؛ تشنه به شهادت رسید
برگشتم و از علی آقا خواستم که با گردان بروم
گفت:
"بیشتر بچههای طرحوعملیات شهید و مجروح شدهاند و فرمانده طرحوعملیات از من نیروی کمکی خواسته
من و نصرت نایینی را فرستاد طرحوعملیات
ما برای اولین بار آن فضا را تجربه کردیم
فرمانده آنجا سید مسعود حجازی توی خط مقدم مستقر بود
خودمان را به آنجا رساندیم
داخل یک سنگر بتونی و ظاهر محکم که حکم قرارگاه در خط را داشت
همانجا متوجه شدیم که همزمان لشکر امام حسین، عاشورا و کربلا نیز با ما عمل خواهند کرد
مسیر و فلش حرکت لشکر ما در قالب دو گردان به سمت مستقیم و مقابل بود
یعنی همان مسیری که ذوالفقاری و کنعانی شناسایی کرده بودند
تخریبچیها قبل از بقیه داخل میدان مین رفتند و یک معبر باریک زدند
گردانها در آن معبر باریک اختفاء کردند و خودشان را به خاکریز عراقیها رساندند
یک آن؛ صدای رگبارها و انفجارها سکوت را شکست
درگیری آغاز شد
اولین بار در تجربه جنگیام بود که هنگام عملیات در خط میماندم و جلو نمیرفتم
چند دقیقه بعد بیسیمها روشن شدند و از جلو به آقای حجازی خبر دادند که خط را شکستهاند
آتش بی امان دشمن هم روی سنگر بتنی میریخت
سنگر مثل گهواره تکان میخورد
شاید هر در هر دقیقه ۷-۸ خمپاره روی سقف سنگر مینشست
سنگر محکم بود ولی آتش مجال بیرون رفتن از سنگر را از هر کسی میگرفت
یکی از فرماندهان از جلو با بیسیم به حجازی پیغام داد:
"بین ما و گردان کنارمان یک شکاف خالی است. باید از نیرو پر شود."
سنگر تاریک بود فقط صداهای بیسیم و آدمها شنیده میشد و لحظهای که خمپاره یا توپ دم سنگ میخورد؛ از شعاع انفجار، داخل سنگر روشن میشد و ما همدیگر را میدیدیم
حجازی گفت:
"یکی داوطلب شود برای الحاق این دو گردان. باید جایی از خاکریز خالی نماند."
🔗 ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