eitaa logo
✔ عکس نوشت شهدا | سامانه ملی شهدا
1.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
300 ویدیو
2 فایل
©️ عکس نوشت شهدا | استوری شهدا | برای شهدا | جهت عضویت در کانال روی گزینه پیوستن کلیک کنید. پشتیبانی کانال: @birangi
مشاهده در ایتا
دانلود
داشتم برای نماز ظهر وضو می‌گرفتم، دستی به شانه‌ام زد. سلام و علیک کردیم. نگاهی به آسمان کرد و گفت: علی! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم. گفتم: مثلا چی کار کنیم؟ گفت: دو تا کار؛ اول خلوص، دوم سعی و تلاش. 🆔️ @shahidemeli
این قدر گیر می‌داد که ما توی صحبت‌هایمان غیبت نکنیم، بعضی وقت‌ها لجم می‌گرفت. به شدت نسبت به این مسائل حساس بود! کسی به من ظلم کرده بود، می‌خواستم سفره‌ی دلم را باز کنم و حرف بزنم اما مجید مانع شد، می‌گفت: پشت سر این بنده خدا هر چقدر حرف بزنی هیچ دردی رو دوا نمی‌کنه جز این‌‌که با غیبت، یک گناه برای خودت می‌نویسی. این‌طوری مانع غیبت کردن می‌شد. 🆔️ @shahidemeli
| روبه‌روی اداره‌ی ما مغازه‌ای بود به نام مش عباس، خیلی وقت‌ها می‌دیدم که علی می‌رفت از مغازه چیزی می‌خرید و می‌آمد توی اداره! یک روز کنجکاو شدم که علی از مش عباس چی داره خرید می‌کنه؟! دیدم رفت کاغذ خرید. تا برگشت گفتم: علی جان! این کاغذها چیه؟! مگه توی اداره کاغذ نیست؟! گفت: چرا هست، خیلی هم زیاده، اما این‌ها مال بیت‌الماله من اجازه‌ی استفاده از اون‌ها رو ندارم، این کاغذهایی که از مش عباس می‌خرم برای استفاده‌ی شخصی خودمه ... 🆔️ @shahidemeli
اولین بار که رفتم خانه‌شان باورم نمی‌شد. چطور پا داده بود به این جهاز و زندگی تجملاتی؟ تا نشستم، گفتم: کوفتت بشه! گفت: چی؟ گفتم: این جهاز! گفت: من از این تجملات بدم میاد. گفتم: جدی تو مغزت خالیه! عاشق خانمش بود و خیلی بهش احترام می‌گذاشت. 🆔️ @shahidemeli
اکبر انسانی همه بعدی بود. در ایامی که شدیدا درگیر جنگ بود با این حال به مشکلات خانوادگی نیروهایش هم رسیدگی و سرکشی می‌کرد. حتی اگر اختلافات خانوادگی داشتند برای رفع آن پیش‌قدم بود. به یاد دارم خصوصا در ایام عید تا حدی که برایش مقدور بود از هر نوع کمک به خانواده‌های شهدا دریغ نمی‌کرد. 🆔️ @shahidemeli
| در تربیت دخترمان زهرا شیوه‌های جالبی داشت. هرگز او را تنبیه نکرد. اصلا با زدن مخالف بود. به خصوص آن‌که می‌گفت نام مادرم حضرت زهرا (س) روی اوست. اگر زهرا اذیت می‌کرد، سید فقط سکوت می‌کرد. همین سکوتش باعث می‌شد تا زهرا با این‌که خیلی بچه بود، متوجه اشتباهش بشود. بعد می‌رفت و از پدرش عذرخواهی می‌کرد. معتقد بود تنبیه باید اخلاقی باشد، تا اثر اخلاقی هم بگذارد. می‌گفت: باید با بچه دوست بود. 🆔️ @shahidemeli
از آشنایانش بودند. جا مانده بودند از پرواز. بهش گفتم: چرا دستور نمی‌دید با هواپیمای نظامی ببرندشون؟ خیره شد بهم. خیلی صریح گفت: شما دیگه چرا؟ شما که غریبه نیستی. اصلا امکان نداره من مجوز استفاده‌ی شخصی از هواپیمای نظامی رو بدم؛ نه برای خودم، نه برای دیگران. دیگر چیزی نگفتم. 🆔️ @shahidemeli
وقتی با کسی بر سر مسائل مختلف اعتقادی یا انقلاب بحث می‌کرد، بسیار متین بود. همیشه هم دلایل منطقی و خوبی در آستین داشت! با ادب و آرامش صحبت‌های طرف را گوش می‌کرد و سپس اگر اشتباه بود، با دلیل و منطق آن‌ها را رد می‌کرد. 🆔️ @shahidemeli
شاید هیچ چیز به اندازه‌ی سیگار کشیدن بچه‌ها ناراحتش نمی‌کرد. اگر می‌دید کسی دارد سیگار می‌کشد، حالش عوض می‌شد. رگ‌های گردنش بیرون می‌زد. جرئت می‌کردی توی لشکر فکر سیگار کشیدن بکنی؟ 🆔️ @shahidemeli
به اطلاع می رسانیم؛ قسمت دوازدهم مستند آنسوی آشوب امروز بیستم تیرماه ساعت ۱۶:۱۰ از شبکه سه سیما پخش می شود. این قسمت تقدیم می شود به شهید مدافع امنیت هادی عرفانی نیا 🆔️ @shahidemeli
| وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار می‌شد، طاقت نمی‌آوردم، می‌گفتم: بس است دیگر. استراحت کن، خسته شدی. و مصطفی جواب می‌داد: تاجر اگر از سرمایه‌اش خرج کند، بالاخره ورشکست می‌شود، باید سود دربیاورد که زندگیش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ورشکست می‌شویم. 🆔️ @shahidemeli
نسبت به انجام واجباتش حساس بود. بارها شده بود با هم در خیابان راه می‌رفتیم که صدای اذان بلند می‌شد. محمد می‌گفت: نمازمان را اول وقت بخوانیم. به نزدیک‌ترین مسجدی که در مسیرمان بود می‌رفتیم و نمازمان را می‌خواندیم. 🆔️ @shahidemeli