eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
224 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔰يك جوان مومن و با ولايتي بود. از نوجواني دغدغه اش حضور در بود و بخاطر شرايط زندگي وموقعيت پدرش👤 اين موضوع را به خوبي و راه مقاومت اسلامي رو با جون ودل💖 درك كرده بود 🔰بعد از حضورش در حزب الله وفعاليت هاي مقاومتي به شكل جدي ورسمي👌 اغاز شد. چهره بسيار گرمي داشت😍 وهركس چه اورا ميشناخت و چه به دليل محبت و گرمايي كه در چهره اش داشت به او شديدي پيدا ميكرد 🔰جهاد دوستان زيادي👥 داشت وحتي دوستان صميمي پدرش هم او به حساب مي امدند و در بسياري از كارها از اون و كمك ميگرفتند او حتي فعاليت هاي مقاومتي اش💪 را به جبهه و نبرد مختص نكرده بود❌ و در هم سعي ميكرد از راه ديگه اي شيوه زندگي اسلامي و فرهنگ مقاومت را به جوانان نشان دهد. 🔰او گروهي👥👥 در دانشگاه تشكيل داد كه در ان از همه نوع قشر و حضور داشتند و فعاليت ميكردن به علاقه💖 خاصي داشت و هميشه در محرم ها🏴 در حسينيه ها و مساجد حضور داشت و عزاداري و گريه ميكرد😭 🔰به اهميت زيادي ميداد و تمام تلاش خود را ميكرد كه نمازش را بخواند. نماز شبش ترك نميشد❌ و هرگاه ميخواست بخواند نميزاشت كسي متوجه بشود و در اتاقش را ميبست🚪 و انگار همه ميدانستن الان كسي اجازه ورود به اتاقش راندارد🚷 🔰براي احترام خاصي قائل بود و هميشه پيگير وجوياي احوالات ان ها بود و تمام تلاش خود راداشت كه اگر به چيزي داشتن و يا كاري بود در حد توانش برايشان انجام دهد✅ و با فرزندان شهدا🌷 ارتباط صميمي داشت و سعي ميكرد اگرميخواست به برود به تنهايي ان هارا هم همسفر🚌 خود ميكرد 🔰جهاد با اينكه يك بود اما فوق العاده مومن و نجيب بود☺️ و حدو حريم خود را با هركس بخصوص حفظ ميكرد به طوري كه در هر فضايي حضور پيدا نميكرد🚫 يا اگر مسائلي در اينباره اتفاق ميفتاد حتما ميشد 🔰با اينكه فرزند يكي از بزرگترين هاي مقاومت اسلامي بود اما از پدرش فقط و مسلمان حقيقي بودن را به ارث برده بود نه✘ شهره و و مقام پدرش را!!!... راوی: یکی از رزمندگان حزب الله لبنان… 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @shahidhojajjy
😍✨ ^_^🍀 . •|ڪـانال قطعه ای از بهـشتـ🌳|• @shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🕊•| 🌱 دلتنگی‌بغض‌می‌شود و درگلو،می‌شکند..🥀:) •{ 🌙 •{ 🌱 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ ➣ @shahidhojajjy
🌷 💫 ✨ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @shahidhojajjy
#پــروف_دخترونہ 😍 #مذهبــے 😍
#پــروف_دخترونہ 😍 #مذهبــے 😍
#پــروف_دخترونہ 😍 #مذهبــے 😍
#پــروف_پسرونہ 😍 #مذهبــے 😍
#پــروف_پسرونہ 😍 #مذهبــے 😍
#پــروف_پسرونہ 😍 #مذهبــے 😍
@aba abdellah.attheme
161.6K
#تم ✨ #مذهبی 🌿 #امامـ‌حسیݩ ♥️ @shahidhojajjy
#پروف #مذهبی #سردار @shahidhojajjy
🎀🍃 🌱🎀 😍 گذاشته بودی...😌 و آرزویت را نوشته بودی...🌷 ⚠️تــــــــــــا⚠️ 🍀اینکه با یکی شروع کردی به دردودل کردن...😱 از گفتی ...🤗 تحسینت کرد...👏 از گفتی ...😇 کرد ...👏 🧔از نگاهش گفت...👀 تحسینش کردی...👏 از بچه بودنش گفت...🏴 تحسینش کردی...👏 🌸کم کم نوع حرف هاتون فرق کرد... اول راه خواهرم برادرم بودید و حالا اسم شخص مورد نظر😶 ☘طرز فکرت تغییر کرد... اولا که می گفتی ما خواهر برادری چت می کنیم و گناهی نمیکنیم...😐 بعدشم گفتی ما قصدمون خیره...😉 گفتی پسر خوبیه ، ،ریش،یقه آخوندی،تسبیح و...‌📿 مگه نه که از صحبت بی مورد با دوری می کنند...🤔 ❌خواهرم... پسر خوب با هیچ چت (و ) نمی کنه...☝ دخترخوب هم همینطور...😊 ⭕ فقط اینجاست که ما تفسیر خوب بودن را متوجه شدیم...😔 عادت کردیم به کلاه سر خودمون گذاشتن...🤦‍♀🤦‍♂ 😥خواهرم... وقتی این برایت شکسته شد مطمئن باش آخرین نفری نیست که شما باهاش چت می کنی...😰 و مطمئن باش آخرین دختری نیستی که اون آقا پسر باهات حرف میرنه و چت می کنه‌...😬🙄 ⁉راستی یه سوال میدونستی تو هم الان مثل دوستات داری...😧 🤔اصلا کجای کار بودی که به اینجا رسیدی؟!❓ از یه و یا یه شروع شد،آره...‼ ✴تو که خودتو بیشتر از همه میشناختی... تو که میدونستی نمیتونی کنی از اول به اون گروه یا اون کار فرهنگی نمیرفتی...😠😡 💡اما هنوز هم دیر نشده... مگه خدا تو سوره اعراف آیه ۱۵۶ نگفته که: 🌟همانا و من تمامی اشیاء و موجودات را فرا گرفته است.🌟 🅾 کن خدات بسیار و ...💖 🛑و از این به بعد برو سراغ کار فرهنگی یا گروهی که این ماجرا ها رو نداشته باشه😉 ✅حیا عفت پاکدامنی ✅غیرت مردانگی جْ❣ @shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باورم نمی شد. محمد بود، اینجا، روبروی من با همان چهره ی مردانه و معصوم، با همان چشمان مهربان و گیرا. چشم هایی که حالا قدر مهربانی و گیرایی اش را می دانستم و چهره ای که سال ها آرزو داشتم تنها یک بار دیگر ببینمش، آرزویی که جز من و خدای من هیچ کس از آن باخبر نبود. چنان احساس ضعف می کردم که با خود می گفتم، آخرین لحظه های عمرم است. لا به لای حرف های امیر که از من می خواست روی مبل بنشینم، صدای محمد را شنیدم که می گفت........ 👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1657274447C9b1f19a893 ❤️ 😍 😍