eitaa logo
امام زادگان عشق
97 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
324 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️درگذشت مجری و سردار جبهه فرهنگ 🔸نادر طالب زاده مجری و برنامه‌ساز با سابقه تلویزیون در۶۹ سالگی در یکی بیمارستان‌ های تهران درگذشت. 🔸وی هشتم آذر سال گذشته به دلیل عوارض ناشی از عارضه قلبی و لختگی خون در بیمارستان بستری شده بود. شاد با قرائت و ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
یک شب بالای پشت بام نشستم و هر چه حرف روی دلم تلنبار شده بود زدم. دیدم کبوتر سفیدی آمد و کنارم نشست. عصبانی شدم. داد زدم منوچهرخان، من با تو حرف میزنم، آن وقت این کبوتر را می فرستی؟» آمدم پایین. تا چند روز نمیتوانستم بروم بالا. کبوتر گوشه قفس مانده بود و نمی رفت. على آوردش پایین. هر کاری کردم، نتوانستم نوازشش کنم. می آید پیش مان. گاهی مثل یک نسیم از کنار صورتم رد می شود. بوی تنش میپیچد توی خانه. بچه ها هم حس می کنند. سلام می کند ومیشنویم. میدانم آنجا هم خوش نمی گذراند. او آنجا تنها است و من این جا. تا منوچهر بود، غم را ندیده بودم. حالا شادی را نمی فهمم. این همه چیز توی این دنیا اختراع شده، اما هیچ اکسیری برای دلتنگی نیست. شاد گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از  امام زادگان عشق
شهید ابراهیم مشهدی با وجود سوابق زیاد حضور در جبهه و جانبازی که داشت حقوق بنیاد را نمی گرفت و معتقد بود که هنوز با یک چشم و یک دست می تواند کار کند و با دست رنج خود زندگی را سپری کند . بارها همسر از او درخواست می کند تا بخاطر فرزندان حقوقی را که حقش هست دریافت کند اما شهید در جواب می گوید . ما طلبکار انقلاب نیستیم و بخاطر اسلام جانمان را هم باید فدا کنیم و نیازی به حقوق بنیاد نیست . شهید ابراهیم مشهدی در تاریخ ۱۳۶۸/۲/۸ مصادف با نوزدهم ماه مبارک رمضان ، بخاطر شرایط جانبازی( عارضه شدید شیمیایی ) و وخامت حال در حالیکه روزه بود بر روی تخت بیمارستان به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش پس از تشیع بر روی دستان مردم شهید پرور شهر مقدس قم در گلزار شهدای علی بن جعفر "علیه السلام "آرام گرفت . ✅ خصوصیات اخلاقی شهید؛ او نیز همچون تمامی شهداء توجه ویژه به نماز اول وقت داشت . به پدر و مادر احترام ویژه ای داشت و رضایت آنان برایش بسیار مهم بود و هیچوقت دل آنان را نمی شکست . اهل دنیا نبود و بیشتر به آخرت توجه داشت . به حق الناس بسیار اهمیت میداد ، به صله رحم بیش از اندازه بها میداد . اهل کار خیر بودند . ساده وبی آلایش بود. اهل انفاق و ایثار بود حتی برای گرفتن حقوق جانبازی سعی کرد دیگران را بر خود مقدم بداند . ✍ خاطراتی به روایت فرزند ارشد شهید ؛ روزی سری به روستای پدری زدیم تا تجدید خاطره ای کنیم و یادی از شهید . سالها بود که نرفته بودیم جلوی سقاخانه روستا ایستاده بودیم که نوجوانی برای آشامیدن آب آمد . بعد از نوشیدن آب به امام حسین(ع) سلام داد و سپس برای شادی روح ابراهیم مشهدی صلواتی فرستاد. با شنیدن نام پدر تعجب کردم! بعدا متوجه شدم که مردم روستا وقتی شیر آب را باز می کنند تا جرعه ای بنوشند بعد از سلام بر حسین (ع) برای شادی روح شهید ابراهیم مشهدی که لوله کشی آب را با سختی به روستا آورده بود صلوات میفرستند . ✍ خاطره دوم به روایت از همسر شهید ؛ بعد از شهادت ابراهیم برای گذران زندگی چهار بچه قدو نیم قد با سختی زیادی مواجه شده بودم و چون پرونده حقوقی اش را بسته بود . خیلی نگران بودم که شب شهید بخوابم آمد و گفت که نگران نباش و مقداری پول تو دستم گذاشت و گفت این پول رو برای بچه ها خرج کن . صبح که از خواب بیدار شدم از بنیاد شهید آمدند و گفتند که پرونده ابراهیم مشهدی به جریان افتاده و شما حقوق بگیر بنیاد شهید شده اید و حقوقی که از بنیاد بدستم رسید دقیقا همان مبلغی بود که شهید در خواب بهم داده بود . 📜 فرازی از وصیت نامه شهید؛ ای پدر و مادر م ، خواهر و برادران عزیزم ، فرزندان دلبندم و همسر مهربانم هیچ موقع نماز را ترک نکنید و خدا را از یاد نبرید و همیشه با هم مهربان باشید و صله رحم را ترک نکنید . به نیاز مندان کمک کنید . پشتیبان و مطیع اوامر ولایت فقیه باشید . شاد گرامی با ذکر ⚘ نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات⚘ 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
⬅️ دلنوشته های زیبا و خواندنی از دلنوشته شهید دکتر مصطفی چمران در مورد عشق خدایا ، بزرگترین خلاقیت تو در عشق تجلی کرده است . راستی که با خلقت عشق چه معجزه ای خلق کرده ای ! خارج از قدرت بیان و فهم و درک بشری است که در باره ی عشق سخن بگوید. این معجون افسانه ای که قطره اش انسانی را به کلی منقلب می کند، انسانی نو می سازد با خواسته ها و خواهش های دیگر، نیاز های دیگر ترس و وحشتی دیگر.... راستی چقدر عجیب است که مرگ خشن و سرد مخوف را عشق آنچنان لطیف و تابناک و محبوب کند که عاشق سراسیمه به آغوشش پناه می برد وترس و وحشت وقتی بر او غلبه می کند که نتواند وجود خود را فدا کند. نیاز عاشق سوختن است، لذت او درد کشیدن است ، بقای او در فدا شدن است ، خستگی و ملامت او به سلامت زیستن است . خدایا، این چه معجون عجیبی است که خلق کرده ای؟ همه ی مفاهیم، همه ی اهداف ، همه ی خواهش ها و همه ی نیاز های آدمی را یکباره با عشق زیر و رو می کنی. چه کیمیای عجیبی؟ وای به آن کس که از این معجون بیا شامد و وای به آن کس که این کیمیای خلقت را به مس وجود او تلاقی کند؟ عشق مرگ ر ا آسان و شیرین می کند، عشق ترس را برطرف می کند و شجاعت می آفریند . عشق خودخواهی را می کُشد و فداکاری خلق می کند. عشق خسّت را زایل می نماید و سخاوت جایگزینش می کند سخاوتی که حتی حیات خود را در مقابل یک نگاه در یک لحظه تقدیم می نماید. عشق ، خلاقیّت ، هنر ، علم ، ادب ،شعر ، قدرت ،سرعت و نشاط می آفریند. عشق آرامش می آورد .