eitaa logo
امام زادگان عشق
93 دنبال‌کننده
15هزار عکس
4هزار ویدیو
333 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸دعای روز ششم ماه مبارک رمضان اللَّهُمَّ لا تَخْذُلْنِي فِيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ وَ لا تَضْرِبْنِي بِسِيَاطِ نَقِمَتِكَ وَ زَحْزِحْنِي فِيهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِكَ بِمَنِّكَ وَ أَيَادِيكَ يَا مُنْتَهَى رَغْبَةِ الرَّاغِبِينَ خدایا مرا در این روز بواسطه ارتکاب عصیانت خوار مساز و به ضرب تازیانه قهرت کیفر مکن و از موجبات خشم و غضبت دور گردان به حق احسان و نعمتهای تو به خلق ای منتهای آرزوی مشتاقان
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze6.mp3
3.98M
تند خوانی جزء 6⃣ قرآن کریم 💌 به نیابت از یک شهید تلاوت امروز رو به حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء تقدیم میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در جبهه هیچ وقتی برای بیکاری وجود نداشت! اولین فرصت، خواندن قرآن بود ... سلام✋ ‍🌹دایی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان شناسی 113.mp3
11.48M
۱۱۳ خدا به بعضی از انسانها، می‌گوید: اولو الألباب! آنها تافته‌ی جدا بافته‌‌ای‌اَند برای خدا ... یعنی خودشان خواسته‌اند که اینگونه باشند! خودشان دویده‌اند تا به اینجا رسیده‌اند! اولو الألباب یا صاحبان خرد، چه کسانی هستند که مایه‌ی مباهات خدا بر ملائکند؟ 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
16 مارس،‏ 16.57​.aac
15.28M
سیره اخلاقی شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع به روایت مادر بزرگوار شهید در جمع بانوان هیئت پیشکسوتان زینبی« سلام الله علیها » (بسیجیان سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت ) رمضان المبارک ۱۴۰۲/۱۲/۲۶ 🔻... 👇 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
11.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
/🎥کلیپ/ بخش کوتاهی از سیره اخلاقی شهید مدافع حرم به روایت مادر بزرگوار شهید در جمع بانوان هیئت پیشکسوتان زینبی« سلام الله علیها » (بسیجیان سازمان بسیج پیشکسوتان استان قم ) ۱۴۰۲/۱۲/۲۶ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 | برنامه جماعت و شب های ماه مبارک رمضان 🌙 در حسینیه ۱۴ شهید گمنام از ساعت ۱۸. 🔹 در شب ها ماه مبارک میزبان همشهریان عزیز در جوار شهدای گمنام کوه خضر هستیم. 🔻جهت مشارکت در هزینه های افطاری آماده دریافت هدایای‌نقدی وغیرنقدی بانیان‌خیر 👇
6273817010179368
@mahdi_i با ما همراه باشید👇 قرارگاه فرهنگی شهدای گمنام کوه خضر(ع)
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت پنجاه و هفتم 📝پنکـــــــه سقفی♡ 🌷فصل تابستان و تعطیلاتش از راه رسید و محمّد ما را به مسافرت برد. به محض رسیدن به مقصد به مسافرخانه رفتیم و اتاقی را اجاره کردیم 🔸️ پس از اینکه گلویی تازه کردیم، محمّد گفت: زن داداش! تا شما خستگی بگیرید، من و داداش برویم مقداری موادّ غذایی تهیّه کنیم، منتظر بمانید بر میگردیم 🌷 سپس با همسرم رفتند. من و بچه ها  به همراه مادرِ شوهرم در مسافرخانه ماندیم. هوا خیلی گرم بود خوشبختانه در اتاق مان یک پنکه سقفی وجود داشت که حسابی خنک مان می کرد. 🔸️همین که محمّد و شوهرم از مسافرخانه بیرون رفتند پنکه سقفی از حرکت ایستاد و پس از نیم ساعت اتاق مثل کوره ای داغ شد، بچه هایم به خصوص دختر دو ساله ام از شدّت گرما بسیار بی‌تابی می کرد، 🌷با خود میگفتم شاید مشکل از قطعی برق باشد ولی هر چه منتظر شدیم متأسّفانه پنکه روشن نشد، مجبور شدیم خود را بپوشانیم و برای رفع بیقراری فرزندم درِ اتاق را باز کنم 🔸️ یک ساعت گذشت و محمّد و همسرم با دست پر برگشتند. محمّد با تعجّب سلامی داد و گفت: زن داداش! چرا درِ اتاق را باز گذاشته اید؟ گفتم: هوا گرم بود، مجبور شدیم. محمّد نگاهی به پنکۀ سقف انداخت و گفت: این چرا و کی خاموش شد؟ 🌷جواب دادم: دلیلش را نمی دانم ولی به محض رفتن شما خاموش شد  محمّد با ناراحتی سراغ مهماندار رفت و به او گفت: برادر! چرا پنکۀ اتاق مان خاموش است؟ مهماندار با خونسردی گفت: حالا مگر چه شده؟ 🔸️محمّد گفت: خانواده ام از گرما و پنکه ای که شما خاموش کرده ای در عذابند، ا ین رسم مهمان نوازیست؟ مهماندار با نیشخندی پاسخ داد: البته برق رفته. 🌷 محمّد با ناراحتی یقۀ مرد را گرفت و گفت: چرا دروغ می گویی؟ مرد! یعنی فقط برق اتاق ما رفته، نگاهی به اتاق ها بینداز. مهمان .دار با دستپاچگی گفت: هان! پس شاید عیب فنّی پیدا کرده ، 🔸️محمّد با غضب ًنگاه تند و معناداری به او انداخت و با صدایی رسا گفت: هر مشکلی دارد سریعا باید بر طرف شود، فکر کردی چون از شهرستان آمده ایم چیزی از قوانین نمیدانیم، مرد! مسلمانی ات کجا رفته؟ 🌷 مهماندار سکوت کرد و از محمّد عذرخواهی کرد و همین که به اتاق وارد شد پنکۀ سقفی هم با سرعت شروع به چرخیدن کرد 🔸️ در پایان سفر اتاق را که تحویل مهماندار می دادیم، محمّد رو به ایشان کرد و گفت: قصد  داشتم گزارش کار اشتباهت را بدهم ولی به احترام و خواستِ برادرم منصرف شدم 🌷ولی اخوی همیشه خدا را شاهد و ناظر به اعمالت بدان و او را از عمق جان خویش ببین، به عهد خود وفادار بمان و  رزق را از او بخواه و تنها به او توکّل کن. 🌷این سخنم را هرگز فراموش نکن که خدا به هر چیز آگاه است  مسافرت تمام شد و محمّد ما را به روستا آورد و خودش دوباره راهی شهرستان کاشان شد... ادامه دارد .... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا