eitaa logo
✔ عکس نوشت شهدا | سامانه ملی شهدا
1.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
299 ویدیو
2 فایل
©️ عکس نوشت شهدا | استوری شهدا | برای شهدا | جهت عضویت در کانال روی گزینه پیوستن کلیک کنید. پشتیبانی کانال: @birangi
مشاهده در ایتا
دانلود
حاجی به ریزترین مسائل پیرامون خود دقت می‌کرد. به موضوع تخلیه‌ی اطلاعاتی اسرا بسیار توجه می‌کرد و نتایج بسیار خوبی از این موضوع می‌گرفت. 🆔️ @shahidemeli
| ساعت ده یازده بود که آمد، حتی لای موهایش پُر از شن بود. سفره را انداختم. گفتم: تا تو شروع کنی، من لیلا رو بخوابونم. گفت: نه، صبر می‌کنم با هم بخوریم. وقتی برگشتم، دیدم کنار سفره خوابش برده. داشتم پوتین‌هایش را درمی‌آوردم که بیدار شد. گفت: می‌خوای شرمنده‌ام کنی؟ گفتم: آخه خسته‌ای. گفت: نه، تازه می‌خوایم با هم شام بخوریم. 🆔️ @shahidemeli
توی مغازه‌ها و کوچه و خیابان خیلی حرص می‌خورد. مدام به خانم‌ها تذکر می‌داد که حجابشان را درست کنند. اگر گوش نمی‌کردند، خودخوری می‌کرد. توی بستنی‌فروشی، مغازه‌دار آهنگ زن گذاشته بود. رفت گفت: یا صداش رو قطع کن یا می‌ریم. طرف خاموش کرد.. 🆔️ @shahidemeli
در مدیریت خانه، هم‌فکری داشتیم. سید عالی‌ترین تصمیم‌ها را می‌گرفت. در کارها با من مشورت می‌کرد. به او می‌گفتم تصمیم نهایی را خودت بگیر؛ چون می‌دانستم خیلی عالی تصمیم می‌گیرد. 🆔️ @shahidemeli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| تقوی و اخلاص و لقاءالله، در زیر لحاف گرم و نرم و پوست خز پیدا نمی‌شود. جام شیرین وصال را در چایخوری‌های مجالس ظاهری اخلاق و عرفان نمی‌توان یافت و زنگار صفحه‌ی دل را با مطالعه‌ی کتب مکتوبه نمی‌شود پاک نمود. هر کس طالب تقوی است، خود را در میدان جهاد اندازد... 🆔️ @shahidemeli
در ادامه‌ عملیات، وقتی می‌خواستیم جلو برویم، بعضی از بچه‌ها ترسیده‌ بودند، شاهرخ رو به نیروها با مُشت به سینه‌ی خودش زد و گفت: نترسید! تا این هیکل هست، هیچ تیر و ترکشی از من رد نمی‌شه که به شما بخوره. بچه‌ها هم خندیدند و دنبال او راه افتادند... 🆔️ @shahidemeli
زمانی هم که توی کار ساختمان بود، سعی می‌کرد از مصالح مرغوب استفاده کند، حتی برای خرید کاشی و سرامیک پروژه رفت یزد و از آن‌جا تهیه کرد. گاهی می‌شنیدم که بعضی‌ها به سید خرده می‌گرفتند و می‌گفتند: سید با این کارهات ضرر می‌کنی و ... اما وجدان کاری سید اجازه نمی‌داد برای رسیدن به سود ناچیز دنیایی، دست به هر کاری بزند. 🆔️ @shahidemeli
| آخر هر ماه روضه‌خوانی داشت؛ توی زیرزمین خانه‌اش، که حسینیه بود. معمولا هر کس می‌آمد، روزه بود. آخر جلسه نماز جماعت بود و افطاری. هر دفعه یک گوسفند نذر می‌کرد؛ برای فقرا، آن‌هایی که می‌شناخت. شش بعد از ظهر، مراسم شروع می‌شد. اما دوستان نزدیک، از ساعت سه می‌آمدند. حسینیه قبل از سه آماده بود. نمی‌گذاشت کسی دست به چیزی بزند. خودش پاچه‌هایش را بالا می‌زد و مثل یک خادم کار می‌کرد. تو و بیرون حیاط را می‌شست و آب و جارو می‌کرد. جلسه که شروع می‌شد، خودش را خیلی نشان نمی‌داد. تا موقع نماز جماعت، جلو نمی‌آمد. 🆔️ @shahidemeli
با زبان عربی و لهجه‌های عراقی و سوری آشنا بود و به همین خاطر، با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباط تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب‌الله و همین‌طور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آن‌ها را می‌ستود. 🆔️ @shahidemeli
او با علاقه و پشتکار خاصی ورزش را ادامه می‌داد. علی‌عباس دقیقا کارهایش بر روی برنامه و نظم بود. آموزه‌های دینی را به صورت عملی اجرا می‌کرد و از همه‌ی اوقات عمرش استفاده‌ی لازم را می‌برد. به این شکل نبود که عمرش را به بطالت بگذراند. در همان دوران جوانی و نوجوانی خودسازی را شروع کرده بود و مبانی دین را عملا اجرا می‌کرد. 🆔️ @shahidemeli
| خیلی خوش‌برخورد بود. کلام گیرا داشت. هیچ‌کس از هم‌نشینی با او خسته نمی‌شد. اهل شوخی و مزاح بود اما اجازه نمی‌داد به غیبت و ... دچار شویم. همین صفات خوب باعث شد که دوستان زیادی داشته باشد. در این دوستان هم تاثیر زیادی داشت. خیلی از افراد را می‌شناسم که رفاقت با علی آقا زندگی‌شان را متحول کرد. حتی کسانی که ذره‌ای امید به هدایت آن‌ها نداشتم. 🆔️ @shahidemeli
کلام همیشگی‌اش بود که: هر نیرویی که وارد سپاه می‌شود و قصد خدمت دارد، اول باید خودش را بسازد. هر نیرویی که خودسازی نکرده باشد، نمی‌تواند به اسلام خدمت کند. 🆔️ @shahidemeli