حتی در بحبوبه جنگ ، در کشاکش مرگ و حیات، زیر رگبار گلوله ها و بمب ها، در مقابل هجوم دشمن و خطر مرگ ، آنچنان آرامشی می آورد که یک طفل نوزاد در دامان مادر احساس می کند. عشق آتش می آفریند، در یک نگاه ، در یک کلمه ، در یک برگ ،در یک نغمه ، در یک اشاره ، در یک ستاره و دریک سنگ ریزه آنچنان شور و هیجانی خلق می کند که در وجود عاشق آتشفشانی به وجود می آورد . عشق جمال و کمال و جلال را به آدمی نشان می دهد. عشق زیبایی را به انسان می نماید. عشق اسرار نهانی آسمان ها را در گوش دل زمزمه می کند. عشق تاریخ گذشته ها را از زبان کوه ها و درخت ها و سنگ ریزه ها و ستاره ها بازگو می کند. عشق سرنوشت آدمی را در آسمان ها می خواند . عشق حیات می بخشد . عشق حیات را می گیرد و ابدیت تقدیم می کند. عشق لغت نیاز وجود برای پرستش خداست . عشق کلمه ی فلسفه ی خلقت خداست. شاد گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
گویی دیگر قرار نیست در کنار هم حج را به پایان برسانند ، آخرین نگاه شهید دل همسر را می لرزاند و طولی نمی کشد که درتاریخ 1394/6/18 مصادف باعید بزرگ قربان در عین مظلومیت با بسته شدن راههای منتهی به منا توسط رژیم آل سعود همراه با دیگر حاجیان دعوت حق را لبیک و به درجه رفیع شهادت نائل می گردد . و در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۲پس از چشم انتظاری های چند ماهه همسر و فرزندان و فامیل پیکر مطهر شهید به آغوش دوستدارانش بازگشته ودر گلزار شهدای شهر داورزن آرام می گیرد . ✅ از خصوصیات اخلاقی شهید؛ اهل نماز اول وقت و دائم الوضو بودند و به آیات قرآن توجه عملی داشتند . صبور وبردبار ومقاوم دربرابرمشکلات بودند . زندگی بسیار ساده و دور از تجملی داشتند ودرسطح پایین ترین قشرجامعه زندگی میکرد. گره گشای مردم وسنگ صبوردردمندان بود. 📝 توصیه شهید به جوانان: 1-برادران عزیز و خواهران بزرگوار امروزآمریکایی هافهمیده اند که انقلاب اسلامی ضربه مهلکی به آنهازده است هر کجا شکست خوردند و از طریق نظامی نتوانستند اسلام و حکومت اسلامی را از بین ببرند ازطریق جنگ نرم وارد شدند ، جوانان بایدگوش به فرمان ولایت باشندو همه جانبه خودرابرای مقابله با هجمه های دشمن آماده کنند. 2-قران و روایات و احادیث معصومین علیه السلام راسرلوحه کارخودقرار دهند. 3-باحضوردرجوامع بین المللی افکاروعقایدمذهب تشیع رابه جهان مخابره کنند. 📗 خاطره ای از شهید؛ شهید قبل ازتشرف به مکه درمسجدقبا که امام جماعت آنجا بود جهت خداحافظی وحلالیت طلبیدن از تک تک نمازگزاران ودوستان از آنان می خواهد تا حلالش کنند و سپس می گوید ازاین آل سعودخبیث هرکاری برمی آید ممکن است دیگر برنگردیم ، گویی می دانست این سفر،سفرعشق واین حج ،حج وداع خواهد بود و دیگر بازگشتی ندارد . شاد # یادش گرامی نثار ارواح طیبه شهداء ، امام شهداء و اموات صلوات ⚘ 🔻... 👇 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
را بر دوش خودمان احساس می‌کنیم؛ شهیدعارف وهنرمندمصطفی انجم افروز شاد با ذکر
هدایت شده از  امام زادگان عشق
متن پیام حضرت (رضوان الله تعالی علیه) 🌺 پس از شهادت فرزند برومندش آیت الله شهید 🍃بسمه تعالی🍃 🏴انا لله و انا الیه راجعون🏴 در روز یکشنبه نهم شهر ذی القعده الحرام ۱۳۹۷ ق مصطفی خمینی، نور بصرم مهجه قلبم، دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شدـ اللهم ارحمه و اغفر له واسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین، علیهم الصلوه والسلام. روح الموسوی خمینی ۱ آبان ۱۳۵۶ 👈 این تمام واکنشی بود که حضرت امام در شهادت حاج آقا مصطفی خمینی فرزند ارشد و فقیهش ابراز داشت. 👈 اما این شهادت و روز اول آبان ۱۳۵۶ آغاز نهضتی شد که به پایان دادن به رژیم ستمشاهی پهلوی منجر شد. شاد گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
و الگو گرفتن از وی را سیره راه خود کرده بود . از خاطراتی که در ذهن دوستان ماندگار مانده است مربوط به روزی هست که شهیدی را به مقر سپاه می آورند بعد از اینکه پیکر شهید تحویل خانواده اش می گردد تابوت خالی به مقر بر میگردد ، شهید ستایش که دل از دنیا و وابستگیهایش کنده بود و در عالم بالا سِیر می کرد درون تابوت میخوابد و از دوستانش می خواهد تا وی را تشیع کنند تا ببیند چه حسی دارد . دوستان شهید تعریف می کنند وقتی او را تشیع کردیم ، در حالیکه از تابوت بیرون می آمد چنان حال معنویی داشت که گویی پرواز کرده است و مرتب می گفت ؛ حس خیلی خوبی دارد . خدا کند که شهادت قسمتم شود . گویی درون تابوت عهدی با شهداء بسته بود! دیری نپایید که شهداء به عهدشان وفا کردند و او را به آرزوی دیرینه اش که همانا شهادت در راه اسلام بود ، رساندند . 🌹 فرازهایی از وصیت نامه شهید 🌹 همگان را توصیه می کنم به ترس از خدا و تقوای الهی بیایید از گناه دست بکشیم و این دنیا را فدای آخرت نکنیم . ای ملت ایران خودتان را برای مصیبت و تحمل رنج آماده کنید همچون امام حسین علیه السلام که خود را برای مصیبت ها آماده کرده بود . ای جوانان عزیز نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین علیه السلام در میدان نبرد و در زیر شمشیرهای برق آسای دشمن شهید شد و ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب حضرت زینب علیها سلام را بدهید . ای جوانان قدر امام عزیز را بدانید که اگر او نبود ما در سردرگمی بودیم . منحرف بودیم و خسر الدنیا و الا خره بودیم او بود که ما را نجات داد پس به ندای حسین (ع) گونه ی او لبیک بگویید و او را دعا کنید . شاد گرامی شادی روح شهداء و امام شهداء و اموات 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
