eitaa logo
امام زادگان عشق
93 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
4هزار ویدیو
333 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
14.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝جان رضا (ع) ... 📺نماهنگ جدید و شاد و پرانرژی جان رضا(ع) بمناسبت و ولادت امام جواد علیه‌السلام کاری زیبا از گروه سرود راحیل 💫 (ع) 📎 ┄┅═✧☫ ایران زیبا ☫✧═┅┄ ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🌺✨🤍🌺* میعاد:✍📗 سلام وعرض ادب واحترام به همه اعضاء گروه خاصه 😘سادات عزیزوبزرگوار😘ولادت_امـام_محــمدتقــی(؏) و* *حـضرت علـی اصـغر(؏)* 💐🦋💐🦋💐🦋💐 *ده رجب، روزی که آسمان به زمین نزدیک‌تر شد؛ روزی که علی‌ اصغر، کوچک‌ ترین شهید کربلا، با لبخند معصومانه‌اش به دنیا آمد و امـام جـواد، کـریم اهلبیت، بـا دســتان بخشنده‌اش به انسانیت درس مهربانی داد. این روز مبارک را به همه‌ی عاشقان اهل بیت تبریک می‌گوییم و از خدا می‌خواهیم که ما را از پیروان واقعی این خاندان نورانی قرار دهد. 💐🌷💐🌷💐🌷💐 *🌷ولادت دردانه امام رضا (؏) حضرت جواد الائمه علیه السلام و شش ماهه کربلا حضرت علی اصغر علیه السلام بر امام زمان عـجل الله تعالی فرجه الشریف و منتظران حضرتش خجسته باد.*
‏ ٠•●✿ Ƹ‌Ӝ‌Ʒ ✿●•٠·˙ سالها پیش سرباز خوزستانی پس از اموزشی موقع تقسیم دید افتاده مشهد دلگیر و غمگین شد از طرفی ارادتش به اقا و از طرفی اوضاع بد مالی خانوادش اولین شبی که مرخصی گرفت با همون لباس سربازی رفت حرم اقا تا درد دل کنه و دلتنگیش رو به اقا بگه ساعتها یه گوشه حرم اشک ریخت وقتی برگشت به کفشداری تا پوتینهاش رو بگیره دید واکس زده و تمیزن کفشدار با جذبه با اون هیبت و موهای جوگندمی وقتی پوتین هاش رو داد نگاهی به چشم سرباز که هنوز خیس و قرمز از گریه بود کرد و گفت چی شده سرکار که با لباس سربازی اومدی خدمت اقا سرباز گفت:من بچه خورستانم اونجا کمک خرج پدر پیرم و خانواده فقیرمم هیچکس رو ندارم که انتقالی بگیرم نمیدونم چکار کنم.......... کفشدار خندید و گفت اقا امام رضا خودش غریبه و غریب نواز نگران هیچی نباش دوسه روز بعد نامه انتقالی سرباز به لشکر ٩٢ زرهی اومد اونم تایم اداری سرباز شوکه بود جز اقا و اون کفشدار کسی خبر نداشت ازین موضوع هرجا و از هرکی پرسید کسی نمیدونست ماجرا رو سرباز رفت پابوس اقا و برگشت شهرش ولی نفهمید از کجا و کی کارش رو درست کرده چند سال بعد داشت مانور ارتش رو میدید یهو فرمانده نیرو زمینی رو موقع سخنرانی دید چهرش اشنا بود.اشک تو چشماش حلقه زد فرمانده حال حاضر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران قدرت اول منطقه امیر سرتیپ احمد پوردستان مرد با جذبه با موهای. جوگندمی همون کفشدار حرم اقا بود که اون زمان فرمانده لشکر ٧٧ خراسان بود فرمانده لشکری که کفش سربازش رو واکس زده بود انتقالی اون رو به شهرش داده بود. ܓ✿ ܓ✿ ܓ✿ ܓ✿ ‏♡ღبا امام رضا هیچ دری بسته نیست ‏♡ღهیچ گره ای کور نیست ‏♡ღهیچ دلی بیقرار نیست ‏♡ღهیچ غمی باقی نمی مونه ‏♡ღسلام بر امام مهربانی ‏♡ღغریب طوس السلطان علی بن موسی الرضا علیه السلام تولددردانه تان امام جوادعلیه السلام مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۳ رجب اومد دوباره ماله کشی اینا شروع شد برای مخفی کردن معجزه حیدر کرار . ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
از شهید یحیی السنوار محمد و ابراهیم اندکی بعد محل را ترک میکردند و جلسه خراب و متفرق میشد اگین عبدالحفظ در یکی از این جلسات حضور می داشت و شروع میکرد با حمله به شیوخ و مذهب گفتگو بسیار داغ میشد و تا آنجا پیش می رفتند که اخوان به دلیل اینکه از عربستان حقوق می گیرند، علاوه بر بحث های مختلف فکری، مزدور هستند و حسن نیز به او پاسخ می داد. پاسخ های خشمگینانه به اتهام بی خدایی و عدم اعتقاد به خدا و اینکه آنها مزدوران اتحاد جماهیر شوروی هستند. اولین کشوریکه تأسیس کشور اسرائیل را در سال 1948 به رسمیت شناخت من بسیاری از سخنرانی و گفتگوی حسن را دوست داشتم و آن را با خودم و اعماق روحم طنین انداز کردم اما مواضع او را در چند نکته درک نکردم و وقتی با او درباره نقش اسلام گرایان در حمل و نقل پرچم ، دغدغه ملی و نقش آنها در مقاومت مسلحانه در برابر اشغالگری و جایگاه آنها در قبال شهدای جان باخته در زندان راه میهن بحث می کردند ضعف او را به وضوح مشهود بود. به همین ترتیب مواضع زمزمه شده آنها در مورد سازمان آزادیبخش ،فلسطین ،حسن محمد و ابراهیم ناتوانی آشکار خود را در این مسائل و ناتوانی در قانع کردن دیگران در مورد موضع خود احساس می کردند زیرا خودشان دقیقاً نمی دانستند که موضع در مورد این مسائل چیست گویی نزد شیخ احمد رفتند و موضوع را از او پرسیدند و او به آنها گفت که در این موارد که در روزهای آینده در مسجد برگزار می شود صحبت خواهد کرد. بعد از چند روز احساس کردم که می خواهم برای نماز مغرب با آنها به مسجد بروم چون این سمینارها معمولاً بين مغرب و عشا برگزار میشد با آنها رفتم و نماز مغرب را پشت سر شیخ حمید خواندیم پیر بود و صدایش به سختی شنیده می شد، مسجد مملو از جوانان و مردان و کودکان بود بر خلاف زمانی که من آنجا بودم در کودکی با پدربزرگم رحمه الله به حضورش می آمدیم پس از اقامه نماز عده ای از مسجد خارج شدند سپس جمع زیادی از جوانان نشستند حدود پنجاه مرد جوان در یک دایره شیخ احمد سخنان خود را آغاز کرد نشست و خدا را شکر کرد و برای رسولش دعا کرد سپس درباره نقش انسان بر روی زمین و بندگی او در برابر خداوند الگو قرار دادن کسانی که پیام را درک می کردند سخن گفت فرستاده سعد بن ابی وقاص رضي الله عنه در جنگ قادسیه ربيع بن عامر رضى الله عنه بود که نزد رستم فرمانده فارسیان رفت هنگامی که رستم از او پرسید چه چیزی تو را از جزيرة العرب به جنگ با ما آورده :گفت آمده ایم تا بندگان را از عبادت بندگان دور کنیم، و به عبادت پروردگار در آوریم و مردم را از ظلم ادیان به عدالت اسلام و از تنگنای دنیا گرفته به فراخیت آخرت... و این را به تفصیل بیان کرد و توضیح داد که درک این فهم برای مردم امروز ما با توجه به بحران هستی دشوار است مردم و سرزمین ما تحت اشغال اما تنها راه رهایی و رستگاری اسلام است اما مردم این را درک نمیکنند و حتی ممکن است با آن دشمنی کنند همان گونه که رسول خدا در مکه بود و مردم و اعراب را به اسلام دعوت میکردند و شکوه و جلال خود را در آن میخواندند و ادعا میکنند که پیامبر را شکست خواهند داد در حالی که آنها متوجه آن نیستند، پس با او مخالفت میکنند و با او می جنگند، سرانجام ثابت شد که عزت اعراب به اسلام است و همین بود و همین است، پس شکوه ما در دستان ماست. بعد شروع کرد به تعریف شهید در اسلام یعنی هر که بجنگد تا کلام خدا برتر باشد در راه خداست و این تعریف شرعی معنای شهید است و اینکه گروههای آمده اند که هر کس را شهید بخوانند این چیز دیگری است. او در مورد مفاهیم مربوط به ماهیت گروه