eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
327 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
عشاق الحسین محب الحسین.رسولی .mp3
15.03M
یه سال چشم انتظارم.. 🎙حاج مهدی رسولی تاریخ مداحی۲۸ تیـرماه ۱۴۰۲ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت پنجاه و هفتم فصل پنجم رمضان جنگ تشنگی(۲) با تویوتا به تنگه کورک رفتیم. متعجب شدم که بچه ها چه طور این ارتفاع صعب العبور را تسخیر کرده‌اند. یکی‌یکی از تخته سنگ ها بالا رفتیم. تا جایی که لابلای صخره‌های تیز و بلند، فقط نردبان‌های چوبی و بلند عراقی‌ها جواب می داد. به روی خودم نیاوردم. پا به پای دیگران، عرق ریزان از صخره‌ها بالا کشیدیم. رسیدیم به پیکر یک شهید در نوک تیز یک صخره که به صورت معلق از آن آویزان بود. عراقی‌ها یک پای او را با طناب از بالا بسته و به حالت مجروح دارش زده بودند. جلال اسکندری صخره را دور زد و بالا رفت. با کارد طناب را از پای شهید برید. همزمان من و مصیب مجیدی از پایین دست و سر آن شهید را گرفتیم و بدن خشک شده‌اش را که ماه‌ها زیر آفتاب مانده بود روی زمین خواباندیم. روی کارت شناسایی‌اش نوشته شده بود: "سعید سیفی اعزامی از سپاه همدان" او را می‌شناختم. حالم دگرگون شد. پلاستیک آوردم و او را در میان آن پیچیدم. ادامه دادیم. رسیدیم کنار رزمنده‌ای که انگار به تخت سنگی تکیه داده بود. اگر او را از رو به رو نمی‌دیدم، باور نمی‌کردم که از شهدای تنگه کورک است. کلاه آهنی داشت. با حالت نشسته و البته تا زانو زیر خاک. با دست خاک روی پیراهنش را کنار زدم. روی پیراهنش نوشته بود: "رجبی اعزامی از نهاوند" کلاه آهنی او سوراخ بود. شاید در لحظه آخر در همان حالت مجروحیت که به سخره تکیه داده بود، عراقی‌ها بالای سرش آمده و تیر خلاص به سرش زده بودند. رفتیم سراغ ی یکی دیگر از شهدا به نام "سماوات" که پیکرش سوخته بود. بعد از دو ساعت ۱۴ شهید را لابلای صخره‌ها پیدا کردیم. عده‌ای را هم عراقی‌ها از بالای کوه به ته دره و میدان مین داخل آن پرتاب کرده بودند. جلال اسکندری گفت: "شهدای داخل میدان مین باشد برای مرحله بعد." ظهر بود. داشتیم برمی‌گشتیم که شهید دیگری را در مسیر، لای سنگ‌ها دیدیم. هنوز بدنش خیس بود. نمی‌دانم چرا؟ وقتی با عبادی زیر دست و پای او را گرفتیم که جابجا کنیم، افتاد. حال من به هم خورد و خودم را کنار کشیدم. ذبیح الله عبادی پیکر شهید را گرفت و گفت: "این برادر، شهید است عزت دارد، حرمت دارد. چرا رهایش می کنی؟ چرا عقب می‌روی؟" لحن او خجالت زده‌ام کرد، اما جلو نرفتم. از کوه پایین آمدیم. پهلویم می سوخت و گرما کلافه ام کرده بود. وقتی به شهرک المهدی برگشتیم گروه شناسایی قراویز هم تازه آمده بودند. آنها بعد از شناسایی شهدا روی قله قراویز به دنبال عراقی‌ها می‌روند و در آن سوتر، در ارتفاعی به نام تنگه حمام به دام عراقی‌ها می‌افتند. گروه ۱۰ نفره به سرپرستی حسین همدانی چاره‌ای جز درگیری نداشتند. عراقی‌ها دو نفر از این گروه را اسیر می‌کنند و بقیه هم با مشقت و سختی خودشان را به پایین قله قراویز می‌رسانند. در مراحل بعدی برای آوردن شهدا از قراویز و تنگه کورک اقدام کردیم. بیشتر شهدای این عملیات پیدا شدند. ما فکر می‌کردیم کار ما در جبهه سرپل ذهاب تمام شده که حبیب گفت: "برادر خوش‌لفظ! تو حالا یک نیروی اطلاعاتی باتجربه هستی. برو با گروه شناسایی کار کن." پرسیدم: "مگر قرار است باز هم اینجا عملیات کنیم؟" گفت: "خط را تحویل می‌دهیم ولی باید مشخص شود مواضع عراقی‌ها در تمامی محورها کجاست... ◀️ ادامه دارد ... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🌹🏴 «لحظه‌های آخر، امام حسین نگران روسری و چادر دخترهاش بود..» دخترای امام حسین! مراقب باشید چادر و روسری رو از سرتون برندارن.. امام حسین نگرانته🥺 🌹🏴🌹