"بسم الله الرحمن الرحیم و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربّهم یرزقون با سلام و درود فراوان به امام خمینی مرجع و رهبر عظیم الشأن جهان اسلام و درود و سلام به امت همیشه در صحنه، بدین وسیله سفارش خودم را به شما امت وفادار به عرض می‌رسانم. یکی اینکه حالا که اسلام را به عنوان یک قدرت برتر و تنها راه رسیدن به سعادت بشریت عرضه کرده‌اید و دیگر مسلمین به واسطه پایداری‌تان با طاغوت و حکّام جور خودشان در ستیزند و از طرفی جوانان مسلمان به بی محتوایی مکاتب شرق و غرب و در نتیجه نسبت به آنان سر خورده‌اند و تنها راه نجات را اسلام یافته‌اند و می‌بینید و می‌شنوید که همه جا ندای اسلام خواهی بلند است و نصرت‌های الهی یکی پس از دیگری شامل مسلمین می‌شود؛ مبادا تبلیغات سوء و شیطانی دشمنان اسلام و ایادی‌شان و ساده لوحان که از آنان گول خورده‌اند در شما اثر بگذارد و به اهمیت کارتان پی نبرده و سنگر پایداری را در همه جا خالی بگذارید که ثابت کردید که ثابت قدم خواهید ماند و در شناختن راه و دنباله روی هیچگاه از امام بزرگوار فاصله نگیرید که ایشان هم اسلام را بهتر می‌شناسند، هم دشمنان اسلام و نیرنگ‌های سازمان‌های مخوف جاسوسی آنان را بهتر می‌شناسند و بدانید که خداوند این توفیق را به شما داده است که با رهبری امام بزرگوار، اسلام را از انزوا درآورده و به عنوان یک ملت اسوه دیگران از شما درس گرفته و زمان عظمت اسلام فرا رسیده است؛ این بود سخنم با ملت بزرگوار." او در ادامه وصیت نامه‌اش، سخنی با خانواده و به ویژه مادر و همسرش دارد:"و مطلبی با خانواده‌ام دارم؛ مادر عزیزم که هم برایم پدر بودی، هم مادری مهربان و بردبار و رنج کشیده؛ می‌دانم که پدرم دعا کرد که من بمانم تا به جای او به تو خدمت کنم؛ افسوس که در طول این مدت که با تو بودم، نتوانستم حق تو را ادا کنم، کوتاهی مرا ببخش؛ هر چند نمی‌شود حق مادر را ادا کرد؛ خداوند إن‌شاءالله فرزندان مرا برایتان نگه دارد تا جای من خدمتگزار شما باشند؛ اما همسرم، مرا در این راه یاری کرد خداوند تا پایان عمر ثابت قدم تو را نگه دارد و از فرزندان نمونه مسلمانانی بسازی که دیگران به آن حسرت بخورند و برای موفقیت در این راه باید در تربیت آنان کوشا باشی که تو را آنگونه می‌بینم. در انتخاب دوست برایشان دقت کنید؛ آنان را به مسجد عادت دهید و از اسلام و قرآن و اهل بیت برایشان زیاد بگویید تا ساخته شوند. در مورد شهادت من افتخار کنید که اگر اجلم در خارج از جبهه اتفاق می‌افتاد و به مرگ طبیعی می‌رفتم دیگر اینگونه نبود که الان نزد خداوند روسفید هستید، بدانید که خدا در قرآن و حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می‌گویند که اجل هر کس مشخص شده است؛ بنابراین نگرانی نیست و بدانید نزد خداوند باری تعالی اجر عظیم دارید. در مورد فرزندان، علی جان و حسین جان، إن‌شاء‌الله راه پدرتان را که اسلام است ادامه دهید تا پدرتان خوشحال گردد و در مورد مادرتان و مادر خودم به شما سفارش می‌کنم که احترامشان را نگه دارید و خدمتگزارشان باشید تا سربلند و عزیز باشند. و اما دقت این شهید سرافراز در امور مالی، از فرازهای پایانی وصیت نامه‌اش آشکار است؛ آنجا که در ده بند، بدهکاری‌ها و طلبکاری‌ها را می‌نویسد و در ادامه می‌آورد: از بابت نماز و روزه، حدود یک سال برایم نماز و روزه بگیرید. حدود هزار و پانصد تومان بابت رد مظالم از طرف من بپردازید. از طرف من از همه حلالیت بطلبید. شاد گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✅خصوصیات اخلاقی شهید خیلی خوش اخلاق وشوخ طبع بودند.بی نهایت مهمان نواز وعاشق بچه هابودند.وقتی خیلی خوشحال یا ناراحت می شدند،به گلزار شهدا می رفتند ودرآنجا کنار رفقای شهیدشان آرام می گرفتند خاطرات شهید اززبان همسرش: ازابتدای ازدواج ازشهادت درراه خدا برایم گفت ومیگفت بزرگترین آرزویش شهادت است.من عکس العملی نشان نمی دادم وباخودمی گفتم بحمدالله کشوردرامنیت کامل است .امااوازمن میخواست درنمازم برای شهادتش دعاکنم.من بسیاربه اووابسته بودم وهروقت جدی ازشهادت میگفت ناراحت می شدم وبحث راعوض می کردم اما اوباخنده وشوخی ادامه میداد.عاشق شهادت بود وقتی گلزارشهدامی رفت شوق عجیبی رادروجودش احساس میکردم.ازسختی زندگی با یک نظامی برایم می گفت ولی من عاشق کاراوبودم وازاینکه لباس سپاه به تن دارد بسیارخوشحال بودم.مدتی بودکه میگفت بایدمسئولیت زندگی رابعهده بگیری.زیادحرف نمیزد اماآنقدرآرام ومهربان ومنطقی صحبت می کردکه حرفاش به دلم می نشست ومی پذیرفتم.تنهاچیزی که ازاوخواستم درحرم حضرت زینب س دعایم کند. روزاعزام به محل کارش رفت وهرچیزی داشت به خانه آوردتعجب کردم مگه دوباره نمی خوادبرگردد من هم درجمع کردن کمکش کردم ودلتنگی هایم رامیان وسایل سفرش گذاشتم تا ببرد.به همه زنگ زد وخداحافظی کرد.گفت میروم امادلم رامی گذارم پیش تووبچه ها.دخترمون مریم آنقدرگریه کردکه همه رابه گریه انداخت،اماهمسرم تصمیمش راگرفته بود.هنرسیدسجاد دل کندن ازهمه تعلقات دنیایی ورفتن به سفری بودکه امکان برگشت وجودنداشت.اینطوربودکه توانست ازگریه دخترکان زیبایش درلحظات تلخ جدایی بگذرد.وقتی همه رفتند مریم گفت:بابام دیگه هیچ وقت برنمی گرده اون شهید میشه.ملیکابعدازظهر13بهمن ازخواب بیدارشدوباگریه گفت خواب دیدم پدرم ازیک بلندی بادست خونی من رابوس کردوگفت تند تندبه دیدنت میام.بعدازشنیدن خبرشهادتش صبرعجیب وباورنکردنی درخود دیدم به گمانم از حضرت زینب س هدیه گرفتم. 🖋فرازی ازوصیت نامه شهید: امروز روز اعزام بودمقداری هیجان وتردید دردلم بودبه همین دلیل خواستم ازقران مدد بگیرم.دردل توسل به آقاامام "عج" زمان نمودم واین آیه آمد وجعلناهم ائمه یهدوننا.....ایه73 سوره انبیا.ازخواندن این آیه پشتم لرزیدواشکم جاری شدچون هرگزخودرالایق این آیه نمیدانستم.اما دلم قرص ومحکم شد. ان شاءالله فردای قیامت که درخون غوطه ورمحشورگشتم شرمنده آقاامام زمان ورهبرعزیزم نباشم. بدانید من به اختیاروداوطلب به جنگ با دشمنان اسلام رفته ام.این جنگ،جنگ کفربااسلام عزیزاست وتاروزی که خداوند به بندگان صالحش وعده داده است ادامه دارد این زندگی چند روزه دنیای زر وزور وتزویربرای سیاه نمودن چهره اسلام ناب محمدی دست به دست هم داده اند. اما سخنی باکسانی که بارهبر عزیز فاصله گرفته اند. های!!!ای یاوران دیروز وآشنایان غریبه شده به گوش باشید که فردای قیامت باید جوابگوی خون شهدا وامام شهدا باشید. مگرنشنیده ایدکه امام خمینی،آن معمارکبیرانقلاب فرمود:چه من در میان شما باشم یانباشم نگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتد. به خود بیایید وتوبه کنید باشد که رستگار شوید.آخرین درخواستم این است که به رهبرم بگویید این سرباز کوچک خودرا در نماز شبهایش دعا کند تا بلکه خداوند به واسطه ایشان ازگناهم درگذرد. بنده روسیاه وگنهکارسیدسجادروشنایی شاد گرامی نثار ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و اموات 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از  امام زادگان عشق
علی ابادی #ت ت: 1347/1/9 تولد:ملایر :بسیجی شهادت؛۱۳۶۵/۱۲/۱۲ : کربلای ۵ :زادگاهش شهید از سن دوازده سالگی نمازمیخواندوروزه می گرفت ومکبرمسجدبود. درتلفظ صحیح نماز و اول وقت خواندن نمازمقیدبود دربرخورد با بزرگترها بخصوص پدرومادرش بسیارمهربان بودوهمیشه ادب رارعایت میکرد رئیس بنیادشهیداستان که ازهمشهری های خودشهیدبود می گفت من نمازخواندن باتلفظ صحیح واول وقت را از شهیدعلی علی ابادی یادگرفتم درحالت نمازخیلی زیبابودوهمه جذبش می شدن. از پیر مردها تاجوانان باوجوداینکه سن کمی داشت . چهاردوره به منطقه اعزام شدکه اولین اعزامش درهفده سالگی بودوبسیاربااشتیاق بود، حتی دوستان خودراهم به حضور در جبهه تشویق میکرد. در اعزام آخر به همراه دوستش به شهادت رسید. زمانی که خط مقدم بودن توگرمای سوزان شلمچه بهشون گفته بودن روزه نگیرید. شهید۲۵ روز،روزه ی قضاداشت وقتی برگشت توهمون گرمای تابستان پشت سرهم گرفت که حتی مادرش گفته بودقضای روزه هات روزمستان بگیرکه راحتره گفته بودنه تابستان میگیرم چون توتابستان روزه هام قضاشده است. 💠 پیام به جوانان: پشت ولایت فقیه باشید.پشت رهبرراخالی نذارید.دست عجانب روازکشورکوتاه کنیدواجازه ندیدکشوربدست دشمن بیوفته. شاد گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
ایشان با ابزارآلات ماشین و دست دوم ، وسایل ورزشی تهیه و می ساخت تا جسمش را تنومند کند . اهل کوهنوردی بود و یکی از برنامه های ثابت ایشان رفتن به کوه با بچه هایش بود . سعی میکرد که مسابقات ورزشی در محله داشته باشد تا اینگونه جوانان را به سمت ورزش سوق دهد . بویژه سعی میکرد که نوجوانان و جوانان را به بهانه کوه رفتن به خواندن دعای کمیل تشویق کند. ✍ خاطراتی از زبان فرزند یکی از دوستان شهید ؛ حدود ۱۲ سال داشتم که با پدرم جهت عیادت از حاج منصور (محمد) به بیمارستان رفتیم ، تیری به دست حاج منصور اصابت و جراحت بسیار بدی ایجاد کرده بود. آن روز امکانات بیمارستان کم بود و دکترها به این نتیجه رسیده بودند که بایستی دست قطع شود اما یکی از پزشکان قبول می کند که بدون بیهوشی، می تواند دست را ترمیم کند که شهید می پذیرد. آن روز که ما هم رفته بودیم پرستار آمده بود تا پانسمان دستش را عوض کند که در حین تعویض پانسمان دست ، شهید، رو به من کرد و گفت شما به چهره من نگاه کن ، ببین من ابروهایم تکان میخورد یا نه . تمام وقت به چهره حاج منصور نگاه کردم ، خم به ابرو نمی آورد اما بخاطر شدت درد پیشانیش پر عرق شده بود!! بعدها نکته تربیتی این مسئله رو فهمیدم که ایشان به این وسیله خواسته بود حواس من را پرت کند که نگاهم به زخم ایشان نخورد و هم متوجه شوم که ورزش، ورزیدگی می آورد و خواندن دعا استقامت و تحمل انسان را بالا میبرد . ✅خصوصیات اخلاقی شهید؛ اهل ورزش بود.به دعای کمیل علاقه خاصی داشت.درکوههای دربند تهران حضور یافته ودعای کمیل راقرائت میکرد.بذله گو بود . بارها درجبهه مجروح شد وباعلاقه مجددحضور می یافت. از نظر جسمی بسیار ورزیده و تنومند بود . به زندانیان سیاسی ومبارزین تبعیدی انقلاب کمک وبه خانواده هایشان سرکشی می کرد. بسیار با حیا بود و هیچگاه در برابر زنان نامحرم سرش را بالا نمی برد ! . شاد گرامی باد با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
مناطق مین گذاری شده رابر عهده بگیرد. ایشان با عشق و علاقه پذیرفت و در قرارگاه کربلا حاضر شد. قرارداد جدید و فعالیتهای دوباره، مثل همیشه با نیت کسب رضای خدا و انجام وظیفه و نجات دادن جان انسانها. ایشان نفس کشیدن در هوایی را می طلبید که روزی شهدا نفس می کشیدند. قدم زدن، نماز خواندن، اشک ریختن و توسل کردن در این خاک بود کهبه او آرامش میداد. این بار فرمانده گروهی بود که برایپاکسازی مناطق آلوده مرزی آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، و خوزستان تلاش میکردند. مناطقی که هر روز قربانیان زیادی می گرفت. زمین هایی که بر اثر گذشت زمان و دست کاریهای پیشین، پیچیده شده بود و مین هایی که یا در سطح پایین تری از خاک پنهان شده بودند یا قابلیت خنثی سازیخود را از دست داده بودند و مردانی که حتی بعد از جنگ هم می بایست با آنها دست و پنجه نرم می کردند. کار، ایمان و توانایی بالایی می طلبید. با توکل به خدا و عشق، در منطقه حاضر می شد و به جمع آوری و انهدام مین و مهمات باقی مانده هشت سال دفاع مقدس مشغول می شد. چند روز قبل از عید غدیر بود که با ایشان تماس گرفتند. ایشان مرخصی بود، بعد از تماس بلافاصله حرکت کرد. باید میرفت و چاله های انباشته شده از مین را منهدم می کرد. صبح روز عید غدیر، عازم منطقه مرزی مریوان شد. در حین انجام کار بود که بر اثر انفجار یکی از چاله های انباشته از مین و مهمات، آسمانی شد و به آرزویش که شهادت بود، رسید. از خدا خواسته بود به گونه ای شهید شود که هیچ اثری از پیکرش باقی نماند. پیکری که هیچگاه بازنگشت و تنها یک دست (که همیشه در راه خدا حرکت کرده بود با دستکش