اسلامی که آن را از مردم فلسطین نمایندگی میکند صحبت کرد اما بدون این که صریح باشد، بلکه اشارتا و به شکل تلمیحی.. شیخ حمید آمد و برای شام آذان داد پس ما به نماز ایستاده شدیم شیخ احمد برای امامت مردم جلو آمد و مردم را رهبری کرد و در هنگام نماز آیات اول سوره اسراء را میخواند و در نمازش برخی از کلمات یا جملات آیات به گونه ای که گویی درسش را قبل از نماز تمام میکند با موضوع بندگان) ما دارای قدرت عظیمی هستند را تکرار می کرد. متوجه شدم که شیخ از صحبت آشکار در مورد مسئله درگیری با اشغال اجتناب میکند و سعی می کرد از ترس اینکه مقامات اشغالگر او را تعقیب کنند و تحت تعقیب قرار دهند و مانع وی شوند ایده اش را به اشاره منتشر کند. ادامه دارد .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔻... 👇 🌷〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروردگارا ...! به فکرمان منطق به قلبمان آرامش به روحمان پاکی به وجودمان آزادی به دستهایمان قدرت به پاهایمان راستی به گوشهایمان تشخیص به چشمهایمان زلالی به زبانمان حقیقت به سینه مان وسعت به ارزیابیمان انصاف به زندگیمان عشق به عشقمان تعهد و به تعهدمان صداقت، عطا بفرما ...❤️🍃 💫شبتان خوش💫 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔻... 👇 🌷〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰🌷
از شهید یحیی السنوار حسن ، محمد و ابراهیم راضی از مسجد خارج شدند و در گفت و گوی خود در حین بازگشت ما احساس رضایت و خشنودی خود را از سخنان شیخ و تحسین خود از او را ابراز کردند. و من نمی دانستم از این موضوع چه را میپسندیدند سخنان شیخ هر چند زیبا و تأثیر گذار بود اما پاسخ روشنی برای سؤالات مطرح شده از سوی همگان نداشت خصوصا سوالات محمود و عبدالحفیظ در گفتگوی خود با حسن. استاندارد زندگی در اردوگاه به طور قابل توجهی شروع به توسعه و بهبود کرده بود بیشتر خانه ها دارای یک یا دو کارگر بودند که در اسرائیل کار میکردند و در مقایسه با شرایط قدیمی در نوار غزه یا کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و کویت درآمد بسیار خوبی داشتند. و شرایط مردم به وضوح شروع به بهبود می کرد آنها شروع به یافتن رادیو و تلویزیون در بسیاری از خانه کردند. بسیاری از خانه ها شب برق مشترک داشتند و روشن میبودند برخی از آنها یخچال یا اجاق گاز داشتند و بیشتر خانه ها شبکه آب مشترک داشتند خانه ما رادیو خوبی مشترک شدیم در شبکه برق و آب اما هنوز هیچ اقبالی به تلویزیون و یخچال و اجاق گاز نداشتیم با وجود این وضعیت ما از وضعیت خیلی از خانواده ها خیلی بهتر بود که در حالت پریشانی باقی مانده بودند. نکته مهم این است که طی دو دهه گذشته پس از هجرت پس از نکبت (48) جمعیت اردوگاهها به طرز شگفت انگیزی چند برابر شده بود زیرا خانه ها دیگر جای ساکنان خود را ندارند، به خصوص زمانی بسیاری از کسانی که کودک بودند یا حتی کسانی که بعد از نکبت به دنیا آمدهاند مرد شده بودند آنها ازدواج کرده بودند و صاحب پسر و دختر شدند، و هر خانه یک یا چند برادر متاهل داشت و خانه های شلوغ اردوگاه به کارتنهای مرغ تبدیل شد... در این زمان صحبت از پروژههای مسکنی که اداره مسکن فرمانداری نظامی در حال آماده سازی آن بود شروع شد تا هرکسی که قصد توسعه اردوگاه را داشت نام خود را در اداره مسکن ثبت کند و به شرطی که اردوگاه هزینه قسطی را بپردازد خانه ویران میشد و بدین ترتیب به هر فرد متاهلی یک اتاق مسکونی