🇮🇷🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت پنجاه و هشتم فصل پنجم رمضان جنگ تشنگی(۳) تا یک هفته کار ما شد شناسایی در قالب یک گروه هشت نفره. بقیه نیروها را به جایی عقب تر از سر پل ذهاب به نام پاتاق بردند برای آموزش. گروه ما زیر نظر جعفر مظاهری هر روز مسیری را شناسایی می کرد. بالاخره بعد از یک هفته اعلام شد که همه نیروها به همدان برمی‌گردند. خبر غیرعادی بود. باز هم رفتم سراغ حبیب؛ - موضوع چیست؟ چرا همدان؟ - همدان مقصد نیست. قرار است یک روز آنجا باشیم و برویم جنوب. صبح روز بعد با اتوبوس‌ها حرکت کردیم. بعد از ظهر به همدان رسیدیم. کسی به خانه نرفت. همه رفتیم به جایی به اسم پادگان آموزشی قدس. آنجا یک نوجوان فرز و چابک، بیش از بقیه به چشم می‌آمد. فانسخه‌ای دور پیراهنش بسته بود و میان سه گردان سازماندهی شده می‌چرخید و با صدایی دو رگه پشت سر هم می‌گفت: "بشین! پاشو! بشین! پاشو! چندان از او و این حرکتش خوشم نیامد. نمی‌دانستم که همین جوان تیز و فرز و قاطع در سال‌های آینده جای خالی حبیب را برایم پر خواهد کرد. از حبیب پرسیدم: "این بچه کیست؟" گفت: "علی چیت‌سازیان. مربی تاکتیک بسیجی‌ها." از نخ او بیرون آمدم و گفتم: "کی باید حرکت کنیم؟" گفت: "فردا صبح زود! تو اگر می‌خواهی سری به خانواده‌ات بزن." وقتی به خانه رفتم، مادرم متعجب شد و البته خوشحال که چه زود برگشتم. ماه رمضان بود. همه اعضای خانواده برای سحر بلند شدند. بعد از اذان صبح ساکم را برداشتم و حرکت کردم. خانواده‌های رزمندگان شنیده بودند که بچه‌هایشان از سرپل‌ذهاب به همدان آمده‌اند، ولی فرصت دیدار همان یک شب را هم پیدا نکرده‌اند، فردا صبح برای بدرقه فرزندانشان جلوی پادگان قدس صف کشیده بودند. در مسیر پیچ رادیو باز بود و مارش عملیات می‌زد. فهمیدم که ما برای همین عملیات می‌رویم. تا به جنوب برسیم، توی سر و کول هم می‌زدیم. دم‌دمای غروب به اهواز رسیدیم. به اردوگاهی متعلق به تیپ ثارالله کرمان در جاده خرمشهر. شب شب دعا بود و مناجات و استغفار و وصیت نامه نویسی. مثل شب‌های عملیات بیت‌المقدس. هیچ‌کس نمیدانست خط کجاست؟ حتی عده‌ای نمی‌دانستند خاکریز چیست. آنها جنگ را در کوه‌های غرب تجربه کرده بودند. یکی پرسید: "برادر خوش‌لفظ! شما که قبلا اینجا بوده‌ای، از خاکریز بگو! چه شکلی دارد؟ چقدر از یک تپه بلندتر است؟" از سوالش خنده‌ام گرفت. گفتم: "خاکریز دیدنی‌ست. نه گفتنی! روز بعد با چند نفر از جمع گردان‌ها جدا شدیم. فرمانده گردان‌ها بودند و فرمانده گروهان‌ها و چند نفر دیگر. من هم با اشاره حبیب با آنها راهی شدم. به جایی رفتیم که برای من و حبیب آشنا بود. دقیقا حوالی کانال گرمدشت که حالا قرارگاه تیپ ثارالله شده بود. حالا آنجا عقبه جبهه بود و خط خیلی جلوتر در جایی به نام کوشک بسته شده بود. جلوی سنگر فرماندهی تیپ گروهی دور جوانی حلقه زده بودند. جوانی که "حاج قاسم" صدایش می‌زدند... ◀️ ادامه دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام محمود 4.mp3