سفید آمد تا مرهمی باشد بر دل مادر و اشکهای بی پایان همسر و پاسخی برای چشمان منتظر فرزندان بویژه دختر سه ساله اش. بالاخره این زمینها توانست شهید همتی و پنج بار و همراهش را به قافله شهدا برساند. مردی که تمام عمر تابع امر ولایت بود و در نهایت روز عید غدیر با مولای خود پیمان بست و با خون خود آن را امضا نمود. وابستگی خاصی به خانواده و دختر سه ساله اش داشت اما همه را به خدا سپرد و به راه و هدف خود ادامه داد. اینها را گفتیم ولی هیچ زبانی قادر نیست اخلاص، مهربانی، شجاعت، شوخ طبعی، عبادتهای باصفا و پاکی دلش را بر صفحه کاغذبیاورد. نامش على اكبر بود و سیره اش علی اکبری... آری خوشا به حال شهدا که در قهقهه مستانه شان عند ربهم یرزقونند. تابع امر ولایت باشید. همیشه توکل به خدا کنید از غیبت و دروغ دوری کنید. عبادت هایتان را خوب انجام دهید هیچ نگران رزق و روزی نباشید. برای خدا و کسب معنویت کار کنید؛ روزی حلال را خدا با تلاش و ایمان و تقوا به شما می رساند شهدا را فراموش نکنید و دنباله رو آنها باشید. به اسلام و انقلاب خدمت کنید. شاد گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
این شهید بزرگوار در فرازهایی از سراسر هدایت خویش سفارش می‌کند که: آری خدای، ما را هدایت کرد و از جامعه‌ای که یکپارچه ظلم و تباهی و فساد بود، نجات داد و به طرف هدایت سوق داد. هدایتی که روح خدا خمینی بت‌شکن در درون قلب ما جا داد و از آن اجتماع فساد به راهی کشاند که حداقل بتوانیم با شما درد و دلی کنیم. دردهایی که یادتان به یاد ظلم و فساد را و اینکه قدر نعمت را دانید که چگونه خداوند لطفمان کرد. آری چه نعمتی بالاتر از این که در سپاه محمد رسول‌الله(ص) قرار گرفتم و چه نعمتی بالاتر از اینکه ما را جزء سنگرسازان بی‌سنگر قلمداد کردند. وی نوجوانان، دانش‌آموزان و خانواده خود را خطاب قرار می‌دهد و توصیه می‌کرد: دانش‌آموزان عزیزی که امید آینده هستید، سعی کنید با اخلاق اسلامی عقب‌ماندگی‌ها را جبران نمایید که وظیفه شما یاد گرفتن و بعد عمل کردن است. شاد گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✍فرازی از وصیتنامه شهید؛ بر ملت مسلمان ایران واجب است که به ندای هل من ناصر ینصرنی امام (ره) لبیک بگویند و این درخت را با خون خود سیراب کنند و این روحانیت است که بیش از همه فعالیت می کند . شما ملت عزیز اگر دیدید کسی علیه روحانیت صحبت می کند آنان را سرکوب کنید . انشاءالله تعالی همانطور که آرزوی همه ملت ماست انقلاب را به رهبری امام عزیز به انقلاب حضرت بقیه الله الاعظم (عج) پیوند خواهیم زد که انقلاب جهانی اسلام می باشد و من امیدوارم این انقلاب اسلامی به رهبری امام عزیز خمینی کبیر زمینه ساز انقلاب مهدی (عج) باشد . بارالها، این هدیه و خون ناقابل پیروان محمد (ص) را بپذیر و ما را از سربازان ولی عصر (عج) قرار بده .   شاد گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
غم ديدار يار در دلش خانه كرده بود و هر دم به آه نيازي اين چنين مي‌سرود: اي كه يك گوشة چشمت غم عالم بخرد حيف باشد كه تو باشي و مرا غم ببرد آري؛ سيد عزيز، روز و شب خويش را به درس و بحث و تهذيب و تهجد مي‌پرداخت و مدارج ترقي را طي مي‌كرد. سيدقاسم، در روزهاي تحصيل با وجود سن كم، همواره آمادگي خود را براي حضور در ميادين آتش و خون اعلام مي داشت. او قاسم بود و هم‌نام قاسم‌بن‌الحسن – عليه‌السلام- مرگ را نيز همچون او «احلي من العسل» مي‌دانست. مي‌ديد كه همسالان و همكلاسي‌هايش لباس رزم مي‌پوشند و در جبهه، زيباترين غزل حضور را مي‌سرايند. در حسرت اعزام مي‌سوخت و لحظه‌شماري مي‌كرد. سرانجام موافقت پدر و مادر و اساتيد خود را كسب كرد و پاي در ميدان عمل نهاد. دلش به پاكي شبنم صبحگاهي بود و چند صباحي بيش، ميهمان ما زمينيان نبود. در دومين اعزام و آن گاه كه سه ماه بيشتر از حضورش در جبهه نمي‌گذشت، در هشتم بهمن 1365، در خاك شلمچه آرام گرفت و به شهادت رسيد. پيكر پاكش ساليان سال در خاك نيلگون آن ديار به رسم امانت باقي ماند و همانند يوسف -علیه السلام- چشمان پدر را در باران اشك حسرت ديدار نگاه داشت و سپس در 1377/4//14 پس از دوازده سال، پيكري سبك همچون بيرقي استوار به زادگاه بازگشت و روستاي «رمنت» را بار ديگر در شكوه روزهاي جنگ نهاد. پس از عمري غريبي بي‌نشاني از آن سرو سرافراز تو هر چند خدا مي‌خواست در غربت نماني پلاكي بازگشت و استخواني -شاد -با-ذکر  🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 📜 -قاسم-فضلی-رمی خدايا! تو شاهد باش‌ و تو اي‌ تاريخ‌! بنويس‌ و تو اي‌ روزگار! بشنو كه‌ اين‌ حقير جز به‌ رضاي‌ خداي‌ متعال‌ و به‌اجراي‌ فرمان‌ رهبرم‌ به‌ جبهه‌هاي‌ حق‌ عليه‌ باطل‌، اعزام‌ نشده‌ام‌ و اي‌ خدا! تو شاهد بودي‌ كه‌ جز تو و رضاي‌ تو به‌ چيزي‌ فكر نكرده‌ و تنها تو را معبود و معشوق خويش‌ يافتم‌. خدايا! حال‌ كه‌ به‌ سوي‌ جبهه‌ و نايل شدن به احدي الحسنيين «پيروزي‌ يا شهادت‌» درسنگر عاشقان‌ و عارفان‌ نشسته‌ام‌، از تو مي‌خواهم‌ كه‌ به‌ خون‌ پاك‌ اباعبدالله‌ الحسين-عليه السلام- دعايم‌ را به‌ اجابت‌ برساني‌ وحضرت‌ امام را تا ظهور بقية‌ الله‌ الاعظم‌-ارواحنا له الفداء‌- سلامت‌ و محفوظ‌ نگه‌ داري‌. وقتي‌ كه‌ اسلام‌ در خطر باشد و نداي‌ «هل‌ من‌ ناصر» خميني‌ به‌ گوش‌ رسد و عاشقان‌ به‌ سوي‌ معشوق در حال‌ سيرالي‌ الله‌ باشند، چگونه‌ مي‌شود از اسلام‌ دست‌ برداشت‌ و به‌ سوي‌ معشوق و به‌ ابديت‌ پرواز نكرد؟ آري، بايد به نداي ملکوتي حسين زمان لبيک گفت و جبهه ها را پر کرد. چگونه به خود اجازه دهيم که پدران و برادران شهدا و اسرا به جبهه روند و دست از زندگي بردارند و ما در خانه بنشينيم؟ آري، هدفم‌ از رفتن‌ به‌ جبهه‌ جهت ‌برافراشته‌ شدن‌ پرچم‌ اسلام‌ در سراسر گيتي‌ و براي‌ آزادي‌ كربلا و زيارت‌ ابا عبدالله‌ الحسين‌ -عليه السلام- مي‌باشد و به‌ خانه‌ برنمي‌ گردم‌ تا يا به ‌زيارت‌ امام‌ حسين‌-عليه السلام- برسم‌ و يا به‌ قبر حسين‌-عليه السلام- مي‌روم‌ تا آنهايي كه‌ براي‌ از بين‌ بردن‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و حكومت‌ اسلامي‌ قَد علم ‌كرده‌اند را به‌ خاك‌ مذلت‌ بكشانم‌ و آنان‌ را به‌ زباله‌ دان‌ تاريخ‌ بسپارم‌ و استعمارگران‌ شرق و غرب‌ بايد بدانند تا زماني‌ كه‌ يك ‌مسلمان‌ در روي‌ كرة‌ زمين‌ زنده‌ است‌، مبارزه‌ هست‌ و اين‌ مبارزة‌ بي‌ امان‌، تا نابودي‌ كفر و شرك‌ و نفاق و انشاء الله‌ تا ظهور حضرت‌مهدي‌-عجل الله تعالي فرجه- ادامه‌ خواهد يافت‌. اکنون امت حزب الله و شهيد پرور روستاي رمنت! ما تکليف داريم که اسلام را حفظ و زنده نگه داريم و دنباله رو امام امت، پير جماران باشيم. شما را به‌ خدا قسم‌ مي‌دهم‌ از امام‌ امت‌ و انقلاب‌ اسلامي‌ دست‌ نكشيد و به‌ وظايف‌ شرعية‌ اسلام‌ عمل‌ كنيد و اين‌ انقلاب‌ را زمينه‌ ساز انقلاب‌ جهاني‌ و عدالت‌ گستر حضرت‌ حجت‌-عجل الله تعالي فرجه- قرار دهيد، ان شاء الله و تعالی واي‌ بر آنهايي كه‌ با مشاهدة‌ اين‌ همه‌ شهدا در خودشان‌ تحول‌ و دگرگوني‌ به‌ وجود نياورده‌اند. اينان‌ بايد بدانند كه‌ زياد گناه‌ مرتكب‌ شده‌اند و گناه‌ زياد باعث ‌قساوت‌ قلبشان‌ شده‌ است‌ و بدانند به‌ هيچ‌ علت‌ و عاملي‌ جوابگو نيستند كه‌ حضرت‌ علي‌-عليه السلام- فرمود: «امروز روز عمل‌ است‌ وحسابي‌ در كار نيست‌ و فردا روز حساب‌ است‌ و عملي‌ در كار نيست‌.» لذا به‌ اين‌ نق‌ زدنها و تبليغات‌ بيگانگان‌ گوش‌ نكرده‌ و شايعات‌ را گوش‌ نكنيد و يا کمبود ها و ميل به راحتي و نداشتن تحمل سختي ها يا مسائل ديگر را در سر مپرورانيد و ياس و نااميدي به خود راه ندهيد که باعث غفلت از خدا مي گردد و وحدت و يگانگي بودن و با هم صميمي بودن را فوق الاعمال بدانيد و بدان عمل کنيد تا رستگار شويد . -شاد -گرامی 🥀نثار ارواح طیبه شهداء - امام شهداء و اموات 🥀 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷بخش هایی از وصیت نامه پاسدار شهید محمدعلی ملک زاده 🌹به کوردلان بفهمانید که ما برای مال و منال و خوش گذرانی آینده مان به جبهه ها کوچ نکردیم, بلکه برای برافراشتن پرچم جمهوری اسلامی و اسلام عزیز و برای اینکه به ندای رهبر انقلاب لبیک بگوییم به جبهه ها کوچ کردیم تا خون سرخمان را در صحرای سوزان ریخته تا کربلای دیگری به وجود آید; تا اسلام جاوید بماند. بازهم به اسلام چیز ناقابلی عطا نمودیم که اگر جان دیگری داشتم به اسلام تقدیم می نمودم که اسلام به خون پاک جوانان پاک نیاز دارد.🥀 🌹از برادران و خواهران مسلمان میخواهم خود را به صلاح ایمان و تقوا مجهز کنند. 🌹و شما را به خون سرخ شهدا قسم که یک لحظه پیر جماران و یاران واقعی امام را تنها نگذارید و پیرو خط آن ها باشید و ادامه دهنده راه شهدا باشید. 🌹 از شما میخواهم که دشمنان انقلاب مثل "چریک فدایی خلق" که در اصل ضد خلق می باشند, با مشت گره کرده به دهان آن ها بزنید. شاد گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
و خداوند علیرضا را به این خانواده عطا می کند در حالیکه پدر را ندید . سال ۱۳۶۳ شهید در حین انجام ماموریت با کمین ضد انقلاب مواجه میشود ، دو کمین اولیه را رد می کند ولی در کمین سوم با شلیک گلوله به راننده و محافظ و به شهادت رساندن آن دو موفق به اسیر کردن شهید میشوند که بعدها توسط یکی از آنان که به اسارت رزمندگان در آمده بود از چگونگی شهادت شهید اعتراف میگیرند و او چنین تعریف می کند ؛ بعد از اسیرکردن شهید زنجانی او را شکنجه می کنند تا شاید بتوانند اعتراف بگیرند اما شهید سکوت می کند و سکوت او خشم منافقین را بر می انگیزد . این بار ده تا ده تا موهای او را می شمارند و می کنند باز هم شهید سکوت می کند . این دفعه با شلیک گلوله به پای ایشان سعی می کنند حرفی از ایشان بشنوند که شهید برای جلوگیری از افتادن بر زمین می نشیند و می گوید سبحان الله . با شنیدن این جمله یکی از اعضای ضد انقلاب می گوید فکر میکردیم که لال هستی ! میدانی صدام برای سر شما آخوندها جایزه گذاشته . شما حُکم ( خمینی ره ) را دارید و اینبار کشان کشان تا کیلومترها شهید را روی زمین می کشند تا به بعثیون عراقی تحویل دهند که خبر اسارت شهید به پایگاه مرزی میرسد و رزمندگان جهت رهایی شهید اقدام به تعقیب منافقین می کنند ، ضد انقلاب که عرصه را بر خود تنگ می بیند با شلیک گلوله به گلوی شهید او را به شهادت میرسانند و پس از غارت محتویات جیب شهید و ساعتش پیکر را رها کرده و پا به فرار می گذارند و بدین ترتیب پیکر غرق به خون شهید در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۱۷بدست رزمندگان میرسد . پس انتقال پیکر مطهر به شهر مقدس قم در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۲۴ توسط مردم تشیع باشکوهی صورت می گیرد و شهید در گلزار شهدای علی ابن جعفر علیه السلام آرام می گیرد . ✅ از خصوصیات اخلاقی شهید؛ بسیار اهل نماز اول وقت و نماز شب بودند . همیشه خود را موظف به خواندن دعای سلامتی امام زمان "عج" می دانست . به بزرگترها احترام می گذاشت و بسیار مهربان . دلسوز و خوش اخلاق بود . آرزوی شهادت آنی از ذهن ایشان جدا نمی شد . ✍ توصیه های شهید ؛ توجه به اقامه نماز اول وقت آنهم در مسجد و بصورت جماعت پشتیبانی از ولایت فقیه . ایستادگی پای آرمانهای انقلاب 📗 خاطره ای از زبان مادر خانم شهید ؛ شهید علی اکبر زنجانی کلا یکسال داماد ما بود هر بار که ایشان به دیدن من می آمد از شهید شدنش صحبت میکرد و روز آخری هم که میخواست راهی بوکان شود برای خدا حافظی به دیدن من آمد در حالیکه لباس سفید دامادی و انگشتر دامادیش را بدست داشت . به او گفتم که رخت دامادی و رفتن به میدان رزم !! خنده ای کرد و هیچی نگفت اما بعدها یکی از دوستانش که حامل پیام شهید بود بهم گفت که علی اکبر گفته بود من با پیراهن سفید دامادیم به سوی خدا پر می کشم و میخواهم در مرگ سرخ من اشکی نریزید و دشمن را شاد نکنید و با قامتی ایستاده مرا دفن کنید . شاد # یادش گرامی نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
