#پسرک_فلافل_فروش |
#تفکر_فرهنگی
#راوی_ سید کاظم و دوستان عراقی شهید
#قسمت_۲۹
این را بارها مشاهده کردم که شخصیت های فرهنگی و افرادی که کار فرهنگی به خصوص در مسجد را تجربه کرده باشند، در هر کار و مسئولیتی وارد شوند، دیدگاهها و تفکرات فرهنگی خودشان را بروز میدهند. هادی نیز همین گونه بود. او در زمینه کارهای فرهنگی و اردویی تجربیات خوبی داشت. در همان ایامی که در کنار رزمندگان عراقی با داعش مبارزه می کرد، برخی
طرح های فرهنگی را ارائه کرد که نشان از روحیه بالای فرهنگی او بود. یک بار پیشنهاد داد برای یکی از مراسمات عید، برای رزمندگان حشدالشعبی هدیه تهیه کنیم. ما هم این کار را به خود هادی واگذار کردیم. او هم با مراجعه به چندین مرکز فرهنگی هدیه خوبی تهیه کرد. هادی در کل سه بار به مأموریت های نظامی حشدالشعبی اعزام شد. در عملیات آزادسازی منطقه بلد در کنار نیروهای خط شکن بود. فرمانده او با آنکه علاقه خاصی به هادی داشت، اما خیلی از دست او
عصبانی میشد؟ می گفت این پسر خیلی مهربان و دلسوز است اما ترس را نمی فهمد در مقابل نیروهای داعش بدون ترس جلو می رود، هر چه می گوییم مراقب باش اما انگار متوجه نمی شود، این رزمنده شجاعانه جلو می رود و راه را برای بقیه نیروها باز می کند. هادی نه ترس را می فهمید و نه خستگی را ... یک بار فرمانده محور، جلوی خود هادی این حرفها را زد، هادی وقتی این مطالب را شنید، گفت: مقابل دشمن نباید ترس داشت، ما با
شهادت ازدواج کرده ایم. هادی به عنوان تصویربردار به جمع آنها پیوسته بود، او تصاویر و فیلم های خاصی را از نزدیک ترین نقطه به سنگر تکفیری ها تهیه می کرد. از دیگر کارهای