10.08M
۴ ※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله. درک این حجم از خواستن‌ها و آرزوهای بلند در ادعیه، واقعاً برای من ممکن نیست! چرا من نمی‌توانم صادقانه از ته قلبم مقاماتی مثل: أن یثبت لی قدم صدق أن یبلغنی المقام المحمود أن یرزقنی طلب ثاری و ..... را بخواهم و برایشان بی‌تاب باشم؟ استادشجاعی 🏴🌹🏴
روایت عکاسی از غواصان کربلای پنج در «شب خاطره» 2⃣ رهسپار موقعیت غواصی شدیم. یک مقدار مخفی بود. کسی نمی‌دانست. حتی خودِ لشکر هم نمی‌دانستند که این دو گردان کجا هستند. رفتیم در موقعیت. از غواصانی که مشغول مراحل تمرین قبل از عملیات کربلای 5 بودند، شروع به عکاسی کردم. به خاطر محدودیت نگاتیوها از خودِ بچه‌ها عکس گرفتم. شهید حاج حسین داریان یا شهید احد مقیمی می‌گفت: «اینا رو می‌بینی دارن اینجوری غواضی میرن و آموزش می‌بینن؟ اینها فردا نیستن. هر چی می‌تونی از اینها عکس بگیر». من حالت یادگاری، گروهان به گروهان، دسته به دسته عکس می‌گرفتم که حداقل تصویر این بچه‌ها به نوعی باشد. گاه و گداری هم دنبال سوژه بودم. بچه‌ها هم رتبه اخلاص و عملکردشان طوری بود که نه اینکه اعتراض کنند اما گلایه داشتند. می‌گفتند: «آقا برو از این عکس بگیر... از اون عکس بگیر». یعنی راضی به عکس گرفتن نبودند. این‌ها معامله‌ای با خدا کرده بودند و نمی‌خواستند یک منِ نوعی باشند. به هر حال، من هم با سماجت تمام عکاسی کردم. 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1319577382.mp3
8.5M
•[ میخوایم با هم یه زیارت عاشورا بخونیم! ] 🎧 - با صدای سردار دلها - ثواب این زیارت عاشورا رو هدیه می کنیم به روح ائمه اطهار علیهم السلام، روح امام شهداء، شهداء به ویژه سردار دلها ، ابو مهدی المهندس و همراهانشان و اموات 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن عربی دعای علقمه (دعایی که بعد از زیارت عاشورا خوانده می شود) يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ، يَا مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ، يَا كَاشِفَ كُرَبِ الْمَكْرُوبِينَ، يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ، يَا صَرِيخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ، [وَ] يَا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَيَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ، [وَ] يَا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، [وَ] يَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَى، وَ بِالْأُفِقِ الْمُبِينِ، [وَ] يَا مَنْ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى، [وَ] يَا مَنْ يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ، [وَ] يَا مَنْ لا يَخْفَى عَلَيْهِ خَافِيَةٌ، يَا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَيْهِ الْأَصْوَاتُ، [وَ] يَا مَنْ لا تُغَلِّطُهُ [تُغَلِّظُهُ ] الْحَاجَاتُ، [وَ] يَا مَنْ لا يُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ، يَا مُدْرِكَ كُلِّ فَوْتٍ، [وَ] يَا جَامِعَ كُلِّ شَمْلٍ، [وَ] يَا بَارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ، يَا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْمٍ فِي شَأْنٍ، يَا قَاضِيَ الْحَاجَاتِ، يَا مُنَفِّسَ الْكُرُبَاتِ، يَا مُعْطِيَ السُّؤْلاتِ، يَا وَلِيَّ الرَّغَبَاتِ، يَا كَافِيَ الْمُهِمَّاتِ، يَا مَنْ يَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ، وَ لا يَكْفِي مِنْهُ شَيْ ءٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ عَلَيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ بِنْتِ نَبِيِّكَ، وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ، فَإِنِّي بِهِمْ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ فِي مَقَامِي هَذَا، وَ بِهِمْ أَتَوَسَّلُ، وَ بِهِمْ أَتَشَفَّعُ إِلَيْكَ، وَ بِحَقِّهِمْ أَسْأَلُكَ وَ أُقْسِمُ وَ أَعْزِمُ عَلَيْكَ، وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَهُمْ عِنْدَكَ، وَ بِالْقَدْرِ الَّذِي لَهُمْ عِنْدَكَ، وَ بِالَّذِي فَضَّلْتَهُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ، وَ بِاسْمِكَ الَّذِي جَعَلْتَهُ عِنْدَهُمْ، وَ بِهِ خَصَصْتَهُمْ دُونَ الْعَالَمِينَ، وَ بِهِ أَبَنْتَهُمْ وَ أَبَنْتَ فَضْلَهُمْ مِنْ فَضْلِ الْعَالَمِينَ، حَتَّى فَاقَ فَضْلُهُمْ فَضْلَ الْعَالَمِينَ جَمِيعاً، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَكْشِفَ عَنِّي غَمِّي وَ هَمِّي وَ كَرْبِي، وَ تَكْفِيَنِي الْمُهِمَّ مِنْ أُمُورِي، وَ تَقْضِيَ عَنِّي دَيْنِي، وَ تُجِيرَنِي مِنَ الْفَقْرِ، وَ تُجِيرَنِي مِنَ الْفَاقَةِ، وَ تُغْنِيَنِي عَنِ الْمَسْأَلَةِ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ، وَ تَكْفِيَنِي هَمَّ مَنْ أَخَافُ هَمَّهُ، وَ عُسْرَ مَنْ أَخَافُ عُسْرَهُ، وَ حُزُونَةَ مَنْ أَخَافُ حُزُونَتَهُ، وَ شَرَّ مَنْ [مَا] أَخَافُ شَرَّهُ، وَ مَكْرَ مَنْ أَخَافُ مَكْرَهُ، وَ بَغْيَ مَنْ أَخَافُ بَغْيَهُ، وَ جَوْرَ مَنْ أَخَافُ جَوْرَهُ، وَ سُلْطَانَ مَنْ أَخَافُ سُلْطَانَهُ، وَ كَيْدَ مَنْ أَخَافُ كَيْدَهُ، وَ مَقْدُرَةَ مَنْ أَخَافُ [بَلاءَ] مَقْدُرَتَهُ عَلَيَّ، وَ تَرُدَّ عَنِّي كَيْدَ الْكَيَدَةِ، وَ مَكْرَ الْمَكَرَةِ، اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَنِي فَأَرِدْهُ، وَ مَنْ كَادَنِي فَكِدْهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُ وَ مَكْرَهُ وَ بَأْسَهُ وَ أَمَانِيَّهُ، وَ امْنَعْهُ عَنِّي كَيْفَ شِئْتَ، وَ أَنَّى شِئْتَ، اللَّهُمَّ اشْغَلْهُ عَنِّي بِفَقْرٍ لا تَجْبُرُهُ، وَ بِبَلاءٍ لا تَسْتُرُهُ، وَ بِفَاقَةٍ لا تَسُدُّهَا، وَ بِسُقْمٍ لا تُعَافِيهِ، وَ ذُلٍّ لا تُعِزُّهُ، وَ بِمَسْكَنَةٍ لا تَجْبُرُهَا، اللَّهُمَّ اضْرِبْ بِالذُّلِّ نَصْبَ عَيْنَيْهِ، وَ أَدْخِلْ عَلَيْهِ الْفَقْرَ فِي مَنْزِلِهِ، وَ الْعِلَّةَ وَ السُّقْمَ فِي بَدَنِهِ، حَتَّى تَشْغَلَهُ عَنِّي بِشُغْلٍ شَاغِلٍ لا فَرَاغَ لَهُ، وَ أَنْسِهِ ذِكْرِي كَمَا أَنْسَيْتَهُ ذِكْرَكَ، وَ خُذْ عَنِّي بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ وَ رِجْلِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَمِيعِ جَوَارِحِهِ، وَ أَدْخِلْ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ ذَلِكَ السُّقْمَ، وَ لا تَشْفِهِ حَتَّى تَجْعَلَ ذَلِكَ لَهُ شُغْلا شَاغِلاً بِهِ عَنِّي وَ عَنْ ذِكْرِي، وَ اكْفِنِي يَا كَافِيَ مَا