پس از انقلاب و در سن سی سالگی ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند دختر است. شهید، از پایان دوره سربازی به تنهایی تهران آمد و درس خود را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد و بعد از مدتی جذب ارتش شد. برادرش در باره او می گوید: قبل از اینکه به ارتش برود ، از من راهنمایی خواست به او گفتم که از نظر نظم و انضباط و خدمت به مملکت و دین بهترین موقعیت است و ایشان نیز با این هدف به استخدام ارتش در آمد. بعد از استخدام و گذراندن دوره های سخت با ورزیدگی و توانایی جسمی و فکری که داشت در بخش هوابرد ارتش مشغول به کار شد. در اوائل انقلاب زمانی که مطلع شد اوضاع کردستان نا آرام است به برادرش گفت: میخواهم به کردستان بروم. به او گفتم : برو برادر، ما الأن وظیفه مان سنگین تر هست قبلا ما برای خاک و مملکتمان می جنگیدیم اما الان برای دین و مذهبمان می جنگیم. پیش از آغاز جنگ تحمیلی شهید نقدی جهت حفاظت از منابع نفتی کشور در منطقه نفت شهر کردستان و پادگان خزر اعزام شده بود، او مدت دو ماهی در آنجا بود چند بار برای مرخصی به تهران آمد اما قبل از اینکه مرخصی اش به پایان برسد به منطقه باز می گشت و می گفت : من باید زودتر بازگردم. آخرین بار که به تهران آمد ، خیلی ناراحت بود بگونه ای که در گوشه ای نشسته و اشک می ریخت می گفت: ما اونجا اسلحه داریم اما توپ و مهمات نداریم. آن زمان دوره ریاست جمهوری بنی صدر بود. من به او گفتم : با توجه به تجارب نظامی که دارید در استفاده از مهمات صرفه جویی کنید. او بقدری ناراحت بود که می گفت : خدا شاهد است که اگر من رو به جای گلوله توپ می گذاشتند ، می رفتم و نصف بغداد رو خراب می کردم. در همین حال با همان خنده همیشگی که بر لب داشت گفت : شاید روزی من عصبانی شدم ، من رو گذاشتند دهنه توپ و بجای گلوله رفتم نصف بغداد رو خراب کردم ! بعد ادامه داد: اگر یک روزی گفتند که شهید شده ام، باور کن چون من خیلی عصبانی هستم از اینکه به ما نیرو و مهمات نمی رسد. به خاطر اینکه نامه ها و درخواستهایشان به مرکز فرماندهی برای تجهیز نیروهای مرزی بی نتیجه مانده بود بسیار متاثر بود. آخرین بار ساعت ۸ شب او را تا ترمینال اتوبوس بدرقه کردم. بسیار تاکید داشت اول صبح به پادگان برسد. آن زمان جنگ از سوی بعثی ها شروع شده بود و اوضاع کردستان هم نا آرام بود. هنوز دو هفته از آغاز جنگ تحمیلی نگذشته بود که در دوازدهم مهر ماه سال ۵۹ خبر دادند محمد صالح ناپدید شده است. البته احتمالی هم داده می شد توسط کوموله ها به گروگان گرفته شده باشد. به همین دلیل من به همراه برادر خانمش به کردستان رفتیم تا شاید بتوانیم خبری بدست آوریم اما چند روز بعد متوجه شدیم در تهران به خانواده اطلاع داده اند که محمدصالح شهید شده است. چون ابتدای جنگ بود و از طرفی هم پزشکی قانونی نیروهای متخصص و امکانات مناسبی برای شناسایی و بررسی پیکرهای شهدا نداشتند ، لذا فقط به خانواده خبر دادند او در تاریخ ۵۹/۷/۸ از یک هفته پس از آغاز جنگ ) به شهادت رسیده و در مزار فعلی اش در بهشت زهرا(س) دفن شده است و اینگونه این شهید بزرگوار . غریبانه و بدون اینکه پیکر مطهرش تشییع شده باشد به خاک سپرده شده بود. ✍خاطره ای به نقل از شهید تيپ کلاه سبزها بعد از انقلاب در کردستان ماموریت داشتند که از شورش گروهک ها جلوگیری کنند . از گوشه و کنار خبرهایی می رسید که عراق تعدادی از پاسگاه های ایران را تسخیر کرده است. در آن زمان به تیپ کلاه سبزها ماموریت داده شد از نفت شهر که در نزدیکی منطقه(خضر زنده) واقع شده بود محافظت کنند. ما به مرکز گزارش دادیم که عراق تغيير تاکتیک نظامی می دهد ولی از مرکز دستوری دریافت نمی کردیم. در بعضی شبها از طرف عراق به ما حمله می شد و ما هم جواب تیراندازی آنها را می دادیم تا اینکه با کمبود مهمات روبرو شدیم. مهمات به ما نمی رسید و بر خلاف مهمات ، برایمان سلاح می فرستادند تا اینکه جنگ اصلی شروع شد. یک روز من با فرمانده گردان که یک سرگرد بود برخورد کردم و سر او فریاد زدم : تقصیر شماست که مهمات اشتباهی برای ما می فرستند. او در جواب گفت : فرمانده کل ، بنی صدر است او از مرکز تصمیم می گیرد چه مهماتی بفرستد و چه مهماتی نفرستد و من در جواب گفتم : ما الان زیر آتش دشمنیم اگه نمیتونی گلوله توپ بیاری منو بگذار دهنه توپ ، شلیک کن . در آن زمان فرمانده به من گفت : تو خسته هستی و یک هفته برای من مرخصی نوشت و من رو به تهران فرستاد ولی بعد از یک روز مرخصی ، خبر دادند جنگ شدید شده است و سریعا برگردید. چند روز از بازگشت شهید نقدی به کردستان نگذشته بود که خبر شهادت او را به خانواده اش دادند و او در همان نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی به خیل شهیدان راه حق پیوست شاد # یادش گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
