🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷
⭕️ #شاخصهایانقلابیبودن
🔹 #برایانقلابیبودن شاخصهایی وجود دارد. من پنج شاخص را در اینجا ذکر میکنم. البتّه بیش از اینها میشود خصوصیّاتی را گفت، لکن من فعلاً #پنجشاخص برای #انقلابیگری ذکر میکنم، که ما باید سعی کنیم در خودمان این پنج شاخص را ایجاد کنیم و حفظ کنیم، هرجا هستیم؛ یکی در کار هنر است، یکی در کار صنعت است، یکی در کار فعّالیّت سیاسی است، یکی در کار فعّالیّت علمی است، یکی در کار فعّالیّت اقتصادی و بازرگانی است؛ فرقی نمیکند؛ #اینشاخصها در همهی افراد ما ملّت ایران میتواند وجود داشته باشد.
🔹 #شاخصاوّل، پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب؛ #شاخصدوّم، هدفگیری آرمانهای انقلاب و همّت بلند برای رسیدن به آنها که آرمانهای انقلاب و اهداف بلند انقلاب را در نظر بگیریم و همّت برای رسیدن به آنها داشته باشیم؛ #شاخصسوّم، پایبندی به استقلال همهجانبهی کشور، استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی -که مهمتر از همه است- و استقلال امنیّتی؛
🔹 #شاخصچهارم، حسّاسیّت در برابر دشمن و کار دشمن و نقشهی دشمن و عدم تبعیّت از او، که البتّه باید دشمن را شناخت، نقشهی او را فهمید و از تبعیّت دشمن سر باز زد -عرض کردیم که قرآن این عدم تبعیّت را «جهاد کبیر» نام نهاده است- ؛ #شاخصپنجم، تقوای دینی و سیاسی که این بسیار مهم است. #اینپنجشاخص اگر در کسی وجود داشته باشد، #قطعاًانقلابیاست. حالا درجات انقلابی بودن، همانطور که عرض کردیم، مختلف است.
بیاناترهبرانقلاب۹۵/۳/۱۴
منبع: وبسایتدفترحفظونشرآثار مقاممعظمرهبری
#امام_خامنهای
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
⭕ جُرمی سنگین تر از نماز ...
#خاطرات_اسارت
بارها اتفاق میافتاد که هنگام نماز، دژخیمان بعثی به بچهها حمله میکردند و جهت آنها را از قبله تغییر میدادند و نماز را بهم میزدند. حتی یک شب مجبور شدیم نماز مغرب و عشا را به حالت خوابیده و زیر پتو به جا بیاوریم.
روزه گرفتن جرم سنگینتری بود، بچهها غذای ظهر را میگرفتند و در یک پلاستیک میریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره میزدند ، سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان میکردند و افطار میل مینمودند. اگر موقع تفتیش از کسی غذا میگرفتند او را شکنجه میدادند.
آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیاناً در شب میدادند را بچهها به عنوان افطار میخوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب میگذشت. خدا شاهد است امروز که بیش ۲۰ سال از اسارت میگذرد ، هنگام ماه مبارک رمضان همه نوع خوراکی با بهترین کیفیت در سفرههایمان یافت میشود ، ولی لذت افطار دوران اسارت را ندارد.
دعای افطار با حال و هوای معنوی خاصی توسط بچهها قرائت میشد هر چند پس از صرف افطاری تا افطار بعد هیچ خبری از خوراکی نبود ولی خیلی برایمان لذت بخش بود.
راوی: سردار مرتضی حاج باقری
💠 التماس دعای فرج ...
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
3صوت تحدیر جزء سوم.mp3
4.16M
🎙#صوت تلاوت جزء سوم خوانی استاد معتز آقایی
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🔳 برجستهترین شعار مهدویّت عبارت است از عدالت. مثلاً در دعای ندبه وقتی شروع به بیان و شمارش صفات آن بزرگوار میکنیم، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهّرش، اوّلین جملهای که ذکر میکنیم، این است: «این المعدّ لقطع دابر الظّلمه، این المنتظر لاقامة الأمت و العوج، این المرتجی لأزالة الجور و العدوان»؛ یعنی دل بشریت میتپد تا آن نجاتبخش بیاید و ستم را ریشهکن کند؛ بنای ظلم را - که در تاریخ بشر، از زمانهای گذشته همواره وجود داشته و امروز هم با شدّت وجود دارد - ویران کند و ستمگران را سر جای خود بنشاند. این اوّلین درخواست منتظران مهدی موعود از ظهور آن بزرگوار است...
🔲 درد بزرگِ بشریت، امروز همین مسأله فقدان عدالت است. همیشه دستگاههای ظلم و جور در سطح دنیا به شکلهای مختلف بر مردم جفا کردهاند؛ بشریت را زیر فشار قرار دادهاند و انسانها را از حقوق طبیعی خود محروم کردهاند؛ اما امروز این معنا از همیشه تاریخ بیشتر است و رفع این را انسان از ظهور مهدی موعود میطلبد و انتظار میبرد. بنابراین، مسأله، مسأله طلبِ عدالت است.