لا يَكْفِي سِوَاكَ، فَإِنَّكَ الْكَافِي لا كَافِيَ سِوَاكَ، وَ مُفَرِّجٌ لا مُفَرِّجَ سِوَاكَ، وَ مُغِيثٌ لا مُغِيثَ سِوَاكَ، وَ جَارٌ لا جَارَ سِوَاكَ، خَابَ مَنْ كَانَ جَارُهُ سِوَاكَ، وَ مُغِيثُهُ سِوَاكَ، وَ مَفْزَعُهُ إِلَى سِوَاكَ، وَ مَهْرَبُهُ [إِلَى سِوَاكَ ] ، وَ مَلْجَؤُهُ إِلَى غَيْرِكَ [سِوَاكَ ] ، وَ مَنْجَاهُ مِنْ مَخْلُوقٍ غَيْرِكَ، فَأَنْتَ ثِقَتِي وَ رَجَائِي وَ مَفْزَعِي وَ مَهْرَبِي وَ مَلْجَئِي وَ مَنْجَايَ، فَبِكَ أَسْتَفْتِحُ، وَ بِكَ أَسْتَنْجِحُ، وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ، وَ أَتَوَسَّلُ وَ أَتَشَفَّعُ، فَأَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ، فَلَكَ الْحَمْدُ وَ لَكَ
الشُّكْرُ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى، وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ، فَأَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَكْشِفَ عَنِّي غَمِّي وَ هَمِّي وَ كَرْبِي فِي مَقَامِي هَذَا، كَمَا كَشَفْتَ عَنْ نَبِيِّكَ هَمَّهُ وَ غَمَّهُ وَ كَرْبَهُ، وَ كَفَيْتَهُ هَوْلَ عَدُوِّهِ، فَاكْشِفْ عَنِّي كَمَا كَشَفْتَ عَنْهُ، وَ فَرِّجْ عَنِّي كَمَا فَرَّجْتَ عَنْهُ، وَ اكْفِنِي كَمَا كَفَيْتَهُ، [وَ اصْرِفْ عَنِّي ] هَوْلَ مَا أَخَافُ هَوْلَهُ، وَ مَئُونَةَ مَا أَخَافُ مَئُونَتَهُ، وَ هَمَّ مَا أَخَافُ هَمَّهُ بِلا مَئُونَةٍ عَلَى نَفْسِي مِنْ ذَلِكَ، وَ اصْرِفْنِي بِقَضَاءِ حَوَائِجِي، وَ كِفَايَةِ مَا أَهَمَّنِي هَمُّهُ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِي وَ دُنْيَايَ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، [وَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ] ، عَلَيْكَ [عَلَيْكُمَا] مِنِّي سَلامُ اللَّهِ أَبَداً [مَا بَقِيتُ ] وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ، وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِكُمَا، وَ لا فَرَّقَ اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمَا، اللَّهُمَّ أَحْيِنِي حَيَاةَ مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّيَّتِهِ، وَ أَمِتْنِي مَمَاتَهُمْ، وَ تَوَفَّنِي عَلَى مِلَّتِهِمْ، وَ احْشُرْنِي فِي زُمْرَتِهِمْ، وَ لا تُفَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، أَتَيْتُكُمَا زَائِراً وَ مُتَوَسِّلاً إِلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمَا، وَ مُتَوَجِّهاً إِلَيْهِ بِكُمَا، وَ مُسْتَشْفِعاً [بِكُمَا] إِلَى اللَّهِ [تَعَالَي] فِي حَاجَتِي هَذِهِ، فَاشْفَعَا لِي فَإِنَّ لَكُمَا عِنْدَ اللَّهِ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ، وَ الْجَاهَ الْوَجِيهَ، وَ الْمَنْزِلَ الرَّفِيعَ وَ الْوَسِيلَةَ، إِنِّي أَنْقَلِبُ عَنْكُمَا مُنْتَظِراً لِتَنَجُّزِ الْحَاجَةِ وَ قَضَائِهَا، وَ نَجَاحِهَا مِنَ اللَّهِ بِشَفَاعَتِكُمَا لِي إِلَى اللَّهِ فِي ذَلِكَ، فَلا أَخِيبُ، وَ لا يَكُونُ مُنْقَلَبِي مُنْقَلَباً خَائِباً خَاسِراً بَلْ يَكُونُ مُنْقَلَبِي مُنْقَلَباً رَاجِحاً [رَاجِياً] مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجَاباً بِقَضَاءِ جَمِيعِ حَوَائِجِي [الْحَوَائِجِ ] ، وَ تَشَفَّعَاً لِي إِلَى اللَّهِ، انْقَلَبْتُ عَلَى مَا شَاءَ اللَّهُ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، مُفَوِّضاً أَمْرِي إِلَى اللَّهِ، مُلْجِئاً ظَهْرِي إِلَى اللَّهِ، مُتَوَكِّلاً عَلَى اللَّهِ، وَ أَقُولُ حَسْبِيَ اللَّهُ وَ كَفَى، سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعَا، لَيْسَ لِي وَرَاءَ اللَّهِ وَ وَرَاءَكُمْ يَا سَادَتِي مُنْتَهًى، مَا شَاءَ رَبِّي كَانَ، وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُنْ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، أَسْتَوْدِعُكُمَا اللَّهَ، وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي إِلَيْكُمَا، انْصَرَفْتُ يَا سَيِّدِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَوْلايَ وَ أَنْتَ [أُبْتُ ] يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَا سَيِّدِي، [وَ] سَلامِي عَلَيْكُمَا مُتَّصِلٌ مَا اتَّصَلَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ ، وَاصِلٌ ذَلِكَ إِلَيْكُمَا، غَيْرُ [غَيْرَ] مَحْجُوبٍ عَنْكُمَا سَلامِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ، وَ أَسْأَلُهُ بِحَقِّكُمَا أَنْ يَشَاءَ ذَلِكَ وَ يَفْعَلَ، فَإِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، انْقَلَبْتُ يَا سَيِّدَيَّ عَنْكُمَا تَائِباً، حَامِداً لًلَّهِ، شَاكِراً رَاجِياً لِلْإِجَابَةِ، غَيْرَ آيِسٍ وَ لا قَانِطٍ، آئِباً عَائِداً رَاجِعاً إِلَى زِيَارَتِكُمَا، غَيْرَ رَاغِبٍ عَنْكُمَا، وَ لا مِنْ [عَنْ ] زِيَارَتِكُمَا، بَلْ رَاجِعٌ عَائِدٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، يَا سَادَتِي رَغِبْتُ إِلَيْكُمَا وَ إِلَى زِيَارَتِكُمَا، بَعْدَ أَنْ زَهِدَ فِيكُمَا وَ فِي زِيَارَتِكُمَا أَهْلُ الدُّنْيَا، فَلا خَيَّبَنِيَ اللَّهُ مَا [مِمَّا] رَجَوْتُ وَ مَا أَمَّلْتُ فِي زِيَارَتِكُمَا، إِنَّهُ قَرِيبٌ مُجِيبٌ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای باغبان یاس آفریدند علی را أشجع الناس آفریدند وفاداری و مردی و شجاعت یکی کردند و عباس آفریدند شهادت حضرت ابوالفضل تسلیت باد. شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند ؛ گذر گرگ به آهویِ حرم‌ها افتاد😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🌹🏴 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیات 105 و 106 سوره نساء 🌸 إِنَّآ أَنْزَلْنَآ إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَآ أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَآئِنِينَ خَصيماً (105) و اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُوراً رَّحِيما (106) ً 🍀 ترجمه: همانا ما این كتاب را به حقّ بر تو فرو فرستادیم برای اینکه میان مردم به آنچه خدا تو را آموخته و نشان داده، داورى كنى و هرگز نسبت به خیانتکاران مدافع نباش (105) از خداوند طلب مغفرت كن كه همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است. (106) 🌷 : فرو فرستاديم 🌷 : به سوى تو 🌷 : براى اينکه داوری کنی 🌷 : مدافع 🌷 : بسیار آمرزنده 🌷 : مهربان 🔴 : این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. نقل شده كه طايفه «بنى ابيرق» طايفه‌ اى نسبتاً معروف بودند؛ سه برادر از اين طايفه به نام «بشر» و «بشير» و «مبشر» نام