برايم بخوانيد و در ضمن مدت چهار ماه و پنج روز هم برايم روزه قضا بجا آوريد و كفاره آنرا از پولم بپردازيد و در انتها به مقدار پانصد تومان بابت خمس برايم بپردازيد. 🥀 بسم رب الشهداء و الصديقين كاروان رمضان در حركت است تعداد زيادي از مشتاقان كوي حسيني و لبيك گويان پير خميني(ره) همچون ياران وفادار آقا ابا عبدالله الحسين(ع) عازم جبهه هاي حق عليه باطل هستند، سعيد عزيز هم جزء يكي از كاروانيان و از عاشقان و مشتاقان كربلا معلاست قبل از حركت همه در نماز پر صلابت و دشمن شكن جمعه به امامت حاج آقا صفوي امام جمعه محترم وقت شهرستان شركت كرده و به مواعظ حكيمانه او گوش دل مي سپاري. پس از اينكه قلوب همه بچه هاي كاروان مملو و سرشار از نور نماز و عبادت و مواعظ حكيمانه گرديد با عزمي راسخ با پرچمهاي سرخ و سبز و آبي كه جملات لا اله الا الله ـ الله اكبر و.. بر روي آن نقش بسته بود در دستهاي بچه ها به طرف ميدان شهر حركت كرده و امت وفادار امام (ره) و شهيد پرور به پشتيباني و وداع با فرزندان خود همراه گرديدند نهايتا پس از دقايقي سوار ميني بوسها شده و به طرف مقر اعزام به جبهه حركت كرديم، سعيد عزيز هم همچون دوستان ديگر در دريايي از تفكرات معنوي و سرشار از نورانيت و صفا بود، مادر مهربانش گفتند سعي كنيد با هم باشيد با هم نبرد كنيد با هم برگرديد. خلاصه كاروان رمضان با عزمي راسخ به طرف جهادي مقدس حركت كرد و پس از ساعتها به مقر اصلي خود در شهر سنندج رسيديم. پس از اقامت چند روزه در اين شهر به همراه ساير رزمندگان اسلام كه از ديگر شهرستانها اعزام گرديده بودند به سمت شهر اشنويه و در نهايت عبور از مرز اصلي كه قبلا به تصرف رزمندگان اسلام در آمده بود رفتيم، پس از اقامت 5 روزه در جنگلها و دره هاي سر سبز اشنويه عراق كه منتهي به پادگان سيدگان عراق مي شد، فرماندهان دلاور جبهه حق تصميم گرفتند كه عملياتي بنام قادر در اين منطقه انجام بدهند كه هدف آن از بين بردن تداركات و استحكامات و به تصرف در آوردن پادگان مذكور بود. هر روز و ساعت كه به شروع عمليات نزديك مي شد چهره سرشار از خلوص و پر محبت سعيد عزيز برافروخته تر مي گشت. در نهايت شب حمله فرا رسيد و بچه ها پس از اقامه فريضه مغرب و عشا و صرف شام با دلهايي آكنده از عشق به حسين(ع ) و از اينكه در دوراني قرار گرفته اند كه به نداي حسين گونه رهبر و مقتداي خويش لبيك بگويند، خدا را شاكرند. از سعيد عزيز خواستم كه وصيتي بكند او در جواب گفتند «مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهيد و راه امام (ره) و شهيدان را فراموش نكنيد» و با هم پيمان بستيم كه اگر هر كدام مان به درجه رفيع شهادت نايل شديم ديگري را شفيع باشيم. همه يكديگر را به آغوش كشيده و نجوايي با هم داشتند و بعضي هم با خداوند بزرگ به مناجات مشغول شدند و حق تعالي را از اينكه توفيق شركت در اين جهاد عظيم را به آنان داده شاكر بودند. لحظه حركت به سوي جبهه دشمن فرا رسيد، پس از 5 ساعت راهپيمايي در عمق خاك دشمن نهايتا دستور حمله صادر شد، از دو طرف سفير گلوله هاي گرم، فضاي جنگلهاي اشنويه عراق را مملو از دود و آتش كرده بود پس از چند ساعت نبرد با دشمن بعثي سعيد عزيز كه از كمك بي سيم چي هاي دسته ما بود اثري از او ديده نشد، و آن يار هميشگي و دوست مهربان كه چهره نوراني اش مملو از صفا و خلوص بود با قلبي سرشار از محبت اهل بيت و آقا ابا عبدالله الحسين عليهم السلام به ديدار معبود خويش شتافت و تكليف همه ما بازماندگان و ياران شهيدان را بس افزون كرد. ياد و خاطره همه شهيدان مظلوم جبهه و جنگ خاصه دانشجوي شهيدمان سعيد بزرگي راد هميشه پر رهرو باد. و از خداوند بزرگ مسئلت داريم كه همه شهيدان را با امام خود در بهشت برين جاودانه گرداند. شاد و یادش گرامی با ذکر 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
او مرید به تمام معنای امام (ره) بود و همیشه به دوستان و آشنایان تاکید میکرد که" امام خمینی (ره) " فرمودند؛ سربازان این وطن کودکان در گهواره هستند پس مطمئن باشید این انقلاب پیروز است . و اینگونه جوانان را تشویق به حضور در جبهه ها میکرد و خودش هم آنان را همراهی میکرد . در آخرین اعزامش به جنوب کشور بود که در پاسگاه شلمچه مورخ ۱۳۶۱/۴/۲۸ در عملیات رمضان بدست دشمنان بعثی به فیض شهادت نائل میگردد . پیکر مطهر ایشان پس از تشیع در گلزار شهدای روستای بیوران بنا بر وصیتش به خاک سپرده میشود . ✅ خصوصیات اخلاقی شهید؛ به نماز اول وقت توجه ویژه داشت . علاقه و ارادت خاصی به ولایت فقیه داشت . خنده رو و شوخ طبع بود . هیچگاه سختی های کار را به منزل نمی برد . به پدر و مادرش احترام و عنایت خاصی داشت . ✳️ خاطره ای از زبان همسر شهید؛ روستا بیوران بگونه ای هست که پشت بام هر خونه برای خانه ای دیگر حیاط محسوب میشود . یکی از همسایه ها خودش را به سید حسن رساند و از او خواست تا در کوتاه کردن شاخ گاو که خیلی بلند شده بود کمکش کند ، سید حسن می پذیرد و بعد از ساعتی در حالیکه شوق و ذوق وصف ناشدنی در چهره اش نمایان می شود به منزل مراجعه می کند همسرش با دیدن خوشحالی وی تعجب می کند و علت را جویا میشود که سید حسن در جواب می گوید برای گرفتن گاو و حرکت نکردن او به جدم حضرت رسول (صلی الله و علیه و آله) متوسل شدم و خوشحالیم از این بابت هست که جدم مرا شرمنده نکرد و سربلند از این توسل در آمدم . شاد گرامی نثار ارواح طیبه شهداء و امام شهداء و اموات 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
۱۸ مرداد ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی، از اعضای کادر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  که در سوریه به دست نیروهای داعش در حالیکه از پهلو گلوله خورده و بیهوش روی زمین افتاده بود توسط داعش به  اسارت گرفته شد و پس از دو روز عین ارباب بی کفن سرش از بدن جدا شد . پیکر مطهر وی طی توافق «جرود» تحویل نیروهای حزب‌الله لبنان و سپاه پاسداران شد و سپس با حضور گسترده مردم، مسئولان و رهبر جمهوری اسلامی ایران، در تهران، حرم امام رضا(ع) و برخی شهرهای دیگر ایران، تشییع و ۶ مهر ۱۳۹۶ش در زادگاهش نجف‌آباد در استان اصفهان به‌خاک سپرده شد. امام خامنه ای «حفظه الله »، او را نماینده و سخنگوی شهدای مظلوم و بدون سر»، «نماد شهادت مظلومانه و شجاعانه» و معجزۀ انقلاب یاد کردند . شاد و جاودان با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
سردار سید رضی موسوی در حمله رژیم صهیونیستی به شهادت رسید روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیه‌ای از شهادت سید رضی موسوی از مستشاران نظامی قدیمی سپاه در سوریه خبر داد. شاد با قرائت و ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