اعطا میگردید. این موضوع بحث خشونت آمیزی را در میان ساکنان کمپ ایجاد کرده بود شما هیچ گردهمایی جلسه و دیداری را نمی یابید که در آن این موضوع مطرح نمیشد و مردم به مخالفان و موافقان تقسیم شدند موافقان این ایده را مطرح می کردند که این رویارویی با واقعیت است زیرا نمیتوانیم در جوامعی مانند قوطی ساردین به طور نامحدود زندگی کنیم. خانه ها با افزایش زیاد فرزندان نمیتوانند ما را در خود جای دهند و راه حلی برای این موضوع در افق قابل پیش بینی نیست. این موضوع با تخلیه ساکنان کمپ حل می شود و این هدف اشغال است که پناهندگان را در این محله ها اسکان داده و به مسئله آنها پایان دهد جنجال ادامه داشت و این پروژهها هنوز فقط یک ایده بود که اجرایی نشده بود. نظر یک طرف طرف مقابل را تایید می کرد قبل از ازدواج برادرانم محمود و حسن نمی دانستم چیزی به نام لوازم آرایشی وجود دارد مادرم هم مثل خانم های اردوگاه از این مواد استفاده نمی کرد تنها اتفاقی که در مناسبت های شاد برایشان می افتاد این بود که موهای صورتشان را برمی داشتند و ابروهایشان را نازک می کردند و با این وجود بسیار زیبا به نظر می رسیدند. حتی کسانیکه برای بچه هایشان غذا پیدا نمی کردند دنبال لوازم آرایشی می گشتند و بچه هایشان طعم گوشت را جز در مناسبت های بزرگ نمی دانستند یا بین نام و نوع میوه هایی که فقط در عکس کتاب های زیست شناسی در مدارس می بینند تمایز قائل نمی شدند. زمانی که یکی از دختران در حال ازدواج بود به نظر میرسید که زنان هنگام تزئین از لوازم آرایشی استفاده می کنند، اما او متوجه نبود که چیزی به نام لوازم آرایشی وجود دارد اما بعد از ازدواج محمود و حسن و زمانی که من می خواستم. وارد یکی از اتاقهایشان شوم در قفسه های الماری یک کمد با یک آینه بزرگ در وسط اتاق ها می دیدم، تعدادی بوتل های شیشه یی و جعبه های در اتاق خوابها گذاشته بودند که فهمیدم لوازم آرایشی هستند اما ظاهراً بطور دقیق نمی دانستم که برای استفاده فراتر از روز عروسی و در مناسبت های ازدواج برای اقوام استفاده شود تا آن هنگام هیچ یک از زنانی را ندیده بودم که در خیابانهای کمپ آرایش کرده و این مواد را روی صورت خود داشته باشند. ادامه دارد ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔻... 👇 🌷〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نظر غنی نژاد درباره و توصیه به پزشکیان 🔻 ان شاءالله که غنی نژاد معرف حضورتون هست؟ موسی غنی‌نژاد (متولد ۱۳۳۰ در اهر) اقتصاددان اهل ایران است. او عضو بازنشسته هیئت علمی دانشگاه صنعت نفت و استاد مدعو دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف است. وی پژوهشگر حوزه فلسفه، معرفت‌شناسی علم اقتصاد و تاریخ عقاید اقتصادی است.[۱] او که همواره بر گرایش‌های اصلاح طلبانه خود تاکید کرده و براندازی جمهوری اسلامی را بد ترین گزینه برای آینده ایران دانسته[۲]، معمولا در انتخابات ها از اصلاح طلبان راستگرا مانند حسن روحانی حمایت کرده[۳] اما هرگز حاضر به حمایت از اصلاح طلبان چپ‌گرا مانند میرحسین موسوی نشده و با آنها مخالفت کرده است. 🔺 وقتی دکتر غنی نژاد چنین موضعی می‌گیره؛ به انقلابی ها حق بدید که منتقد جدی دولت باشن✌️ @bavelayattashahadat2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳 بعد از ۱۷ سال زندگی در آمریکا، بخاطر آموزش همجنس‌ بازی به فرزندشون برگشتن ایران... پ ن: بعد بعضیا هستن میخوان گاوی باشن در مزارع اروپا...