۱۳۸۷/۰۷/۳۰
#مهدویت
#عدالت
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🎐 #مرد_میدان l #حاج_قاسم
🔻 شهید قاسم سلیمانی:
🌟 اگر تعلقات خود را زیر پا گذاشتیم، میتوانیم مانند شهدا به این مملکت خدمت کنیم و اگر با تعلقات شخصی و فردی بخواهیم خدمت کنیم ، این خدمت به جایی نخواهد رسید.
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
✨🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃✨ 🌸سلام علیکم🌸
🕋💐حلول ماه رمضان مبارک
طاعات وعبادات قبول💐🕋
۲۹ فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی ایران
۳۰ فروردین روز علوم آزمایشگاهی، زاد روز حکیم سید اسماعیل جرجانی ۱ اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی
۳ اردیبهشت روزبزرگداشت شیخ بهایی؛ روزملی کارآفرینی
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
✨مهدی جان✨
سوگند به یاسین وبه طاها که جمالت
تفسیردعای سحر و سوره ی نور است
خورشید جهانتابی ودرهردل عاشق
انوار ولای تو، در اشراق و ظهور است!
............ ☀️حدیث هفته☀️ ............
نهج البلاغه الحكمة ۴۶۱
حضرت علی علیه السلام فرمودند:
الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ .
غيبت كردن تلاش ( شخص ) ناتوان است.
•┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈•
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌷
🍃 قسمتی از وصیت نامه شهید ابراهیم هادی
خدایا! ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم.
❥◎🌺•❥•═┅•❥•🌸◎❥•
سوره انعام
🍀بسم الله الرحمن الرحیم🍀
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّى إِذا جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «25»
بعضى از آنها كسانى هستند كه (به ظاهر) به سخن تو گوش مىدهند، ولى ما بر دلهايشان پردههايى قرار دادهايم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان (نسبت به شنيدن حقّ) سنگينى قرار داديم و آنان به قدرى لجوجند كه اگر هر آيه و معجزهاى را ببينند، باز هم به آن ايمان نمىآورند تا آنجا كه چون نزد تو آيند با تو جدال مىكنند و كسانى كه كافر شدند مىگويند: اين نيست جز افسانههاى پيشينيان.
🌼تعجیل درامرفرجش✨۱۰ صلوات🌼
#کتاب
#رؤیای_بیداری
#خاطرات_همسر_شهید_مدافع_حرم
#مصطفی_عارفی
#فصل_دهم
#قسمت ۵۹
گفتم: «معصومه دیونهام کردی! بگو برای کی میخواستی تسلیت بگی؟»
معصومه مستأصل شده بود، ناچار تحت جملۀ امری من یک دفعه گفت: «داداشت گفته آقامصطفی شهید شده!»
لحظاتی مات و گیج به گوشی خیره شدم. صدای معصومه اصابت میکرد به دیوارهای توی سالن و پژواک آن از هزاران نقطه
برمیگشت سمت من «آقا مصطفی شهید شده!» دستهایم را گذاشتم روی گوشهایم. همه جا سیاه شد. من که خودم را آماده کرده بودم برای چنین روزی، پس چرا داد میزدم؟ چرا بیتابی میکردم؟ آقامصطفی که بارها گفته بود: «صدای شیونت رو کسی نشنوه، وقتی خبر شهادت من رو شنیدی، مبادا داد بزنی یا با صدای بلند گریه کنی!» نمیدانم چرا جسمم از ذهنم اطاعت نمیکرد. شاید این توصیهها مربوط به زمان دیگری بود نه حالا که من منتظر آمدنش بودم. خانم دکتر از اتاقش آمده بود بیرون و مرا بغل کرده بود. من فقط داد میزدم. هنوز معصومه پشت خط بود و میگفت: «زینب جان، زینب...»
خانم دکتر که مرا میشناخت، گفت: «آروم باش، خدا رو شکر کن که اسیر نشده، اگر اسیر میشد چهکار میکردی؟»
کمی آرام شدم. اسارت وحشتناکتر از شهادت بود. همه میدانستند داعشیها بویی از انسانیت نبردهاند. باید برای اینکه بدتر از بد به سرمان نیامده بود، خدا را شکر میکردیم. چشمهایم را باز کردم دیدم آقامصطفی گوشۀ سالن انتظار ایستاده است، به من نگاه میکند و لبخند میزند. به اطراف نگاه کردم خوشبختانه مطب زنانه بود و هیچ مردی حضور نداشت.
آمدم خانه. دم در که رسیدم، پاهایم سست شد. تکیه زدم به دیوار. نگاهم پر کشید تا آسمان. یادم از پرچم سبزی آمد که مصطفی چند روز قبل توی خوابم سر در خانه نصب کرده بود. گفتم: «مصطفی تو که میگفتی صلۀ ارحام، عمر رو با برکت میکنه!» صدایش را واضح و روشن از ورای فاصلهها شنیدم: «برکت آیا به بلندای عمره؟»
وارد خانه شدم. با دیدن طاها کنترلم را از دست دادم. افتادم زمین و از حال رفتم. امالبنین شانههایم را ماساژ میداد. خانم نیکدل به صورتم آب میپاشید. در حالتی از ناباوری زل زده بودم به آدمهای وحشتزده و گریان اطرافم. وقتی کمی روبهراه شدم طاها را صدا زدم. میخواستم قبل از هرکس خودم موضوع را به طاها بگویم. گفتند طاها و امیرعلی را دوست آقامصطفی برده خانۀ خودشان.
مادربزرگ و خالههای آقامصطفی آمدند. کمکم دوست و فامیل و آشنا خبردار میشدند و خانه شلوغ و شلوغتر میشد.
صبح با سردردی شدید و حالت تهوع بیدار شدم. دیروز روز طولانی و خستهکنندهای را پشتسر گذاشته بودم. رفتم داخل حیاط. هوا بسیار مطبوع و دلانگیز بود. یاد بهارهای پیشین افتادم که حالا تبدیل به رؤیایی دستنیافتنی شده بودند.
باور نمیکردم بهار فصل جدایی ما باشد. زندگی ما که سراسر بهار بود، نباید در بهار متوقف میشد.
ولی عجیب اینکه من بیشتر از همیشه او را در کنارم احساس میکردم و مدام گفتگوهایی بیکلام بین ما رد و بدل میشد. در حیاط روی سکو نشسته بودم. تصاویر و خاطرهها از پی هم میآمدند و موجب ریزش اشکهای بیصدای من میشدند. پس از ساعتی با خانم دوست آقامصطفی تماس گرفتم و گفتم: «لطفاً بچهها رو بیارین.»
وقتی طاها و امیرعلی آمدند، همه دور آنها جمع شدند و شروع کردند به شیون و زاری. امیرعلی را بغل کردم. دست طاها را گرفتم و محکم گفتم: «هیچ کس حق نداره به سر بچههای من دست نوازش بکشه. آقامصطفی از ترحم و دلسوزی بدش میاومد.»
از کنار قیافههای بهتزدۀ آنها گذشتم. طاها را بردم داخل اتاق. قبل از اینکه در را ببندم گفتم: «مصطفی بیا بریم طاها رو آروم کنیم. بهش بگیم چه اتفاقی افتاده!»
طاها مغموم و پژمرده گوشۀ اتاق ایستاد و پرسید: «مامان چی شده؟»
دستش را گرفتم. سرد بود. به چهرهاش نگاه کردم. از رنج منقبض شده بود. او طفل نازپروردهای بود که همیشه خواستههایش برآورده شده بودند و حالا برای اولین بار با
دشواریهای زندگی روبهرو میشد. او را کنار خودم بر لبۀ تخت نشاندم و گفتم: «اتفاق بدی نیفتاده مامان جان، همۀ ما یک روز به دنیا میایم و یک روزی هم از دنیا میریم، اما رفتنها متفاوته، یکی ممکنه توی آتیش بسوزه، یکی توی سیل یا دریا غرق بشه، یکی رو اعدام میکنن، یکی خودکشی میکنه، یکی هواپیماش سقوط میکنه و بدتر از همه مرگ توی جادههاست که آدم غریب و بیکس کنار راه در انتظار آمبولانس جون بده. با اینحال چهطوری مردن اصلاً مهم نیست، مهم هدف آدمهاست که به چه دلیلی کشته میشن. بهترین مرگ اینه که برای خدا و برای دفاع از آرمانهای دین کشته بشیم.»
بعد از مکثی طولانی ادامه دادم: «یادته بابا میگفت هر کی شهید بشه توی بهشت همسایۀ امام حسین"ع"میشه؟»
هقهق طاها بلند شد ....
⬅️ ادامه دارد .....
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
#افزایش_ظرفیت_روحی 86
🔶 در حالی که امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:
«خدا را با به هم خوردن تصمیمها و گشوده شدن عزمها شناختم؛ عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم؛ نهج البلاغه/حکمت 249
💢 اگه بنا بود که ما برای خودمون برنامه ریزی نکنیم و طبق برنامه خودمون اقدام عملی انجام ندیم و فقط امتحان پس بدیم و توکل بر خدا کنیم کارمون خیلی آسون تر بود!
اصلا زیبایی توکل به این هست که انسان برنامه ریزی و اقدام کنه در کنارش هم توکل کنه. برای همین خداوند متعال به ما فرموده که حتما برای زندگی خودمون برنامه ریزی کنیم.
✅ بله گاهی وقت ها خداوند به کار ما اثر و نتیجه میده و گاهی وقت ها هم حالمون رو میگیره و به کارمون اثر نمیده تا امتحانمون کنه....
👈🏼 بنابراین در هر صورت انسان باید شاکر خداوند متعال باشه و خودش رو تسلیم امر پرورگار مهربان و حکیم کنه...😌
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
‼️استعمال آمپول برای روزه دار
🔷احتیاط واجب آن است که روزهدار از استعمال آمپولهای مقوی یا مغذّی، یا آمپولهائی که به رگ تزریق میشود و نیز انواع سِرمهای خودداری کند. ولی تزریق آمپول برای بیحس کردن و نیز دارو گذاشتن در زخمها و جراحتها اشکال ندارد.
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