داشتند، «بشير» به خانه مسلمانى به نام «رفاعه» دستبرد زد و شمشير و زره و مقدارى از مواد غذايى را به سرقت برد، برادر زاده رفاعه به نام «قتاده» كه از مجاهدان بدر بود جريان را به خدمت پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» عرض كرد. برادران سارق وقتى باخبر شدند جمعى از قبیله خود را به خدمت «صلّى اللّه عليه و آله» فرستادند تا سارق را تبرئه كنند، و قتاده را به تهمت ناروا زدن متّهم کردند. اين آيه و آيات بعد در این خصوص نازل شد. 🌸 در اين آيه نخست به پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» مى‌ فرماید كه هدف از فرستادن اين كتاب آسمانى اين است كه اصول حقّ و عدالت در ميان اجرا شود که آیه 105 سوره نساء مى‌ فرمايد: إِنّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النّاسِ بِما أَراكَ اللّهُ: همانا ما اين کتاب را به حق بر تو فرو فرستادیم برای اینکه میان مردم به آنچه خدا تو را آموخته و نشان داده، داوری کنی. که به حق است یعنی هم ثابت است و هم مطابق با وجدان می باشد. 🌸 سپس به «صلّى اللّه عليه و آله» هشدار مى ‌دهد و مى‌ فرماید: وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً: و هرگز نسبت به خیانتکاران مدافع نباش. اگر چه روى سخن در اين آيه به «صلّى اللّه عليه و آله» است ولى شک نيست كه اين حكم يک نسبت به تمام قضات و داوران مى‌باشد، و به همين دليل چنين خطابى مفهومش اين نيست كه ممكن است چنين كارى از پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» سر بزند زیرا پیامبر هرگز از خیانتكاران دفاع نمی کند ولی این آیه ابتدا به می گوید تا دیگران هم عمل کنند. 🌸 در آيه 106 سوره نساء به پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» مى فرمايد: وَ اسْتَغْفِرِ اللّهَ: و از طلب مغفرت کن. چون در مقام قضاوت و داوری است و قاضی برای دوری از هوای نفس ابتدا باید از خداوند طلب مغفرت کند زیرا استغفار دو نوع است یکی بعد از ارتکاب عمل است و دیگری قبل از ارتکاب عمل. برای پیشگیری و پیروی نکردن از هوای نفس هم باید استغفار کرد و سبب سرازیر شدن رحمت الهی می شود. این آیات با است ولی با دیگرانی که در مقام داوری قرار می گیرند هم می باشد. و سپس می فرماید: إِنَّ اللّهَ كانَ غفورا رحیما: همانا خداوند همواره بسیار آمرزنده و مهربان است. کلمات و دو ویژگی از ویژگی های خداوند است که به اسماء الحسنى يعنى نام هاى نيکو معروف هستند. 🔹 پيام های آیات 105و106 سوره نساء ✅ ، پایه ى قضاوت و عدالت میان مردم است. ✅ باید از قانونِ قرآن، آگاهى كامل داشته باشد. ✅ چون نزول قرآن بر اساس حقّ است، قضاوت ها هم باید بر مبناى حقّ باشد، نه وابستگى هاى حزبى، گروهى، منطقه اى و نژادى. ✅ رفتار به عدالت، حتّى نسبت به غیر مسلمانان هم ضرورى است. ✅ ، علاوه بر قانون و كتاب، از امدادهاى الهى برخوردار است. ✅ ، پیامبرش را حفظ مى كند و توطئه ها و صحنه سازى ها را فاش مى سازد. ✅ دفاع و حمایت از ممنوع است. خائنان نباید امیدى به حمایت رهبران دینى داشته باشند. ✅ ، مقامى است كه متصدى آن، اگر معصوم هم باشد باز استغفار مى طلبد. باید همواره براى دورى از هواى نفس استغفار كند. ✅ ، مایه ى بهره گیرى از مغفرت و رحمت پروردگار است. ✅ علاوه بر بخشیدن گناه مهربان است. 🏴🌹🏴🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا